از دریاچه ارومیه را نجات میدهیم، به دریاچه ارومیه با این شرط نجات خواهد یافت رسیدهایم!
به گزارش «تابناک»؛ از جمله نکات غمباری که چند سالی است خاطر بسیاری از ایرانیان از جمله ساکنان شمال غربی کشور را آزرده و دورنمای تیره و تاری از آینده این خطه ترسیم کرده، حال و روز ناخوش نگین آذربایجان است؛ دریاچهای که یکی از نام های آن ارومیه است، اما آنقدر قدمت و وسعت داشته که در دور و نزدیک اسامی متفاوتی داشته باشد.
وسیعترین پهنه آبی در محدوده مرزهای کشورمان که همین دو دهه پیش، آنچنان روزهای پرآبی را تجربه کرده که قیاس تصاویرش با وضعیت امروز، باور ناپذیر به نظر میرسد. آنقدر دور از باور که شاید عجیب به نظر برسد که یک دهه است ستادی برای احیای دریاچه تشکیل شده و هنوز کم و بیش در این مسیر به فعالیت مشغول است و توفیق چندانی نداشته است.
این را وضعیت و حال و روز دریاچه میگوید که در پایین ترازهای آبی خود در همه ادوار است و تقریبا بخشهای وسیعی از آن خشک شده و جایش را شوره زارهای پهناور گرفته است. پهنههای نمکی که کابوس بسیاری از ساکنان اطراف دریاچه، به ویژه آنهایی است که کشت و زرع دارند و در چند نوبت شمههایی از توفان نمکی را تجربه کرده اند.
البته وضعیت امروز دریاچه ارومیه به معنای این نیست که ستاد احیای آن هیچ کاری نکرده، که برعکس، شاید بتوان مدعی شد که در نتیجه اجرای چندین پروژه ریز و درشت است که دریاچه تا این میزان باقی مانده و هنوز نفس میکشد؛ نفسهایی که به شماره افتاده، اما قطع نشده، چون پروژه انتقال آب زاب پایان یافته و خونی تازه به رگهای دریاچه تزریق شده است.
طرحی که انتظار میرفت خیلی پیش از اینها به ثمر بنشیند، اما این گونه نشد، همان گونه که برنامه ریزی شده بود که حقابه دریاچه از سدهای متعددی که بر رودهایی که تامین کننده آب آن در در ازای تاریخ بوده اند، بموقع رها شود، اما تنها مقطعی کوتاه رعایت شد و بعد به روال سابق بازگشت، تا جایی در بحرانیترین روزهای دریاچه، یکی از حرفهای رئیس سازمان حفاظت محیط زیست درباره دریاچه، ضرورت رهاسازی حقابه دریاچه توسط وزارت نیرو است!
«از وزارت نیرو میخواهیم که به تعهدات خود عمل کند»؛ این یکی از خواستههایی است که علی سلاجقه، معاون رئیس جمهور، روز گذشته و در راستای اظهارنظر درباره وضعیت دریاچه ارومیه و روند احیای آن مطرح کرده و با قیاس با اظهارنظرهای مطرح شده در روزهای ابتدایی تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه، ثابت میکند که هنوز در بر همان پاشنه سابق میچرخد و تغییری در این خصوص ایجاد نشده است.
درست مانند وضعیت کشت در اطراف دریاچه که در مقاطعی در سایه اجرای طرحهای مختلف از جمله ارائه تسهیلات به کشاورزان برای استفاده از آبیاری تحت فشار، برچیدن شمار زیادی از چاههای حفر شده، تغییر الگوی کشت، عدم تخصیص آب به برخی مزارع که از الگوی دیم به آبی تغییر مسیر داده بودند و...، تغییراتی کرده بود که نه کافی بود و نه پایدار.
به این بخش از سخنان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در آیین گرامیداشت روز جهانی تالابها دقت کنید: «در زمینه احیای دریاچه، کاهش کشتهای آب بر و حفر چاههای غیرمجاز از اقدامات در دست انجام این سازمان برای نجات این دریاچه است... محکم ایستادهایم تا دریاچه ارومیه احیا شود.»
نکته قابل تامل اما، بخشی از اظهارات سلاجقه است که به نوعی حاوی یک پیش شرط مهم برای احیای دریاچه است؛ «در بحثهای سختافزاری و نرمافزاری احیای دریاچه اقدامات خوبی انجام شده است؛ مدیریت سختافزاری احیای دریاچه ارومیه با تزریق اعتبارهای دولتی تکمیل شده و در بحث مدیریت نرم نیز چنانچه هالههای سبز کفه سفید اطراف دریاچه حذف و مدیریت شود، به عنوان مسئول محیط زیست کشور اعلام میکنم وضعیت دریاچه ارومیه بهبود مییابد.»
نکتهای که وی در ادامه با صراحت بیشتری بیانش کرده و تاکید کرده: «من در مورد دریاچه ارومیه یک نکته را عنوان میکنم که راه حل اصلی نجات دریاچه ارومیه است. ما یک کمربند سبز دور دریاچه ارومیه داریم که اگر این هاله سبز از اطراف دریاچه ارومیه حذف شود، دریاچه ارومیه حال و روز بهتری خواهد داشت و ما در این خصوص محکم در دولت ایستاده ایم و قطعا دریاچه ارومیه را نجات خواهیم داد.»
پیش شرطی که معنایش حذف همه باغات و کشاورزیهای اطراف دریاچه است و ناگفته پیداست، شرطی محقق ناشدنی است، به ویژه وقتی که میدانیم پروژههای متعدد اجرا شده برای تغییر الگوی کشت در این محدوده هم به رغم صرف هزینههای هنگفت، چندان راه به جایی نبرده، چه برسد به طرحهایی مانند حذف کامل کشاورزی و باغ داری!
شرطی که گویی گذاشته شده تا بشود در ادامه پاسخی به این سوال داد که چرا وعدههای داده شده برای نجات و احیای دریاچه محقق نشد؟ پرسشی که با این شرط، پاسخی عجیب یافته، چون از ماجرای دریاچه دوگانهای ساخته که یا به نجات دریاچه و نابودی کشاورزان و باغداران میرسد و یا نابودی دریاچه و نجات کشاورزان و باغداران؛ دوگانهای که البته بعید است با تداوم وضع فعلی در نهایت به نابودی هر دو نینجامد!