به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۱۷ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که برجام در تاخیر تصمیم آمریکا و بازی روسها، رشد انفجاری قیمت نفت و گاز در جهان، جراحی ارز در اختیار پاستور و آخرین گزارشها از جنگ اوکراین در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
سبحان حافظی در بخشی از یادداشت امروز روزنامه جوان با عنوان تله انحرافی شکدم نوشت: درباره کاترین شکدم؛ او یک کارشناس فرانسوی در امور جهان اسلام است که به عنوان تحلیلگر «اسلام افراطی» در رسانهها و اندیشکدههای غربی شهرت یافته است. یکی دیگر از دلایل شهرت شکدم، تقابل او با رژیم سعودی و وهابیت است. شوهر او یک مسلمان یمنی است. شکدم در بازهای از زمان ادعای اسلام و گرویدن به مذهب تشیع را نموده و با رسانههای ایرانی مانند «پرس تیوی» و «شفقنا» ارتباط برقرار میکند. در این میان، برخی از یادداشتهای ضد غربی او در سایتهای دیگر منتشر میشود. بعد از مدتی کشف حجاب کرده و بهعنوان یک کارشناس غربی که در مقابل جریانهای اسلامی قرار دارد، در رسانههای غربی مجدد رخ مینماید!
شکدم را نمیتوان یک پرستو دانست؛ نه برای او میتوان مأموریت گرفتن نقطه ضعف را تصور نمود و نه جمعآوری اطلاعات با استفاده از اغوای جنسی. او ساکن ایران نبوده و تنها پنج سفر به ایران داشته و در مجموع ۱۸ روز در کشورمان اقامت و حضور داشته است؛ بنابراین دسترسی مستمر و خاصی به سوژهها نداشته است. شکدم برخلاف جعلیات منتشر شده، یک فرانسوی است، نه یک انگلیسی. روایت نحوه مواجهه او با سوژهها فاقد سناریو است. رسانههای همکار او در ایران و عراق مشخص هستند؛ در این رسانهها خبری از نام صبح صادق نبوده و نیست. یک زن با تابعیت فرانسوی که همکاریهای نزدیک با اندیشکدههای دولتهای متخاصم با ایران دارد، هرگز نمیتواند به صرف محجبه شدن، خودی فرض شده و به مسئولان نظامی نزدیک شود. کسی که حداقلی از مطالعه در این حوزه داشته باشد میداند که تعداد سوژه یک پرستو هرگز نمیتواند عددی سه رقمی باشد؛ آنهم در محیطی با مختصات ویژه ایران! پرستو باید سفید بماند و سفید ماندن او در تعارض با داشتن ارتباطات گسترده و همزمان با تعداد زیادی از سوژهها است. اساساً مصاحبه ادعایی با این گزارهها، وجود خارجی ندارد و همگی جعل در جعل است. نکته بسیار مهمتر اینکه ادعای جاسوسی شکدم برای موساد، نخستینبار از سوی رسانههای پوششی سعودی در سال ۲۰۱۷ منتشر شده بود، با این وصف، موساد با چه منطقی مأمور لو رفته خود را به مأموریت ایران فرستاده است؟
رسانههای پوششی سعودی را میتوان یک گره مهم در ماجرای شکدم دانست. او در چهارم آذرماه ۱۴۰۰ درتایمز اسرائیل مطلبی علیه ایران منتشر میکند. چند ماه بعد و در روز جمعه ششم اسفند ماه ۱۴۰۰، یکی از کانالهای متمایل به جریان انحراف با جهتگیری تخریبی علیه نظام و سپاه، اقدام به انتشار گزیدههایی از مطلب شکدم نموده و در نهایت، سه روز بعد ادعاهای مبتذل حساب توئیتری با جعل کامل مطلب شکدم منتشر شده و ضریب میگیرد. گزارش اولیه و دستکاری شده انحرافیها، عیناً یادداشت منتشر شده در یکی از رسانههای پوششی سعودی است که یک روز قبلتر منتشر شده بود. این خبرسازی و پیوستگی آن با ماجرای فایل صوتی، میتواند لایههای دیگری از این ماجرا و فازهای بعدی این کلانروند را روشن نماید.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان گروگان گرفتن برجام ممنوع نوشت: وزیر امور خارجه روسیه بعد از اعلام توافق پادمانی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تهران، با گذاشتن یک شرط عجیب تلاش کرد تصمیمگیری درباره توافق برجامی مذاکرات وین را در اختیار خود بگیرد. سرگئی لاورف گفت: «ما خواهان یک پاسخ روشن هستیم. ما به تضمینی نیاز داریم که تحریمهای غرب علیه روسیه بهیچوجه بر تجارت، روابط اقتصادی و سرمایهگذاری با ایران که در برجام تضمین شده، تاثیر نمیگذارد.»
این شرط وزیر امور خارجه روسیه، چون با تحریمهای گستردهای که آمریکا و اروپا به خاطر لشکرکشی روسیه به اوکراین علیه این کشور وضع کردهاند در تضاد است، عملاً میتواند مانع به نتیجه رسیدن مذاکرات برجامی وین شود و توافقی صورت نگیرد. رمز ماجرا اینست که توافق برجامی فقط در صورتی امکانپذیر است که تمام اعضاء برجام نسبت به آن نظر موافق داشته باشند. از آنجا که روسیه نیز یکی از اعضاء برجام است، اگر به دلیل عدم تضمین کشورهای غربی عضو برجام در مورد معاف بودن تحریمهایشان علیه روسیه در روابط تجاری، اقتصادی و سرمایهگذاری با ایران، مهر تایید خود را پای توافق برجامی نگذارد، توافقی صورت نخواهد گرفت.
این اقدام وزیر امور خارجه روسیه درباره مذاکرات برجامی را در ادبیات سیاسی میتوان «به گروگان گرفته شدن برجام توسط روسیه» نامید.
قبل از آنکه روسیه به اوکراین حمله نظامی کند، این نظریه در رسانهها و محافل سیاسی مطرح بود که روسیه درصدد است در برجام با ورق اوکراین بازی کند و با امتیاز گرفتن در برجام به اهداف خود در اوکراین برسد. اینکه قبل از حصول توافق برجامی در مذاکرات وین، روسیه به اوکراین حمله کرد، نشاندهنده صحت این گمانهزنی بود که پوتین درصدد معامله بر سر برجام برای به دست آوردن امتیازاتی در اوکراین است.
اینکه روسیه آیا میتواند برجام را وسیلهای برای رسیدن به اهداف خود در اوکراین قرار دهد یا نه، کاملاً به عزم کشورهای غربی و اراده سیاسی مسئولین جمهوری اسلامی ایران بستگی دارد. رفتار میخائیل اولیانف نماینده روسیه در مذاکرات برجامی وین بگونهای بوده و هست که گوئی او خود را بیش از آنکه نماینده روسیه بداند نماینده ایران و یا حتی تصمیمگیرنده به جای ایران میداند! او حتی وقتی یک شهروند ایرانی به تجاوز نظامی روسیه به اوکراین اعتراض کرد، به خودش اجازه داد به او بگوید: «آدمهائی مثل تو نماینده مردم ایران نیستند، تلاشهای شما برای جلوگیری از رفع تحریمها علیه ایران شکست خواهند خورد.» این زیادهگوئیها نشان میدهند مقامات روسی برای خودشان امتیازاتی قائل هستند که به آنها اجازه میدهد به جای مسئولین ایرانی سخن بگویند و تصمیم بگیرند.
چنین تصور غلطی از جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران، میتواند روسها را در توهمی که مدتهاست گرفتار آن هستند بیشتر فرو ببرد، همان توهمی که موجب لشکرکشی پوتین به اوکراین و فرو رفتن او در باتلاق یک جنگ ویرانگر شد. جمهوری اسلامی ایران یک کشور مستقل و آزاد است که با اتکا به سیاست پایهای و محوری «نه شرقی – نه غربی» به هیچ کشوری اجازه نمیدهد منافع ملی ملت ایران را به گروگان بگیرد. روسها هم اگر با آنچه سرگئی لاورف گفته درصدد مانعتراشی بر سر راه رفع تحریمهای ایران باشند و یا بخواهند با ابزار قرار دادن برجام خود را از باتلاق اوکراین نجات دهند، راه به جائی نخواهند برد. آنها باید این احتمال را هم در نظر بگیرند که چه بسا جمهوری اسلامی ایران با یک حرکت جدید و غیرمنتظره، تلاش روسیه برای به گروگان گرفتن برجام را خنثی کند.
کشورهای غربی هم باید از گره زدن منافع ملت ایران به خواستههای این و آن بپرهیزند و به تعهدات خود برای احیاء برجام و رفع تحریمها پایبندی نشان دهند. برخورداری از رابطه متوازن با شرق و غرب و عدم وابستگی به آنها سیاست همیشگی و استوار نظام جمهوری اسلامی بوده و از این به بعد نیز همین روش ادامه خواهد یافت. سران قدرتهای غربی اگر درک صحیحی از شرایط کنونی و منطقه و بینالملل داشته باشند، به این واقعیت پی خواهند برد که احترام به این سیاست جمهوری اسلامی ایران به نفع آنها نیز خواهد بود.
جاوید قرباناوغلی در بخشی از یادداشت امروز خود با عنوان تله انفجاری پوتین زیر میز مذاکرات وین در شرق نوشت: لاوروف با چرخشی محسوس تضمین غرب برای مراودات اقتصادی، تجاری، فنی، تسلیحاتی و... با تهران را شرطی برای توافق کشورش با احیای برجام مطرح میکند. تضمینی که اگر غرب با آن موافقت کند، نقض آشکار تحریمهای اعمالی است و اگر آن را نپذیرد، به معنای شرطیکردن مذاکرات با نتایج جنگ اوکراین است. در واقع پوتین با اتخاذ این رویکرد مذاکرات وین را آچمز کرده و بخشی از بار سنگین پیامدهای لشکرکشی به اوکراین را به دوش ایران انداخته است. علاوه بر هزینههای چندصد میلیاردی برنامه هستهای در دو دهه گذشته، زیان ایران از هر روز تأخیر در اجرای برجام ۱۵۰ میلیون دلار تخمین زده میشد. با احتساب قیمتهای نجومی ۱۳۰، ۱۴۰ دلاری هر بشکه نفت پس از جنگ اوکراین خسارت ایران از تأخیر در توافق را بالغ بر ۲۵۰ میلیون دلار روزانه برآورد کرد. ضمن اینکه ورود ایران به بازار تأثیر قابل توجهی در ثبات نسبی بازار و قیمت نفت خواهد داشت. تحلیلگران بازار افت ۱۵ تا ۲۰ درصدی قیمت برای هر بشکه نفت را پیشبینی میکنند که در شرایط کنونی آمریکا و غرب از آن استقبال خوهند کرد و کرملین با آن مخالف است. روسیه بازگشت ایران به بازار نفت در شرایط نیاز شدید به درآمدهای حاصل از فروش روزانه ۱۰ میلیون بشکه نفت برای تأمین هزینههای هنگفت جنگ را به صلاح خود نمیداند. مضافا اینکه در صورت عدم بازگشت ایران به بازار نفت، غرب در اعمال تحریمهای نفتی علیه روسیه به دلیل افزایش فشار بیشتر قیمتهای حاملهای انرژی بر دوش مصرفکنندگان، دچار تردید خواهد شد. درباره تأثیر درخواست روسیه بر مذاکرات درحالحاضر نمیتوان با قطعیت سخن گفت و تا میزان چشمگیری به مواضع ایران مربوط میشود.
تحرکات شتابزده نخستوزیر اسرائیل به عنوان یکی از مخالفان سرسخت احیای برجام و ملاقات طولانی با پوتین را باید جدی گرفت. خطری که درحالحاضر احیای برجام را در مخاطره قرار داده، همسوشدن مواضع مسکو و تلآویو است. حملات نظامی اسرائیل به مقرهای نظامی ایران در سوریه نمونه روشنی از همکاریهای مسکو-تلآویو علیه ایران پیشروی ما قرار دارد. در چنین شرایطی که پوتین در باتلاق اوکراین گرفتار شده، دور از ذهن نیست که اسرائیل با هماهنگی روسیه به ماجراجویی بپردازد، موضوعی که به دلیل احتمال واکنش ایران و تبعات ناشی از آن کاهش فشار به روسیه را در پی خواهد داشت. با توجه به موضع آمریکا که از زبان وزیر خارجه درخواست لاوروف را بیربط اعلام کرد اکنون توپ در زمین ایران قرار دارد. فرصتی که نباید آن را به دلیل اشتباه محاسباتی از دست داد. مهمترین برگ ایران برای خنثیکردن تله انفجاری پوتین، اعلام آمادگی مذاکره با آمریکا و فروکاستن برخی مطالبات قابل اغماض برای دستیابی هرچه سریعتر به توافق است. اگرچه احتمالا مسئولان کشور در حال رایزنی با کرملین برای آگاهی از نظرات درباره شرط جدید روسیه هستند، ولی در هر صورت نباید اجازه داده شود که پوتین بار دیگر از «کارت ایران» استفاده کند.
روسها در هر شش قطعنامه شورای امنیت در کنار آمریکا قرار گرفته و با رأی مثبت نقش مهمی در شکلگیری بیسابقهترین تحریمها علیه ایران ایفا کردند. روشن است کسی دشمنی با روسیه را تجویز نمیکند، ولی اشتباه فاحشی خواهد بود چنانچه ایران جنگ اوکراین و درگیر بودن آمریکا و اروپا را فرصتی برای امتیازگیری و همچنین افزایش چشمگیر قیمت نفت را منبعی برای تأمین کسری درآمدهای حاصل از نفت تلقی و بهطور ضمنی یا آشکار با این رویکرد روسیه همراهی کند. باید اولویت را به حل مشکل کشور و برونرفت از شرایط نامساعد کنونی داد و در صورتی که آمریکا با برداشتن تحریمها و ارائه تضمین، موافقت کند، نباید مذکرات هستهای را با ارزیابی نادرست به بحران اوکراین سنجاق کرد.