به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه سی ام آذر در حالی چاپ و منتشر شد که اپراتورها؛ پرادعا، اما کم کیفیت، بنزین در جیب خانواده ها؟ هدف لاریجانی چیست؟ ابهامات وعده دو برابر شدن یارانه نقدی و ضرورت آغاز سریع واکسیناسیون ۷ تا ۱۲ سال در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
محمد بلوری طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان پسته دانهای چند! نوشت: یکی از طلا و جواهرفروشان پایتخت از سر طنز و مزاح که لبخندی بر لب رهگذران بنشاند، یک دانه پسته را در قاب مخملی زیبای مخصوص جواهرات گذاشته و پشت ویترین میان طلا و جواهرات به نمایش عمومی گذاشته بود تا گرانبها بودن پسته و آجیل مخصوص شبچله را نشان دهد. با گرانی بیسابقه آجیل و تنقلات از جمله میوه در آستانه برگزاری آیین زیبای ایرانی شبچله، امسال با خلوت بودن بازار آجیل و میوه روشن است خانوادههای گرفتار در چنبره مشکلات اقتصادی نتوانند، چون روال این مراسم سنتی زیبای ایرانی، سفرههای رنگینی برای شبچله پهن کنند و وقتی هم درباره برگزاری این مراسم از مردم کوچه و بازار میپرسی، برخی جوابهای معنیداری میدهند که به گفته سهراب سپهری یعنی: «دل خوش سیری چند؟»، اما تودهی مردم که وفادار به رعایت برگزاری این سنت خوشایند ایرانی هستند، معتقدند در هر زمان و موقعیتی نباید از سنتهایمان غافل شویم و سفره هفتسینمان را همراه با قرآن مجید حتی با یکی، دو دانه میوه و آجیل و تکهای نان به امید آیندهای روشن برکت بخشیم و به فرزندانمان بیاموزیم سنتهایمان را از یاد نبرند. گشتی در بازار تنقلات نشان میدهد قیمت آجیل و تنقلات به طور بیسابقهای افزایش یافته؛ از جمله قیمت پسته به کیلویی ۵۰۰ هزار تومان رسیده است. آجیلفروشها میگویند با توجه به خشکسالیهای سالهای اخیر محصول آجیل هم کاهش یافته که به گرانتر شدن خشکبار منجر شده است. پیرمردی که در یک آجیلفروشی سرگرم خرید اندکی تنقلات بود، وقتی از او درباره مراسم شبچله پرسیدیم، این بیت از غزل معروف عماد خراسانی را خواند:
امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم
شاید ایجان نرسیدیم به فردای دیگر
پیرمرد تاکید میکرد: حتی در این دوره تنگدستیها، آیینهای زیبایمان را باید برگزار کنیم تا در دل و جان فرزندان و نوههایمان شوق پایداری به چنین سنتهایی را ماندگار کنیم.
جلال خوشچهره طی یادداشتی در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان توافق موقت؛ آخرین فرصت برجام؟ نوشت: دور معلق مانده مذاکرات برجامی در وین، برخی امیدواریها را در نزدیک شدن طرفها به توافق ایجاد کرد. این امید بلافاصله در بازار ارزهای خارجی ایران بازتاب یافت. در اینحال، این واقعیت را نمایان کرد که کاهش قیمتها در این بازار - و بلکه دیگر اقلام – ونیز تحولات منطقه خلیج فارس با فرایند مذاکرات وین رابطه مستقیم دارد؛ اگرچه اتفاقات آینده هنوز در پرده ابهام است.
برخی براین باورند که حالا توپ در زمین تهران است که باید میان یکی از گزینههای پیش رو را انتخاب کند. برخی دیگر، توپ را در زمین طرفهای بلوک غرب و خاصه واشنگتن دنبال میکنند اینکه آیا حاضرند در آخرین لحظات به چارچوب توافق موقت با تهران تن دهند؟
تردید نیست که طرفها در بهترین وضع باید به «توافق موقت» تن دهند. جز این و در این فرصت، امری محال خواهد بود؛ زیرا برای رسیدن به یک توافق جامع، فرصت بیشتری لازم است. این اتفاق در مجال کنونی ممکن نیست. اما ایده توافق موقت که به نظر میرسد همه طرفها با آن همسو هستند، چه مختصاتی دارد؟
تهران برای قبول یا رد آنچه که در دور هفتم مذاکرات پیشنهاد شده، فرصت خواسته است. بر اساس گزارشها، اعضای حاضر در وین برای این فرصت که به نظر میرسد سقف آن ششم دیماه آینده باشد، از خود انعطاف نشان دادهاند. این انعطاف بهزعم مذاکرهکنندگان، نشانی از امید به توافقی است هرچند موقت، اما راهگشا در آینده که میتواند گفتگوهایی کشدار، ولی با دستور کار معلوم باشد.
صورت مساله تا اندازهای روشن است؛ اینکه همه اعضای مذاکره کننده مستقیم و غیر مستقیم با تهران در وین، موضعی مشترک را پیشروی تهران قرار دادهاند. در اینحال پیشنهادهای طرف ایرانی خود را نیز در این موضع لحاظ کردهاند. اما بهرغم توجه گسترده رسانهها و سخنگویان مذاکرات وین، از جمله فعالترین آنان؛ یعنی «میخائیل اولیانف» نماینده ویژه روسیه در وین، کم و کیف پیشنهادها برای توافق موقت در پرده ابهام است. همه آنچه در این باره گفته میشود، کلی گویی توام با لفاظیهای آمیخته به تهدید و تطمیع متقابل است.
اگر پذیرفته شود که مذاکره کنندگان با تهران در وین، از موضع مشترک و روشن برخوردارند، حالا این تهران است که باید دست به انتخاب بزند. هرچه هست، این انتخاب به اندازهای اهمیت دارد که طرف ایرانی برای تصمیم درباره قبول یا رد آن، مجال خواسته است.
پرسش این است: آیا دور هشتم مذاکرات در وین که ممکن است از امروز تا ششم دیآینده و پیش از پایان سال میلادی، برگزار شود، سقف انتخاب نهایی همه مذاکره کنندگان در وین است؟ و در واقع آخرین فرصت برای ماندگاری برجام؟ این سقف چه اندازه با ششمین دور از گفتگوها که دستگاه دیپلماسی دولت «حسن روحانی» به نتیجه رساند، تفاوت دارد؟ آیا فرصت ایجاد شده برای تصمیم گیری در تهران، امکانی برای چانهزنی بیشتر در وین خواهد شد؟ یا به ترتیبی، حرف آخر به تهران است؟ ظرفیتهای طرفها در هضم پیامدهای قبول یا رد آن چه اندازه است؟ آیا توافق موقت را باید نخستین گام در تعدیل روابط خصمانه تهران و واشنگتن دانست؟ در این صورت آیا دو طرف پس از این و فارغ از واسطهها، به طور مستقیم به حل اختلافات و دشمنیهایشان خواهند پرداخت؟ سود برندگان و بازندگان توافق موقت چه طرفهایی خواهند بود؟ بازندگان چه تدابیری برای سنگ اندازیهای خود مانند آنچه در پی توافق جامع مشترک هستهای (برجام) در سال ۲۰۱۵ میلادی به عمل آوردند، در دستور کار خود قرار خواهند داد؟ تدابیر توافقکنندگان برای خنثی کردن و ناکارآمد ساختن خرابکاریها چیست؟ آیا اینکار نیاز به همکاری مشترک دارد؟
وجه غالب همه آنچه در بالا گفته شد، رویکردی امیدوارانه در بستری از واقعگرایی در تعریف اوضاع جاری است، ولی نباید فراموش کرد که همه طرفها اکنون در برزخ انتخابی سخت قرار دارند. حالا زمانی است که ارادهها برای توافق یا رد آن، خود را به شکلی ملموس بروز خواهند داد.
حسین معافی تحلیلگر مسائل آموزشی طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان سونامی بازنشستگی معلمان با اجرای رتبهبندی نوشت: سالهاست با سیر صعودی بازنشستگی معلمان، بحران کمبود معلم در کشور به صدا درآمده و پیشبینیها نشان میدهد تعداد بازنشستهها در آموزشوپرورش در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ به اوج خود خواهد رسید. بر اساس پیشبینی سازمان برنامه و بودجه، جمعیت بازنشستگان آموزشوپرورش تا سال ۱۴۰۶، ۴۶۳ هزارو ۲۷۲ نفر خواهد بود که حدود ۷۱ درصد از این تعداد قبل از سال ۱۴۰۲ بازنشسته خواهند شد! عده زیادی از معلمان، بازنشستگی خود را به علت اجرای رتبهبندی به تعویق انداختهاند تا از مزایا و افزایش حقوق این لایحه بهرهمند شوند. لایحه نظام رتبهبندی معلمان پس از ۱۰ سال بالاخره در روز چهارشنبه ۲۴ آذر در مجلس تصویب و برای تأیید به شورای نگهبان ارسال شده است. بدون شک با اجرائیشدن این لایحه در آموزشوپرورش، عده زیادی از معلمان در سال جاری یا سال آینده بازنشسته خواهند شد که این سونامی بازنشستگی میتواند مشکلات زیادی را در آموزشوپرورش به وجود آورد. بیکاری یکی از مشکلات اساسی امروز کشور بوده و دغدغه اصلی مردم و دولت به حساب میآید. در این بین یکی از نهادهای مهم کشور به مشکل نیروی انسانی برخورده و باید برای آن فکری جدی کنند. دولت میتواند با یک سازماندهی درست بخشی از نیروی کار توانمند را وارد حوزه آموزشوپرورش کرده و با آموزش مهارتهای لازم به آنها هم عده زیادی از افراد جامعه را به شغلی رسمی و مشخص برساند و همچنین مشکلات بزرگترین دستگاه اجرائی کشور را سامان دهد. وزارت آموزشوپرورش باید از هماکنون برای جبران کمبود معلم در سال آینده برنامههای عملیاتی را از مجاری قانونی دنبال کند تا علاوه بر جذب معلمان و جبران کمبود معلم، کیفیت آموزش را نیز مدنظر قرار دهد و به هرگونه استخدام غیرکارشناسی اقدام نکند. آموزشوپرورش علاوه بر کمبود معلم دچار بحران کمبود «مشاور» و «مربی بهداشت» و سایر نیروهای اداری و خدماتی در مدارس نیز هست. با اجرای رتبهبندی معلمان، سیل بازنشستگی به شدت افزایش مییابد و جمعیت دانشآموزان نیز رو به افزایش است و برای این فاصله عمیق باید فکری کرد، این بحران سال به سال عمیقتر میشود بر همین اساس ضروری است که سازمان اداری و استخدامی، برنامه و بودجه و آموزشوپرورش در جلسات مشترک وضعیت نیروی انسانی، کاستیها و روند آینده آموزشوپرورش در این حوزه را در اسرع وقت پیگیری کنند. دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی مسئولیت تأمین نیروی انسانی آموزشوپرورش را بر عهده دارند که فعلا بهترین راه برای جذب معلمان توانمند و باتجربه هستند.
البته مهارتآموزان ماده ۲۸ دانشگاه فرهنگیان نیز با آزمون از فارغالتحصیلان دانشگاههای دیگر و گذراندن دوره یکساله در دانشگاه فرهنگیان وارد آموزشوپرورش میشوند تا کمبود معلم را جبران کنند. معمولا معلمان ماده ۲۸ که یک سال دوره دیده و فارغالتحصیلان دوره چهارساله دانشگاه فرهنگیان هنوز نیاز دارند چند سال در موقعیت مناسب در کنار مدرسه و پیشکسوتان قرار گرفته تا تجربههای لازم و ضروری معلمی را کسب کنند.
کاهش دوره چهارساله آموزش به سه سال در دانشگاه فرهنگیان نیز از راهکارهای موجود برای حل این مشکل است. دانشگاه فرهنگیان نیاز دارد در مؤلفههای اجرائی و آموزشی از روشهای نوین استفاده کند، اما متأسفانه در زمینه استاد و اعضای هیئت علمی، امکانات و تجهیزات آموزشی فاصله زیادی تا وضعیت مطلوب دارد و باید این مشکلات نیز حل شوند.
یکی دیگر از اقدامات برای حل مشکل کمبود معلم، بالابردن جمعیت کلاسهای درس در دوره ابتدایی و متوسطه است که این امر، هم کیفیت آموزشی را کاهش داده و هم در شرایط کرونایی که در سالهای آینده نیز باید شیوه نامهها رعایت شوند، حضور همه دانشآموزان در کلاس امکانپذیر نخواهد بود.
راه دیگر برای حل مشکل کمبود شدید معلم، استفاده از حقالتدریس معلمان بهصورت اضافهخدمت شاغلان و تدریس بازنشستگان در سقف ساعات مجاز تدریس است. البته این موضوع فرصت خوبی برای استفاده از توان بازنشستگان است، ولی برخی از بازنشستهها انگیزه لازم و توانایی استفاده از فناوریهای نوین آموزشی بهویژه در فضای مجازی را ندارند. با وجود استفاده از انواع روشهای نام برده، باز هم جای خالی معلم دورهدیده، توانمند و دارای شایستگیهای معلمی در دستگاه تعلیم و تربیت دیده میشود.
امید است مجلس و وزارت آموزشوپرورش با درنظرگرفتن شرایط بحرانی کمبود معلم و سونامی بازنشستگی در ماههای آینده، هرچه سریعتر نسبت به اتخاذ راهکارهای مناسب برای جذب معلمان باتجربه، توانمند و با صلاحیت حرفهای، اقدامات لازم را انجام دهند.