به گزارش سرویس سیاسی تابناک ، جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲، نتیجه تعامل پیچیدهای از عوامل تاریخی، ژئوپلیتیکی و سوءبرداشتهای استراتژیک است. این درگیری نه تنها بر دو کشور مذکور، بلکه بر ساختار امنیتی و اقتصادی بینالمللی نیز تأثیرات گستردهای داشته است.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، اوکراین بهعنوان کشوری مستقل ظهور کرد. با این حال، روسیه همواره اوکراین را بخشی از حوزه نفوذ تاریخی خود میدانست و گسترش ناتو به شرق را تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی خود تلقی میکرد. این نگرانیها با درخواست اوکراین برای عضویت در ناتو تشدید شد و بهعنوان یکی از محرکهای اصلی تهاجم نظامی روسیه در فوریه ۲۰۲۲ عمل کرد.
جنگ روسیه و اوکراین، علاوه بر تحمیل هزینههای سنگین انسانی و نظامی، تأثیرات عمیقی بر اقتصاد جهانی داشته است. تحریمهای اعمالشده علیه روسیه، اقتصاد این کشور را تحت فشار قرار داده و منجر به کاهش ارزش روبل و خروج سرمایهگذاران خارجی شده است
تحلیلها نشان میدهد که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، با تحلیل خاص خود از شرایط داخلی اوکراین و واکنش احتمالی غرب، تصمیم به حمله گرفت. پوتین احتمالاً تصور میکرد که دولت اوکراین ضعیف است و مقاومت قابلتوجهی نخواهد داشت، در حالی که واقعیت خلاف این بود. همچنین، او واکنش متحد و قاطع غرب، از جمله اعمال تحریمهای بیسابقه اقتصادی و حمایت نظامی گسترده از اوکراین را دستکم گرفته بود.
جنگ روسیه و اوکراین، علاوه بر تحمیل هزینههای سنگین انسانی و نظامی، تأثیرات عمیقی بر اقتصاد جهانی داشته است. تحریمهای اعمالشده علیه روسیه، اقتصاد این کشور را تحت فشار قرار داده و منجر به کاهش ارزش روبل و خروج سرمایهگذاران خارجی شده است. همچنین، این جنگ باعث افزایش قیمت انرژی و مواد غذایی در بازارهای جهانی شده و بحرانهای اقتصادی و انسانی را در مناطق مختلف تشدید کرده است.
نقش ایالات متحده و ناتو
ایالات متحده و ناتو با ارائه کمکهای نظامی و مالی به اوکراین، نقش مهمی در تقویت توان دفاعی این کشور ایفا کردهاند. هدف اصلی واشنگتن، تضعیف توان نظامی روسیه و جلوگیری از پیشروی بیشتر آن در اروپا بوده است. با این حال، این رویکرد خطر تشدید تنشها و گسترش درگیری را نیز به همراه داشته است.
ادامهی این جنگ میتواند به بیثباتی بیشتر در منطقه و حتی فراتر از آن منجر شود. بنابراین، تلاشهای دیپلماتیک و میانجیگری بینالمللی برای یافتن راهحلی پایدار و مسالمتآمیز ضروری به نظر میرسد.
در مجموع، جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲، نتیجه ترکیبی از عوامل تاریخی، ژئوپلیتیکی و سوءبرداشتهای استراتژیک است که پیامدهای گستردهای بر امنیت و اقتصاد جهانی داشته و همچنان بهعنوان چالشی جدی در عرصه بینالمللی باقی مانده است.
خسارات ناشی از جنگ میان روسیه و اوکراین چقدر است؟
از آغاز جنگ اوکراین و روسیه تا فوریه ۲۰۲۴، تعداد زیادی از غیرنظامیان کشته یا زخمی شدهاند. گزارشهای سازمان ملل نشان میدهد که تاکنون بیش از ۳۰،۴۵۷ نفر در این جنگ آسیب دیدهاند که شامل ۱۰،۵۸۲ کشته و ۱۹،۸۷۵ زخمی میشود. در میان این قربانیان، شمار قابل توجهی از کودکان نیز دیده میشود، از جمله ۵۸۷ کودک که جان خود را از دست دادهاند و ۱،۲۹۸ کودک دیگر زخمی شدهاند. با این حال، آمار واقعی احتمالاً بیشتر از این ارقام رسمی است، زیرا دولت اوکراین ادعا دارد که تعداد تلفات چندین برابر بالاتر از این گزارشهاست.
وزارت دفاع بریتانیا پیشبینی کرده که تلفات روزانه نیروهای روسیه در سال ۲۰۲۳ حدود ۳۰۰ نفر بوده و این میزان ممکن است تا پایان سال ۲۰۲۵ به نیم میلیون نفر برسد. در طرف دیگر، اوکراین حداقل ۷۰،۰۰۰ کشته و ۱۲۰،۰۰۰ زخمی داشته است، اما برخی منابع غیررسمی این رقم را تا ۲۴۰،۰۰۰ نفر نیز برآورد میکنند.
درگیریها میان نیروهای نظامی دو کشور نیز تلفات گستردهای به همراه داشته است. تخمینها نشان میدهد که روسیه بین ۳۱۵،۰۰۰ تا ۴۵۰،۰۰۰ کشته و زخمی داشته که شامل ۴۳۰،۰۰۰ نیروی جدید در سال ۲۰۲۴ است. وزارت دفاع بریتانیا پیشبینی کرده که تلفات روزانه نیروهای روسیه در سال ۲۰۲۳ حدود ۳۰۰ نفر بوده و این میزان ممکن است تا پایان سال ۲۰۲۵ به نیم میلیون نفر برسد. در طرف دیگر، اوکراین حداقل ۷۰،۰۰۰ کشته و ۱۲۰،۰۰۰ زخمی داشته است، اما برخی منابع غیررسمی این رقم را تا ۲۴۰،۰۰۰ نفر نیز برآورد میکنند. این جنگ موجب آوارگی میلیونها نفر شده است، به طوری که بیش از ۱۰ میلیون اوکراینی مجبور به ترک خانههای خود شدهاند، از این میان ۳.۷ میلیون نفر در داخل اوکراین آواره شدهاند و ۶.۳ میلیون نفر به کشورهای دیگر پناه بردهاند.
هزینههای نظامی این جنگ سرسامآور بوده است. تخمینها نشان میدهد که روسیه تا سال ۲۰۲۴ حدود ۱۳۲ میلیارد دلار برای جنگ هزینه کرده است. این کشور ۶٪ از تولید ناخالص داخلی خود را به جنگ اختصاص داده و بودجه دفاعی آن در سال ۲۰۲۳ به ۸۰ میلیارد پوند افزایش یافته است. در مقابل، اوکراین در سال ۲۰۲۴ حدود ۳۵ میلیارد پوند، معادل ۲۰.۴٪ تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع کرده است. هزینههای بازسازی زیرساختهای این کشور نیز به ۱۵۱.۲ میلیارد دلار برآورد شده است.
اقتصاد دو کشور تحت تأثیر جنگ قرار گرفته است. روسیه با تورمی بین ۹ تا ۲۰ درصد مواجه شده و کاهش نیروی کار ناشی از فرار ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر و بسیج نظامی گسترده، فشار اقتصادی بیشتری به این کشور وارد کرده است. با این حال، درآمدهای نفتی و گازی همچنان به عنوان یک عامل تثبیتکننده برای اقتصاد روسیه عمل میکنند. در مقابل، اوکراین بخش زیادی از خاک خود را از دست داده است و ۱۸ درصد از سرزمین این کشور همچنان در اشغال روسیه است. تولید ناخالص داخلی این کشور ۳۵ درصد کاهش یافته و نرخ بیکاری به شدت افزایش پیدا کرده است.
کمکهای بینالمللی تأثیر زیادی بر روند جنگ داشته است. غرب تاکنون ۹۷ میلیارد پوند به اوکراین کمک کرده و اتحادیه اروپا وعده داده که در سال ۲۰۲۴، مبلغ ۴۳ میلیارد پوند دیگر نیز به این کشور پرداخت کند. با این حال، حمایت ایالات متحده همچنان نامشخص است، زیرا بسته ۶۰ میلیارد دلاری کمک به اوکراین هنوز تصویب نشده است.
ادامه جنگ به نظر میرسد که به یک درگیری فرسایشی تبدیل شده است. روسیه کنترل ۱۸ تا ۲۸ درصد از خاک اوکراین را در دست دارد و در دونباس پیشرویهای کوچک، اما مداومی انجام داده است. اوکراین با کمبود نیرو و تجهیزات مواجه است، اما همچنان در خط مقدم مقاومت میکند. در این میان، احتمال وقوع یک آتشبس موقت نیز مطرح شده است. فشارهای داخلی در هر دو کشور، خستگی مردم از جنگ و احتمال تأثیرگذاری سیاستهای جدید ایالات متحده ممکن است شرایط را به سمت یک آتشبس موقت سوق دهد، اما بعید است که این به یک صلح پایدار منجر شود.
برخی تحلیلگران نیز بر این باورند که تا زمانی که ولادیمیر پوتین در قدرت باقی بماند، جنگ ادامه خواهد داشت. هرگونه تغییر در رهبری روسیه ممکن است مسیر جنگ را تغییر دهد. در عین حال، حتی با تصویب کمک ۶۰ میلیارد دلاری آمریکا، اوکراین قادر نخواهد بود بهسرعت برتری نظامی خود را بازگرداند و طولانی شدن جنگ بیشتر به نفع روسیه خواهد بود.
برخی تحلیلگران نیز بر این باورند که تا زمانی که ولادیمیر پوتین در قدرت باقی بماند، جنگ ادامه خواهد داشت. هرگونه تغییر در رهبری روسیه ممکن است مسیر جنگ را تغییر دهد. در عین حال، حتی با تصویب کمک ۶۰ میلیارد دلاری آمریکا، اوکراین قادر نخواهد بود بهسرعت برتری نظامی خود را بازگرداند و طولانی شدن جنگ بیشتر به نفع روسیه خواهد بود.
این جنگ پیامدهای بلندمدتی برای هر سه طرف درگیر خواهد داشت. روسیه با کاهش استانداردهای زندگی، افزایش وابستگی به منابع طبیعی و آسیبپذیری در برابر تحریمهای بینالمللی مواجه خواهد شد. برای اوکراین، بازسازی کشور حداقل یک دهه زمان خواهد برد و عضویت در ناتو یا اتحادیه اروپا برای تأمین امنیت آینده این کشور ضروری خواهد بود. در غرب نیز، هزینههای حمایتی از اوکراین ممکن است موجب کاهش محبوبیت این سیاستها در میان مردم اروپا و آمریکا شود.
با توجه به این شرایط، پیشبینی میشود که جنگ همچنان بهصورت فرسایشی ادامه یابد. تلفات انسانی ممکن است از یک میلیون نفر فراتر رود و خسارات مالی ناشی از جنگ به ۵۰۰ میلیارد دلار برسد. سناریوی محتملتر این است که تحت فشارهای بینالمللی، یک آتشبس موقت برقرار شود، اما دستیابی به صلح پایدار مستلزم تغییرات ژئوپلیتیکی گسترده خواهد بود.
حمله به تایوان؛ کابوس ۱۰ تریلیون دلاری در کمین اقتصاد جهان
جنگ میان روسیه و اوکراین که بهعنوان یکی از مهمترین درگیریهای نظامی دوران جدید شناخته میشود برای کشورهای مختلف، از جمله چین، درسهای متعددی نیز فراهم آورده است. از نظر نظامی و امنیتی، چین بهطور خاص توجه زیادی به این جنگ داشته و از آن بهعنوان یک "آزمایشگاه واقعی" برای بررسی الزامات راهبردی و عملیاتی خود استفاده کرده است.
در این جنگ غرب، بهویژه ایالات متحده و متحدانش، پشتیبانی قابل توجهی از اوکراین ارائه داده است که شامل ارسال طیف گستردهای از سلاحها، مهمات، قطعات یدکی و حتی آموزش نظامی بوده است. این موضوع برای چین یادآور این است که هرگونه عمل تهاجمی ممکن است به واکنشهای بینالمللی قوی منجر شود.
مهمترین درسی که چین از جنگ اوکراین گرفته است این است که هیچگاه نباید در زمینهایی وارد شد که در آن ابتکار عمل به دست حریف باشد. حمله اولیه روسیه به اوکراین نشان داد که حتی یک قدرت بزرگ مانند روسیه میتواند در مقابل مقاومت قدرتمند یک کشور کوچکتر مثل اوکراین به مشکلات فراوان برخورد کند. این درس برای چین، که در مناطق مختلفی مانند تایوان یا دریای جنوب چین تنش دارد، ارزشمند است.
جنگ اوکراین نشان داد که تجهیزات نظامی پیشرفته و تکنولوژیهای نوین نقش برجستهای در تعیین نتایج جنگها ایفا میکنند. استفاده از Droneهای مسلح (پهپادها)، سیستمهای دفاع هوایی پیشرفته و حتی سیبر دفاع، از جمله عوامل کلیدی در این جنگ بوده است. چین احتمالاً از این درس برای توسعه تواناییهای نظامی خود و بهروزرسانی ارتش آزادیبخش خلق (PLA) استفاده میکند.
مقاومت شدید اوکراین، که شامل واحدهای چریکی و مشارکت عمومی بود، نشان داد که حتی یک کشور کوچک میتواند با استفاده از تاکتیکهای نامتقارن و پشتیبانی داخلی، در برابر یک قدرت بزرگ مقاومت کند. این درس برای چین، که در برابر تنشهای ممکن در مناطق مختلفی مانند تایوان یا شینجیانگ قرار دارد، ارزشمند است.
همچنین تحریمهای بینالمللی علیه روسیه، که پس از حمله به اوکراین اعمال شد، نشان داد که قدرتهای بزرگ نیز میتوانند از طریق اقدامات اقتصادی تحت فشار قرار گیرند. چین، که همواره ممکن است هدف تحریمهای غربی شود، از این درس برای تقویت اقتصاد داخلی و کاهش وابستگی به بازارهای خارجی استفاده میکند.
جنگ اوکراین نشان داد که دیپلماسی و مدیریت صحیح روابط بینالمللی میتواند نقش کلیدی در جلوگیری از تنشها و درگیریها ایفا کند. چین، که در حال تلاش برای گسترش نفوذ خود در منطقه و جهان است، احتمالاً از این درس برای تقویت موقعیت خود در برابر غرب و دیگر قدرتهای بینالمللی استفاده میکند.
بحران اوکراین نقش اساسی در کاهش نقش روسیه بهعنوان یک قدرت موازن در مناطق مختلف، بهویژه خاورمیانه، داشته است. این موضوع برای چین، که در حال تلاش برای گسترش نفوذ خود در مناطق مختلف است، یک فرصت و یک چالش است.
جنگ میان روسیه و اوکراین بهعنوان یک آزمایشگاه واقعی برای چین عمل کرده و درسهای متعددی در زمینههای مختلف، از جمله نظامی، امنیتی، اقتصادی و دیپلماسی، به این کشور آموخته است. چین از این جنگ بهعنوان فرصتی برای ارزیابی تواناییهای خود و بهبود راهبردهایش در برابر تنشهای آینده استفاده میکند.
جنگ احتمالی میان چین و تایوان چه تبعاتی برای دو کشور و برای منطقه و جهان به همراه خواهد داشت؟
بر اساس گزارشهای منتشر شده، در صورت وقوع جنگ بین چین و تایوان، اقتصاد جهانی با خسارات سنگینی مواجه خواهد شد. کارشناسان اقتصادی برآورد کردهاند که این درگیری میتواند حدود ۱۰ تریلیون دلار به اقتصاد جهانی ضرر بزند که معادل ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان است. این میزان خسارت، از تبعات اقتصادی درگیری نظامی روسیه با اوکراین یا همهگیری کووید-۱۹ بسیار بیشتر خواهد بود.
علت بالا بودن هزینه درگیری چین با تایوان این است که تایوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان تراشههای نیمهرسانای الکترونیکی در جهان است و تولیدات این کشور مشتریان بزرگی دارد. همچنین، تنگه تایوان یکی از پرترددترین گذرگاههای دریایی در جهان به شمار میرود.
علت بالا بودن هزینه درگیری چین با تایوان این است که تایوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان تراشههای نیمهرسانای الکترونیکی در جهان است و تولیدات این کشور مشتریان بزرگی دارد. همچنین، تنگه تایوان یکی از پرترددترین گذرگاههای دریایی در جهان به شمار میرود.
در صورت وقوع درگیری نظامی در تایوان و ورود آمریکا به این جنگ، اقتصاد تایوان تا ۴۰ درصد، اقتصاد چین ۱۶.۷ درصد و اقتصاد آمریکا ۶.۷ درصد کوچکتر خواهد شد اقتصاد جهانی نیز ۱۰.۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست خواهد داد.
علاوه بر این، اختلال در زنجیرههای تأمین نیمههادیها، محدودیتهای تجاری و تحریمها، و بیثباتی در بازارهای مالی جهانی از دیگر پیامدهای اقتصادی بلندمدت این درگیری خواهد بود. کره جنوبی، ژاپن و سایر کشورهای آسیای شرقی نیز ضررهای اقتصادی هنگفتی را متحمل خواهند شد. حتی اگر تهاجم چین موفقیتآمیز نباشد، تایوان به شدت تحقیر شده و برای دفاع از اقتصاد آسیبدیده در جزیرهای بدون برق و خدمات اولیه به حال خود رها میشود.
جنگ احتمالی بین چین و تایوان یکی از سناریوهای ژئوپلیتیکی پیچیدهای است که پیامدهای گستردهای در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و بینالمللی خواهد داشت. در صورت وقوع چنین جنگی، چین احتمالاً در وهله اول تلاش خواهد کرد تا با استفاده از قدرت نظامی، کنترل تایوان را در کوتاهترین زمان ممکن به دست بگیرد. ارتش خلق آزادیبخش چین، که یکی از قدرتمندترین نیروهای نظامی جهان محسوب میشود، میتواند با استفاده از موشکهای بالستیک، نیروی دریایی و هوایی خود، به سرعت زیرساختهای دفاعی تایوان را هدف قرار دهد. با این حال، مقاومت تایوان و حمایت احتمالی برخی از قدرتهای خارجی، از جمله ایالات متحده، میتواند این درگیری را پیچیدهتر کند.
از نظر اقتصادی، جنگ با تایوان میتواند آسیبهای جدی به چین وارد کند. تایوان یکی از مراکز اصلی تولید نیمههادیها در جهان است و اختلال در زنجیره تأمین این صنعت میتواند تأثیرات عمیقی بر اقتصاد جهانی داشته باشد. علاوه بر این، چین ممکن است با تحریمهای شدید اقتصادی از سوی آمریکا، اتحادیه اروپا و سایر متحدان تایوان روبهرو شود، که میتواند منجر به کاهش رشد اقتصادی، سقوط بازارهای مالی و نوسانات شدید در تجارت بینالمللی شود. چین، بهعنوان یکی از بزرگترین صادرکنندگان جهان، در صورت تحریم، فشار اقتصادی شدیدی را متحمل خواهد شد که میتواند منجر به کاهش تولید داخلی و افزایش نارضایتیهای اجتماعی شود.

در سطح بینالمللی، واکنش قدرتهای بزرگ نقش تعیینکنندهای در سرنوشت این جنگ خواهد داشت. آمریکا، که روابط استراتژیکی با تایوان دارد، ممکن است بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم درگیر این جنگ شود. حضور نظامی آمریکا در منطقه اقیانوس آرام و تعهدات غیررسمیاش نسبت به تایوان، احتمال مقابله نظامی مستقیم با چین را افزایش میدهد. در مقابل، کشورهایی مانند روسیه و کره شمالی ممکن است از چین حمایت کنند، در حالی که اتحادیه اروپا، ژاپن و کشورهای دیگر احتمالاً حمله چین را محکوم کرده و از تایوان حمایت دیپلماتیک و اقتصادی خواهند کرد. شورای امنیت سازمان ملل نیز میتواند وارد این بحران شود، اما چین، بهعنوان یکی از اعضای دائمی با حق وتو، هرگونه اقدام مخالف منافع خود را مسدود خواهد کرد.
در داخل چین، آغاز جنگ میتواند به تشدید احساسات ملیگرایانه منجر شود. دولت چین ممکن است از تبلیغات گسترده برای تقویت حمایت عمومی استفاده کند و حمله به تایوان را بهعنوان یک اقدام ضروری برای بازگرداندن وحدت ملی معرفی کند. اما از سوی دیگر، اگر جنگ طولانی شود و هزینههای انسانی و اقتصادی افزایش یابد، نارضایتی عمومی ممکن است افزایش یابد و دولت را با چالشهای داخلی مواجه کند. در چنین شرایطی، سرکوب مخالفان و کنترل شدیدتر بر جامعه از سوی حکومت محتمل خواهد بود.
یکی از بزرگترین خطرات این جنگ، احتمال گسترش درگیری به سطح جهانی است. مداخله مستقیم آمریکا یا سایر کشورهای منطقه میتواند جنگ را از یک درگیری منطقهای به یک بحران جهانی تبدیل کند. این وضعیت میتواند حتی خطر استفاده از سلاحهای هستهای را افزایش دهد، بهویژه اگر چین یا آمریکا احساس کنند که منافع استراتژیکشان در معرض تهدید جدی قرار گرفته است.
یکی از بزرگترین خطرات این جنگ، احتمال گسترش درگیری به سطح جهانی است. مداخله مستقیم آمریکا یا سایر کشورهای منطقه میتواند جنگ را از یک درگیری منطقهای به یک بحران جهانی تبدیل کند. این وضعیت میتواند حتی خطر استفاده از سلاحهای هستهای را افزایش دهد، بهویژه اگر چین یا آمریکا احساس کنند که منافع استراتژیکشان در معرض تهدید جدی قرار گرفته است.
در نهایت، هرگونه جنگ بین چین و تایوان عواقب سنگینی برای هر دو کشور و کل جهان خواهد داشت. چین ممکن است موفق به تسخیر تایوان شود، اما این پیروزی با هزینههای گزاف اقتصادی، تحریمهای بینالمللی، ناآرامیهای داخلی و خطر درگیری با قدرتهای بزرگ همراه خواهد بود. از سوی دیگر، ثبات جهانی و اقتصاد بینالمللی نیز بهشدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. از این رو، دیپلماسی و تلاش برای جلوگیری از چنین جنگی، همچنان بهترین گزینه برای تمام طرفها خواهد بود.
چین چگونه میتواند از تجربیات جنگ روسیه و اوکراین برای تقویت موقعیت دیپلماسیاش در برابر قدرتهای غربی استفاده کند؟
چین از تجربیات جنگ روسیه و اوکراین به چندین شکل برای تقویت موقعیت دیپلماسی خود در برابر قدرتهای غربی استفاده میکند. ابتدا، با حفظ نگاهی نسبتاً متعادل و اعلام حمایت از اصول حاکمیت و استقلال ملی همه کشورها، چین خود را بهعنوان یک طرف ثالث بدون تعصب به نظر میرساند، که این میتواند به او اجازه دهد نقشی بزرگتر در حل اختلافات بینالمللی ایفا کند.
علاوه بر این، چین بهعنوان یکی از معدود ذینفعهای جنگ روسیه-اوکراین ظاهر شده است و از فرصتهای اقتصادی ایجادشده توسط این درگیری استفاده میکند. به عنوان مثال، با فروش کالاهایی که مصرف دوگانه دارند یا با ارائه یارانههای مالی و اقتصادی به روسیه، به این کشور در مقابله با تحریمهای غربی کمک میکند، بدون اینکه به طور مستقیم در جنگ شرکت کند. این رویکرد، اجازه میدهد تا چین موقعیت خود را بهعنوان یک قدرت اقتصادی پایدار و قابل اعتماد تقویت کند.
همچنین، با توجه به تأثیر این جنگ بر قطبیشدگی بیشتر نظام بینالمللی، چین میتواند از ضعف روسیه بهرهبرداری کند و بهعنوان یک قدرت مستقلتر عمل کند. این موضوع میتواند به چین اجازه دهد تا در موازنههای جهانی بهصورت مؤثرتری حضور داشته باشد و از رقابتهای خود با قدرتهای غربی بهرهمند شود.
در نهایت، چین میتواند از طریق دیپلماسی رسانهای و ارائه تصویری از خود بهعنوان یک صلحساز و کسی که علاقهمند به حل مسائل بهصورت صلحآمیز است، نفوذ خود را در مناطق مختلف جهان گسترش دهد. این رویکرد میتواند به او کمک کند تا در مقابل فشارهای بینالمللی، بهویژه از سوی ایالات متحده و متحدانش، مقاومت کند و موقعیت دیپلماتیک خود را تقویت کند.
عبرت های جنگ روسیه و اوکراین برای چین
چین میتواند از تجربیات جنگ روسیه و اوکراین برای توسعه استراتژیهای اقتصادی خود در برابر تحریمهای غربی بهرهبرداری کند. یکی از مهمترین درسهایی که چین از این جنگ یادگرفته است، عایقبندی اقتصاد خود از تحریمها و ایجاد سیستمهای مقاومت در برابر فشارهای بینالمللی است.
این کشور میتواند با جایگزینی تامینکنندگان غربی با شرکای دیگر، بهویژه در مناطق آسیایی، از وابستگی به بازارهای غربی کاسته و اقتصاد خود را تنوعبخشی کند. این رویکرد قابل مشاهده در روابط تجاری چین با روسیه است، که پکن با تأمین نیازمندیهای اقتصادی مسکو، بهعنوان یک جایگزین قابل اعتماد ظاهر شده است.
او همچنین میتواند از تجربیات روسیه در برابر تحریمهای مالی بهره ببرد و به توسعه سیستمهای پرداخت و بانکی داخلی خود ادامه دهد تا از وابستگی به سیستمهای بینالمللی مانند SWIFT کاسته شود. این تلاش میتواند به حفظ استقلال مالی چین در برابر تحریمها کمک کند.
با الهامگرفتن از تجربیات روسیه، چین میتواند بر روی افزایش تولید محصولات داخلی و کاهش وابستگی به واردات غربی تمرکز کند. این استراتژی شامل توسعه صنایع فناوری پیشرفته، انرژی، و دیگر بخشهای حیاتی اقتصاد میشود.
چین میتواند با تقویت همکاریهای اقتصادی با کشورهای منطقهای و گروههایی مانند BRICS و شانگهای، موقعیت خود را در برابر تحریمهای غربی تقویت کند. این استراتژی به آن اجازه میدهد تا از طریق شبکههای تجاری و مالی منطقهای، فشارهای بینالمللی را کاهش دهد
چین میتواند از تجربیات مدیریت بحرانهای تجاری خود در گذشته، مانند جنگ تجاری با آمریکا، برای مقابله با تحریمهای آینده استفاده کند. این شامل اجرای سیاستهای مالی و اقتصادی انعطافپذیر و حفظ تعادل در روابط با شرکای مختلف است.
چین میتواند با تقویت همکاریهای اقتصادی با کشورهای منطقهای و گروههایی مانند BRICS و شانگهای، موقعیت خود را در برابر تحریمهای غربی تقویت کند. این استراتژی به آن اجازه میدهد تا از طریق شبکههای تجاری و مالی منطقهای، فشارهای بینالمللی را کاهش دهد.با این استراتژیها، چین میتواند موقعیت اقتصادی خود را در برابر تحریمهای غربی تقویت کرده و به یک قدرت اقتصادی مستقلتر تبدیل شود.
چین برای حمله به تایوان یک استراتژی چندلایه و ترکیبی دارد که شامل محاصره دریایی، حملات موشکی، جنگ سایبری و در نهایت عملیات آبی-خاکی است. او سه گزینهی احتمالی برای این حمله دارد: محاصره تمامعیار جزیره، یورش به جزیره کینمن، و محاصره و جنگ تمامعیار.
در سناریوی نخست، چین با محاصره تایوان، منتظر فروپاشی دولت در تایپه خواهد ماند تا این جزیره را وادار به تسلیم کند. در این طرح، پکن نیروهای خود را در مجمعالجزایر ماتسو، که تحت کنترل تایوان قرار دارد و به نوعی کانون تمرینهای نظامی است مستقر خواهد کرد. این مجمعالجزایر شامل ۳۶ جزیره و جزیره کوچک در تنگه تایوان است و همواره محل مناقشه میان پکن و تایپه بوده است.
در سناریوی دوم ارتش چین تلاش خواهد کرد تا جزیره کینمن، که در شش کیلومتری سرزمین اصلی چین واقع شده است، را تصرف کند.
در سناریوی سوم و نهایی از دید خبرگزاری رویترز، پکن با اجرای یک محاصره کامل از جزایر ماتسو تا سایر مناطق، تلاش خواهد کرد تایوان را به طور کامل محاصره کند. همزمان، با قطع مسیرهای تدارکاتی و انجام حملات هوایی و دریایی، سعی میکند نیروهای خود را در مناطق تحت کنترل تایپه مستقر کند.
ارتش چین احتمالاً با ایجاد یک محاصره دریایی و هوایی، تایوان را از ارتباطات بینالمللی قطع میکند تا فشار روانی و اقتصادی بر دولت تایپه افزایش یابد. به موازات آن، چین با حملات سایبری به زیرساختهای حیاتی تایوان مانند شبکه برق، سیستمهای مالی و کنترل ترافیک هوایی، کشور را در وضعیت آشفتگی قرار میدهد.
پس از مرحله اولیه تضعیف، چین میتواند با موشکباران پایگاههای نظامی، سامانههای پدافندی و مراکز فرماندهی تایوان، قدرت دفاعی این کشور را فلج کند. در این مرحله، نیروهای ویژه چین ممکن است بهطور مخفیانه در خاک تایوان عملیات خرابکاری انجام دهند تا نقاط استراتژیک را قبل از حمله اصلی تسخیر کنند. در نهایت، عملیات آبی-خاکی با پشتیبانی گسترده نیروی دریایی و هوایی چین آغاز خواهد شد. این مرحله چالشبرانگیزترین بخش عملیات خواهد بود، زیرا تایوان دارای جغرافیای کوهستانی و سواحل مستحکم است که کار را برای نیروهای مهاجم دشوار میکند.
اما همه اینها بستگی به واکنش آمریکا و متحدانش دارد. اگر چین بتواند تایوان را در مدت کوتاهی اشغال کند و از مداخله خارجی جلوگیری کند، احتمال موفقیت این استراتژی بالا خواهد بود. اما اگر جنگ طولانی شود و پای قدرتهای غربی به میان بیاید، هزینه و پیچیدگی آن برای پکن بهشدت افزایش خواهد یافت.
برای جلوگیری از استیلای نهایی چین بر تایوان، نیروهای آمریکایی باید اطمینان حاصل کنند که نیروی زمینی تایوان قادر به مهار مناطق ساحلی باشد، ایالات متحده بتواند از پایگاههای خود در ژاپن برای عملیات جنگی استفاده کند، موشکهای ضد کشتی دوربرد داشته باشد و تایوان را به طور کامل قبل از شروع درگیریها مسلح کند.
چین برای حمله به تایوان مجموعهای از تجهیزات نظامی پیشرفته را در اختیار دارد که شامل نیروهای دریایی، هوایی، زمینی و سایبری میشود.از تجهیزات نیروی دریایی (PLAN) چین باید به ناوهای هواپیمابر، ناوشکن و رزم ناوها، زیردریایی و شناورهای آبی خاکی، جنگندههای پیشرفته و بمب افکنهای دوربرد اشاره کرد.
چین برای حمله به تایوان مجموعهای از تجهیزات نظامی پیشرفته را در اختیار دارد که شامل نیروهای دریایی، هوایی، زمینی و سایبری میشود.از تجهیزات نیروی دریایی (PLAN) چین باید به ناوهای هواپیمابر، ناوشکن و رزم ناوها، زیردریایی و شناورهای آبی خاکی، جنگندههای پیشرفته و بمب افکنهای دوربرد اشاره کرد.
چین دو ناو هواپیمابر عملیاتی دارد (لیاونینگ و شاندونگ) و یک ناو دیگر (فوجیان) در حال آمادهسازی است. این ناوها برای پشتیبانی از عملیات هوایی و تأمین برتری هوایی بر تایوان اهمیت زیادی دارند.
در زمینهی ناوشکنها و رزمناوهای چین باید به ناوشکنهای مدرن تایپ ۰۵۵ و تایپ ۰۵۲D اشاره کرد که به سامانههای پدافندی و موشکی مجهز هستند. چین همچنین زیردریاییهای دیزلی-الکتریکی و زیردریاییهای هستهای دارد که برای محاصره تایوان و اجرای عملیات مخفی کاربرد دارند.
چین ضمنا دارای کشتیهای تهاجمی آبی-خاکی تایپ ۰۷۵ و تایپ ۰۷۱ است که برای حمله مستقیم به سواحل تایوان طراحی شدهاند و توانایی انتقال نیروهای زرهی و پیادهنظام را دارند.
نیروی هوایی (PLAAF) و موشکی چین مجهز به جنگندههای پیشرفته، بمب افکنهای دوربرد و موشکهای بالستیک و کروز است. چین دارای جنگندههای نسل پنجمی مانند J-۲۰ و نسل چهارمی ارتقایافته مانند J-۱۶ و Su-۳۵ است که برای حملات هوایی و پشتیبانی از عملیات زمینی استفاده میشوند.
بمبافکنهای دوربرد H-۶K قابلیت حمل موشکهای کروز برای حمله به تأسیسات کلیدی تایوان را دارند.نیروی هوایی چین همچنین دارای زرادخانهای از موشکهای بالستیک میانبرد (DF-۱۶، DF-۲۱) و موشکهای هایپرسونیک (DF-۱۷) است که میتوانند زیرساختهای حیاتی تایوان را هدف بگیرند.
نیروی زمینی (PLAGF) چین نیز دارای لشکرهای مکانیزه و زرهی و نیروهای ویژه و هوابرد است.
چین یگانهای زیادی از تانکهای مدرن مانند Type ۹۹ و خودروهای زرهی دارد که میتوانند پس از تصرف سواحل تایوان، پیشروی کنند؛ و همچنین یگانهای چترباز و نیروهای ویژه چین میتوانند با نفوذ به پشت خطوط تایوان، زیرساختهای کلیدی را تصرف کنند.
جنگ سایبری و الکترونیک
چین توانایی بالایی در جنگ سایبری دارد و میتواند از طریق حملات هکری، اختلال در سیستمهای ارتباطی و ایجاد حملات الکترونیکی، تایوان را قبل از حمله فیزیکی فلج کند.
در مجموع، چین ابزارهای متنوعی برای حمله به تایوان دارد، اما چالش اصلی برای این کشور، اجرای یک حمله موفقیتآمیز و کنترل سریع تایوان قبل از ورود نیروهای خارجی است.
سناریوهای محاصره تایوان توسط چین
در صورت وقوع جنگ میان چین و تایوان، تایوان با استفاده از تجهیزات نظامی متنوع و استراتژیهای دفاعی خاص، از خود دفاع خواهد کرد. نیروهای مسلح تایوان شامل نیروی زمینی، هوایی و دریایی هستند که هر کدام با تجهیزاتی پیشرفته و برنامههای دفاعی مشخص، آماده مقابله با تهدیدات احتمالی چین میباشند.
نیروی زمینی: ارتش تایوان دارای حدود ۱۳۰٬۰۰۰ نفر پرسنل است که در قالب ۳۵ تیپ سازماندهی شدهاند. تجهیزات این نیرو شامل تانکهای M۶۰A۳، M۴۸H و M۱A۲ آبرامز، نفربرهای زرهی CM۲۱ و CM۲۵، و سامانههای توپخانهای مانند هویتزرهای ۱۵۵ میلیمتری M۱۰۹A۶ است. همچنین، تایوان به موشکهای ضد تانک تاو و جاولین مجهز است که در مقابله با زرهپوشهای دشمن کارآمد هستند.
نیروی هوایی: نیروی هوایی تایوان با در اختیار داشتن بیش از ۴۰۰ فروند هواپیمای نظامی، از جمله جنگندههای F-۱۶، میراژ ۲۰۰۰ و جنگنده بومی F-CK-۱، به دفاع از حریم هوایی کشور میپردازد. این نیرو همچنین به سامانههای پدافند هوایی مانند پاتریوت و اسکای بو ۳ مجهز است که توانایی مقابله با تهدیدات موشکی و هوایی را فراهم میکنند.
نیروی دریایی: نیروی دریایی تایوان با در اختیار داشتن ناوچههای کلاس "تائو چیانگ" و قایقهای موشکانداز کلاس "کوانگ هوا ششم"، به حفاظت از سواحل و آبهای سرزمینی میپردازد. این شناورها به موشکهای ضد کشتی "هسیونگ فنگ ۲" مجهز هستند که توانایی هدف قرار دادن ناوهای دشمن را دارند. همچنین، تایوان در حال توسعه زیردریاییهای بومی برای تقویت توان زیرسطحی خود است.
استراتژیهای دفاعی: تایوان با توجه به تفاوتهای قابلتوجه در اندازه و توان نظامی نسبت به چین، بر استراتژی دفاع نامتقارن تمرکز دارد. این استراتژی شامل استفاده از سلاحهای متحرک و کوچک مانند موشکهای ضد کشتی و ضد تانک، مینهای دریایی و سامانههای پدافند هوایی متحرک است که تشخیص و هدفگیری آنها برای دشمن دشوارتر است. همچنین، تایوان با برگزاری رزمایشهای منظم و تقویت زیرساختهای دفاعی، آمادگی خود را برای مقابله با تهاجم احتمالی افزایش میدهد.
در مجموع، تایوان با ترکیبی از تجهیزات پیشرفته، استراتژیهای دفاعی مبتنی بر جنگ نامتقارن و همکاری با متحدان بینالمللی، بهویژه ایالات متحده، سعی در تقویت توان دفاعی خود در برابر تهدیدات چین دارد.
در صورت وقوع جنگ بین چین و تایوان، تایوان میتواند از طریق چندین راهبرد نظامی و غیرنظامی از خود دفاع کند. مهمترین جنبههای استراتژی دفاعی تایوان را میتوان در قالبهای دفاع نامتقارن، نوسازی نیروهای مسلح، دفاع غیرنظامی، مقاومت طولانی و حمایت بین المللی تعریف کرد.
تایوان در قالب دفاع نامتقارن با بهرهگیری از واحدهای کوچک و سریع، به مقابله با نیروی نظامی بزرگتر چین میپردازد. او همچنین با بهکارگیری تسلیحات خاصی، چون موشکهای ضدکشتی، پهپادهای انتحاری و مینهای دریایی قادر خواهد بود تا هر گونه تلاش چین برای تهاجم آبی-خاکی را مختل کند. رهبران تایوان برای بازدارندگی و ممانعت از حملهی چین، هزینههای نظامی و آموزش خود را به طور چشمگیری افزایش دادهاند.
تایوان با سرمایهگذاری در نوسازی نیروهای مسلح خود، سیستمهای تسلیحاتی پیشرفتهای مانند موشکهای زمین به هوای پاتریوت و جنگندههای F-۱۶V را از ایالات متحده تهیه کرده است.
او در سالهای اخیر صنایع دفاعی داخلی خود را تقویت کرده و تسلیحات بومی متعددی تولید کرده است و همچنین با تشکیل گروههای دفاع غیرنظامی، تلاش میکند تا جمعیت خود را برای مقابله با تهاجم احتمالی آماده کند.
هرچند اقداماتی، چون مشارکت عمومی در مقاومت با بیتفاوتی بخشی از جامعه مواجه شده، اما مقامات در تلاشند تا آگاهی عمومی را نسبت به تهدیدات چین افزایش دهند.در صورت تهاجم، تایوان ممکن است به استراتژی جنگ شهری و مقاومت طولانیمدت روی آورد تا نیروهای چینی را فرسوده کند. آشنایی با جغرافیای محلی و بهره بردن از دانش محلی، به نیروهای تایوانی امکان میدهد تا عملیاتهای چریکی مؤثری انجام دهند.
تایوان امیدوار است که در صورت تهاجم چین، ایالات متحده و دیگر کشورهای همپیمان با اعمال تحریمهای اقتصادی یا ارائه حمایت نظامی غیرمستقیم، واکنش نشان دهند. جامعه بینالمللی میتواند با ارائه تسلیحات پیشرفته، اطلاعات و آموزشهای نظامی، توان دفاعی تایوان را تقویت کند.
در نهایت میتوان گفت تایوان با ترکیبی از دفاع نامتقارن، نوسازی نظامی، بسیج غیرنظامیان و جلب حمایت بینالمللی، در تلاش است تا در برابر تهاجم احتمالی چین مقاومت کند. موفقیت این استراتژیها به اجرای سریع و مؤثر آنها و همچنین شرایط ژئوپلیتیکی جهانی در زمان درگیری بستگی دارد.
مداخله نظامی امریکا در حمایت از تایوان در صورت حمله چین
اگر ایالات متحده تصمیم به مداخله نظامی در حمایت از تایوان در صورت حمله چین بگیرد، عواقب جدی و چندوجهی برای چین به وجود خواهد آمد. در ابتدا، چین با تلفات سنگین نظامی روبهرو خواهد شد. رویارویی با ارتش ایالات متحده و متحدانش به احتمال زیاد منجر به خسارات قابل توجهی در نیروی دریایی و هوایی چین میشود که سالها برای توسعه آنها سرمایهگذاری کرده است.
علاوه بر تلفات نظامی، اقتصاد چین نیز به شدت آسیب خواهد دید. جنگ با ایالات متحده و متحدانش میتواند منجر به کاهش قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی چین شود. برآوردها نشان میدهد که تولید ناخالص داخلی چین ممکن است تا ۱۶.۷ درصد کاهش یابد این کاهش عمدتاً به دلیل قطع روابط تجاری با شرکای کلیدی و اختلال در زنجیره تأمین جهانی رخ خواهد داد. تحریمهای اقتصادی اعمال شده توسط کشورهای غربی و دیگران میتواند انزوای بینالمللی چین را تشدید کند و سرمایهگذاری خارجی و رشد اقتصادی را محدود نماید.
علاوه بر تلفات نظامی، اقتصاد چین نیز به شدت آسیب خواهد دید. جنگ با ایالات متحده و متحدانش میتواند منجر به کاهش قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی چین شود. برآوردها نشان میدهد که تولید ناخالص داخلی چین ممکن است تا ۱۶.۷ درصد کاهش یابد
در صورت شروع جنگ، احتمالاً کشورهای دیگر به ویژه غربیها، تحریمهایی علیه چین وضع خواهند کرد که میتواند به انزوای بینالمللی این کشور منجر شود و ممکن است نفوذ خود را در سطح جهانی از دست بدهد، به ویژه اگر کشورهای آسیایی و دیگر قدرتها به حمایت از تایوان بپردازند.
علاوه بر این، جنگ میتواند منجر به افزایش تنشهای داخلی در چین شود. اگر تلفات جانی و اقتصادی زیاد باشد، نارضایتی عمومی افزایش مییابد که میتواند به بیثباتی سیاسی و اجتماعی منجر شود. این وضعیت ممکن است اعتماد عمومی به حزب کمونیست حاکم را تضعیف کرده و چالشهای جدیدی برای دولت ایجاد کند.
در نهایت، جنگ میتواند تغییرات ژئوپولیتیکی گستردهای در منطقه ایجاد کند. توازن قدرت در آسیا ممکن است تغییر کند و کشورهایی که نگران تهدیدات چین هستند، به دنبال تقویت اتحادهای خود با ایالات متحده و یکدیگر خواهند بود. همچنین، دیگر کشورها ممکن است همکاریهای نظامی و اقتصادی خود را با ایالات متحده افزایش دهند تا از منافع خود در برابر چین محافظت کنند. به طور کلی، مداخله نظامی ایالات متحده برای حمایت از تایوان میتواند عواقب بلندمدت و گستردهای برای چین داشته باشد که شامل خسارات نظامی و اقتصادی، انزوای بینالمللی، تنشهای داخلی و تغییرات ژئوپولیتیکی خواهد بود.
افسانه کیهان فر