به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۲ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که اظهارات رئیس جمهور مبنی بر استفاده از هر فرصتی برای رفع تحریم و عدم فرصتسوزی از یک سو و ترامپ در مسیر کودتا!، تداوم رکوردشکنیهای کرونا در ایران و جان دوباره بورس با سیگنالهای مثبت از سوی دیگر در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
درگذشت حجت الاسلام داود فیرحی استاد حقوق دانشگاه تهران همراه با یادداشتهایی درباره شخصیت علمی آن مرحوم نیز در تعدادی از روزنامهها مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
محمد یوسفی آرامش در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار نوشت: میگویند روزی مردی در کنار خیابان برای پرنده اش که در حال مردن بود اشک میریخت، از او پرسیدند که دلیل این همه آه و ناله چیست؟ مرد پاسخ داد که پرنده اش از گرسنگی در حال مردن است و این موجب شده که او شیون به راه بیاندازد. از او پرسیدند، چرا از غذای خود به این بیچاره نمیدهی و فقط گریه میکنی! مرد پاسخ داد، چرا که غذایش را بیشتر دوست دارد و اشک مجانی است!
برای هر انسان آگاه به دانش اقتصادی، با توجه به شرایط نابههنجار کرونایی ایران و رکود گسترده، آشکار بود که بخش گستردهای از این رشد حباب بوده و با اقتصاد واقعی ایران شباهتی ندارد؛ ۲۵ اقتصاددان مطرح در این خصوص به هیئت دولت ایران هشدار دادند، دهها پژوهشگر در روزنامههای ایران ابراز نگرانی کردند و درخصوص فاجعه پیش رو هشدار دادند! اما گوش هیچ مسئولی شنوا نبود!
سرانجام آنچه نگران بودیم اتفاق افتاد و میلیاردها تومان سرمایه مردم از بین رفت؛ آنچه که بسیار دردناکتر بود، دستور به شرکتهای حقوقی برای خرید سهام و حمایت از بازار بود؛ تعریف ساده آن این است که از جیب مردمی که ریسک نکردهاند و حاضر به خرید سهام نشدهاند، برای آنها که ریسک کردهاند، حمایت ایجاد کنیم! در تمام این سیاستگذاریها، یک نکته به شدت مهم به چشم میخورد؛ راهکارهای کوتاهمدت و غیرسیستمی!
همانطور که به هشدارها توجهی نمیشد، پس از سقوط بورس نیز بارها مسئولان مربوطه تلاش کردند تا با سیاستگذاریهای کوتاه مدت این بحران را حل کنند؛ اما آبی که به جوی ریخته شد، با هیچ تلاشی بازنگشت.
سیاستگذاریهای کنترلی ماههای گذشته سازمان بورس نیز نتوانست به این وضعیت نا به سامان، رنگی تازه ببخشد؛ اما چرا مدتهاست که بورس در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته است؟ طبیعی است جدای از تعاریف رشد و سقوط در بازارهای مالی که در تمام دنیا امری عادی است، بورس ایران با سیاست زدگی و دخالت دولت، هر روز بیشتر از روز قبل تبدیل به یک بنگاه دولتی شد! آنچه که دولت از حمایت تعریف میکرد با آنچه که در عمل برای میلیونها ایرانی پیش آمد، اختلاف به شدت زیادی داشت! از طرفی حساسیت انتخابات ایالات متحده آمریکا برای ایرانیان، بر رفتارهای تکانشی بورس افزود و حالا علیرغم مشخص شدن نتایج اولیه آن همچنان بورس را در یک چشم انتظاری بزرگ نگاه داشته است. وقتی یک دولت اصرار به دخالت در بازاری مالی دارد، نباید اهمیت بالای اعتماد ملی را فراموش کند. اعتمادی که چرخه اصلی اقتصاد را رقم میزند و عدم توجه به آن برای یک اقتصاد سیاستزده میتواند انتظارات تورمی گسترده پدید آورد. بیشک ما یک فرصت تاریخی برای رشد اقتصاد ایران را تبدیل به بحرانی جدی برای میلیونها ایرانی کردیم و افرادی که با پافشاری بیش از حد خود بر این موضوع اصرار داشتند، امروز در این رابطه مسئولند. آنچه که وظیفه خود میدانم تا مجددا با مردم به اشتراک بگذارم، این است که بورس ایران نیز قطعا به تبعیت از دیگر بازارهای مالی به روزهای خوب خود بازخواهد گشت و تجربه تلخ گذشته که برای بسیاری به علت بیتجربگی رخ داد، قرار نیست که همیشه تکرار شود و منطقی است مردم بخشی کوچکی از سبد سرمایه گذاری خود را در بورس نگاه دارند؛ اما نگرانی و پرسش بزرگ این یادداشت آنجاست که تا به کی مسئولین ما قرار است بی توجه به قدرت و بارمعنایی کلمات باشند و درک کنند که جملات ساده آنها میتواند به اعتماد ملی در سطح گسترده ضربه وارد کند و موجب انتظارات تورمی گسترده شود؟ تا به کی قرار است بعضی از دشمن برای کشور دشمنتر باشند و تا به کی قرار است مسئولیت اشتباهات خود را نپذیرند و اشکهای مجانی بریزند؟
روزنامه اعتماد جابجایی قاضي مقيسه و قاضي زرگر از «شعب خاص» را در شماره امروز خود مورد توجه قرار داده و در گزارشی که همراه با چندین یادداشت منتشر شده نوشت: اگرچه در اخباری که درباره جابهجایی این دو قاضی معروف منتشر شده، بهصورت رسمی توضیحی درباره علت این انتقال و تغییر و تحول اعلام نشده، اما تحلیلها حکایت از آن دارند که این دو قاضی که پیش از این در کلام حقوقدانان و کنشگران مدنی، از آنها به عنوان قضات «شعب خاص» یاد شده، بهدلیل اینکه نتوانستهاند خود را با «دوران تحول و اصلاحات» ریاست جدید دستگاه قضایی سازگار و «هماهنگ کنند»، ناچار به ترک کرسی و تغییر جایگاه شدند. قضاتی که به باور برخی حقوقدانان و ناظران، برخلاف رویکرد جدید دستگاه قضایی، به همان روش و منش سابق دست به صدور احکامی میزدند که در مواردی با نقد ریاست قوه قضاییه مواجه شده و در مواردی حتی با دستور قاضیالقضات، متوقف شده و نیز در برخی موارد، محکومان ِاین احکام توسط رییس قوه قضاییه در فهرست عفو قرار گرفتهاند. سیدابراهیم رییسی که پیش از این بارها مخالفتش را با احکام صادره از سوی برخی قضات اعلام کرده، همین یک سال پیش، هنگامی که احکام سنگین صادرشده برای فعالان کارگری و بازداشتیهای روز کارگر نهتنها جامعه کارگری و کنشگران مدنی، بلکه وکلا و حقوقدانان را به شگفت آورد، خواهان توقف حکم شد و دستور «تجدیدنظر» و «رسیدگی منصفانه» به این پروندهها را صادر کرد. رییس دستگاه قضایی که از یک سال و نیم پیش و با رویکرد اصلاح و تحول، کارش را آغاز کرده، بارها در سخنرانیهایش اینجا و آنجا تاکید کرده که باید صدای معترضان را شنید.
هرچند آثار آرای صادرشده ازسوی این قضات بعضا هنوز که هنوز است بر زندگی از متهمان باقی است، اما هرچه بود، این قضات حالا قرار است از جایگاه قضاوت به معنا و شکل مالوف و در سمتهایی جدید مشغول به کار شوند؛ اقدامی که در همین چند ساعتی که خبر آن منتشر شده، مورد استقبال حقوقدانان و افکار عمومی قرار گرفته و میتوان از آن به عنوان دورهای تازه در پروندههای سیاسی و امنیتی یاد کرد؛ پروندههایی که طول سالهای گذشته به شعب خاص در دادگاه انقلاب ارجاع میشدند. یعنی همان شعبه بیست و هشتم که ریاست آن را قاضی مقیسه برعهده داشت و شعبه پانزدهم که رییس آن هنوز هم قاضی صلواتی است. در این سالها از دل این شعب - که البته تعداد آنها طی یکی، دو سال گذشته افزایش یافته - احکامی علیه متهمان سیاسی صادر شده است؛ احکامی که در دادگاه اولیه با امضای قاضی مقیسه و صلواتی صادر میشد و آنگاه که بنابر روال دادرسی قضایی، به منظور تجدیدنظر به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر ارجاع میشد، با امضای قاضی زرگر عمدتا همانطورکه بود، تایید میشد.
محمدصادق جوادی حصار در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد با عنوان اصولگرایان و تمایل به مذاکره نوشت: در روزهای اخیر با پیروزی جو بایدن در آمریکا گمانه زنیها درباره برخی گفتگوها در آینده در محافل سیاسی افزایش یافته است. در این میان نوعی تمایل در جریان اصولگرا دیده میشود که تلاش میکند خود را به عنوان بازیگر اصلی مذاکرات آتی معرفی کند و در این راستا به جریان اعتدالی و اصلاحطلب برسر دستیابی به برجام انتقاد میشود. موضوع قابل توجه این است که باید توجه داشت اصولگرایان پیش از این نیز سکاندار مذاکرات بودهاند، اما نتوانستند آن را به سرانجام برسانند.
در دو دوره ریاست جمهوری احمدینژاد آقای سعید جلیلی بارها گفتگوهایی را با طرف غربی انجام داد و رئیس جمهور وقت نیز به اوباما نامه نوشت و از مذاکره سخن به میان آورد، اما طرف آمریکایی با ارزیابیهایی که از جناح راست ایران داشت به این نتیجه رسید محافظه کاران در ایران درک واقع بینانهای از مذاکره ندارند و به همین دلیل نیز هیچگاه مذاکرات در دولت احمدینژاد و با مدیریت سعید جلیلی جدی نشد. مذاکره آداب و اصول خاص خودش را دارد و نمیتوان تنها به صرف اسم مذاکرهکننده وارد این عرصه شد و امتیازاتی را به دست آورد.
به طور کلی جریان راست در کشور همواره تلاش کرده هر اقدام مثبت و مناسب را در صورتی بپذیرد که به دست خودشان انجام شود و منافع را برای این جریان به ارمغان آورد، اما اگر چنین اقداماتی از سوی منتقدان اصولگرایان باشد آنها با مخالفتهای خود تلاش میکنند نتیجه نهایی را بیاثر کنند. اکنون نیز با تغییرات پیش آمده در صحنه بینالملل نوعی تمایل در این جریان وجود دارد که عهده دار مذاکرات آتی باشد. همه میدانیم که مجامعی فرادستی در حوزه تعیین سیاست خارجی و مذاکره تصمیم گیرنده هستند و اگر نظر آنها این باشد که اصولگرایان مذاکرات آتی را بدست بگیرند، در این صورت باید گفت امیدواریم بتوانند به نتیجه لازم برسند. نکته بسیار مهم در این زمینه این است که گفتوگوها باید در قالب برجام باشد و اگر اصولگرایان با توجه به مخالفتی که با برجام دارند به دنبال یک توافق جدید باشند در این صورت نه تنها امتیازی به دست نمیآورند بلکه رسوایی برای خود و خسران برای ملت ایران پدید میآید. عبور از برجام و آغاز مذاکرات جدید همان هدفی بود که دونالد ترامپ در چهارسال گذشته دنبال میکرد. اکنون، اما اگر بایدن به وعده خود عمل کند و ایالات متحده را به برجام بازگرداند ۵۰ درصد مشکل حل شده است و مابقی نیز با مذاکراتی در قالب برجام و با نظارت سازمان ملل و سایر طرفهای برجام از سوی نیروهای کاربلد داخلی میتواند قابل حل باشد.