به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه ۳۰ فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شد که جدال سخنگوی شورای نگهبان با نمایندگان و انتقاد علی مطهری از کدخدایی از یک سو و رژه خدمت ارتشیان در سالروز بزرگداشت ارتش و نقد و تحلیلهایی بر آمار کرونا در جهان از دیگر سو در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است. گزارش دیوان محاسبات درباره بودجه ۹۷ و ماجرای دلارهای حاشیه ساز و نقدهایی بر این گزارش نیز در روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یاددشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
علی مطهری طی یادداشتی با عنوان سخنی با عباسعلی کدخدایی در شماره امروز روزنامه اعتماد نوشت: واکنشهای آقای کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان نسبت به مسائل مربوط به انتخابات گذشته از حد متعارف خارج شده است. میتوان گفت: نسبت به این موضوع آلرژی و حساسیت پیدا کرده است به طوری که با کمترین بهانهای وارد این گود میشود و از خود دفاع میکند و بدون آنکه کسی از او سوال کند بر درستی رد صلاحیتها اصرار میورزد. به نظر میرسد که او به خاطر رد صلاحیتهای بیحساب دچار عذاب وجدان شده و دنبال آرام کردن وجدان خویش است. اگر چنین باشد، امر مبارکی است و نشانه آن است که هنوز وجدان و فطرت انسانی در ایشان زنده است. حساسیتی که ایشان نسبت به مطرح شدن طرح دوفوریتی اصلاح قانون انتخابات در مجلس از خود نشان داده و حرفهای بیاساس زده است، قابل تامل است ضمن اینکه با جایگاه ایشان یعنی عضویت و سخنگویی شورای نگهبان نیز تناسب ندارد. اولا با لحن تمسخرآمیز با مجلس سخن گفته است.
سخن از تعطیلات کرونایی و غیرکرونایی مجلس به میان آورده است، کنایه از اینکه بخشی از تعطیلات مجلس ناشی از عکسالعمل او در مقابل رد صلاحیتها بوده حال آنکه این تعطیلات به دنبال دستور وزارت بهداشت بوده است و این روزها هم که جلسات آن تشکیل میشود به نظر من کار درستی نیست و بیشتر از ترس رسانههاست. ایشان اظهار تعجب کرده که چرا وسط بحران کرونا، طرح اصلاح قانون انتخابات در مجلس مطرح شده است. مثل این است که بگوییم چرا شورای نگهبان وسط بحران کرونا به بررسی مصوبات مجلس از لایحه مالیات بر ارزش افزوده پرداخته است. گویی در این روزها همه باید فقط درباره کرونا حرف بزنیم. از آن طرف میگوید چرا جلسات مجلس تعطیل شد از این طرف میگوید چرا برقرار شده و طرحی را غیر از کرونا مطرح کردهاید. ظاهرا شورای نگهبان میخواهد از این پس علاوه بر منطبق کردن اعمال، نیات و اظهارنظرهای نمایندگان مجلس با منویات خود، دستور جلسات مجلس را نیز تنظیم و ابلاغ کند که این طرح یا لایحه را مطرح کنید و آن را نه و لابد بعد هم فرمان صادر کند که به آن رأی مثبت بدهید یا منفی. با رویهای که شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها در پیش گرفته و میگوید چرا در فلان موضوع این را گفتی باید نظر ما را میگفتی، دور نیست که به چنین روزی هم برسیم. آقای کدخدایی احقاق حق نمایندگانی را که علیه آنها گزارش خلاف واقع داده شده و به همین دلیل رد صلاحیت شدهاند، تحقیر میکند و امر کوچکی میشمارد و میگوید در وسط بحران کرونا چرا به این موضوع پرداختهاید؟ گویی احقاق حق زمان خاص دارد و مثلا باید همه امور در حالت عادی باشد تا بتوان با ظلمی مبارزه کرد. دستور قرآن را فراموش کرده است که به کسی که مظلوم واقع شده، اجازه فریاد و بدگویی به ظالم داده است. از طرف دیگر سخنگوی شورای نگهبان که همواره میگفت: منتظر اصلاح قانون انتخابات در مجلس هستیم، اکنون که طرحی برای این منظور در مجلس مطرح شده آن را به تمسخر گرفته که «روزهای آخر مجلس چه وقت این کار است؟» مگر اول و آخر مجلس با هم فرق دارد؟ لابد مجلس یازدهم هم تا مدتی مجاز نیست، دست به قانون انتخابات بزند، چون اول مجلس است! آنچه در مجموع از سخنان آقای کدخدایی فهمیده میشود همان است که ایشان از رد صلاحیتهای گسترده و بعضا بیحساب و احیانا سیاسی و دستوری که موجب کاهش مشارکت مردم شد، دچار عذاب وجدان شده و اکنون ناخودآگاه وارد هر میدانی مرتبط با انتخابات میشود تا خود را بیتقصیر جلوه دهد و وجدانش را آرام کند. البته این یک نقطه مثبت است چراکه نشان میدهد که هنوز وجدان و فطرت انسانی در او زنده است و زنگارهای ناشی از ظلمهایی که به نامزدها شده، قلب او را به طور کامل سیاه نکرده است.
محمدعلی وکیلی، مدیرمسئول روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان آیا کرونا روحانی را تغییر داده، نوشت: این روزها همه نگاهها به کرونا معطوف شده است. چالش این ویروس و کنترل آن، بهنوعی تبدیل به مهمترین مسئله ایران و جهان شده است. در کشورمان، از همان ابتدای شروع این بحران، ستاد عالی مبارزه با کرونا تشکیل شد و اعضای آن، تمام قامت به میدان آمدهاند. در راس این ستاد، رئیسجمهوری حضور دارد و با جدیت وارد کنترل بحران شده است. روحانی بدون تعارف، در مدیریت این بحران، نقش پررنگی دارد ایفا میکند. ما این روزها، خصوصاً از قاب تلویزیون، یک روحانی را میبینیم که شب و روزش را به هم دوخته تا این بیماری را کنترل کند. ما همیشه منتقد آهنگِ کُندِ دولت در این سالیان بودیم. معتقد بودیم هرچند روحانی تفکر بلند و حازمِ استراتژیک دارد، اما قدمهایش را کوتاه و کند برمیدارد. اما امروز روحانی انگار روحانیِ دیگری شده است. در این بحران، روحانی بسیار پرتحرک و پُرانرژی ظاهر شده است. با وجود محدودیتها و کمبودهای بسیار، اما جهد و جدیت زیاد در کارش دیده میشود. اگر لحظهای تلویزیون را روشن کنیم، رئیسجمهوری را از دریچه تلویزیون میبینیم که مانند یک جوان پرانگیزه به مدیریت بحران اهتمام دارد.
این روحانی با روحانیای که تا پیش از این میشناختیم، خیلی متفاوت است. راستش ظهور این تمایز، دو علت میتواند داشته باشد. یا روحانی به هر علت در این مقطع، انرژی بیشتری در امور اجرایی صرف میکند. به عبارتی این جدیت و حضورِ مستمر، مختص و معلولِ دوره بحران کرونا است؛ که در این صورت باید غصه خورد که چرا تا پیش از این، اینگونه جدی به میدان نیامده بود؟ اگر نصف این جدیت را در هفت سال گذشته میداشت، شرایط کشور خیلی متفاوتتر از امروز بود. ما مهمترین نقدی که بر دولت داشتیم، کندی و پیریِ آن بود. معتقد بودیم در وضعِ بلاخیز و بحرانخیزِ کنونی، باید خیلی چالاکتر و جدیتر کشور را اداره کرد. معتقد بودیم با این محافظهکاری و ملاحظهکاری، در میان انبوه مشکلات و بحرانهای انباشته شده، نمیتوان تغییری در کشور ایجاد کرد. این دولت، وارث کشوری به گِل نشسته بود و لاجرم محتاجِ دولتی پرانرژی برای خروج از این وضع بود.
اما سناریوی دوم این است که این حضور پررنگِ روحانی، محصولِ چرخشِ حواسِ صداوسیما و مهربان شدنِ دوربینِ تلویزیون با دولت است؛ یعنی روحانی قبل و بعد کرونا تغییری نکردهاست. در اینصورت باید گفت که چه ظلمی در این مدت به روحانی شده است! یعنی رسماً خدمات و تلاشهایش بهطور مهندسی شده سانسور میشده است. تلویزیون انگار به هر علتی در این مقطع تصمیم گرفته کمی با دولت مهربانتر باشد. اگر روحانی تا پیش از این هم همین بوده، واقعاً به او ظلم بزرگی شده است!
نعمت احمدی طی یادداشتی که روزنامه آفتاب یزد در شماره امروز خود منتشر کرده با عنوان آنچه مجلس به جای این طرح باید انجام میداد نوشت: چندی پیش نمایندگان مجلس شورای اسلامیبا دو فوریت طرح الحاق یک تبصره به قانون انتخابات موافقت کردند تا در صورت تصویب نهایی به روشن شدن اتهاماتی که در فضای انتخابات به داوطلبان زده میشود، کمک کند، اما من چاره کار را درچنین طرحی حتی اگر در مجلس که هیچ در شورای نگهبان هم تصویب شود نمیدانم.ای کاش نمایندگان مجلس به جای این طرح که در نهایت تاثیری هم ندارد را دنبال میکردند اصل قضیه را در نظر میگرفتند، اما ظاهرا این نمایندگان حتی با وجود اینکه تعداد زیادی از آنها رد صلاحیت شده اند و تعداد زیادی از آنها نیز رای نیاورده و یا اصلا در انتخابات نامنویسی نکردند بازهم جرات ورود به اصل ماجرا را پیدا نکردند. نخست اینکه اگر از اصل نظارت استصوابی هم بگذریم و نخواهیم وارد آن شویم باید بگوییم که وجود هیئتهای نظارت دائمیدرانتخابات خود میتواند محل پرسش باشد معتقدم که هیئت نظارت مخصوص همان انتخابات است. نمایندگان مجلس میتوانند این نکته را در نظر بگیرند و طرحی میدادند تا هیئتهای نظارت هر انتخابات مخصوص همان انتخابات باشد هیئت نظارت دائمیهم هزینه براست و هم در کلیه ایام به نوعی ممکن است اظهارات نمایندهای را زیر نظر بگیرد که ممکن است نوعی سو برداشت به شمار بیاید.
نکته دیگر اینکه نمایندگان مجلس زمانی قانونی را در قالب مجازت اسلامیومحرومیت از حقوق اجتماعی تصویب کرده بودند اکنون نمایندگان باید همه آنچه که باعث عدم منع کاندیداتوری مجلس میشود را تعریف و به تصویب میرساندند تا مشخص باشد چه جرائم و محکومیتها یی شمارا از صلاحیت نمایندگی ساقط میکند. تعریف این محرومیتهای اجتماعی باعث میشود تا هیچ فردی حتی با دهها گزارش علیهش نتواند به اشتباه یا بانیات شخصی او را از نمایندگی و نامزدی محروم کند.
در حال حاضر، چون مبنا و قانون دقیقی راجعبه تعریف محرومیت از کاندیداتوری نداریم شورای نگهبان نیز دستش باز است و در هر گزارشی میتواند فرد را رد صلاحیت کند.
از طرفی دیگر باید میان احراز صلاحیت و تایید صلاحیت و رد صلاحیت تفاوت قائل شوند. شورای نگهبان در حال حاضر میگوید من باید فرد را احراز صلاحیت کنم در حالیکه باید با قانونی این مسئله تصحیح شود اصل بر برائت است همه میتوانند کاندیدا باشند مگر خلاف آن ثابت شود و صلاحیت فرد به دلایل متقن رد شود. نه اینکه صلاحیتش احراز نشود. از سویی دیگر مواردی مانند التزام عملی و اعتقاد به نظام و ... امری است ذهنی و درونی و عدم التزام زمانی مسجل میشود که فرد خودش با اقرار صریح آن را اعلام کند. مجلس باید به دنبال چنین اصلاحاتی در قانون انتخابات باشد وگرنه طرح اخیر از دیدگاه من طرحی خام است که ضمیرش نا پیداست به فرض گزارش دهنده دروغگو را بخواهیم محکوم کنیم، اما میخواهیم او را یا آن بخش را از کجا پیدا کنیم چگونه محاکمه کنیم اینها همه اش ابهام است.