«راه باید بخشنده باشد؛ یعنی اگر راننده خطا کرد، راه نباید سختترین مجازات را برای وی پدید آورد و البته این سخن درباره خودرو هم صادق است؛ یعنی یک تصادف ساده نباید به کمک ایمن نبودن خودرو، به جرح و فوت تبدیل بشود. اینجاست که نیاز راه و خودرو به اصلاح معلوم میشود، وگرنه کیست که نداند نحوه رانندگی ما ایرانیان به همه چیز شباهت دارد، جز رانندگی اصولی!».
به گزارش «تابناک»، سالهاست که آمار بسیار تصادفات در کشورمان، به ویژه از نوع جرحی و فوتی،
سکوی نخستین را از آن کشورمان کرده که به دست آوردن آن به هیچ وجه مایه افتخار نیست. بیشترین آمار جان باختگان رخدادهای جادهای در جهان به کشورمان تعلق دارد؛ اما همه تلخیهای آمار و ارقام مرتبط با این موضوع هم نتوانسته منجر به تغییرات چشمگیری شود تا جایی که هر بار تعطیلات مناسبتی از راه میرسد، شنیدن اخبار ناگوار تصادفات به اوج رسیده و تب و تاب پدید آمده پس از مدتی فروکش کرده و یا از روزمرگی بیش از اندازه، تا بروز یک سانحه تلخ یا فرارسیدن یک فرصت تعطیلات به فراموشی سپرده میشود.
اما ریشه بروز رخدادهای جادهای در کشورمان، آن هم در این حجم گسترده و فراگیر در کجاست؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، آن را در یک «
خوانده میشوید» با شما در میان گذاشتیم و اکنون گاه آن رسیده که پاسخ این پرسش را از میان دیدگاههای خوانندگان بیرون آوریم.
شمار بازدیدهای ثبت شده برای بحث در حالی به پانزده هزار نزدیک میشود (تا لحظه انتشار خبر، ۱۴۷۰۰) که از میان انبوه پیشنهادهای رسیده به آن، ۴۹۲ دیدگاه (از مجموع نزدیک ۵۵۰ کامنت خوانده شده) منتشر شده که به طور میانگین، رکورد یک دیدگاه دریافتی به ازای هر بیست و هفت بازدید را ثبت کرده و از اهمیت بسیار زیاد مقوله مطرح و فراگیری پرسش در اذهان مخاطبان گوناگون خبر میدهد.
«مشکلات فرهنگی» در بالاتریندر شرایطی که کارشناسان سه عامل انسانی، خودرو و راه را رأسهای مثلث تصادفات دانستهاند و از نقش بسیار چشمگیرتر خطای انسانی در بروز رخدادهای رانندگی خبر میدهند، «نقص فرهنگی» حکم کلیدواژه مشترک نزدیک 40 درصد از دیدگاه شرکت کنندگان در بحث را یافته است تا جایی که لزوم اهتمام هر چه بیشتر به مقوله آموزش قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی هم به دنبال آن، مورد توجه نزدیک 10 درصد مشارکت کنندگان قرار گرفته و حتی بهکارگیری نظارت گستردهتر و همچنین سیاستهای تنبیهی شدیدتر را در راستای آن میتوان تعبیر کرد.
به عبارت بهتر، در شرایطی که بیشتر تصادفات ترافیکی کشور در جادههای بین شهری رقم خورده و در این دست تصادفات (برون شهری)، به گواه رئیس پلیس راه راهور ناجا، عامل انسانی با حدود ۶۷ تا ۷۰ درصد نقش، مؤثرترین عامل بروز رخدادهاست، برآیند دیدگاههای شرکتکنندگان در این بحث هم به درصدی مشابه میرسد، با این تفاوت که خطای انسانی از دید خوانندگان ناشی از اشتباهاتی است که یا ریشه در «بیفرهنگی» دارد، یا خطای برگرفته از مشکلات اقتصادی و روحی رانندگان است، یا خطای انسانی دست به دست دیگر خطاها داده و یا حتی ناشی از خطای پلیس بوده و در مجموع از دایره دو عامل دیگر (راه و خودرو) جداست.
اما اینکه چرا این خطاها تعبیر به «بیفرهنگی» شده هم در نوع خود جالب است؛ برخی از خوانندگان بر این باورند که از آغاز ورود خودرو به کشورمان، فرهنگسازی در زمینه استفاده درست از آن نشده و البته برخی این نقص فرهنگی را بخشی کوچک از نواقص جامعه ایرانی میدانند که قابل تعمیم دادن به دیگر عرصههای زندگی اجتماعی ما نیز هست، چراکه اخلاقیات عمومی بسیاری از ما را شکل داده و اصلاح آن در گرو اصلاحات کلیتر فرهنگی خواهد بود.
اینجاست که فرهنگ حکم دستاوردی را پیدا میکند که به باور بسیاری، دست کم در شیوه رانندگیمان محقق نشده و «بیفرهنگی» را در این حوزه رقم زده است. البته این روند قابل شکستن است؛ اما تا هنگامی که قوانین درونی نشده و همگی اصلاح را از خودمان شروع نکنیم، آمار وحشتناک تصادفات در کشورمان بهبود نخواهد یافت.
نقش کلیدی پلیس در ماجرااگر قرار باشد نقش پلیس را در عوامل سهگانه کارآمد در تصادفات ارزیابی کنیم، منطقی است که این نقش را در هر سه عامل (انسان، راه و خودرو) ببینیم؛ اما ظاهرا میزان مداخله پلیس در دو عامل بیجان به اندازهای رقیق بوده که در بخشی از نظریات رسیده، پلیس هم به عنوان عامل انسانی در تصادفات نقش دارد؛ این گونه که یا از قصور آن در وظایف واگذار شدهای مانند نظارت همیشگی و کارآمد سخن به میان آمده و یا به عنوان مجری قانون، نقص و نواقص قانونی به پای ایشان نوشته شده و کاهش آمار در گرو کارکرد قاطعتر ایشان ذکر شده است.
به عبارت بهتر، از یک سو گلایههایی درباره کارکرد پلیس مطرح شده و برای نمونه، «جریمه کردن» راهکار جایگزینِ «راهنمایی» در عملکرد پلیس خوانده شده و از سوی دیگر، سختگیری این نهاد در صدور گواهینامه، مماشات نکردن با متخلفان، نظارت بیشتر و بهرهگیری از تکنولوژیهای روز در این زمینه، اعمال جریمههای سنگینتر و ابطال گواهینامه متخلفان، دخالت کارآمدتر پلیس در ترافیک، پیشگیری از وقوع حوادث با بررسی مشکلات راه و خودرو، انجام تست اعتیاد و الکل، مقابله با رشوهگیری و تخلف قانونی پرسنل و... مورد درخواست شمار دیگری از شرکتکنندگان در بحث قرار گرفته و نقش کلیدیتری برای پلیس متصور میشود.
بدین ترتیب در شرایطی که گلایه به پلیس پیرامون نظارت کمرنگ ایشان (که کمبود نیرو و بهره نجستن از تجهیزاتی مانند دوربین از دلایل آن آمده) و استفاده بیش از اندازه از جریمه (نه رویکرد راهنمایی و نه حتی ریشهیابی مشکلات) ذکر شده است، بسیاری توقع دارند که جریمههای سنگینتر و مماشات نکردن با تخلفات در دستور کار ایشان قرار گرفته و به مانند ماجرای رفته بر بستن کمربند ایمنی، به این روش به مقابله با معضلات رانندگی در کشورمان برخیزیم.
«آموزش»؛ گمشده بزرگتا اینجای کار با نقش خطای انسانی ـ چه در افرادی که پشت رل نشسته و نقش راننده را دارند و چه در پلیس و ناظران ماجرا ـ در آمار سنگین تصادفات جادهای از نگاه خوانندگان آشنا شدیم؛ اما باید با این مشکلات چه کرد؟
پیشتر به یک نوع راهکار مقابله با خطای انسانی اشاره شد؛ اعمال جریمههای سنگین که به ابطال گواهینامه و محرومیت افراد از رانندگی نیز میرسید، ولی بخشی از دیدگاههای خوانندگان، آموزش را حلقه گمشده آمار تصادفات میدانستند؛ نزدیک 1 درصد شرکت کنندگان در بحث، خواستار توجه هر چه بیشتر به مقوله آموزش بودند و این نسخه را هم برای مردم و هم پلیس تجویز میکردند و البته بر این باور بودند که باید برای آموزش همگانی به سراغ کودکان رفته و در این راه از صدا و سیما بهره جست.
از دید دیگر، برخی ضعف آموزشی را عاملی کارآمد در تصادفات به وقوع پیوسته ارزیابی کردهاند و خواستار بهینهسازی نحوه آموزش به رانندگان شده و حتی پیشنهادهایی مبتنی بر سختگیری در صدور گواهینامه، بازنگری در شیوه دادن گواهینامه و افزایش سن متقاضیان دریافت آن و... را مطرح کرده و از نقش آموزش در بهبود فرهنگ رانندگی سخن به میان آوردهاند. الگو گرفتن از کشورهای موفق در این زمینه نیز، راهکار پیشنهادی خوبی بود که در این زمینه مطرح شد.
نقش مافیای خودرو در تصادفاتدر حالی که گویا شرایط نابسامان اقتصادی، گرانی خودرو، کیفیت پایین و ایمن نبودن بسیاری از خودروهای در حال رفتوآمد در جادهها و مواردی از این دست، بخش بزرگی از دیدگاهها را به خود معطوف کند، دیدیم که شرکت کنندگان در بحث، بیشترین سهم را به خطای انسانی دادند.
اما این نکته به معنای نادیده گرفتن نقش خودرو هم نبود. در شرایطی که بسیاری از خوانندگان، نقش دوم ماجرای تصادفات را خودرو دانسته و از مافیایی بودن روند تولید و عرضه آن در کشورمان سخن گفتهاند، برخی ناایمن بودن خودرو را ملاکی برای احتیاط بیشتر در رانندگی دانسته و گروهی هم از نبود امکانات اولیه ایمنی مانند کیسه هوا در خودروهای داخلی، داد گلایه سر دادهاند.
بدین ترتیب، برخی با مثال زدن واژگونی خودروهای ایمن وزیر راه و علی دایی، بحق نقش ایمنی خودرو در آمار تلفات رویدادهای جادهای را زیاد دانسته، ولی در عین حال از عدم مسئولیتپذیری خودرو ساز سخن به میان آوردهاند. برخی هم در این راستا خواستار تهیه آمار تصادفات بر پایه داخلی یا خارجی بودن خودرو شدهاند تا شاید ماجرا با چنین آماری روشنتر شود.
بنابراین، بسیار روشن است که قیاس خودروهای تولید داخل و انواع وارداتی، به نرخ آنها هم گره خورده و اینجاست که برخی میگویند این تفاوت قیمت هم در بروز تخلفات کارساز است؛ به گونهای که برخی جاده را عرصه رقابت بین نرخ خودرو دیده و در این راستا از هیچ گونه قانون شکنی مضایقه نمیکنند!
اما نکته جالب در دیدگاههای منتشر شده درباره سهم خودرو در تصادفات، اینجاست که بر خلاف انتقادات مطرح درباره فرهنگ رانندگی، نقش پلیس و... یافتن نظری که در آن از خودروسازان داخلی یا محصولاتشان ذرهای دفاع شده باشد، ممکن نیست؛ شاید به این دلیل که گرانی شدید خودروهای داخلی هم نتوانسته آنها را به کمترین چیز مانند کیسه هوا تجهیز کند.
«راه»های خطرناک و غیر استانداردنبود اتوبان، راههای ایمن، خطکشی، علایم هشدار دهنده و کیفیت پایین راههای ارتباطی و گاه عدم توسعه آنها به مرور زمان و در یک کلام «جادههای غیر استاندارد» آخرین موردی است که در بررسی پیامهای دریافتی به عنوان عامل بروز سوانح گسترده رانندگی شناخته شده است؛ هرچند به باور بسیاری از شرکت کنندگان در بحث، نقش این عامل در ردههای پایینتر اهمیت است، باید برای کاهش آمار جان باختگان تصادف، اصلاح آن را هم در دستور کار آورد.
اما این دیدگاهها از این روی قابل توجه است که جزییاتی از محورهای ارتباطی خطرناک را در بر میگیرد تا این گونه به نظر برسد که شناسایی نقاط حادثهخیز جادهای حتی با تکیه بر اطلاعات افرادی که در آن محورها رفتوآمد میکنند نیز ممکن است و شگفت آن که گاه اصلاح این نقاط خطرناک، به رغم هزینه اندکشان ـ در قیاس با ساخت اتوبان و راههای چند بانده و ایمن ـ سالهای بسیاری به طول میانجامد.
این در حالی است که گلایه به راه، پس از طرح مشکلات جادههای خطرناک، به کیفیت این عامل برمیگردد تا نگرانی از تحمیل خسارت به خودرو، دغدغه برخی از رانندگان خوانده شده و نقشی ـ ولو اندک ـ در آمار تصادفات جادهای داشته باشد.
شاید خلاصه پیامهای خوانندگان درباره ریشهیابی معضل رانندگی در کشورمان را بتوان در این دیدگاه منتشر شده یافت: «راه باید بخشنده باشد؛ یعنی اگر راننده خطا کرد، راه نباید سختترین مجازات را برای وی پدید آورد و البته این حرف در مورد خودرو هم صادق است؛ یعنی یک تصادف ساده نباید به کمک ایمن نبودن خودرو تبدیل به جرح و فوت بشود. اینجاست که نیاز راه و خودرو به اصلاح معلوم میشود، وگرنه کیست که نداند نحوه رانندگی ما ایرانیان به همه چیز شباهت دارد، الا رانندگی اصولی!».
البته شماری از شرکت کنندگان در بحث هم ریشه رویدادهای پرشمار جادهای در کشورمان را در نقاط دیگری جستهاند؛ برخی کمبود وسائل حمل و نقل عمومی را مورد توجه قرار داده و رفع این نقیصه را راهکار کارآمدی برای کاهش آمار جان باختگان دانستهاند؛ برخی به کمبود امکانات تفریحی در کشورمان اشاره کرده و رانندگی پر ریسک برخی جوانان را در ارتباط با آن دانستهاند؛ برخی با ارائه پیشنهادهایی مانند استفاده از پلیس دوچرخه سوار، در صدد معرفی راهکار برای مسأله بغرنج تصادفات در کشورمان برآمدهاند و خلاصه مجموعهای از دیدگاههای گرد آمده که جا دارد، بازخوانی آنها را به مسئولان توصیه کنیم.