به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز چهارشنبه پنجم آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که قطع ناگهانی توزیع بنزین در جایگاههای سوخت از خبرهای مهم روز گذشته بود که با تیترهایی همچون اختلال بنزینی یا حمله سایبری، حمله سایبری به مردم، توطئه سایبری و صبح: حمله سايبري در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه طی یادداشتی در شماره امروز ایران درباره ارتباط با همسایگان نوشت: اینجا در ایران، همواره دست دوستی و آغوش برادری به سوی همسایگان و در حقیقت تمام کشورهای این منطقه باز است. دکتر رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران با این نگرش کار بزرگ خود را آغاز کرده و طراحی یک سیاست خارجی متوازن، دیپلماسی پویا و هوشمند را در دستور کار قرار داده که در این طرح بدیع روابط با همسایگان و کشورهای آسیایی در اولویت جای گرفته و تقویت روابط سیاسی و اقتصادی در منطقه با تکیه بر پیوندهای مشترک تاریخی، فرهنگی، مذهبی و جغرافیایی محورهای تحرک و ارتباطات جدید خواهد بود. این چهارچوب گویای این باور عمیق است که اشتراکات ما در این منطقه به مراتب بزرگتر و مستحکمتر و مهمتر از اختلافنظرهای کوتاهمدت و گلایههاست.
امروز کشورهای منطقه به تجربه دریافتهاند که راهبرد امنیت پایدار و رفاه و توسعه با همافزایی منطقهای و همکاری همسایگان حاصل میشود. همکاری منطقهای با تکیه بر ارکان معنوی فضیلت همسایگی درصدد است فرصتهای ناشی از همجواری را بازاحیا و استفاده و تهدیدهای آن را کاهش دهد. دور جدید تلاش مشترک ما درباره افغانستان آزمونی مهم با تکیه بر ظرفیتهای وسیع و متنوع همسایگان این کشور در این راستا تفسیر میگردد. دومین اجلاس وزرای خارجه کشورهای همسایه افغانستان در تهران گام دیپلماسی دولت جدید ایران جهت تقویت همگرایی و پیوندهای منطقهای بدون مداخله قدرتهای خارجی بر پایه همسایگی و با امید به اتخاذ تصمیمات واقعی و عملی شرکتکنندگان برای کمک به مردم افغانستان در حل و فصل بحران جاری آن کشور و از جمله رفع ناامنی، تهدیدات چند بعدی و فقر است. همسایگان افغانستان پس از چهاردهه ناامنی در این کشور، بهبود امنیت و معیشت مردم را شرط لازم برای ثبات و توسعه و در نتیجه شکلگیری «دولت فراگیر» میدانند. ایران و افغانستان دو کشور همسایه، دوست و برادری هستند که روابط تاریخی و پیوندهای فراوان این دو را به هم گره زده و از حوزه تمدنی-تاریخی مشترک و فراگیر تا پیوستگی دینی، فرهنگی و زبان فارسی دو ملت را دلبسته یکدیگر کرده است.
جمهوری اسلامی ایران در تمامی مقاطع حساس و سرنوشتساز تاریخ افغانستان از جمله دوران جهاد و مقاومت در مقابل اشغالگری در کنار ملت مسلمان و همسایه افغانستان حضور داشته است و دولت جدید جمهوری اسلامی ایران نیز در سیاست خارجی خود نسبت به این سابقه دیرین اهتمام ویژه و جدی دارد و جای بسی خوشوقتی است که اکنون، بیش از هر زمان درباره اهمیت سیاست همسایگی در کشور اجماع وجود دارد. هیچ محدودیتی برای گسترش و تعمیق روابط با همسایگان نیست و در این بین، افغانستان از جایگاه ویژهای در این سیاست برخوردار است.
خوشبختانه همه همسایگان افغانستان اجماع دارند که این کشور باید به دور از ناامنی و بیثباتی بوده و کانون فعالیتهای سازنده و مولد شود و از خاک این کشور تهدیدی متوجه همسایگان نگردد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری محوری در مبارزه با داعش و تروریسم که سردار بزرگ خود شهید سلیمانی و شهیدان بزرگی را در این راه تقدیم کرده است، در کنار دیگر همسایگان بر مبارزه با تروریسم تأکید دارد. تشکیل دولت فراگیر که یگانه عامل وحدت و پیوستگی تمام مردم افغانستان میباشد، نویدبخش آیندهای روشن برای افغانستان است و محور مهمی است که در اجلاس تهران مورد گفتوگو و تبادل نظر قرار خواهد گرفت.
کشورهای همسایه خواهان یک افغانستان باثبات، امن و از نظر اقتصادی شکوفا هستند و جملگی تأکید دارند که در کوتاه مدت، مسأله آوارگان و معیشت افغانستانیها باید مورد توجه جدی قرار بگیرد. در خاتمه دوران اشغال افغانستان، با کمک سازمانهای بینالمللی و کشورهای منطقه باید ترتیبات لازم برای کمک به مردم آسیبپذیر افغانستان در این شرایط دشوار فراهم شود. ما در اجلاس تهران تلاش خواهیم کرد تا همه توان خود را برای یافتن راه حلهای این مشکل مزمن بهکار بندیم و همراه با آن اثبات کنیم، تعامل و همکاری همسایگان ظرفیتی وسیع و سازنده در درون خود دارد که با حوصله و جدیت همه اعضا صفحه سلطه خارجی و تکیه بر نیروهای فرامنطقهای را برای همیشه خواهد بست.
پیمان مولوی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: کنفوسیوس فیلسوف و متفکر بزرگ مشرق زمین جملهای درس آموز دارد که میگوید در زندگی انسان سه راه دارد: راه اول از اندیشه میگذرد،این والاترین راه است. راه دوم از تقلید میگذرد، این آسانترین راه است و راه سوم از تجربه میگذرد، این تلخترین راه است.
در ایران سالهاست یک فرهنگ اپوزیسیون شدن رواج دارد، تا دیروز که در جایگاه مدیریت باشی خلق نقدینگی هزار هزار میلیارد تومانی و افزایش رکورد گونه پایه پولی مشکلی نبود و در تمام مصاحبه ها که در جراید و فضای مجازی موجود است در حال ارایه وعده کاهش نرخ ارز و کنترل آن در تمام سال هایی که ارز ۴۲۰۰ سر از اقتصاد ایران در آورد و تقریباً هر اقتصاددان و فعال اقتصادی و سرمایهگذاری مخالف آن بودند این روند ادامه یافت و در انتها با این جمله که من شخصاً مخالف بودم اما باید نظر دولت اجرا میشد مبحث ادامه یافت.
این رویکرد که ما در زمانی که ید اختیار داریم و میتوانیم اعمال نظر کنیم و روندهای اشتباه را اصلاح کنیم، جای خود را می دهد به رفتن به گوشه ای و حمله به افرادی جدید، البته اگر طیف سیاسی هم متفاوت باشد این مخالفت شدید تر می شود.
این روزها نیز همین روند در خصوص تامین مالی دولت مجددا مطرح شده است، رئیس اسبق بانک مرکزی در نظری توییتری اعلام میکند که خوب است بدانیم تامین کسری از طریق فشار به بانکها و صندوقهای آنها و اضافه برداشت سنگین از بانک مرکزی است که نتیجهاش می شود رشد پایه پولی!
خوب است یادآور شویم این جمله انتقادی رئیس کل اسبق بانک مرکزی در حالیست که در دو سال گذشته نقدینگی از ۲۵۰۰ هزار میلیارد تومان به ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است و ماشین تولید نقدینگی در اقتصاد ایران همچنان در حال زدن رکوردهای جدید است و تورم ماهیانه نیز به همین روند رکورد میزند!
تقریباً بر تمام فعالان اقتصادی واضح و مبرهن است که رشد پایه پولی سه پایه دارد: اول افزایش استقراض دولت از بانک مرکزدی، دوم افزایش دارایی خارجی بانک مرکزی، سوم افزایش استقراض بانکیها به بانک مرکزی در شرایط نبود رشد اقتصادی و استمرار آن از یک سو، ادامه تحریمها و کمبود درآمد دولت و کسری ۵۰۰ هزار میلیارد تومانی به ارث رسیده، حتما دولتها (هر دولتی) محدودیت شدید در ابزارها برای گذار از شرایط را خواهد داشت.
تمام راه فرار رو به جلو نخواهد بود، حل بحران امروز اقتصاد ایران از مسیر قبول تاثیر شدید تحریمها بر اقتصاد ایران و صرف زمان برای برداشته شدن آنها از یک سود و از سوی دیگر استفاده درست از ابزارهای مدرن سیاستگذاری پولی است.
قبول واقعیتها و درک درست محدودیتها نیمی از مسیر حل و سر و سامان دادن به آنها است.
عليرضا بزرگمهري طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با تیتر حمله سايبري چگونه شكل ميگيرد؟ نوشت: چهار عامل براي موضوعات اخير مربوط به هك سازمانها يا نهادهاي اخير قابل بررسي است. چندي پيش مقالهاي خوانده بودم كه در آن تحليل شده بود نشت اطلاعات به چند صورت رخ ميدهد و هميشه هك سيستمها به اين صورت نيست كه افراد از آن آگاه باشند يا اينكه اختلالي در سيستم ايجاد كند، گاهي اين رخدادها در صورتي به وقوع ميپيوندند كه باعث دزديده شدن اطلاعات ميشوند. مانند آنچه در نشت اطلاعات سايت هدفمندي يارانهها در سالهاي پيش رخ داد. با اين توضيحات سراغ مرور چهار عامل اثرگذار ميرويم. عامل اول، سكوت و تكذيبيههاي مختلف در اين حوزه است. با سكوت يا انتشار تكذيبيه راه به جايي نخواهيم برد. با شناسايي دقيق عوامل است كه ميشود در تجربههاي اينچنين، دانش را به ساير قسمتها منتقل و از تكرار حوادث جلوگيري كرد، اما متاسفانه نهادها و سازمانها در زماني كه اين اتفاقها رخ ميدهد، ياد گرفتهاند كه تكذيب و سكوت پيشه كنند. دانش با چنين رفتارهايي تسري پيدا نميكند. به بيان ديگر با ادامهدار شدن اين روش، نه تنها محل A كه محل B نيز مورد آسيب و حمله قرار خواهد گرفت، چون همه در حال تكذيب و سكوت هستند. نكته دوم اين است كه توسعه رايگان را به جاي توسعه هزينهمحور ياد گرفتهايم؛ به عنوان مثال ويندوز، آنتيويروس، ابزار ITSM و ابزارهاي فرآيندي و... رايگان را ترويج دادهايم. اين در حالي است كه بابت سختافزارها هزينههاي زيادي پرداخت ميشود، اما براي نرمافزارها يا همان ابزارهاي نامشهود مديريت دادهها و داراييها اصولا از ابزارهاي OPEN SOURCE استفاده ميشود كه اينها نيز ميتوانند به راحتي هك شوند. بايد توجه كرد كه هميشه بدين صورت نيست كه متوجه شويم جايي مورد نفوذ قرار گرفته مگر اينكه هدف هكر نمايش قدرت باشد.
سالهاست از طريق همين نرمافزارهايي كه رايگان به دست آوردهايم تحت نفوذ و آسيب هستيم ولي متاسفانه از آن مطلع نيستيم، چراكه هميشه فردي كه از اطلاعات ما استفاده ميكند لزومي ندارد بابت استفاده از آنها به ما هشدار دهد، مگر اينكه بخواهد ابراز قدرت كند.
عامل سوم عدم توجه نهادهايي كه براي ممانعت از اين دست رخدادها شكل گرفتهاند به دانش روز است. دانش روز نيز لزوما ارتباطي با تحريم ندارد. متاسفانه ديده ميشود كه برخي نهادها مهمترين چيزي كه از امنيت ميدانند، جداسازي اينترنت و اينترانت است. امروزه اين حرف در عميقترين شكل ناشي از نادانستگي در خصوص ميزان امكاناتي است كه شبكههاي رايانهاي دارند. البته به اين امر مرتبط نيست كه اينترنت كشور به اينترانت وصل است يا خير. به بيان ديگر مراكز ممانعتكننده از چنين رخدادهايي وظايف خود را به نازلترين شكل ممكن انجام ميدهند؛ بيشتر به صورت شكلي و شعاري.
آخرين محور در اين خصوص، عدم توجه واقعي به دانش امنيت و موضوع امنيت توسعه نرمافزاري است. نرمافزارهاي كشور از تكنيكهاي امنيتي مطلع نيستند. به اين علت كه متاسفانه مراكزي مانند ماهر و ساير مراكز مشابه دانش امكانات و احتمالات قابل روبهرو شدن را كمتر به اشتراك ميگذارند و بيشتر به دادن هشدار بسنده ميكنند. در خاتمه خاطرهاي عرض كنم؛ مدير طرحي بودم كه قرار بود اطلاعات فايروال آن مركز را بگيريم. آن اطلاعات پس از مدتي كشمكش با ساير بخشهاي حفاظتي به دست ما رسيد. تنظيمات كارخانهاي فايروال، آن چيزي بود كه براي آن مدتها در آن مركز معطل شديم. اين امر نشات گرفته از اين است كه پيمانكاران نه از روي تخصص و قدرت و توانايي بلكه بسته به ميزان تاييدات و ارتباطهايشان انتخاب ميشوند، در صورت تداوم اين روند بايد منتظر چنين روزهايي باشيم و به نظر ميرسد بيشتر از اين نيز براي كشور رخ ميدهد. زماني كه در رابطه با تكنولوژي و حراست فناوري صحبت ميشود، نبايد صرفا به موضوعات فرعي توجه شود، بلكه احتياج به افرادي داريم كه به فناوري نيز اشراف داشته باشند و از اين جمله شعاري جداسازي اينترنت و اينترانت به دور باشند.در دنيا روشهاي جديدتري براي فناوري عرضه شده اما اين بحثها در كشور در 20 سال پيش فريز شده و لازم است نهادهاي ناظر بر اين امر بيشتر در اين حوزه مطالعه كنند و مطلع شوند.