به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۱۹ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که پیدا و پنهان استراتژی کرملین و تحلیلهایی درباره روابط تهران – مسکو، بهزاد نبوی در آستانه بازگشت به جبهه اصلاحات، سلبریتی که حکم مدیریتی گرفت! و ادامه تحلیلها درباره فساد در چای رانتی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
زهرا نژاد بهرام طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با تیتر چهارمین خطر شهر تهران را دریابیم نوشت: فرونشست زلزله سیلاب به علاوه آلودگی هوا، تهران را تهدید میکند؛ باور کنیم. تقریبا بیش از یک دهه است که مساله آلودگی هوا به عنوان چهارمین عامل در تهدیدات سرزمینی شهر تهران خودنمایی کرده است. در طول این زمان با تصویب قانون هوای پاک در سال ۱۳۹۶ بارقه امیدی برای رفع این تهدید برای شهرهای بزرگ به خصوص تهران حاصل شد، اما خیلی زود به عنوان خطوطی روی کاغذ خودنمایی کرد. بیتوجهی، کمتوجهی و نادیدهانگاری مساله هوای پاک از سوی دستگاههای گوناگون منجر به شرایط کنونی شده است که تنفس را در شهر تهران به شماره انداخته است. مقایسه روزهایی که شهرها از هوای پاک برخوردار بودند در طول این یک دهه موید کاهش آن است، در حالی که انتظار میرفت این قانون بستری برای افزایش هوای پاک و دوری از آلودگی باشد.
بیتوجهی دستگاههای تعریفشده در این قانون در کنار عدم وجود عزمی جدی برای جلوگیری از آلودگی بستری شده که هر روز بیش از گذشته با این معضل روبهرو میشویم آنگونه که در در تابستان نیز گریبان شهروندان را گرفته است. بر اساس آخرین آمارها در ۱۰ سال گذشته (۱۳۹۲-۱۴۰۱) تهرانیها فقط ۱۵۰ روز هوای پاک را تجربه کردند، اما در مقابل ۱۱۳۶ روز هوای آلوده (ناسالم برای گروههای حساس، ناسالم، بسیارناسالم، خطرناک) داشتند، در ۱۰ سال گذشته بهترین سال از منظر هوای پاک مربوط به سال ۱۳۹۷ میشود، سالی که تهرانیها ۲۸ روز هوای پاک، ۲۷۸ روز هوای قابلقبول و ۵۹ روز هوای ناسالم برای گروههای حساس را تنفس کردند، اما بدترین روزها برای سال گذشته (۱۴۰۱) است، تهرانیها در سال ۱۴۰۱ فقط ۳ روز هوای پاک و ۱۹۲ روز هوا در وضعیت قابل قبول داشتند، در مقابل ۱۳۲ روز هوای ناسالم برای گروههای حساس، ۳۴ روز هوای ناسالم برای همه گروهها، ۲ روز هوای بسیار ناسالم و ۲ روز هم هوای خطرناک را تجربه کردند، اتفاقی (ناسالم و خطرناک) که حداقل در ۱۲ سال گذشته بیسابقه است.
مساله آلودگی هوا در تهران و شهرهای بزرگ دامنه گستردهای پیدا کرده است؛ آنگونه که امروزه شهرهای کوچک نیز با این معضل روبهرو هستند و به نظر میرسد خطرات تهران از منظر آلودگی هوا و فرونشست و زلزله و سیلاب دامنهای وسیعتر پیدا کرده است! با این نگاه بار دیگر برای سلامت و زیست ایمن برای شهروندان گذشته از تذکرهای متعدد کارشناسان و شهروندان و اعتراضات آنها به این معضل باید چهارمین تهدید شهر تهران را که آلودگی هوا است جدی گرفت! در حالی که برخی مسوولان با انکار عدم بروز زلزله از آمادگی شهر برای وقوع احتمالی آن شانه خالی میکنند و مساله فرونشست زمین که نسبت به مقیاس جهانی چندین برابر است را نادیده میانگارند و وقوع احتمالی سیل را در شهر جدی نمیگیرند هرچند که طی سالهای اخیر خطرات آن به کرات احساس شده! اما نمیتوانند مساله آلودگی هوا را نبینند!
شهرهای بزرگی از جهان در گذشته درگیر این معضل بودند، اما با مدیریت و با اتکا به سختگیریهای قانونی و تسهیلات حقوقی توانستند مساله آلودگی هوا را مرتفع و این خطر خودساخته انسان را برطرف کنند، اما ظاهرا مسوولان ملی و محلی در کشور نسبت به این مساله حالت دیگری پیدا کردهاند و در برابر عوارض و عوامل آن بیحس شدهاند! این به معنی آن است که بر اساس آمارهای ارایهشده در سال گذشته ۲۶ هزار نفر از این معضل جان خود را از دست میدهند که ۶ هزار نفر آنها در تهران بودهاند! این به معنی آن است که هزینههای ناشی از بهداشت و درمان افزایش مییابد این به معنی آن است که انسانهای بیدفاع در برابر آلودگی هوا مبارزه حیاتی میکنند و این به معنی آن است که حق شهروندی آنها جدی گرفته نمیشود؟! از این رو به نظر میرسد راهکارهای کوتاهمدت هم به حاشیه رانده شده است؛ از زوج و فرد کردن خودروها تا وعدههای تکمیل ظرفیت برای حمل و نقل عمومی و همه اینها به قیمت تنفس به شماره افتاده ناشی از آلودگی هوا است!
لذا پیش از هر چیز با توجه به کمتوجهی مسوولان ملی نسبت به این مهم لازم است مسوولان شهری با استفاده از ظرفیتهای قانونی نسبت به ابزارهای خود بازبینی کنند و با تکیه بر اختیارات نسبت به کنترل آلودگی با اتکا به خروج خودروهای فرسوده ممنوعیت برای تردد موتوسیکلتها در شرایط اضطراری هوا توقف ساختوسازها و جلوگیری از تردد ماشینهای سنگین و بازبینی مجدد وضعیت خودروهای عمومی از نظر معاینه فنی، اقدام کنند! تلاشهای مدیریت شهری قادر است حداقل نوعی امید به بهبود را برای شهروندان تدارک ببیند، در این میان توجه شورای شهر به این امر به عنوان نمایندگان مردم قادر است فضای قابل تحملی را برای آلودگی هوا که چهارمین تهدید شهر تهران است را ایجاد کند. ظاهرا نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این خصوص مسالهای ندارند؟!
ناصر ذاکری طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان رکوردشکنی «پول چای» و درسی از یک واقعه تلخ نوشت: در چند روز گذشته انتشار اطلاعات مرتبط با پرونده ارز تخصیصیافته به واردات چای و رانت عظیم ناشی از آن شگفتی ناظران را برانگیخت. مقیاس خسارت در حدی بزرگ است که برخی فعالان رسانهای آن را با میزان دارایی فلان میلیاردر مطرح جهان مقایسه کردند. انتظار میرفت با رسانهایشدن این پرونده، دولتمردان از اقداماتشان برای اصلاح قوانین و رویههای اداری و بهبود شیوه نظارت گزارشی داده و این باور را در افکار عمومی گسترش بدهند که مسئولان به دنبال آگاهی از این فساد تلاش کردهاند در کنار بازگرداندن منابع تاراجرفته، هرگونه منافذ احتمالی را شناسایی کرده و مسدود کنند تا چند ماه دیگر شاهد یک رکوردشکنی جدید نباشیم. اما تأملی در واکنشهای مسئولان نشان میدهد که چنین انتظاری بسیار بیهوده و به تعبیر قرآنی مصداق حتی یلج الجمل فی سمّ الخیاط است. مسئولان ذیربط در توضیحاتشان بیشتر بر این نکته تأکید کردهاند که مثلا این خطای بزرگ در زمان دولت قبل شروع شده و دولت فعلی آن را کشف کرده و با مفسدان برخورد کرده است. هرچند این توضیحات هم از شفافیت و صراحت کافی برخوردار نبوده و ضد و نقیض مینمود.
گویی آنچه از دید مسئولان مهم است، فقط جلوگیری از زیر سؤال رفتن حزب متبوع خود و هرچه بیشتر متهمکردن رقبای سیاسی است و نه حل یکباره مشکل و انجام اقدامات پیشگیرانه.
نتیجه خسارتبار چنین رویکردی بهجای تخریب وجهه رقبا و تقویت پایگاه مردمی دولت سیزدهم، محرومکردن نظام اداری کشور از آموزش و اصلاح است. زیرا متولیان امر بهجای تأمل در رویههای موجود و کشف ایرادات و ناکارآمدیها و اصلاح آنها، فقط دنبال بهاصطلاح «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم» معروفشان هستند.
به باور نگارنده اگر روزی دولتی سکان اجرائی کشور را در اختیار داشته باشد که اولویتش تبرئه خود و متهمکردن دولت قبلی نبوده و بهراستی طالب حل بنیادین مشکل باشد، توجه جدی به این نکته خواهد کرد که چرا تصمیمی با این درجه از اهمیت برای صنعت چای در غیاب فعالان این صنعت و معتمدانشان گرفته شده است. گفتنی است در بهمنماه سال گذشته مدیران صنایع چای کشور در نامهای خطاب به معاوناول ریاستجمهوری به روند تبعیضآمیز تخصیص ارز در این حوزه اعتراض کردند. مطلب قابلتأمل در این نامه بیاطلاعی آنان از این تصمیم بزرگ دولت و به بیان دیگر تصمیمگیری رانتی پشت درهای بسته است.
طبعا اگر فلان مقام دولت تصمیم به ساماندهی صنعت چای و غلبه بر مشکلات احتمالی پیشرو بگیرد، باید ابتدا در نشستی با حضور معتمدان این صنعت و فعالان بزرگ این میدان طرح مسئله کرده و درد دل آنان را بشنود و سپس با جلب همراهی آنان تصمیم درست را بگیرد. اما سالیان سال است که دولتمردان با چنین شیوهای که اولین قدم در مسیر استفاده از تجربه و خرد جمعی است، قهر کردهاند. نتیجه قهری این قهر کردن، ظهور کلانرانتخوارانی است که تجارت خود را معمولا همین چند سال پیش و با کمترین منابع مالی آغاز کرده و فقط در سایه «دانستن اسم شب» از امتیازات آنچنانی برخوردار شدهاند. طبعا منافع این میلیاردرهای نوپدید در این است که تصمیمات بزرگ در بدنه دولتی پشت درهای بسته و دور از چشم فعالان بزرگ و معتمدان هر صنعتی گرفته شود. در چنین فضایی مدیر یک مجموعه از دهها مجموعه فعال در صنعت چای با نگارش نامهای مدعی تلاش برای حل مشکل چای کشور شده و امتیازی بسیار رشکبرانگیز شکار میکند که باید آن را با امتیاز تجارت تنباکوی شرکت رژی در دوران ناصرالدینشاه مقایسه کرد.
اگر نیک نظر کنیم، این شیوه واگذاری امتیازات انحصاری تاکنون بارها تکرار شده و هربار خسارتی بزرگتر به اقتصاد ملی زده است. در دوران دولت نهم دولتمردان دنبال بازرگانی بودند که با ارتباطات تجاری خود مشکل پیشآمده در حوزه صدور نفت را حل کنند. آنان بهجای دعوت از پیشکسوتان تجارت، در اتاقی دربسته امتیازی انحصاری به تاجری جوان و تازهکار دادند؛ تاجری که با اسم رمز دورزدن تحریمها ملت را دور زد و صورتحسابی پروپیمان برجای گذاشت. واکنش مدافعان این شیوه ناب رانتسازی این بود که بگویند ب. ز مخفف اسم آن تاجر رند نیست و اشاره به بیژن زنگنه، وزیر دولت روحانی دارد که نمیگذارد آب خوش از گلوی تاجر نازنین ما پایین برود!
امید است دولتمردان تا دیر نشده از ترویج شیوه پرخطر تصمیمگیری در اتاقهای دربسته و وداع با شفافیت دست برداشته و با اعتماد به مردم و تشکلهای صنفی مانع شکلگیری تخلفات بزرگ شوند و این حقیقت تلخ را بپذیرند که با تداوم رویه فعلی، پیشروی فساد با شکستن رکورد «پول چایی» متوقف نخواهد شد. این رکورد افسانهای چندان دوام نخواهد آورد و در آیندهای نزدیک پول یک کالای اساسی دیگر روی دست «پول چایی» بلند خواهد شد.
روزنامه ایران در ستون «ذره بین» امروز خود با عنوان رمزگشایی از ملاقات خصوصی کرملین نوشت: ملاقات خصوصی رؤسای جمهور ایران و روسیه در کاخ کرملین حاوی یک پیام راهبردی به بازیگران بینالمللی بود؛ پیامی که نشان میدهد شرکای اثرگذار در «نظم جدید»، نه تنها خود را برای هر سناریو ممکن آماده کردهاند بلکه اساساً زمین بازی را نیز تعریف میکنند. در توضیح این گزاره باید به آخرین مطلب منتشر شده از سوی محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور استناد کرد.
جمشیدی در این مطلب عنوان کرده که دکتر رئیسی در دیدار خود با پوتین «تجربه موفق همکاری در منطقه» را یادآور شده؛ این اشاره جمشیدی احتمالاً به همکاری تاریخی و راهبردی ایران و روسیه در پرونده سوریه اشاره دارد. پروندهای که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی آن را برای رئیس جمهور روسیه تشریح و او را به همکاری با ایران برای شکستن حصار امن حکومت تکفیریها برای رژیم صهیونیستی قانع کرد و دست آخر، نتیجه این همکاری موفق، زمینهساز توسعه مشارکتهای بعدی دو کشور در عرصههای گوناگون شد.
معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور همچنین در ادامه توئیت خود به نتیجه مهم این دیدار سه ساعته خصوصی نیز اشاره و تصریح کرد: «قرار شد دو طرف در اهداف و اقدام، هماهنگ عمل کنند»؛ این نتیجهگیری توأمان با مقدمه گفته شده نشان از آن دارد که در کنار ضرورت حمایتهای سیاسی از آتشبس قطعی در غزه، تهران و مسکو پیام خود را به طرف حامی جنایتهای رژیم صهیونیستی نیز ارسال کردهاند؛ پیامی که طبق آن «مقرر شده»، ایران و روسیه با عنایت به موفقیت در جبهه سوریه و همکاریهای دفاعی راهبردی، در قبال هر سناریوی احتمالی برای بحران غزه «هماهنگ عمل کنند.»
در این بین، دولت امریکا با مدیریت اتاق جنگ، تجهیز ارتش صهیونیستی و ارسال سلاح، حمایتهای اقتصادی، سیاسی و... در حالی به عنوان اصلیترین حامی جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه ایفای نقش میکند که پیشتر با اخراج از افغانستان و عراق، شکست در سوریه و رسوایی حیثیتی در میان همپیمانان عربی در ژئوپلیتیک غرب آسیا روبهرو بود.
امریکاییها که با پروپاگاندای جهانی به حمایت از اوکراین در برابر روسیه آمده بودند، حالا از باتلاق اوکراین درنیامده، منابع خود را برای حمایت از رژیم صهیونیستی روانه کردهاند. در دیگر سو، پس از پشت سر گذاشته شدن دوره کرونا، بیش از آنکه تصور میکردند از جنگ اقتصادی با چین عقب ماندهاند و حتی به وعده بازگشت به برجام نیز نتوانستند جامه عمل بپوشانند و آمارها نشاندهنده شکست سیاستهای دولت بایدن در تشدید تحریم نفتی ایران است.
دولت امریکا در حالی سرگرم مجموع این چالشهاست که نتیجه بدیهی تداوم حمایتهایش از جنایتهای رژیم نتانیاهو همان هشدارهایی است که ناظران سیاسی به آن اشاره دارند: «احتمال گسترش درگیریها»؛ بنابراین، پیام ملاقات خصوصی در کرملین را از این منظر نیز باید واکاوی کرد. اگرچه متن این ملاقات و اخبار منتشر شده از آن صرفاً به گفتگوها حول محور بحران غزه اشاره داشت، اما فرامتن آن -همانگونه که در توئیت محمد جمشیدی به آن اشاره شده بود- موضعی قاطع در برابر رفتار و نتایج سیاستهای بحرانزای دولت بایدن در منطقه است.