به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز چهارشنبه ۱۷ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که ابلاغ سیاستهای کلی توسعه دریامحور از سوی رهبر انقلاب، ملاحظات ایران برای تعامل با طالبان، دسترسی به اطلاعات شخصی افراد، بدون مرز؟ کابوس اسرائیل از تکرار ۷ اکتبر و پیش به سوی سربازی جذاب و کوتاه در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان طالبان و چشمبندی امنیتی! نوشت: مهمترین امتیاز شرایط فعلی افغانستان بعد از استقرار طالبان به عنوان حاکمان این کشور که مردم این کشور آن را احساس میکنند، برقراری امنیت در سطح کشور است، موضوعی که سالیان سال مورد حسرت مردم بوده است. مردم با تاریک شدن هوا جرات بیرون آمدن از خانه را نداشتند. ربایش افراد به ویژه کودکان، افراد ثروتمند و تجار و درخواست صدها هزار دلار و ترورها و انفجارها و ناتوانی دولت اشرف غنی در برقراری امنیت کاملاً حس میشد.
با روی کار آمدن طالبان به یک باره انفجارها، آدمرباییها، ترورها و... از سطح جامعه افغانستان ناپدید شدند و مردم با آرامش خاطر تا دیروقت در شهرها تردد دارند بدون آنکه نگران باشند. زورگیریها و دزدیها زندگی ملت را فلج کرده بودند ولی اینک اثری از آنها نیست و این از آثار حکومت طالبان است.
طالبان نیز در مقابل این همه خدمات برجسته که برای ملت افغانستان به ارمغان آوردهاند توقع دارند مردم هم توصیهها، مقررات و قوانین اعلان شده از جانب آنها را رعایت کنند ازجمله ریش گذاشتن مردان و اینکه همه کارمندان دولت باید حتماً یک قبضه ریش داشته و کلاه سرشان باشد. عدم اجازه تحصیل برای دختران از کلاس ششم به بعد یکی از همین مقررات است، کمااینکه هزاران دختر دانشجو که عدهای از از آنها با یک ترم دیگر میتوانستند دانشگاه و رشته پزشکی را تمام کنند از ادامه تحصیل محروم شدند بطوری که چهارصد دانشجوی دختر در رشته پزشکی در هرات خانهنشین شده و دو نفرشان خودکشی کردهاند. طالبان میگویند وقتی امنیت به این گستردگی را ایجاد کردهایم باید قوانین اسلامی مورد نظر ما مورد احترام مردم باشد و مردم قدردان ما باشند.
اینکه مردم افغانستان درباره این معامله پایاپای چه نظری دارند نکته مهمی است که باید از خودشان شنید. اولین نکتهای که مردم افغانستان در مورد چگونگی برقراری یکباره امنیت در کشورشان بعد از سلطه طالبان میگویند اینست که عامل آن ناامنی دوران دولتهای قبل، خود طالبان بودند. آنها با ایجاد ناامنی، غارت و باجخواهی از مردم، مقدمات سقوط دولت وقت را فراهم کردند و البته با استفاده تبلیغاتی از ناامنیهائی که خودشان به وجود میآوردند درصدد زمینه سازی برای حاکمیت خودشان برمیآمدند. این، یک بند از تبانی طالبان با آمریکا بود برای آنکه موافقتنامه قطر در سال 1400 شکل بگیرد و طالبان با حمایت آمریکا بدون جنگ بر افغانستان مسلط شود و حکومت را از اشرف غنی که او نیز از مهرههای آمریکا بود به صورت مسالمتآمیز تحویل بگیرند. حالا که به قدرت رسیدهاند ایجاد ناامنی را پایان دادهاند تا وانمود کنند ما برای مردم امنیت آوردهایم!
برای مردم عادی که از آنهمه انفجار، سرقت، آدمربائی، قتل و غارت به ستوه آمده بودند و از آنچه در پشت پرده میگذشت خبر نداشتند، برقراری امنیت یک هدیه بزرگ بود که با هر چیز دیگری قابل معامله بود. آنها هرچند از محدودیتها و سلب آزادیها نگرانیهائی داشتند ولی در مقایسه با ایجاد امنیت، حاضر به تحمل آنها بودند. با اینحال فعالان سیاسی، تحصیلکردهها و صاحبنظران اجتماعی از همان آغاز متوجه نیرنگ مشترک طالبان و آمریکا شدند و احساس کردند که دین و احکام شرعی به ابزاری در دست طالبان برای تسلیم نمودن مردم در برابر حاکمیت استبدادی این گروه تبدیل شده و البته آمریکای مدعی حقوق بشر نیز در چارچوب همان تبانی، در قبال خودکامگی طالبان سکوت را ترجیح داد. اهل فن میدانند که طالبان با آمریکا و رژیم صهیونیستی قوم و خویشی فکری دارند و لذا اخباری از قبیل همکاری طالبان برای بازداشت عوامل موساد را نوعی مزاح سیاسی تلقی میکنند.
این چشمبندی امنیتی چیزی نیست که تهدیدهایش گریبانگیر کشورهای همسایه افغانستان نشود. بعضی دولتهای مجاور اکنون متوجه تهدید شدهاند و پاکستان مقابله عملی با آن را به صورت جدی شروع کرده است. اینکه مسئولان ایرانی چه زمانی قرار است متوجه این تهدید شوند، سوال مهمی است که هنوز پاسخی برای آن نداریم!
سیف الرضا شهابی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان سازمان ملل فشل و ضرورت حضور دبیرکل در غزه نوشت: اکنون فجایع اسرائیل در غزه و تصاویر دلخراشی که نشان داده میشود همه وجدانهای بیدار و حق طلب در سراسر جهان را متاثر و متالم کرد در حالیکه متاسفانه دبیر کل سازمان ملل جز حرف هیچ اقدامی برای اين نسل کشی توسط حکومتی که به نژاد پرستی و آپارتاید شهره خاص و عام است انجام نداده و هر زمان پیش نويس قطعنامه ای در ارتباط با قطع حملات اسراییل و آتش بس انسان دوستانه در شورای امنيت مطرح می شود آمریکا و انگلستان و فرانسه با حق وتو متوقف می کنند.
بنبست فعلی در تصویب قطعنامه شورای امنیت سبب شد تا اسراییل همچنان به کشتار زنان و کودکان و سالمندان ادامه دهد و جنون وار هر مکانی را به کرات بمباران کند و در نیم ساعت، بیش از یکصد حمله هوایی انجام داد که ۹۹ درصد آنها حملات کور است و فقط مردم عادی را به شهادت می رساند.
حتی اگر شورای امنیت هم رای به محکومیت اسراییل بدهد به خاطر ضعف حاکم بر این سازمان و حمایت آمریکا از اسرائیل، این رژیم بیاعتنا به رای، به جنایات خودش ادامه میدهد.
در مجمع عمومی سازمان ملل از ۱۹۳ کشور ۱۲۰ کشور رای به آتشبس انساندوستانه فوری دادند اگر چه رای مجمع عمومی الزام آور نیست ولی این تعداد کثیر از کشورهای جهان در مخالفت با ادامه بمبارانها خود دلیلی واضح بر توقف حملات و شکست آمریکا و اسرائیل در سطح جهانی میباشد ولی اسرائیل بیاعتنا همچنان به حملات خودش بی وقفه ادامه میدهد.
اکنون برای آتشبس بشردوستانه چشم دوختن به شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل فشل هیچ تاثیری ندارد عبث و بیهوده است.
بهترین کاری که دبیرکل سازمان ملل می تواند در این مقطع حساس انجام دهد این که به اتفاق معاونین و نمایندگان کشورهایی که خواهان آتشبس انسان دوستانه هستند به غزه بروند و در نقاط مختلف از جمله تشکیلات آنروا که وابسته به سازمان ملل است مستقر شوند، به این ترتیب میتوانند به حملات کور اسرائیل پایان ببخشند و از کشتار زنان و کودکان و سالمندان و مردم عادی جلوگیری کنند، در غیر این صورت با انتشار بیانیه در محکومیت اسرائیل سبب توقف بمباران و کشتار زنان و کودکان و سالمندان نمیشود.
سیدعبدالله متولیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان ایران در منطقه نیروی نیابتی ندارد نوشت: غربیها به ویژه امریکاییها در عین حالیکه آشکارا در منطقه غرب آسیا برای راهاندازی منازعات محلی و شعله ور ساختن جنگهای نیابتی برنامهریزی میکنند با بهرهگیری از تمام ظرفیت رسانهای خود تلاش میکنند برخلاف واقعیتهای میدانی، با وارونه نمایی حقایق، رزمندگان محور مقاومت را به عوامل جنگ نیابتی از سوی ایران متهم کنند. جمهوری اسلامی ایران بارها در برابر این اتهامات واهی و ناروا ایستاده و ضمن مردود دانستن اتهامات غرب، از حیثیت و استقلال جبهه مقاومت دفاع کرده است.
جنگ نیابتی در معادلات نظامی جهان دارای سابقهای طولانی و تاریخی است و طی قرون متمادی کشورها، به ویژه قدرتهای بزرگ رقبای خود را درگیر جنگهای محدود، محلی و غیر رسمی واسطهای و وکالتی کردهاند. جنگهای واسطهای و وکالتی در دوران جنگ سرد به جنگهای نیابتی تغییر نام یافت. جنگ نیابتی برای کشور پشتیبان، منافع متعددی از جمله هزینه بسیار کم، درگیر نشدن در جنگ به طور مستقیم، مصونیت از عوارض سنگین منفی و تیر و ترکشهای روانی آن، مدیریت صحنه و امتیازگیری از کشور هدف دربر دارد.
جنگ نیابتی اگر چه راهبرد نظامی مربوط به دوران جنگ سرد است، اما امریکاییها از سال ۲۰۱۱ به بعد این راهبرد را در کشورهای اسلامی منطقه غرب آسیا عملیاتی کردند. علت اتخاذ چنین راهبردی بیش از هر چیز به شرایط داخلی امریکا ازجمله مشکلات اقتصادی و انزجار مردم از حضور امریکاییها در جنگهای منطقهای مربوط است.
آنچه در عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا مشاهده میشود، دفاع مشروع مقاومت اسلامی از استقلال، تمامیت ارضی و هویت فرهنگی خود در برابر جنگهای نیابتی نظام سلطه است. این وارونه نمایی و جابهجایی حق و باطل شیوه متداول امریکاییها است. حقیقت انکارناپذیر این است که استفاده از نیروهای نیابتی در منطقه اسلامی غرب آسیا شیوه متداول غرب است و مشخصاً رژیم جعلی و کودک کش اسرائیل عامل نیابتی امریکا و اروپا در منطقه است و رزمندگان مقاومت بر اساس تشخیص خود تصمیمگیری و اقدام میکنند و در این راستا، همان طور که رهبر فرزانه انقلاب فرمودهاند از حمایت ایران نیز برخوردارند. در همین خصوص وزیر امور خارجه ایران تصریح کرده: «هر حملهای که در منطقه انجام میشود یا اگر منافع امریکا توسط هر گروهی هدف قرار میگیرد، ارتباط دادن آن به جمهوری اسلامی ایران بدون ارائه هیچ سند و مدرک، یک کار کاملاً اشتباه و بیاساسی است... مردم منطقه اسلامی غرب آسیا (عراق، سوریه، لبنان، یمن و...)، همگی مسلمان بوده و اقدامات رژیم صهیونیستی و تحولات و وقایع خون بار فلسطین را با حساسیت تمام دنبال میکنند. افرادی از کشورهای منطقه براساس دین و احساس مشترک، به طور خودجوش اقداماتی انجام میدهند. آنها به هیچ وجه از جمهوری اسلامی ایران دستور نمیگیرند، بلکه بر اساس منافع و مصالح خودشان عمل میکنند. کما اینکه عملیاتی که حماس انجام داد، تصمیمی صد درصد فلسطینی بود (به طوری که حتی برخی از سران حماس نیز از زمان عملیات طوفان الاقصی بیاطلاع بودند. حقیقت این است که) خودشان مسئولیت پذیرفتند، خودشان تصمیم گرفتند و خودشان اقدام کردند.»
اوج وقاحت و بیشرمی غرب و مشخصاً امریکاییها این است که به عنوان عامل ایجاد غده سرطانی اسرائیل، مبتکر جنگ نیابتی رژیم صهیونیستی و از هزاران کیلومتر دورتر حامی اصلی جنگ در منطقه بوده و رسماً و علناً در امور کشورهای منطقه دخالت میکنند، فتنه میکنند و به رژیم صهیونیستی انواع کمکهای تسلیحاتی، فنی، اطلاعاتی، نظامی و مستشاری میکنند، اما در مقام مدعی میگویند اگر ایران نقشی در این بحران ندارد، چرا درگیر این جنگ شده، در حالی که این امریکا است که درگیر جنگ با کشورهای منطقه است. امریکاییها خوب میدانند که ایران هیچ جنگ نیابتی نداشته و ندارد. این اسرائیل است که نیروی نیابتی امریکا در منطقه بوده و منطقه ما را ناامن کرده است. ما نسبت به وضعیت منطقه خودمان بیتفاوت نیستیم. اینجا منطقه ماست و ما نسبت به سرنوشت ملتها و کشورهای اسلامی منطقه نه تنها بیتفاوت نیستیم بلکه قاطعانه از محور مقاومت و استقرار امنیت در منطقه حمایت میکنیم، اما حمایتهای همه جانبه جمهوری اسلامی ایران از محور مقاومت مطلقاً جنبه دخالت در برنامهریزیها و تصمیم گیریهای آنها ندارد.