به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز چهارشنبه یازدهم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که انتقاد ایران از گزارش آژانس درباره جمعبندی مذاکرات برجام، ادامه واکنشها به حواشی جشنواره کن و بیانیه سینماگران، فرجام هفت دستور راهبردی رئیس جمهور در ۹ ماه گذشته و ساختمانهای ناایمن بین تکذیب و آوار در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حسین کیامنش طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز با تیتر آقای خلیج فارس نوشت: شاید دهه ۶۰ در خلال جنگ نفتکشها، ایران به خاطر کمبود تسلیحات آنطور که باید نمیتوانست در واکنش به حملات عراق و آمریکا در خلیجفارس واکنش نشان دهد، اما امروز پس از گذشت ۳ دهه از جنگ تحمیلی، شرایط فرق کرده و ایران به پشتوانه قدرتی که صدقه سر خون هزاران شهید به دست آورده، به قدرت بلامنازع آبهای جنوبی تبدیل شده است.
نه تنها آمریکا، که دیگر کشورها هم حداقل در خلیجفارس نمیتوانند پنجه در پنجه جمهوری اسلامی ایران بیندازند. ایران ثابت کرده دیگر دوران بزن در رو تمام شده و توقیف متقابل نفتکش انگلیسی و توقیف نفتکش کرهای برای تنبیه این کشور نیز مؤید این امر است.
در همین رابطه میتوان به آبان سال گذشته اشاره کرد که شاهد رویارویی مستقیم نیروهای نظامی ایران و آمریکا در آبهای خلیجفارس بودیم.
آبان ۱۴۰۰ بود که شناورهای نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای توقیف نفتکش حامل نفت ایران که ربوده شده بود، مقابل ناوشکنهای غولپیکر آمریکایی و شناورهای دیگر آن وارد عمل شده و نفتکش مذکور را تصرف کرده و در نهایت به لنگرگاه امن در داخل کشور منتقل کردند، بدون اینکه نظامیان آمریکایی جرأت مقابله با تکاوران ایرانی را پیدا کنند. علاوه بر این، پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، اوج کنشگری آمریکا در مقابل قدرتنمایی جمهوری اسلامی ایران، در صدور بیانیه انتقادی خلاصه میشود.
جمعه هفته گذشته بود که سپاه پاسداران در واکنش متقابل به اقدام یونان، اقدام به توقیف ۲ نفتکش یونانی کرد که بنا بر برخی اخبار غیررسمی، در حال حمل نفت متعلق به آمریکا بودند.
اگرچه در همان ساعات ابتدایی آمریکا اعلام کرد در حال بررسی ماجراست، اما پس از گذشت ۲ روز، وزارت خارجه این کشور در بیانیهای اعلام کرد: در گفتوگوی تلفنی وزیر خارجه آمریکا با همتای یونانی خود، توافق شد ایران باید فوری (!) کشتیهای توقیف شده، محمولهها و خدمه آنها را آزاد کند. ایالات متحده در کنار یونان، متحد و شریک کلیدی ما در ناتو در مواجهه با این توقیف غیرموجه میایستد.
صدور این بیانیه و اعلام اینکه آمریکا و یونان به این توافق رسیدهاند که ایران باید (!) نفتکشها را آزاد کند، تنها واکنش جدی ایالات متحده به عنوان صاحب نفت توقیف شده و متحد یونان بود.
مناسبات دنیا، به طور مشخص در خلیجفارس، تغییر کرده و هر اقدامی وابسته به تصمیم ایران است.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان مانع تحریف شخصیت امام شوید نوشت: در اردیبهشتماه گذشته هنگامی که شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان، امیر سابق امارات از دنیا رفت، در فضای مجازی تصویر قبر بسیار ساده او در کنار پوستری از ساختمانهای بلندمرتبه و مدرن امارات به همراه تصوری از حرم امام خمینی منتشر شد که زیرنویس معناداری داشت. در آن زیرنویس، تلاش شده بود به بیننده این تصاویر القاء شود که شیخ خلیفه توانست یک سرزمین عقبمانده را به پیشرفتهائی که این ساختمانهای بلندمرتبه و مدرن نماد آن هستند برساند، ولی امام خمینی کشور پهناور پرثروت ایران را به جائی رسانده که حالا ۹۰ درصد مردمش باید با دریافت یارانه زندگی کنند. تهیهکنندگان این مجموعه تصاویر، درصدد بودند این را هم القاء کنند که شیخ خلیفه با آن خدمت بزرگ که به امارات کرده، قبری ساده دارد، ولی امام خمینی با آنهمه شعار سادهزیستی که میداد، در چنین مجموعه تشریفاتی بزرگی مدفون است.
نمیتوان انکار کرد که تهیهکنندگان این مجموعه تصاویر، از صنعت مغالطه حداکثر بهرهبرداری را کردند و موفق شدند خواستههای خود را تا حدودی به مخاطبان خود بباورانند. صنعت مغالطه، ترکیبی است از مجموع مطالب و مولفههای درست و غلط که مطرح کردن آنچه درست است با هدف حق به جانب جلوه دادن خود و ایجاد زمینه برای باورمند ساختن موارد غلط صورت میگیرد. همین ترکیب بظاهر هنرمندانه است که مغالطه را برای مخاطبان بیاطلاع از هدف مغالطهکننده باورپذیر میکند.
در مغالطه مربوط به مقایسه شیخ خلیفه با امام خمینی، باید اعتراف کنیم که ساخت و سازهای اشرافی و بیش از اندازه مورد نیاز حرم به بهانه تکریم امام خمینی، راه را برای کسانی که اقدام به چنین مغالطهای کردهاند هموار کرد. مغالطهگران را نمیتوان بابت این بخش از ادعایشان تخطئه کرد. امام خمینی با زندگی سادهای که داشت، قطعاً راضی به چنین تشریفاتی برای محل دفن خود نبود. این ساخت و ساز که متاسفانه هر روز بیشتر و تشریفاتیتر هم میشود قطعاً محکوم است و هیچ نسبتی با امام خمینی ندارد. کسانی که مرتکب چنین خطائی شدهاند باید پاسخگو باشند و از ادامه دادن به این خطا اجتناب نمایند.
بخش دیگر این مغالطه، تمجید از شیخ خلیفه بن زاید است که باید در دو قسمت مورد توجه قرار گیرد. یک قسمت به عمران و آبادانی امارات مربوط است که طبعاً با توجه به درآمد سرشار نفت و جمعیت کم امری طبیعی است. این کار را هرچند میتوان با نگاههای مختلف ارزیابی کرد، ولی لزومی ندارد درصدد نکوهش آن باشیم. قسمت دوم این بخش، به قبر شیخ خلیفه مربوط میشود که بر روش مذهبی جمعی از اهل سنت مبتنی است. آنها حتی ساختن یک اطاق ساده و یا سقف بر روی قبرها را امری خلاف میدانند و به کسی اجازه چنین کاری را نمیدهند. بنابراین، نمیتوان سادگی قبر شیخ خلیفه را نشانه فضیلت معنوی یا بیاعتنائی او به دنیا دانست. شیخ خلیفه و همتایان اماراتی، عربستانی، بحرینی و... او را باید با کاخهای پرزرق و برق و بسیار تشریفاتی که تمام عمرشان را در آنها گذرانده و میگذرانند شناخت. آنها بخش اعظم درآمد نفتی سرزمینشان که بیتالمال است و به تمام مردم تعلق دارد را برای عیش و نوش و زندگی فوق تشریفاتی و سفرهای رویائی خود و اعضاء خاندانهایشان هزینه میکنند و اگر چیزی ماند، آن را به مردم میدهند. مهمتر اینکه سران امارات و عربستان و بحرین و سایر شیخنشینها مهرههای قدرتهای استعماری و صهیونیسم هستند و از خود اختیاری ندارند و کشورهایشان نیز از استقلال محرومند. چنین حاکمیتی، بهیچوجه افتخار محسوب نمیشود کمااینکه مردم خود این کشورها و ملت فلسطین نیز این حاکمان را عملههای رژیم صهیونیستی و آمریکا و انگلیس میدانند و فریب زرق و برقهای ظاهریشان را نمیخورند.
اوج مغالطهای که در این موضوع صورت گرفته، مرتبط دانستن وضعیت کنونی اقتصادی کشورمان با نهضت امام خمینی است. در این بخش، مغالطهکننده تمام دستاوردهای نهضت امام خمینی را نادیده گرفته و شرایط نامساعد اقتصادی کنونی را تنها نتیجه این نهضت دانسته است در حالی که این نهضت موجب رهائی ایران از سلطه استبداد داخلی و استعمار خارجی شد و کار بزرگ امام خمینی این بود که استقلال از دست رفته را به این کشور برگرداند و رژیم موروثی سلطنتی را که عقبماندهترین نوع حاکمیت است ریشهکن ساخته و نظام جمهوری اسلامی را که به آراء مردم متکی است جایگزین آن کرد. انقلاب اسلامی که به رهبری امام خمینی در ایران به پیروزی رسید، شرف، حیثیت و اعتماد به نفس مردم را به آنان بازگرداند و دستهای مداخلهگران خارجی را که مشغول چپاول ثروتهای این کشور بودند و ملت را با تحمیل قوانین استعماری از قبیل کاپیتولاسیون و دریافت حق توحش تحقیر میکردند قطع کرد.
هرچند اکنون به دلیل ضعف مدیریتها مردم ایران با مشکلات اقتصادی مواجهند، ولی نسبت دادن آن به امام خمینی که با رهبری انقلاب اسلامی توانست زمینه را برای شکوفائی استعدادها و پیشرفت همهجانبه کشور فراهم سازد، تحریف واقعیتهای تاریخ است. مدیران کشور باید در بعضی سیاستهای خود تجدید نظر کنند و با رفع تنگناهای اقتصادی و کاستن از تشریفات و زوائد حرم، امکان توسل دشمنان به مغالطههای گمراهکننده را از بین ببرند.
علی شمس اردکانی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با تیتر یکهتازی روسها در بازار نفت تحریمی نوشت: داگلاس نورث در کتاب «اقتصاد، سیاست و مسائل توسعه در سایه خشونت» تلاش میکند نوری به ابعاد پنهان مدیریت در جوامعی بتاباند که در آنها ظرفیتهای طبیعی، انسانی و خدادادی فراوانی وجود دارد، اما این کشورها قادر نیستند از این ظرفیتها برای دستیابی به توسعه و پیشرفت بهره ببرند. در یک چنین شرایطی است که برخی جریانات رانتی در این سرزمینها پا گرفته و از ظرفیتهای اقتصادی موجود در راستای گسترش خشونت و نهادینهسازی فساد و رانت بهره میبرند. نورث معتقد است مقابله با یک چنین وضعیتی، تنها از طریق افزایش آگاهی عمومی و تشریح تبعات مخرب این رویکردهای مفسدهانگیز ممکن است. بلافاصله پس از اعمال تحریمهای غرب علیه روسیه به دلیل تجاوز این کشور به اوکراین، صادرات نفتی روسیه متوجه کشورهای آسیایی شد و این کشور، صادرات نفت به کشورهای چین، هند، امارات و... را مورد توجه قرار داد. کشورهایی که بهطور سنتی، مقاصد صادراتی نفت ایران را تشکیل میدادند و ایران طی سالهای اخیر از طریق صدور نفت به این کشورها تلاش میکرد، کمی از بار سنگین فشار تحریمها را پوشش دهد. در اثر این تغییر رویکرد روسیه، چین به عنوان یکی از مهمترین خریداران نفت ایران در دوران تحریمها، خرید نفت از ایران را کاهش داد و به همان نسبت بر واردات نفت از روسیه افزود. جدای از چین، امارات نیز که بر اساس برخی برآوردها، طی سالهای اخیر روزانه حدود ۲۴۰ هزار بشکه نفت از ایران خریداری میکرده، نفت روسیه را جایگزین نفت ایران کرده است. این گزاره در خصوص خرید نفت ایران توسط هند نیز به همین صورت محقق شده است. یعنی هند از واردات نفت ایران کاسته و بر خرید نفت از روسیه افزوده است. مبتنی بر این اخبار ذخایر نفت ایران روی دریا حدود ۲۵ درصد افزایش پیدا کرده است که ناشی از افزایش اقبال مشتریان آسیایی به نفت روسیه بوده است. روسیه بعد از مواجه شدن با بحران تحریمها، تلاش میکند از طریق اعمال تخفیفهای بیشتر، بازارهای صادراتی افزونتری را در آسیا به دست آورد و این بازارها را جایگزین مشتریان اروپایی و غربی خود کند. البته این نوع رفتار روسها از منظر تاریخی، مسبوق به سابقه است و بارها تکرار شده است.
مطالعه تاریخ روسیه، بیانگر آن است که این کشور، همواره مبتنی بر منافع خود عمل کرده است و هرگز شریک قابل اطمینانی برای طرفهای مقابل نبوده است. در بسیاری از برهههای تاریخی، روسها بهرغم همه قول و قرارها و پیماننامهها، عمل میکردند و بارها جهتگیریهای خود را تغییر دادهاند. این روند از قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی تا پیماننامههای قبل از جنگ جهانی دوم و حتی دوران معاصر وجود داشته است. بنابراین برای روسیه، اساس دوست و دشمن دایمی، معنا و مفهومی ندارد. بنابراین خطاب به آن دسته از افراد و جریانات داخلی که تصور میکنند، روسیه میتواند به شریک راهبردی ایران بدل شود، باید یادآوری کرد که کمی تاریخ روسیه را مطالعه کنند تا متوجه شوند برای روسیه تنها یک اصل وجود دارد و آنهم اینکه هیچ اصولی در روابط با سایر کشورها (به جز منفعتهای این کشور) وجود ندارد! با یک چنین پیشینهای این پرسش مطرح است که ایران برای تداوم حضورش در بازار نفت چه باید بکند؟
باید توجه داشت، چنانچه مسوولان دست روی دست بگذارند، روسها باقیمانده بازار نفت آسیا را نیز از دست ایران خارج کرده و یکهتاز بازار نفت در آسیا خواهند شد. تحریمهای اقتصادی که روز و روزگاری رییسجمهوری در ایران، آنها را کاغذپارههای بیارزش خطاب میکرد، امروز اقتصاد و معیشت ایرانیان را به هم دوخته است. روشن است ایران نیز باید براساس منافع ملی خود عمل کند. اما آیا تصویر شفافی از منافع ملی در ایران وجود دارد؟ در این شرایط، احیای برجام از نان شب هم برای ایران واجبتر است. براساس مطالعات میدانی ایران حداکثر ۲ الی ۳ دهه فرصت دارد تا از ظرفیتها و درآمدهای نفتی خود در مسیر توسعه استفاده کند. بنابراین عقل حکم میکند که موضوع احیای برجام هرچه سریعتر در دستور کار قرار بگیرد. در کنار لغو تحریمها، پیوستن به fatf نیز یک ضرورت غیرقابل انکار است. تجار ایرانی برای استفاده از شبکه حملونقل مالی و پولی جهانی نیازمند پیوستن به fatf هستند. از سوی دیگر ایران به جذب سرمایههای خارجی نیازمند است. صنایع نفت و گار ایران به سرمایه نیاز دارد. بخشی از این سرمایهها از طریق شرکای خارجی و بخشی نیز از طریق ظرفیتهای داخلی تامین میشود. اما هر عقل سلیمی میداند که در زمان تحریمها، امکان جذب سرمایه وجود ندارد. بنابراین مهمترین راهکار برای مقابله با نبرد تخفیفهای روسیه، لغو تحریمها است. در وهله بعد باید امیدوار باشیم آگاهی عمومی در این کشور به اندازهای رشد کند که دیگر فضایی برای جولان رانتخواران خشونتطلب وجود نداشته باشد.