به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۵ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که آماده باش برای تشدید محدودیتهای کرونایی از آذرماه، زندان، مقصد جدید قاچاقچیان سوخت و موضع گیری گروهها و جناحهای سیاسی درباره پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
نادر کریمیجونی طی یادداشتی در روزنامه جهان صنعت نوشت: هنوز تکلیف رییسجمهور ایالات متحده مشخص نشده و وضعیت بازگشت این کشور به قرارداد برجام معلوم نشده، مجلس طبلهای جنگ را به صدا درآورده است منتها معلوم نیست این طبلهای جنگ برای اروپا و آمریکا نواخته میشود یا برای دولت روحانی و یا اصلا ایران و ایرانیان مخاطب این طبلهای جنگ پرسروصدا هستند. در طرح اقدام فوری و راهبردی برای لغو تحریمها که نمایندگان مجلس یک فوریت آن را هفته گذشته به تصویب رساندند، به سازمان انرژی اتمی دستور داده شده سالانه ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد تولید کند. این در حالی است که غلظت ۲۰ درصد حتی در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد که رویارویی کامل میان ایران و جامعه بینالملل رخ داده بود، جزو اولویتهای ایران به شمار نمیآمد و ایران حاضر شده بود اورانیوم با غنای ۲۰ درصد را خریداری کند.
انتقاد از این طرح که نمایندگان مجلس عجله زیادی برای تصویب و ابلاغ آن دارند از نام طرح شروع میشود. اگر این طرح اقدام فوری است چرا در نخستین روز قانونگذاری مجلس به صحن آورده نشد؟ چه اگر تهیهکنندگان طرح درصدد انجام یک اقدام عاجل و سریع بودند این طرح را به طور شبانهروزی تهیه و تدوین میکردند و در همان هفته نخست قانونگذاری مجلس، آن را به صحن علنی میآوردند تا نام اقدام فوری معنی پیدا کند. همچنین طرح مذکور راهبردی خوانده شد، اما راهبرد آن چندان معلوم نیست چراکه این طرح موقعی به صحن آورده شد که بسیاری از ناظران احتمال پیروزی بایدن در انتخابات ایالات متحده را بیشتر میدانستند. با این احتمال دقیقا معلوم نیست که نمایندگان مجلس میخواهند با اقدامات دولت ترامپ مقابله کنند یا برای تحت فشار گذاشتن بایدن و همکارانش تمهید اندیشیدهاند.
از آنجا که رویکرد ترامپ و بایدن درباره موضوع هستهای و اجرای توافق هستهای متضاد است، باید یک طرح راهبردی برای هر دو رویکرد بدهند در حالی که این طرح فاقد چنین مشخصهای است. نمایندگان مجلس شورای اسلامی همچنین نمیتوانند ادعا کنند که این طرح، تغییر رفتار دولتهای اروپایی را هدف گرفته است چراکه نه فقط وضعکننده تحریمها، اروپا نیست بلکه رعایتکنندگان تحریمهای ظالمانه دولت ترامپ، به دولتهای اروپایی مربوط نیستند و هر یک شرکتهای خصوصی هستند که صرفنظر از توصیههای دولت، خودشان تصمیم میگیرند. علاوه بر این اروپا ظرفیت و توانایی خویش را نشان داده و گمان غالب آن است که نهتنها اروپا که جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی نیز نمیتوانند دولت ترامپ را به کاهش یا لغو تحریمها وادار یا ترغیب کننداگر ایالات متحده در دوران ریاستجمهوری جو بایدن، چنان که مصوبه حزب دموکرات و تاکید رسمی بایدن است، برنامه بازگشت به برجام و رفتار براساس این توافقنامه را دارد، هیچیک از طرفین نباید در این عادیسازی رفتار و بازسازی اعتماد متقابل سنگاندازی کنند.
در طرح مجلس هیچ شرط یا ضابطهای برای اجرای مفاد دستور داده شده، گذاشته نشده است و چنین به نظر میرسد که نمایندگان، دولت را مجبور به قدم گذاشتن در راهی پیچیده و واگرا میکنند. یعنی نمایندگان مجلس شورای اسلامی عملا در جهت تخریب مناسبات ایران و ماجراجویی هر چه بیشتر حرکت میکنند و در این باره راهبرد میدهند. ارزیابی دقیق دستورهای صادر شده در این طرح، برآیند نظر نمایندگان را توسل به ماجراجویی بیشتر و قدم گذاشتن به یک منازعه مزمن، پیچیده و خطرناک نشان میدهد. نمایندگانی که از این طرح و اجرا شدن آن دفاع میکنند باید توضیح دهند که توسل به ماجراجویی و منازعهجویی دقیقا کدام یک از منافع کشور و مردم را تامین میکند و در صورتی که با اجرای این طرح، آسیبهای جدی به منافع ملی کشور وارد شد، چه کسی و چگونه پاسخگو است. دقیقا به همین خاطر است که نمیتوان تشخیص داد اقدام راهبردی نمایندگان علیه تحریمهاست یا علیه ملت ایران.
عباس عبدی در بخشی از یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان پنج ویژگی لازم نوشت: روز شنبه فیلمی منتشر شد از حضور بسیار متراکم تعداد زیادی خانم و بعضا آقایانی در پاساژی در یکی از مرفهترین مناطق تهران که به نظر میرسید به مناسبت افتتاح آنجا، کیف و کفش را حراج کرده بودند. تردیدی نباید داشت که هزینه بیماریهای این حضور به شدت متراکم برای کشور و نظام درمان و حتی خریداران آن حراج بسیار بیشتر از کل فروش آن مغازه است.
قطع و یقین دارم که حتی اگر آن فروشگاه کیف و کفش را مجانی میداد باز هم کسان زیادی بودند که نمیرفتند. چون برای سلامتی خود و دیگران ارزش بالاتری از هر چیزی، چون کیف و کفش قایل هستند. ولی مشکل اینجاست که حتی اگر یک درصد افراد نیز بیاحتیاطی کنند که به لحاظ نسبت بسیار کم است ولی به لحاظ عدد دهها هزار خواهد شد، باز هم مواجه با چنین تجمعات خطرناکی خواهیم بود. وجود یک درصد از چنین افرادی در جامعه اصلا چیز عجیبی نیست، همانطور که مجرمین هم از میان همین جامعه هستند. مساله مهم این است که این تعداد زیاد ولی به نسبت جمعیت اندک میتوانند تکثیرکننده زنجیره انتقال ویروس باشند و سلامت جامعه را به خطر بیندازند. آنان برای نقض مقررات و اقدامات احتیاطی در مواجهه با کرونا، انگیزهها و دلایل گوناگونی دارند، که زیاد قابل بحث و گفتگو با خودشان نیست. از این رو باید نهادی بالاتر از فرد، متولی اجرای دستورالعملهای بهداشتی باشد. این نهاد باید چند ویژگی را رعایت کند. در واقع این نهاد حاکمیتی است و نماینده تامالاختیار ساختار سیاسی است.
۱ ـ در اولین گام باید به گونهای رفتار کند که اعتماد مردم و نهادهای مردمی را جلب کند. این جلب اعتماد از طریق سخن گفتن محقق نمیشود. باید عملکرد گذشته و حال آن قابل دفاع باشد.
۲ ـ یکی از مهمترین نکات این نهاد این است که خودش به اهمیت مساله کرونا و خطر آن واقف و به تبعات این آگاهی ملتزم باشد. اگر دولت و حکومتی فقط برای اینکه گفته باشد کاری کرده تصمیماتی را بگیرد و اعلام کند، مردم متوجه ماجرا میشوند که قضیه جدی نیست. در این صورت دستورالعملها را نقض میکنند.
۳ ـ این نهاد یا همان کل حکومت باید با اقتدار تصمیم بگیرد. تصمیمات حکومتی باید با ضمانت اجرای کافی همراه باشد. دولتها بهتر است تصمیم نگیرند تا اینکه تصمیم بگیرند ولی اجرای آن را تضمین نکنند. خواهش و تمنا در ادبیات دولت باید حاشیه باشد. ادبیات دولت قدرت است و نه خواهش.
۴ ـ ثبات تصمیمات مهم است. اینکه هر روز چیزی گفته شود و حتی در یک روز انواع و اقسام افراد حرفهای متفاوت و حتی متناقض بزنند زیانبار است، و در عمل موجب بیاعتباری تصمیمات نزد مردم میشود.
۵ ـ و بالاخره اینکه تصمیمات باید کارشناسانه و منسجم و با مشارکت گروههای ذینفع گرفته شود. اگر گروههای ذینفع نادیده گرفته شوند، تصمیم غیرکارشناسانه خواهد بود و زمینه اجرایی نخواهد داشت.
با این ملاحظات به نظر میرسد برای مبارزه با کرونا فقط باید به انتظار اصلاح در سطح نهادی و ساختاری بود، و آموزش و فرهنگسازی گرچه خوب است، ولی راهحل نهایی نیست. میتوان ثابت کرد که نهاد متولی مبارزه با کرونا هیچکدام از این ۵ ویژگی را در حد و اندازه مطلوب ندارد و در برخی زمینهها به کلی فاقد این ویژگیها است. قصد ورود به جزییات این ادعا را ندارم. اگر ضرورت شد همه موارد بیان خواهد شد.
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان لزوم آتش بس موقت بین دولت و مردم نوشت: کووید ۱۹ به گفته کارشناسان و متخصصان پزشکی خطرناکتر از گذشته شده است. از آن سو پیچیدگی قرنطینه و یا تعطیلی ۲ هفتهای شهرها همچنان به قوت خود باقی است و محدودیتهای اعمال شده ظاهراً اثرگذاری بنیادی برای قطع زنجیره بیماری ندارد. با این حال، اما علیرغم هشدارهای کادر درمان و رسانههای جمعی باز هم شاهد اقدامات خطرناک از سوی برخی از مردم هستیم. یک فروشگاه حراج میزند و صفهای در هم تنیده از آدمها برای خرید هجوم میبرند و یا به گفته رئیس جمهوری مراسمی مذهبی بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی و بدون مجوز برگزار میشود. مسافرتهای برخی دیگر از مردم در ایام تعطیل نیز از جمله رفتارهای خطرناک است. به نظر میرسد علیرغم آنکه مساله جان مردم در میان است، اما باز هم توصیهها جدی گرفته نمیشود. سوال اینجاست که این رفتار مردم از کجا نشات میگیرد و آیا در موضوع افزایش قربانیان کرونا میتوان تنها مردم را مقصر دانست؟
این موضوع میتواند وجوه مختلفی داشته باشد. به طور قطع قرنطینه، علیرغم اعتقاد نداشتن دولت در ابتدای شیوع بیماری به آن، راهکار موثری در قطع زنجیره است، اما اعمال همین محدودیتها هم کسب و کارهای بسیاری را تحت تاثیر قرار داده که دولت هم توان چندانی برای حمایت از آنها ندارد. از سویی برخی از رفتارها مانند در صف قرار گرفتن برای خرید کیف و کفش حراجی ربطی به دولت ندارد. شاید بتوان این نوع از رفتار را در قالب نوعی از بی اعتمادی مردم نسبت به آنچه که به طور رسمی و حاکمیتی قلمداد کرد چرا که اساساً جان آدمی شوخی بردار برای هیچ بی احتیاطی نیست.
این بی اعتمادی، اما به نوعی دوسویه است. یعنی همان طور که مردم به دولت بی اعتمادند دولت نیز به مردم اعتماد چندانی ندارد. در واقع حتی وقتی قانون محدودیت ساعت ۶ گذاشته میشود دولت هم اعتماد چندانی به رعایت آن از سوی مردم ندارد. این بی اعتمادی دو سویه سبب میشود تا یک زنجیره معیوب از ناکارآمدی برای یک اپیدمی فراگیر شکل بگیرد.
بررسی ریشه این بی اعتمادی البته مجالی دیگری نیاز دارد، اما به واقع در شرایط بحرانی امروز شاید تنها راه مبارزه با این بیماری آتش بس موقت بیاعتمادی دولت و مردم نسبت به یکدیگر باشد. آتش بسی که قدم نخست آن باید توسط دولت برداشته شود هرچند پر کردن این چاه عمیق نیاز به زمان طولانی دارد، اما لازم است تا پل موقتی بین این دو زده شود. در این بین نقش دولت در به کارگیری تمهیداتی جهت باز شدن فضای اجتماعی و به کارگیری همه ابزارها برای بهبود شرایط اقتصادی مردم ولو به صورت ضرب الاجلی لازم است. حسن روحانی دیروز خبر از اعمال محدودیتهای جدید از اول آذر ماه داد. شکی نیست که هشدار و انذار و توصیه تنها بخشی از ماجراست، اما اگر این محدودیتها بدون هیچ تغییری در شرایط زیستی و روانی باشد تنها منجر به یک ترومای جمعی در روان جامعه شود که نتیجه آن سالها با مردم همراه خواهد بود. قرنطینه و اعمال محدودیت تنها وجه اقتصادی ندارد باید در نظر داشت که یک محدودیت روانی نیز برای مردم ایجاد میشود که لازم است تمام متخصصان این امر درخصوص آن به نهادهای حاکمیتی کمک کنند. جامعه ایران در حالت طبیعی دچار خمودگی و ناشادی به اندازه کافی بوده است بنابراین باید برای اعمال محدودیت با احتیاط قدم برداشت.