دستور روحانی برای هپکو، فروش رانتی ۱۶۷ هزار خودرو، سومین قهرمانی والیبال در آسیا، نمایش تازه ترامپیها با تحریم بانک مرکزی، آن سوی آتش بس انصارالله قدرت نمایی شرقی در دریای عمان. «فروش صندلی پزشکی» روی میز قضایی، بیتفاوتی بازارهای مالی نسبت به تحریمهای جدید آمریکا، نقض حقوق کودکان به خاطر چند لایک بیشتر و مطالبی درباره آغاز هفته دفاع مقدس، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۳۱ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که تیترهایی با محوریت دستور روحانی برای هپکو، ورود شیلر ایرانی به جاده ها، قهرمانی تیم والیبال ایران، و تحلیلهایی درباره تحریم بانک مرکزی توسط آمریکا در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
روزنامه جوان به نقل از فرمانده کل سپاه عنوان سرزمین دشمن متجاوز را میدان اصلی جنگ میکنیم را تیتر یک کرده است و با درج تصویری از قهرمانی تیم والیبال، تیتر صدرآسیا مثل آب خوردن! را در کنار آن قرار داده است.
روزنامه اعتماد موضوع اعتراض کارگران هپکو اراک را در صفحه نخست خود با تیتر میخواهیم تولید کنیم اگر بگذارند برجسته کرده و از فسخ قرارداد هیدرواطلس با دستور رئیسجمهور خبر داده است.
روزنامه مردمسالاری خبر گزینه نظامی پمپئو با نظر پنتاگون رد شد را بالای تیتر اختلاف کاخ سفیدیها در نحوه برخورد با ایران قرار داده و در دیگر گزارشی از خسارت رسمی ایران در جنگ تحمیلی به میزان ۹۷ میلیارد دلار نوشته است.
روزنامه ایران دستور روحانی برای هپکو را برجسته کرده و از دستور پیگیری فوری مسأله مالکیت این کارخانه نوشته است. این روزنامه نیز مثل چند روزنامه دیگر، خبر قهرمانی تیم والیبال ایران در آسیا را همراه با تصویر و تیتر سومین قهرمانی والیبال در آسیا برجسته کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
دلایل نقض حکم پرونده قتل میترا استاد
عبدالصمد خرمشاهی، حقوقدان و وکیل دادگستری در سرمقاله امروز روزنامه آرمان امروز به نقض رأی دادگاه بدوی پرونده میترا استاد پرداخت درباره آن نوشت: پرونده آقای محمدعلی نجفی حتی برای دیوان عالی کشور نیز پروندهای خاص محسوب شده و در کوتاهترین زمان ممکن به آن رسیدگی شده است. سؤال اینجاست که چرا پرونده با این فوریت مورد رسیدگی قرار گرفت؟ مطابق ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری پروندهها به نوبت ثبت و بر طبق همان نوبت رسیدگی میشوند. صرف نظر از این موضوع شعب دیوان پس از رسیدگی باید نظر خود را در رابطه با حکم دادگاه اعلام کنند؛ اگر رأی مطابق قانون صادر شده بود، تأیید میشود و اگر نقصهایی در پرونده مشاهده شد، مسیر قانونی به درستی طی نشده بود یا ایرادات شکلی و نقص تحقیقات در پرونده وجود داشت، رأی نقض شده و به شعبهای برای رسیدگی مجدد ارجاع میشود.
بنابراین باید در پرونده آقای نجفی توجه کرد که آیا در دادنامه ایرادی وجود دارد؟ یا دفاعیات طرفین مورد بیتوجهی قرار گرفته که در هر دو صورت رأی نقض میشود. از نظر شکلی نیز اگر رعایت تشریفات قانونی صورت نگرفته و به مقررات آیین دادرسی کیفری عمل نشده باشد، منجر به نقض رأی توسط دیوان میگردد. حکم دادگاه توسط دیوان عالی به دو صورت میتواند نقض شود: یا نقص در پرونده و کامل نبودن تحقیقات میتواند عامل باشد یا فراتر از آن ماهیت حکم زیر سؤال رود و نقض ماهیتی صورت گیرد. اگر دیوان عالی ماهیت حکم را نقض کند، بررسی پرونده به شعبه هم ارز ارجاع میشود. با توجه به آن که پرونده به همان شعبه قبلی بازگشته و همان شعبه مسئول بررسی مجدد پرونده شده، میتوان نتیجه گرفت که ایراد دیوان از نوع اول یعنی ایراد شکلی در پرونده و نقص در تحقیقات بوده است. با توجه به بازگشت پرونده به شعبه صدور رأی، این شعبه از نظر دیوان تبعیت خواهد کرد و آن نواقصی را که دیوان قضات عالی اعلام کردهاند، رفع میکند و پس از رفع نواقص پرونده به صدور رأی میپردازد. با توجه به آن که یک بار دادگاه رأی به قصاص آقای محمد علی نجفی داده، احتمال صدور دوباره این حکم از سوی قاضی وجود دارد و نمیتوان گفت: به طور کلی صدور حکم قصاص منتفی شده است. اگر شعبه تغییر میکرد ممکن بود و این احتمال وجود داشت که در بررسی مجدد حکم قصاص صادر نشود، اما در شعبه فعلی چنین امری بعید به نظر میرسد. رضایت خانواده مقتول هم تنها در جنبه خصوصی جرم مؤثر است، اما در صورت تکمیل تحقیقات و احیانا صدور حکم قتل شبه عمد برای آقای نجفی این امکان وجود دارد که ایشان دیگر مجبور به تحمل جنبه عمومی جرم نباشد.
چرا در موضوع آرامکو عربستان علیه ایران فضاسازی میشود؟
منصور فرزامی طی یادداشتی که روزنامه مردم سالاری در شماره امروز خود منتشر کرده در مطلبی با عنوان چیستی فضاسازیها علیه ایران نوشت: بعد از حمله عجیب، دقیق و بسیار مخرب و مرعوبکننده انصارالله یمن به پالایشگاههای «آرامکو» عربستان در «بقیق» و «خریص» که با ده فروند پهپاد انتحاری «قاصف» صورت گرفت و از ۵/۸ میلیون بشکه نفت صادراتی این دو حوزه، ۵ میلیون و هفتصد هزار بشکه از صادرات روزانه آن به آمریکا و اروپا و چین قطع گردید که اگر اغراق آمیز نباشد، خسارات وارد شده را تا پانصد میلیارد دلار تخمین زدهاند، علیرغم پذیرش صریح این حمله از جانب حوثیها، فضاسازیهایی از نوع شیوه استکباری و رسانهای صهیونیستی علیه ایران آغاز شد و این فضاسازیها، نه برای جانهایی که از کف رفته است، چون هرگز جان انسانها برای آمریکای مانوس با جنایت و اروپای منفعل به خوداندیش و متحد آمریکا مهم نبود و نیست وگرنه خود با حمایت و سلاحهای متعارف و غیرمتعارف خود، گرد هم نمیآمدند تا سرزمین ملتی فقیر و بییاور به کشوری سوخته، قحطی زده، بیدارو و درمان تبدیل گردد و از آن سو تمامی سازمانهای بینالمللی و نیز مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت نیز، چشمان خود را به روی این همه جنایت ببندند تا ائتلاف سعودی – آمریکایی، بیش از پنج سال از دریا و زمین و هوا، یمن فقیر را در محاصره بگیرند و جایی نمانده باشد که بمباران نکرده باشند حتی بیمارستان و درمانگاه و اتوبوس و مینیبوس دانشآموزان و... را! آن هم به کمک اسرائیلیها! فقط برای آن که نمیخواهند سیاست استعماری غرب بیرون آمده از آستین سعودی را بپذیرند و... .
نگارنده، نتیجه میگیرد که این فضاسازیها همه برای این است که دیگر چنین حملهای تکرار نشود، چون همین حالا هم عوارض عدم صدور نزدیک به شش میلیون بشکه نفت به آمریکا و اروپا و شرق آسیا، وضع داخلی و اقتصاد آنها را سخت تحت تاثیر قرار داده است و چنانچه فردا روزی آن نیمه تاسیسات صدور نفت عربستان و نیز امارات را مثل «بقیق» و «خریص» تکرار کنند، چه خواهند کرد و این در حالی است که ذخایر استراتژیک آمریکا، بیش از یک ماه، پاسخگوی نیازهای داخلیشان نیست و بالا رفتن قیمت بنزین، پاشنه آشیل ترامپ در آمریکاست. علت دیگر این فضاسازیهای زنجیرهای، عدم کارآمدی سامانههای دفاعی آمریکایی مستقر در عربستان است و اینکه این سامانهها جهتی به سمت جنوب داشته است نه شرق، بهانهای بیش نیست چنان که پیش از آن هم این سامانهها نه در عربستان که در سرزمینهای اشغالی هم امتحان خود را در آسیب پذیری پس دادهاند و مورد دیگر، فناوری فوق پیشرفته این سلاحها، در دست انصارالله است که اگر اینها مجهز به چنین سلاحهای مبهوت کنندهای باشند، حامی اینها چه خواهد داشت در حالی که با آن ذهن کور میبایست باور کرده باشند آن ملتی که پهپاد فوق پیشرفته آمریکا را بیمحابا و ملاحظه ساقط میکند، اما هواپیمای دارای سرنشین آنها را با غمض عین و جوانمردانه وامیگذارد، آن قدر هوشمندی دارد که تسلیم فضاسازیهای موجود که آوار رسانهای جهان بر سر مردم و منطقه است نشود و روحیه خود را نبازد و دچار انفعال نگردد.
و اما اروپا هم باید بداند که با موج سواری نمیتواند، انفعال خود را در ماجرای تعهدات برجامی، لاپوشانی کند؛ باید دانسته باشد که حمله دیگر انصارالله، خواه در امارات باشد و خواه در دیگر مناطق نفتخیز و عدم صدور نفت باقی مانده رژیم سعودی، شیشه عمر اقتصادش را به صورت جبرانناپذیری، خواهد شکست و برای رژیم سعودی مصیبتبارتر اینکه باور کند در روزهای مبادا آن که دستش را برای بیرون کشیدن از باتلاقی که همین حامیانش جهت غارت دلارهای نفتیاش برای او فراهم آوردهاند میگیرند، همین خود اوج خودزنی است. چنان که ترامپ به صراحت غیر دیپلماتیک گفت که به آمریکا حمله نشده است بلکه به عربستان حمله شده و عربستان باید از خود دفاع کند و چنانچه عربستان مزدوری آمریکا را میخواهد، باید پول و هزینه آن را بپردازد! و برای عربستان و جوان غیرمتعقل آن، بلاخیزتر آن است که با دنبالهروی از سیاستهای استثماری آمریکا، بخواهد همچنان به جنگ خود با ملت مسلمان یمن ادامه دهد و در دشمنی با ایران و رقابت نامتوازن و نامعقول خود پافشاری کند و سخن پایانی هم برای ایران آن است که ضمن حفظ آرامشی که خاص چنین موقعیتهایی است، زمینهای فراهم سازد تا بیش از این ثروت خدادادی مسلمانها، آماج فتنهگریهای دشمنان نشود. خواه در ایران باشد و خواه در عربستان و امارات
و یمن.
وعده های انتخاباتی درباره اشتغال چه شد؟
مسعود پیرهادی، سردبیر روزنامه رسالت در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان از مرد حرف تا مرد کار نوشت: عمر حافظهها را باید کوتاه کرد که وعدههای انتخاباتی یادمان نماند. رسانهها هم از بازپخش آن وعدهها خودداری کنند تا مبادا به تریج قبای کسی که آن وعدهها را حین مناظرات یا به عبارت واقعیتر، مبارزات انتخاباتی داده است بربخورد. یادآوری تعداد مشاغلی که قرار بود ایجاد شود با واقعیت امروز نهتنها نمیخواند که ما را به این نتیجه میرساند، گویی آنها صرفا عددهایی برای متن سخنرانی بودهاند نه برنامهای برای اجرا!
البته طبیعی است؛ ایجاد کار از کننده کار برمیآید؛ کارآفرینی ثمره کارآمدی است نه میوه ناکارآمدی. در همان ایام، محمدباقر قالیباف گفت: درختی که چهار سال ثمر ندهد، در ادامه هم میوه نمیدهد، اما امروز، معتقدین به آن گزاره، طیف بسیار وسیعتری پیداکرده است. چپ و راست، کوچک و بزرگ، طرفدار روحانی و علاقهمند به رئیسی دیدند این بیثمری و بیعملی را.
بیکاری سالهاست در صدر مطالبات واقعی مردم ایران جا خوش کرده است؛ بگذریم از اینکه به لطف کلید تدبیر دولت، مسئله گرانی حتی معضل بیکاری را هم پشت سر گذاشته؛ اما همان گرانی و مشکلات معیشتی هم بیارتباط با مسئله اشتغال و بیکاری نیست.
اگر کمی عمیقتر بنگریم، سرمان کلاه گشادی رفته است. برخی سیاسیون در ایام انتخابات با وعدههای فریبنده و ظاهری مردمی، رأی اکثریت ملت را به دست آوردند. با پوشش خصوصیسازی و سپردن امور به دست مردم، بسیاری از کارخانهها را به ناکاربلدان آشنا سپردند و درواقع، اختصاصی سازی کردند. پس از چند سال که کارخانههای مذکور به علت مدیریتهای غلط و غیر دلسوز، به ورشکستگی افتادند و نیروهایشان را یا اخراج کردند و یا بی حقوق گذاشتند و مردم ناچار، به اعتراض و فریاد شدند، برخی از همان سیاسیون، مدافع حقوق مردمی شدند که خود، باعث همه بدبختیها و گرفتاریهایشان بودهاند.
مگر تعطیلی و ورشکستگی دهها کارخانه قدیمی و بیکاری تعداد زیادی کارگر و صنعتگر، بلای کوچکی است؟ کدام آسیب اجتماعی را میشناسید که اگر ریشههای آن بررسی شود، بیکاری یکی از اصلیترین علل آن نباشد؟ برخی از دولتمردان، این روزها برایمان از رونق تولید میگویند؛ باید به این دسته از مدیران نامسئول گفت که ما از شما انتظار رونق تولید و تجارت و اقتصاد نداریم، فقط انتظار داریم وضعیت اقتصاد کشور را از چیزی که هست بدتر نکنید.