به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه پنجم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که شرط ایران برای مذاکره مستقیم با آمریکا، روز خبرساز حقوق کارمندان و بازنشستگان، سرقت در صدر عناوین مجرمانه کشور و جنگ روانی علیه مالیات از سرمایهداران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای را مرور میکنیم؛
صلاحالدین هرسنی، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان پشت پرده توافق پیشنهادی روسیه نوشت: روسیه در هفتههای گذشته با ایران درباره یک «توافق موقت» با هدف احیای برجام مذاکره کرد. طبق این توافق پیشنهادی روسیه، ایران میتواند در ازای اعمال برخی محدودیتها بر فعالیتهای هستهای خود، شاهد کاهش برخی تحریمها علیه خود باشد. البته بازگشت تهران به تعهدات برجامی در ازای لغو برخی تحریمها، همه ابعاد این توافق پیشنهادی روسیه نیست. توافق پیشنهادی روسها وجه و سویه دیگری نیز دارد و آن این که ایران باید طبق این پیشنهاد روسیه، فعالیتهای غنیسازی ۶۰ درصدی را متوقف کند و ذخایر کنونی اورانیوم غنیشده را به روسیه بفرستد.
افزون بر این، تهران باید محدودیتهایی در رابطه با غنیسازی ۲۰درصدی و سانتریفیوژهای پیشرفته خود را بپذیرد. آنگونه که روسها ادعا کردهاند، تهران خواهد توانست با پذیرش این توافق پیشنهادی روسیه، به حدود ۱۰ میلیارد دلار منابع بلوکهشده خود در کرهجنوبی، ژاپن و عراق برسد و از برخی تحریمها معاف شود. بر اساس برخی شواهد و نشانگان چنین پیشنهادی آن هم با چنین سمت و سوهایی به عنوان یک گام موقت برای خریدن زمان به منظور ادامه مذاکرات احیای برجام در وین به ایران ارائه شده است چراکه طرفهای غربی مذاکرات احیای برجام مدعی هستند که با ادامه سرعت پیشرفت کنونی برنامه هستهای ایران طی هفتههای آتی، دیگر امکان بازگشت به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ میسر نبوده و پنجره دیپلماسی در چارچوب مذاکرات احیای برجام بسته خواهد شد. اگرچه این پیشنهاد روسیه واکنش منفی تهران را به دنبال داشته، اما منطق برخی گمانهها و همچنین شناخت از پیشینه و سوابق کنشها و الگوهای رفتاری روسیه در قبال تهران به ویژه در قضیه برجام نشان میدهد که روسیه در ارائه چنین پیشنهادی هدف مهمتری را دنبال میکند. در واقع هدفی را که روسیه از رهگذر ارائه این پیشنهاد دنبال میکند، اغوای ایران و همچنین قرار دادن آن در نقطه ضعف و جایگاهی است که نتواند از پیشرفت برنامههای هستهای خود برای امتیاز گرفتن از غرب در مذاکرات وین استفاده کند. در این شرایط دیپلماتهای ایران به درستی از پذیرش چنین تفاهمی سر باز زدند. در واقع روسیه به این باور رسیده که سیر فعالیتهای هستهای ایران یعنی از زمان به قدرت رسیدن بایدن و مشخصا از پایان ژوئن تا اواخر نوامبر سال گذشته، سرعت و پیشرفت بیشتری در قبال اتخاذ سیاست صبر و مماشات و ابتکارات دیپلماسی مقامات کاخ سفید داشته و همین اسباب نگرانی روسیه شده است. سیاست اغفال روسیه آنجا خود را نشان میدهد که میداند خواست و مطالبه تهران در مذاکرات وین، لغو همه تحریمها و مشخصا تحریمهای مغایر با برجام است نه برخی از آنها.
این وضعیت و بروز و ظهور چنین نشانگان و پیشنهاداتی به معنای فرصتطلبی روسها و همچنین ناپایداری و شکنندگی روابط تهران- مسکو است. اگر ارائه چنین پیشنهاداتی از سوی ژاپن که فاقد سابقه منافع استعماری و یا حتی از طرف «ریچارد نفیو» طراح تحریمهای ضدایرانی دوران باراک اوباما شده بود، پذیرفتنیتر بود؛ بنابراین وقتی چنین پیشنهادی از سوی روسیه مطرح میشود باید کمی تردید کرد، چراکه میداند یک رابطه پایدار تهران با غرب هیچگاه به نفع روسیه نیست. در سطحی دیگر، گفتوگوی همزمان واشنگتن با مسکو در مذاکرات وین حول محور بحران اوکراین، قرینه دیگری است که نشان میدهد توافق پیشنهادی روسیه قابل راستیآزمایی نیست و جنبه جانبدارانه آن در حمایت از مواضع تهران در مذاکرات وین و احیای برجام بسیار ضعیف است، چراکه روسها مذاکرات خود با واشنگتن بر سر بحران اوکراین را به وسیله وزیر امور خارجه خود (سرگئی لاوروف) به عنوان یک دیپلمات کهنهکار و کارکشته از سر گرفته، در حالی که چنین مذاکراتی بر سر احیای برجام را از طریق «میخائیل الیانوف» یعنی یک دیپلمات دونپایه خود؛ دیپلماتی که هیچگاه خوشبینیها و پیشبینیهایش درست از آب درنیامد، دنبال میکنند. به این ترتیب در شرایط اغفال ایران از طرف روسیه، شاید آنگونه که روسها پنداشتهاند بتوانند از غرب بر سر بحران اوکراین امتیاز بگیرند، چراکه در حال حاضر رابطه اوکراین با روسیه همانند منازعه عقابی است که پنجههای خود را بر گلوی خرسی فرو برده باشد و شاید دامنه مناقشه غرب و روسیه بر سر اوکراین موجب تزاید تحریمهای اعلامی غرب علیه مسکو شود.
مهدی حسن زاده در ستون یادداشت روز رزنامه خراسان با عنوان اقتصاد ایران و همسایگان فراموش شده! نوشت: وزیر اقتصاد روز گذشته در همایشی اعلام کرد که در سال ۲۰۱۹ سهم اقتصاد ایران از تجارت حدود دو هزار و ۳۰۰ میلیارد دلاری ۱۵ کشور همسایه، ۶/۱ درصد بوده است. به عبارتی از مجموع دو هزار و ۳۰۰ میلیارد دلار تجارت کشورهای اطراف ایران فقط حدود ۳۷ میلیارد دلار آن در اختیار ایران است.
این آمار نشان میدهد که اقتصاد ایران با وجود این که در مقایسه با ۱۵ کشور اطراف خود از نظر حجم تولید ناخالص داخلی، جزو ۳-۴ کشور نخست است، اما در زمینه تجارت با این کشورها نتوانسته است، سهم چشمگیری کسب کند. در این میان، مهمترین شرکای تجاری ما در منطقه عراق، افغانستان، ترکیه و امارات هستند و بسیاری از کشورها از جمله روسیه، پاکستان و قزاقستان با وجود بازار بزرگ و حجم تقاضای بالا و تجارت نسبتا زیادی که دارند، سهم بسیار کمی از صادرات ایران میبرند.
یکی از مهمترین پیشرانهای اقتصاد کشور پس از عبور نسبی از کرونا و پشت سر گذاشتن آثار منفی تحریم ها، صادرات است. تقویت صادرات به طور مستقیم منجر به افزایش ایجاد اشتغال و همزمان تقویت منابع ارزی میشود و نقش مهمی در ثبات بازار ارز و مقابله با جهش نرخها در این بازار دارد. از این منظر تقویت تجارت و افزایش صادرات به کشورهای منطقه سیاستی است که باید به طور جدی پیگیری شود. سفر اخیر رئیس جمهور به روسیه و رایزنیهای چندی پیش برخی مسئولان اقتصادی دولت با همتایان خود در پاکستان، عراق و ترکمنستان را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. تجربه صادرات سالانه حدود ۱۰ میلیارد دلار به عراق نشان داده است که میتوان روی دیگر بازارهای منطقه نیز حساب ویژهای باز کرد. اقتصاد ایران هم از منظر صادرات خدمات فنی و مهندسی، هم از منظر صادرات محصولات صنعتی نظیر لوازم خانگی، هم از منظر صادرات مواد غذایی و هم از منظر جذب گردشگر خارجی توان بالقوهای برای تجارت با کشورهای منطقه دارد، اما شاه کلید در این مسیر، ترانزیت و تقویت کریدورهای منطقهای و بین المللی است.
بخشی از منطق توافق ۲۵ ساله با چین نیز بر محور ایده این کشور تحت عنوان «کمربند و راه» متکی است که سعی دارد مسیرهای انتقال کالا، فناوری و انرژی را تنوع بخشد و در این مسیر ایران به عنوان چهارراه منطقه در مسیری که هم به لحاظ دریایی و هم به لحاظ زمینی به کشورهای متعددی دسترسی دارد میتواند هم بخشی از ایده یک کمربند و راه باشد و هم کریدور شمال - جنوب را تکمیل کند. کریدوری که از یک سو به روسیه و آسیای میانه و از سوی دیگر از مسیر دریا به هند منتهی میشود. به این ترتیب تلفیقی از فرصتهای منطقهای چه در قالب صادرات محصولات و چه در قالب ترانزیت و تکمیل کریدورها میتواند فرصتهای جدید برای اقتصاد ایران در تعامل با همسایگان ایجاد کند و سهم اقتصاد ایران از تجارت منطقهای را افزایش دهد. این اتفاق موجب تقویت پیوندهای منطقهای و حتی جهانی اقتصاد ایران میشود و تحریم پذیری اقتصاد ایران را نیز کاهش میدهد. بر این اساس حرکت به سمت تسهیل تجارت با همسایگان و رفع موانع ارزی، بانکی و زیرساختی آن ضروری است.
سید محمد بحرینیان طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان موج مهاجرت در مرز هشدار است نوشت: هرچند معمولا شاخصهای اجتماعی بهکندی تغییر میکنند و به رخدادها، واکنش آنی نشان نمیدهند؛ اما نتایج نظرسنجیهای مختلف نشان میدهد که اخیرا حتی یک تصمیم یا موضعگیری غلط، بر افزایش میل به مهاجرت تأثیرگذار است. در این میان چند نکته قابلذکر است:
اول ابنکه به نظر میرسد مسئله مهاجرت نخبگان، هنوز هم آنچنانکه باید جدی گرفته نشده است. روز گذشته، سخنگوی بنیاد ملی نخبگان اظهار داشته که آمارهای حوزه مهاجرت نخبگان صحیح نیستند و بهعنوانمثال در شرایط فعلی، ۶۲ درصد برگزیدگان المپیادهای علمی در کشور حضور دارند. سخنگوی محترم به این واقعیت توجه نکرده که حضور ۶۲ درصد نخبگان در کشور دستاورد نیست بلکه بخش دردناک ماجرا آن است که ۳۸ درصد نخبگان از کشور مهاجرت کردهاند. ما برای حل مشکل، ابتدا باید آن را بپذیریم و ناگفته پیداست که موج مهاجرت نخبگان علمی و دانشگاهی، بهویژه در رشتههای فنی و مهندسی و علوم پایه به وضعیت نگرانکنندهای رسیده است.
دو. مشاهدات میدانی نگارنده و همچنین برخی نتایج نظرسنجی مراکزی، چون ایسپا، نشان از آن دارد که واقعیت موجود کشور از این آمار ۳۸ درصدی بدتر است. نکته دیگر آنکه مانع بسیاری از نخبگان برای خروج از کشور، مسائل مالی و عمدتا ناشی از کمارزش بودن پول ملی و ضعف ریال در برابر ارزهای خارجی است، اگرنه میل به مهاجرت بالاتر از این اعداد و ارقام است و این مسئله، تنها متوجه نخبگان هم نیست و بیش از یکسوم مردم عادی هم تمایل به مهاجرت دارند.
سه. بزرگترین عامل موج مهاجرت، مسائل اقتصادی و در حوزه اقتصاد هم، پیشبینیناپذیری است. نرخ بالای تورم و تلاطم اقتصادی موجود، اقتصاد را بیثبات و پیشبینیناپذیر میکند و نتیجه اصلی آن، خسته شدن تودههای مردم و بهویژه نخبگان و صاحبان تخصص و فن است.
چهار. برخی مواضع مسئولان و طرحهای مراجع قانونی، حتی اگر به مرحله انجام نرسند، موجی از نارضایتی و ناامیدی را میگسترانند. بررسیها نشان میدهد که طرح صیانت، هرچند مجلس با هوشمندی آن را کنار گذاشت، اما با توجه به اهمیت مسئله فضای مجازی برای جوانان، روی تمایل به مهاجرت اثرگذار بوده است.
پنج. تغییر قوانین و روالها و بیثباتی در نظام آموزش، عامل دیگری است که موجب افزایش میل به مهاجرت میشود. چند هفته پیش، اعلام شد که آزمون سراسری ورودی دانشگاهها تغییر خواهد کرد و روز گذشته، تغییرات اعلامشده عملا لغو شد. چندی پیش اعلام شد که فارغالتحصیلان هر رشته کارشناسی، برای مقطع بعدی تنها در همان رشته میتوانند تحصیل کنند که سروصدای زیادی برانگیخت و چند روز بعد لغو شد. تغییر مرتب قوانین و رویههای آموزشی، اداری و اقتصادی، آسیبزاست و موجب افزایش میل به مهاجرت است.
شش. کسی که میل به مهاجرت داشته باشد، حتی اگر در کشور بماند، دیگر از آن سرزندگی و پویایی قابلقبول برخوردار نیست. مسئله مهاجرت نخبگان در مرز هشدار است و هرچند نباید موضوع را سیاسی کرد، اما باید گفت که در دوران دولت قبل به اوج رسیده است. هرچند معتقدیم در کشور برای نخبه، جای پیشرفت و فعالیت وجود دارد، اما در این مقال، در پی قضاوت و تعیین درستی یا نادرستی این میل نیستیم، بلکه آن را بهعنوان واقعیتی اجتماعی مینگریم. بیشک جهاد تبیین موردنظر رهبر انقلاب، در شناخت پیشرفتها، فرصتها و ظرفیتها باعث کاهش این میل میشود و بخشی از راهکارهای مواجهه با این پدیده، باید از جنس فرهنگی باشد. دراینباره بیشتر خواهیم گفت.