محرمانههای انگلیس از جنگ تحمیلی، منتظر تخریب گسترده در لواسان باشید، طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان، پیشنهاد اعمال سه محدودیت برای فعالیت کارت خوان ها، نگاهی به یکی از فیلمهای مهم سی و هفتمین دوره جشنواره فجر، فشارهای کمرشکن، حقوقهای اندک!، دستهای کثیف زیر ساطور مجلس، اینستکس؛ ساز جدایی اروپا از آمریکا، بحران بزهکاری، ناکارآمدی سیاست جنایی، بازبینی رابطه دولت و ملت در چهل سالگی انقلاب، بانک مرکزی زیر فشار مجلس و حمایت از حضور نیروهای مسلح در اقتصاد از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه پانزدهم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که گفت و گوی وزیر راه با شرق با عنوان استقبال از حضور نیروهای نظامی در اقتصاد و گفت و گوی روزنامه اعتماد با وزیر آموزش و پرورش درباره نامهای که به رهبر انقلاب نوشته بود و عنوان سازمان ملل: طی سه دهه در ایران ۸۵ درصد از میزان فقر کاسته شده در صفحه اول روزنامه کیهان در کنار عناوینی همچون بانک مرکزی زیر فشار مجلس، تحلیلهایی درباره اینس تکس و مقالات و گفتارهایی درباره چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب، از دیگر محورهای اصلی روزنامههای امروز شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مشکلات امروز، سیاهتر از آن ۸ سال؟!
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان سیاهتر از آن هشت سال! نوشت: بالا رفتن روزبهروز قیمتها، صفهای طویل مردم برای دریافت گوشت یخزده و قیمت بازار آزاد آن که از مرز ۱۰۰ هزار تومان نیز گذشته است، پاسخهای اعصابخردکن برخی مسئولان مانند اینکه خوشحال باشید که گوشت هست و یا قیمت سوخت تا جایی که مردم تحمل کنند بالا میرود؛ اینها همه نمونههایی است از آنچه که مردم در طول ۸ سال دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد تجربه کردند و برای تغییر آن در سال ۹۲ و ۹۶ به پای صندوقهای رای رفتند. اما این روزها صفهای برنج و مرغ دولت قبل به شکل بدتری در گوشت تکرار میشود و پاسخهای غیرمسئولانه و بدون چشمانداز برخی مسئولان یادآور شیوه اداره پوپولوستی کشور در دوره قبل است. اما باید اینبار به همه این مشابهتها با نگرانی بیشتری نسبت به گذشته نگریسته شود. برای مردم تفاوتی نمیکند که حسن روحانی مورد قبول کامل اصلاحطلبان بوده است و یا آنها از سر ناچاری پشت سر او ایستادهاند.
فقط میدانند این دولت به پشتوانه طبقه دگراندیش و البته اکثریت اصلاحطلبان بر سر کار آمده و حالا با انبوهی از وعدههای عملی نشده و با تکرار همان راه و روش گذشته روبهرو شدهاند. سفره مردم اگرچه قواعد سیاست را نمیشناسد، اما باید گفت که مشکلات امروز ناشی از عملکرد نامطلوب گروههای سیاسی است. تنها باید گفت: تفاوت دولت حسن روحانی با محمود احمدینژاد در این است که احمدینژاد از حمایت قاطع تندورهای داخلی همراه بود و البته دولت حسن روحانی نهتنها با کارشکنیهای این گروه دستوپنجه نرم میکند که حالا حامیان خود را نیز یکی یکی از دست میدهد. در شرایطی که فشار خارجی هر روز بیشتر میشود، هیچ برنامه مشخصی برای عبور از این تونل مبهم وجود ندارد. وضعیت اقتصادی در حالتی از تعلیق قرار دارد و مردم در انتظار اتفاقی هستند که خودشان هم از ماهیت آن خبر ندارند. در این شرایط باید هشدار کارشناسان را درخصوص انفجارهای اجتماعی جدیتر گرفت. مردم آستانه تحملشان اندازهای دارد و شاید به استهزا گرفتن این آستانه صبر توسط یک وزیر یا مسئول به پایین آمدن حد و اندازه این صبوری نیز کمک کند.
قطعا نیازی نیست از تجربههای عجیبی که در سالهای خیلی دور رخ داده درس گرفته شود بلکه سیاستهای عوامگرایانه دولت قبل طی ۸ سال نشان داد انتهای این راه یک شکست حتمی را در پی دارد و البته وجود یک آلترناتیو مانند بر سر کار آمدن اصلاحطلبان تنها توانست امیدبخش ادامه راه باشد. اگر فرمان اداره کشور در همین مسیر ادامه داشته باشد، باید دانست که از دل جریانهای موجود سیاسی نمیتوان برای مردم، نقشه امیدواری در ادامه راه ترسیم کرد. کشور بدون شک نیازمند تغییر در ساختارهای رانتی و غیرکارشناسی موجود در اداره امور است که اگر جریان حاضر در قدرت نتواند این خواسته را برآورده کند باید منتظر تنشها و هیجانهای مخرب از سوی اقشار مختلف اجتماعی بود. هرچند چالشهای موجود از رهگذار مسائل اقتصادی قابل بررسی است، اما شاید بتوان گفت: راهحل عبور از آن در آزادی بیشتر سیاسی و اجازه ورود رویکردهای کارشناسی در بدنه اجرایی کشور است. مردم در شرایط فعلی چیزی جز تجربه ۸ ساله گذشته را آن هم به شکلی سیاهتر نمیبینند. بهتر است برای تغییر این مشی و روش مخرب هرچه زودتر چاره اندیشی کرد.
وعدههاییکه روحانی فراموشکرد
روزنامه رسالت در شماره امروز خود جدولی از وعدههای فراموش شده رئیس جمهور روحانی تهیه و چاپ کرده که در زیر آمده است؛
تأمل در رویکرد تریبونهای نماز جمعه
محمدجواد فتحی عضو فراکسیون امید طی یادداشتی که در شماره امروز ایران چاپ شده نوشت: اتفاقی که برای سخنرانی آقای لاریجانی افتاد، یک هجمه و آسیب به کیان مجلس و نظام قانونگذاری کشور است. آقای لاریجانی فارغ از شخصیت حقیقی خود دارای یک شخصیت حقوقی هست که همین بعد حقوقی الزاماتی را در تنظیم مناسبات و برخوردها با ایشان پدید میآورد. به عبارتی الان بحث اصلی برهم خوردن سخنرانی شخص علی لاریجانی نیست بلکه مسأله ممانعت از سخنرانی رئیس مجلس است.
این اتفاق بیش از پیش نشان میدهد که شورای سیاستگذاری ائمه جمعه باید در برخی رویکردها و انتخابهای خود تجدید نظر جدی داشته باشد تا افراد متخلق، با تقواتر و با اطلاعات بیشتر در این مسند قرار بگیرند. اینکه در شرایط فعلی کشور که از یک سو چهل سالگی انقلاب را تجربه میکنیم و از سوی دیگر به شدت زیر ضرب فشار دشمنان خارجی هستیم، شاه بیت سیاستهای داخلی باید وحدت همه گروهها و رساندن صدای اتحاد به خارج از مرزها باشد. اینکه چطور برخی از تریبونداران نماز جمعه با ان اهمیت سیاسی و تاریخی که برای ما دارد، در درک این ضرورت عیان و آشکار ناتوان ماندهاند و خلاف آن رفتار میکنند، جای تأمل و تأسف فراوان دارد. تریبونی که چنین ضرورت سادهای را درک نکند چطور میتواند داعیهدار هدایت و ارشاد اخلاقی، سیاسی و دینی توده جامعه باشد؟
این فرض البته در حالی است که بپذیریم اتفاق رخ داده سهوی و از روی برداشتهای اشتباه بوده. به عبارتی اگر چنین اقدامی از روی قصد و با اشراف به اطراف قضیه بوده باشد قطعاً مسأله بسیار بغرنجتر و تأسفبارتر است. اما مسأله مهم دیگر این است که آیا شأن نمایندگی و همین طور آزادی رأی و تصمیمگیری در جمهوری اسلامی اینقدر تنزل یافته که رئیس مجلس به خاطر رأیی که داشته اینطور تخطئه شود؟ در هر حال ماجرای سخنرانی آقای لاریجانی در کرج به طور یقین اگر یک گروه را خوشحال کند، آن گروه دشمنان خارجی انقلاب هستند که وحدت ما را خدشهدار شده میبینند.
تل آویو و نشانههای جنگی جدید؟
امیر مسروری در بخشی از یادداشت روز امروز روزنامه خراسان با عنوان تل آویو و نشانههای جنگی جدید، نوشت: تل آویو بدون سناریوی مشخص و صرفا بر پایه تحلیل واکنش احتمالی، عملیات نظامی محدود هوایی دارد. پیش از این صهیونیستها در چند مرحله پایگاههای نظامی مقاومت از جمله حزب الله، مستشاران نظامی ایران و نیروهای مقاومت حاضر در سوریه را زدند که با واکنش مواجه شد. اکنون عملیاتهای میدانی رژیم صهیونیستی صرفا کسب برآورد از میدان سوریه برای اقدام بزرگتر است. تل آویو ترس آن دارد که در صورت حمله به سوریه یا تهاجم محدود به منطقهای در نوار مرزی شرق سوریه و غرب عراق، رسما وارد جنگ فراگیر و از سه محور درگیر یک جنگ ناخواسته شود، بر همین اساس طرح عملیات شناسایی برای واکنش احتمالی را در دستور کار قرار داده است. اما سوال این جاست که هدف رژیم صهیونیستی از این عملیات چیست؟
الف) هدف اول رژیم صهیونیستی در سوریه، باز کردن یک جبهه از سه جبهه محدود ساز و عقب راندن نیروهای مقاومت از نوار مرزی خود است. گزارشهای میدانی نشان میدهد صهیونیستها از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل خواسته اند به القنیطره و جولان برگردند و در این منطقه برای جلوگیری از افزایش تنش، حفاظت کنند. پیش از این تل آویو در تصمیمی یک طرفه تمام نیروهای صلح بان را تخلیه و ارتش خود را در جولان مستقر کرد. در شمال سیم کشی را تقویت کردند و روی دیوارهای بتنی، فنسهای بزرگ گذاشتند.
ب) دور ساختن تهدید از تل آویو، هدف دیگر رژیم صهیونیستی در مواجهه با محور مقاومت است. صهیونیستها برای دفع تهدید در سرزمینهای اشغالی همیشه پیشگام بودند و سیاست دفاع فرامرزی یا دفاع پیش دستانه را به عنوان دکترین، در دستور کار خود قرار میدادند. استقرار سامانه گنبد آهنین در تل آویو و طراحی سیستم جدید پدافندی گواه این مدعاست که صهیونیستها از تهدید تل آویو نگرانند و بیش از همه تمایل دارند این تهدید رفع شود. تل آویو قلب رژیم صهیونیستی و مرکز تصمیم گیریهای این رژیم در موضوعات سیاسی، امنیتی و اقتصادی است و هدف قرار دادن این قلب، برای اشغالگران گران تمام خواهد شد.
ج) مسئله حشدالشعبی برای رژیم صهیونیستی بسیار نگران کننده است؛ گروهی که آموزش دیده، ایدئولوژیک و معتقد به آرمانهای محور مقاومت از جمله جنگ با صهیونیستها هستند. پیش از این در زمان صدام، رژیم صهیونیستی در چند حمله به عراق، برآن شد تا صدام را در مواجهه با تل آویو مهار کند و تا حدودی نیز موفق بود. اما با فروپاشی دولت صدام و تشکیل دولت همسو با محور مقاومت، این خطر به یک بحران برای سیاستهای منطقهای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. صهیونیستها با نیرویی مواجه هستند که در صورت تهدید بخشی از محور مقاومت، قادر خواهند بود در سریعترین زمان از زمین به ویژه نوار مرزی سوریه با عراق، به مرزهای جولان برسند و در جنگ احتمالی آینده شرکت کنند. نیروهایی که از منظر ایدئولوژیک و حمایت، محور مقاومت را پشت سر خود دارند. در کنار آن نوار مرزی عراق و سوریه، تنها نوار سرزمینی محور مقاومت از مسیر زمینی برای حمایت از عقبه حزب ا... لبنان و نوار غزه است. قطع این نوار مرزی و راهگذر حمل و نقلی برای صهیونیستها اولویت دارد. کما این که برای آمریکاییها نیز اولویت داشت، اما طراحی عملیات آزاد سازی البوکمال، آن را ناکام گذاشت و ارتش دو کشور عراق و سوریه را بعد از چند دهه به هم ملحق کرد. صهیونیستها تمایل جدی دارند تا با اعلام خط قرمز بودن تردد عراقیها در نوار سوریه، همانند بخشهایی از القنیطره برای نیروهای محور مقاومت، این منطقه را به طور آزمایشی زیر حملات هوایی خود قرار دهند تا بازخوردهای لازم برای یک جنگ احتمالی در خاک عراق را به دست آورند.
در واقع صهیونیستها خیال نبرد مستقیم با محور مقاومت را دارند. از یک سو انرژی متراکم درونی را نمیتوانند کنترل کنند، از سوی دیگر هر چقدر هم تلاش میکنند، نتیجه به دست آمده حاکی از حصر صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی است و تل آویو مجبور است برای جنگ احتمالی که آن را جدی میداند، پیش دستانه به کشورهای عضو محور مقاومت حمله کند تا به زعم خود، از قدرت یابی بیشتر آنها جلوگیری کند. اما یک مشکل در این سیاست وجود دارد که صهیونیستها را در آغاز جنگ، مردد کرده است. نتیجه جنگ و واکنش محور مقاومت چقدر گسترده خواهد بود؟