به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه ۲۹ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که هم آوایی غرب- اسرائیل علیه ایران، پایان رسمی تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، انتقادات صریح روحانی از افراطیگری و بازتاب ادامه بمبارانها در غزه در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
محمدعلی وکیلی مدیرمسئول روزنامه ابتکار در سرمقاله با عنوان نمونه کوچکی ازپروپاگاندای رسانهای صهیونیسم نوشت: جنایات این روزهای صهیونیستها و حمایت همه جانبه غربیها نقاب از چهره آنان برداشت و ماهیت آنان بیش از پیش برملا شد. در روز روشن صهیونیستها مرتکب جنایت جنگی میشوند و غرب نه تنها قواعد بین الملل را بر سر اسرائیل نمیکوبد بلکه حمایت همه جانبه هم میکند. حتی رسانهها را تحت فشار قرار میدهد تا صحنه این جنایت را وارونه گزارش کنند. نقش رسانهها در کنار زدن غبار حقیقت همچون موشکها تعیین کننده میدان هستند. قدرت غرب و صهیونیستها خود محصول پروپاگاندای رسانهای هست. ازسویی در این سالیان با ابزار رسانه توانستند با تحریف واقعیات و با وارونه سازی اتفاقات، افکار عمومی را با خود همراه سازند. اما به گمانم “جریان اصلی” در غرب از همان نقطهای که قوت گرفت دارد تضعیف میشود. از رسانه جان گرفته بودند و اکنون رسانه بلای جانشان شده.
جنگ غزه اگرچه صحنه بی رحمی و شقاوت جهان غرب و آمریکاست، اما صحنه نمایش جنگ رسانهای هم شده است. در یک سو ارتش رسانهای صهیونیست و غربی که تلاش میکند جای قاتل و مقتول را عوض کند تا شاید قساوت و کودک کشی صهیونیستها را موجه جلوه دهد. در روزهای اولیه حمله حماس، تلاش کردند با یک دروغ بزرگ (سر بریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس) زمینه را برای مظلومنمایی دولت کودک کش اسرائیل فراهم بیاورند. همین هم باعث شد تا بایدن رئیس جمهوری آمریکا برای جلب نظر جامعه یهودی کشورش پشت تریبون تظاهر به اشک ریختن کند. اکنون هم پروپاگاندای رسانهای صهیونیسم تلاش میکند جنایت بمباران بیمارستان غزه را به مقاومت نسبت دهد. اما خوشبختانه آگاهی جامعه رسانهای، امکان شکل گیری و باورپذیری دروغهای رسانهای غرب را دست کم در این فقره نداد.
شهروندخبرنگاران حاضر در صحنه برغم شرائط بغرنج و نداشتن اینترنت، اما با حداقل امکانات و ارسال تصاویر اجازه کتمان حقیقت را نمیدهند. ازسویی دیگر خبرنگاران شرافتمند الجزیره و مرجعیت جهانی این رسانه توانسته است موازنه جنگ رسانه را بنفع جبهه مقاومت تغییر دهد. هق هق مجری تلویزیون مصر، جهان عرب رامتوجه عمق فاجعه کرد. شرافت برخی خبرنگاران رسانههای غربی به اخراجشان منجر گردید. به گمانم رسانه پاشنه آشیل غرب در این جنگ است. جایی که میتواند موازنه را به نفع مقاوت تغییر دهد. تصاویر به ما میگوید چه شجاعتی پشت دوربینها وجود دارد. جایی که به بیمارستان هم رحم نمیشود خبرنگار دیگر چه امنیتی برای خود قائل است؟ به گمانم صهیونیستها در این جنگ دیر یا زود، وقتی متوجه شوند که زمین را در میدان رسانه ازدست دادهاند، خبرنگاران را به صورت آگاهانه هدف قرار میدهند. به همین دلیل در مقابل تمامی آنان که مجاهدانه در میدان آگاهی بخشی نقش ایفا میکنند و جان خود را بر سرِ حقیقت وسط گذاشتهاند با تمام وجود تعظیم میکنم و دستشان را میبوسم. بر شرافت تکتک خبرنگاران و مدیران شبکه جهانی الجزیره که با تحریم پخش در سرزمین اشغالی روبه رو شدهاند، درود میفرستم.
محمدجواد اخوان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان آینده جنگ جمعیتی در سرزمین فلسطین نوشت: میزان شگفتی و اعجاب عملیات طوفان الاقصی در بامداد ۱۵ مهر تا حدی بود که با وجود گذشت دو هفته، هنوز صهیونیستها در تحیر و دستپاچگی ماندهاند و این را به خوبی میتوان از نوع عمل آنها فهمید. اما سؤال مهمی که وجود دارد آن است که در ادامه چه روی خواهد داد و آیا صهیونیستها موفق خواهند شد ورق جنگ مغلوبه را برگردانند.
چیزی که واضح است نیروهای نظامی و امنیتی رژیمصهیونیستی هنوز در شوک و بهت ناشی از حمله اولیه حماس به سر میبرند و تا این لحظه فقط به سادهترین اقدام ممکن، یعنی حمله به مراکز تجمع مردم عادی روی آوردهاند. البته آنها از این نوع حملات دو هدف را نیز تعقیب میکنند؛ نخست، آرام کردن بدنه صهیونیستهای ناراضیای که از شکست ۱۵ مهر خشمگین و سرخوردهاند و از مسئولان رژیم طلبکارند. دوم، تلاش برای احیای پروژههای قدیمی جابهجایی جمعیتی برای پاک کردن صورت مسئلهای به نام فلسطین.
شایان ذکر است که تلاش صهیونیستها برای پاکسازی نژادی در فلسطین قدمتی به درازای اشغال فلسطین دارد و از همان ابتدای اشغال و تأسیس این رژیم برنامه راهبردی آنها کوچاندن فلسطینیان از طریق خشونت و تخریب خانههایشان بوده است. جالب است بدانیم درصد بالایی از ساکنان امروز غزه، از شمار آوارگان یا فرزندان آوارگانی هستند که پیشتر در داخل سرزمینهای موسوم به ۱۹۴۸ ساکن بودهاند و به زور سرنیزه صهیونیستها شهر و دیار خود را ترک کرده و اکنون در غزه هستند. در کرانه باختری و نیز سایر کشورهای عربی نیز چنین است. در طول ۷۵ سال گذشته نبرد جمعیتی مهمی در سرزمین فلسطین رخ داده و صهیونیستها تلاش کردهاند با واردات مهاجران یهودی از اقصینقاط عالم و اخراج اعراب فلسطینی اکثریت جمعیتی را به سود خود شکل دهند. اما به رغم هزینه کرد میلیاردها دلار و خشونتی بیحدومرز، عملاً این نبرد جمعیتی ناموفق بوده و همین الآن هم جمعیت کل اعراب فلسطینی در کل این سرزمین (از بحر تا نهر) از یهودیان بیشتر است. از این رو، در سالهای اخیر برای صهیونیستها روشنشده که در صورت برگزاری یک همهپرسی آزاد از همین کسانی که امروز در این محدوده ساکناند (حتی بدون در نظر گرفتن بازگشت آوارگان خارج از فلسطین) طومار رژیمصهیونیستی در هم خواهد پیچید.
از طرفی نبرد جمعیتی در داخل صهیونیستها بهطور ضمنی در حال شکلگیری بوده و جریانات یهودی افراطی تلاش کردهاند با افزایش زادوولد خود را در جامعه صهیونیستی به سمت اکثریت پیش برند. در نتیجه برآیند کلی این تحولات صهیونیستها نه تنها به برگزاری همهپرسی تن نخواهند داد، بلکه حتی به راهحل موسوم به دو دولتی نیز دیگر پایبند نیستند و از سال ۲۰۱۸ با یهودی اعلام کردن رژیم «اسرائیل»، عملاً ۲ میلیون فلسطینی ساکن در درون مرزهای ۱۹۴۸ را از حیات سیاسی و اجتماعی ساقط کردهاند و در پی آن به دنبال حذف باقی فلسطینیان یعنی ساکنان غزه و کرانه و باختری نیز هستند.
تلاش برای کوچاندن اهالی غزه به مصر و اهالی کرانه به اردن، در واقع آخرین قطعه پازل پاکسازی نژادی در فلسطین است و اکنون خود فلسطینیان نیز فهمیدهاند که اگر این بار غفلت کنند، طرف مقابل چگونه کار فلسطین را برای همیشه یکسره میکند. از این رو اهالی غزه و کرانه باختری نهتنها در مقابل این سناریو کوتاه نمیآیند بلکه با اتخاذ رویکرد تهاجمی (مشابه آنچه در صبحگاه ۱۵ مهر رخ داد) به معکوس کردن این روند ادامه خواهند داد. غلاف غزه تا مدتها ناامن خواهد ماند و وحشت از تکرار آن صبح پاییزی، مانعی مهم بر سر راه اسکان جمعیت یهودی در پیرامون آن خواهد بود. کرانه باختری نیز اکنون چندین سال است که در روند «تسلیح» قرار گرفته و روزانه شاهد وقوع چندین عملیات اعم از مسلحانه و غیرمسلحانه در آن هستیم. اعراب ساکن در مرزهای ۴۸ نیز چند سالی است در مسیر احیای خیزش انقلابی قرار گرفتهاند و هر از چندگاهی در حساسترین نقاط امنیتی رژیم به آن ضربه وارد میکنند.
در مجموع باید گفت هرچند صهیونیستها با کشتار غیرنظامیان بهویژه کودکان و زنان تلاش میکنند نبرد جمعیتی را به سود خود به پیش برند، اما عامل تعیینکننده در آینده این سرزمین «برهم خوردن موازنه وحشت» به سود فلسطینیان است. نه تنها خواب آشفته نابودی حماس تعبیر نخواهد شد، بلکه حماسه حماس در بامداد ۱۵ مهر، در اندازههای مختلف از جبهههای گوناگون تکرار و کل سرزمینهای اشغالی برای فلسطین ناامن خواهد شد.
روزنامه رسالت در گزارشی با عنوان بایدن چگونه از نتانیاهو سوءاستفاده کرد؟! نوشت: اخیرا جوبایدن، رئیس جمهورآمریکا پس از بازگشت از اراضی اشغالی، لایحهای فوری به کنگره این کشور ارائه کرده که متعاقب آن، افزایش حمایت مالی از رژیم اشغالگر قدس و دولت زلنسکی در اوکراین را در دستور کار قرار خواهد داد. نکته قابل تامل اینکه طبق اطلاعات موجود، کمک مالی به اوکراین و رژیم اشغالگر قدس در یک لایحه گنجانده شده و به همین دلیل، نمایندگان کنگره باید هر دوی آنها را رد یا تایید کنند! به عبارت بهتر، نمیتوان درتصویب این لوایح، تحفظ یا استثنایی را در نظر گرفت یا بخشی از آن را مورد تایید قرار داد. به نظرمی رسد بایدن از نتانیاهو به عنوان سپر انسانی خود در کنگره استفاده کرده است!
در صورتی که نمایندگان مجلس نمایندگان یا سنا از تصویب کمکهای بیشتر به اراضی اشغالی به دلیل سوء استفاده دولت بایدن و قرار گرفتن نام اوکراین و دولت زلنسکی در کنار نتانیاهو و تل آویو اجتناب کنند، متهم به صهیونیسم ستیزی و عدم حمایت از اراضی اشغالی خواهند شد و همین مسئله، لابی آیپک را بر آن میدارد تا اقدامات انتقامی از سناتورها و نمایندگان کنگره را (آن هم در یک سال منتهی به انتخابات سال ۲۰۲۴) در دستور کار قرار دهد. اما در صورتی که نمایندگان کنگره چنین لایحهای را تصویب کنند، عملا مخالفت قبلی آنها با حمایت مالی بی حد و حصر کاخ سفید از جنگ اوکراین و دولت زلنسکی کان لم یکن تلقی خواهد شد.
همان گونه که مشاهده میشود، بایدن رسما از موقعیت متزلزل نتانیاهوو شکست صهیونیستها در عملیات طوفان الاقصی، به عنوان سپر سیاسی خود در برابرکنگره استفاده کرده است تا بلکه به واسطه شرایط فرامتنی حاکم بر اراضی اشغالی، اجازه انتقال پول بیشتر به اوکراینیها را از کنگره بگیرد! در قاموس سیاسی آمریکا، بارها پیش آمده است که سیاستمداران برای تصویب یک طرح یا لایحه، آن را با موردی دیگر ادغام کرده و مانع از تمرکز بر روی آن به عنوان موضوعی خاص و جداگانه میشوند. این قاعده در خصوص ارسال کمکهای جدید به اوکراین از سوی آمریکا نیز صادق است. طی هفتههای اخیر، اختلاف بر سر نحوه اداره جنگ اوکراین از سوی دولت بایدن به نقطه اوج خود رسید و حتی این مسئله، منجر به تصویب بودجه موقت دولت (برای جلوگیری از تعطیلی دولت فدرال)، مشروط به عدم گنجاندن کمکهای مالی جدید به کی یف گردید. شکست ضد حمله اوکراین علیه روسیه و از بین رفتن چشم انداز پیروزی ارتش این کشور متحد آمریکا در جنگ، سیاستمداران، نظامیان و استراتژیستهای آمریکایی و اروپایی را بر سر چگونگی ادامه حمایت از دولت زلنسکی در تقابل با مسکو سردرگم ساخته است. در چنین شرایطی، ادغام جنگ اوکراین با نسل کشی صهیونیستها در غزه، تنها گزینهای بوده که به ذهن آشفته بایدن و بلینکن رسیده و در طراحی لایحه جدید ارسالی کاخ سفید به کنگره نمود پیدا کرده است. اما شکی وجود ندارد که تل آویو و کی یف هر دوتبدیل به پاشنه آشیل و مصادیق شکست آمریکا در نظام بین الملل خواهند شد.