سخنان مدیر کل مطبوعاتی دولت اصلاحات در باره امام خمینی و توضیحات جلاییپور در این باره با واکنش تند چند روزنامه همراه شده است. کدخدایی عضو سابق شورای نگهبان درباره کار هیأت حل اختلاف قوا توضیحاتی داده و مذاکرات هستهای در آخرین روز مهلت رسیدن به توافق جامع مورد توجه همه روزنامههاست.
پرسش از اصلاحطلبان
درباره نگاه سحرخیز به امام خمینی
کیهان در شروع یکی از خبرهای ویژه خود با تیتر «روایت مدیر کل مطبوعاتی خاتمی از بیعلاقگی اصلاحطلبان به امام» نوشته است: مدیر کل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد دولت اصلاحات اذعان کرد، بسیاری از اصلاحطلبان بر خلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به امام خمینی ندارند.
عیسی سحرخیز از افراطیون مدعی اصلاحات و همکار گروهکها، مدیر کل مطبوعات داخلی در دولت خاتمی بود که در فتنه ۸۸ بازداشت شد. وی در گفتوگو با جرس گفت «خیلی از اصلاحطلبان برخلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند».
کیهان در پایان خواستار اعلام موضع اصلاحطلبان در این باره شده است.
عبدالله گنجی سرمقاله طولانی امروز روزنامه جوان با تیتر «اگر امام (ره) بود...» را به همین موضوع اختصاص داده و از جمله نوشته است: پایگاه خبری جماران وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) در تاریخ ۹۳/۸/۲۸ مصاحبهای را از حمیدرضا جلائیپور، عضو حزب منحله مشارکت منتشر کرد که هدف آن مصاحبه (آنطور که خود وی میگوید) پاسخ به عیسی سحرخیز است که میگوید: «خیلی از اصلاحطلبان هم برخلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند».
وی دو محور را در این مصاحبه دنبال کرده است. اول قانونگرایی امام به جای انقلابیگری و دوم به صورت کینهتوزانه حال کشور را از منظر تجدیدنظرطلبان بررسی و نگاه امام به وضعیت حال را با این عبارت که «اگر امام بودند چه میکردند؟» مورد تحلیل قرار داده است. وی تلاش میکند اثبات نماید که امام نقاط قوتی دارد که اصلاحطلبان میتوانند به آن تمسک کنند.
در واقع جامعیت امام را توصیف نمیکند، بلکه تفسیری با برش خاص از امام ارائه میدهد که با «جمهوریخواهی» و «دموکراسی» سازگار شود و این تفسیر را مطلوب و همسو با خواسته اصلاحطلبان میداند و نهایتاً میگوید اگر امام اکنون بود اصلاحطلب بود یعنی امام هم به پلورالیسم، اومانیزم، لیبرالیسم، سکولاریسم و پروتستانتیسم معتقد میشده است. با این مقدمه ذکر چند نکته درباره محتوای این مصاحبه قابل تأمل است.
در این مصاحبه تلاش شده تفسیری موسع از جمهوریخواهی امام ارائه شود. در سراسر این مصاحبه حتی یک کلمه به اسلامباوری و اسلامخواهی امام اشاره نمیشود. از امام تفسیری ارائه میشود که دلخواه و مطلوب حال تجدیدنظرطلبان باشد.
مشی جلائیپور در این مصاحبه عین قضاوت اکبر گنجی در اسفند ۱۳۷۸ در حاشیه کنفرانس برلین در مصاحبه با نشریه اشپیگل است. وی در پاسخ به اینکه اگر نظرات آیتالله خمینی با دموکراسی مدنظر شما سازگار نبود چه میکنید؟ میگوید ما تفسیری از آیتالله خمینی ارائه میدهیم که با دموکراسی سازگار باشد و اگر سازگار نبود، وی را به موزه تاریخ میسپاریم.
تجدیدنظرطلبان با تفسیر جمهوریخواهانه از امام به حاکمیت دوگانه رسیدند و مصطفی معین را نیز به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری به تلویزیون آوردند و حجاریان از وی نیز اعتراف گرفت که حاکمیت دوگانه است. حسین بشیریه نیز در سال ۱۳۸۸ در مصاحبه با نشریه اینترنتی «لوگوس» با صراحت بر تفسیر «جمهوریخواهانه» اصلاحطلبان از نظام جمهوری اسلامی تأکید کرد و بر آن صحه گذاشت. بنابراین باید به آقای جلائیپور گفت علت اینکه آقای سحرخیز مدعی است اصلاحطلبان علاقهای به امام ندارند این است که وی را مظهر اسلام انقلابی میدانند لذا با تفسیر شما از امام هم جذب نخواهند شد زیرا آنان چیزهای دیگری نیز از امام میبینند که شاید شما نمیخواهید ببینید. شما با سحرخیز تفاوتی ندارید اما او خود را در پایان راه میبیند و شما در میانه راه.
با آقای جلائیپور در قانونگرایی امام اشتراک نظر داریم. امام مظهر قانونگرایی بود و تلاش میکرد امورات کشور (خصوصاً بعد از جنگ) بر مدار قانون بگردد. اما پایین کشیدن فتیله انقلابی بودن امام با هدف ارائه تفسیری همسو با خود جفا به ایشان است.
اندکی انصاف، تقوا و صراحت لازم است تا اعلام کنیم امام ۱۳۶۷ انقلابیتر از امام ۱۳۵۸ بود. برای اثبات این ادعا کافی است که جلد ۲۱ صحیفه امام را با جلد ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ و ۱۳ آن که مربوط به صدر انقلاب است، مقایسه کنید. فصاحت و بلاغت انقلابی امام در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ زبانزد است و بعید است جناب جلائیپور آن را نداند. فریادهای امام بر سر لیبرالها، غائلهآفرینان، غرب، ارتجاع منطقه و صهیونیستها در ۱۳۶۷ قابل کتمان است؟
حضرت امام در سال ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ بیشتر بر نهضت آزادی تاختند تا ۱۳۵۸ که آنان از قدرت خارج شدند؟ آقای جلائیپور و تجدیدنظرطلبان نمیدانند که امام حکم اعدام سلمان رشدی را بر خلاف عرف دیپلماسی حاکم بر جهان صادر کرد و فرمود: «استکبار غرب شاید تصور کرده است از اینکه اسم بازار مشترک (اتحادیه اروپا) و حصر اقتصادی را به میان بیاورد، ما در جا میزنیم و از اجرای حکم خداوند بزرگ صرفنظر مینماییم». امام در همینجا میفرمایند: «خوف از آن دارم که تحلیلگران امروز ۱۰ سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند فتوای اعدام سلمان رشدی بر خلاف عرف دیپلماسی حاکم بر جهان بوده است». اتفاقاً پیشبینی امام درباره دوستان آقای جلائیپور انطباق یافت و دولت اصلاحات صدور بیانیه در سالگرد صدور حکم اعدام سلمان رشدی را کنار گذاشت.
برخورد امام با منافقین بعد از مرصاد انقلابی نبود؟ جلائیپور وقتی به اینجا میرسد، مسئله را مبهم میگذارد و میگوید: «باید به اسناد معتبر که در دسترس نیست، مراجعه کرد». حال آنکه حکم امام به مسئولان قضایی با دستخط شخص ایشان در دسترس است. امام انقلابی در سالهای پایان حیات نفرمودند «بغض و کینه انقلابیتان را در سینهها نگه دارید و با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؟» نفرمودند: «اگر بند بند استخوانهایمان را تکهتکه کنند، اگر زن و فرزندانمان را در مقابل چشمانمان به اسارت برند و..».، نفرمودند «من با صراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در جهان سرمایهگذاری میکند» و ایران را برای آنان به عنوان «دژ نظامی» معرفی نکردند؟ حقیقت این است که شما امام انقلابی را نمیخواهید ببینید تا بتوانید جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی و نظرات هابرماس، گرامشی و مارکوزه را عملیاتی کنید.
بررسی نقاط آسیب پذیر قانون اساسی را آغاز کردهایم
عباسعلی کدخدایی عضو هیأت عالی حل اختلاف قوا طرف گفتوگوی روزنامه خراسان است که مهمترین گفتههای وی در این مصاحبه به قرار زیر است؛
ـ در دولت قبل مواردی بین مجری و پارلمان با عث اختلاف بود که وظیفه هیأت حل اختلاف بود تا آن را بررسی و حل کند اما این هیأت در کنار این وظیفه یک کار اساسی دیگری را آغاز کرد و آن بررسی نقاط آسیب پذیر در قانون اساسی بود که ممکن است موجب اختلاف قوای سه گانه قرار گیرد. این مورد را هیأت حل اختلاف از طریق کارشناسان ذی ربط مورد بررسی قرارداده و همچنان در دست اقدام دارد، از این ناحیه بنا داریم تا آنجایی که امکان دارد از طرق قابل انجام تلاش کنیم، اختلافات قوا قبل از اینکه میان آنها ایجاد شود مرتفع و در همان گامهای اول اختلاف از آن جلوگیری شود.
ـ حوادث و وقایع مختلفی در جوامع بشری اتفاق میافتد که تاثیرات خاصی در صحنه سیاسی جوامع از جمله جامعه ما میگذارد و فتنه ۸۸ هم یکی از آن حوادث بود. اتفاقاتی که در نزد قاطبه جامعه وضعیت مشخصی داشته و به موضوع روشنی تبدیل شده است. هرچند با برخی از مسببین فتنه ۸۸ برخورد قضایی صورت گرفت وبا بسیاری دیگر چنین برخوردی انجام نشد اما از دید مردم و سیاسیون وضعیت افرادی که در صحنه حضور داشتند و به فتنه کمک میکردند مشخص است از این رو زمانی که از افرادی که در فتنه حضور داشتند یاد میشود اشاره به اشخاصی دارد که در آن نقش داشته و تاثیرگذار بودند و این به دلیل وجود اسناد مستدل و روشنی است که به شورای نگهبان عرضه شده است. اینطور نیست که در شورا گفته شود این یک سری افراد در فتنه بودند و همه مردود هستند بلکه مستندات در مورد حضور افراد مطرح میشود و مورد بحث قرار میگیرد برخی موارد مورد ابهام مورد بررسی قرار میگیرد و حتی با خود فرد در این زمینه صحبت میشود و در نهایت منجر به اعلام نتیجه میشود.
ـ در ماده قانون مربوط به وظایف شورای نگهبان آمده است هیأت اجرایی از طریق تحقیقات محلی هم میتوانند صلاحیت افراد را پی گیری کنند و در جای دیگری که تفسیر شورای نگهبان از قانون این بود که نباید بررسی صلاحیت شورا را به مراجع خاصی محدود کرد ایراد گرفته شده به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع شد و نظر شورای نگهبان پذیرفته شد، از این رو نمیتوان دست شورای نگهبان را با مراجع مشخص استعلامی بست.
اما در بحث اشاره شده در خصوص انتخابات باید یادآور شوم که ما در این رابطه یک سری «شرایط» و یک سری «موانع» را برای نامزدها به این شرح داریم که به عنوان مثال از شرایط باید گفت در قانون تأکید شده سن نامزد انتخاباتی بالاتر از سی و کمتر از ۷۰ سال بوده و کمترین مدرک تحصیلی برای حضور میتواند کارشناسی ارشد دانشگاهی باشد و در مورد موانع نیز آمده است که نامزد انتخاباتی نباید محکومیت داشته باشد که این با استعلام قضایی قابل پی گیری است. اما در جای دیگر قانون اشاره به آن دارد که کسانی که در صدد تحکیم رژیم گذشته و گروههای ضد انقلاب هستند از تائید صلاحیت بازمی مانند حال این افراد در هیچ دادگاهی به این جرم محاکمه نشدهاند اما مستنداتی در اختیار شورا قرار دارد که گواه این ادعا است. گرچه این رفتارها باید به اثبات برسند و گرنه یک عکس تنها میتواند قرینهای بر حضور فرد در موقعیتی باشد و ممکن است آن فرد بیاید و آن را تکذیب کند اما شورا باید از طرق مختلف به این علم برسد و نتیجه نظر خود را اعلام کند، ضمن آنکه افرادی که صلاحیتشان تائید نمیشود میآیند و شکایت میکنند و این باب باز است که آنها هم مطالبشان را عنوان کنند
گمانهزنیها درباره آینده مناسبات ایران و ۱+ ۵
رسالت در مطلبی با تیتر «گمانهزنیها درباره آینده مناسبات ایران و ۱+ ۵» نوشته: با فرا رسیدن تاریخ انقضای توافقنامه ژنو، معادلات هستهای ایران و اعضای ۱+ ۵ وارد مرحله تازهای شده است. این در حالیاست که دیروز اعضای ۱+ ۵ در صدد اعلام تفاهمی کلی بر سر چهارچوبها بر آمدهاند. با این حال در مسیر رسیدن به تفاهم بر سر چهارچوبها نیز پروسهای طولانی در وین طی شده است. در این میان کماکان زیاده خواهی مقامات آمریکایی و اروپایی بر سر دو موضوع مهم یعنی نحوه برداشته شدن تحریمها و میزان غنی سازی اورانیوم به قوت خود باقیاست.
به عبارت بهتر، تفاهم کلی صورت گرفته بیش از آنکه به لحاظ ماهوی حکم یک توافق حقوقی داشته باشد، حکم چهارچوب و قالبی برای ادامه مذاکرات را دارد. امروز در آخرین روز ضرب الاجل زمانی تعیین شده پس از توافقنامه ژنو، ابعاد دقیق این تفاهم کلی مشخص خواهد شد. از سوی دیگر، به دلیل سوءسابقه مقامات آمریکایی و فرانسوی در خراب کردن توافقات صورت گرفته در لحظات پایانی، نباید امکان عدم دستیابی به همان توافق حداقلی بر سر چهارچوبها را نیز نادیده انگاشت. نارضایتی تیم مذاکره کننده هستهای از سرعت پیشرفت مذاکرات و همچنین انفعال اعضای ۱+ ۵ در خصوص ارائه پیشنهادهای تازه دو شاخصه اصلی مذاکرات اخیر وین محسوب میشود. این نارضایتی حتی در همین لحظات پایانی مذاکرات نیز به قوت خود باقی مانده است.
این انفعال مربوط به مذاکرات اخیر وین نیز نبوده و در سلسله مذاکرات هستهای قبلی نیز مسبوق به سابقه بوده است. زیاده خواهی طرفهای غربی در مذاکرات هستهای از یک سو و انفعال چین و روسیه از سوی دیگر منجر به عدم امضای توافق نهایی و قطعی شده است. در این میان هرگونه توافق احتمالی که صورت گیرد، بر سر کلیات و چهارچوبها خواهد بود. اسکات پترسون روزنامه نگار و تحلیلگر آمریکایی در گفتوگو با خبرنگار رسالت در وین اعلام کرد که در این دور از مذاکرات اساسا از ابتدا نیز تصور امضای توافقی قطعی نمیرفت. در حال حاضر نیز مذاکرات ادامه پیدا خواهد کرد تا در آینده به نتیجهای قطعی برسد.
پترسون در ادامه به شکافها و اختلافات موجود میان ایران و آمریکا اشاره کرده و این شکافها را دارای ریشهای سیاسی و تاریخی دانست. همچنین یک منبع آگاه از تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان نیز در گفتوگو با خبرنگار رسالت به مسیر سخت مذاکرات و رایزنیهای فشرده در راستای حل و فصل نقاط اختلافی باقیمانده خبر داده است. دیلی تلگراف نیز دیروز در توصیف مذاکرات وین نوشت: «توافق بر سر کلیات» به محتملترین موضوع ممکن در جریان مذاکرات اخیر وین تبدیل شد. دیروز رسانههای غربی گزارش کردند که نشانههایی از عدم موفقیت ایران و آمریکا برای بر طرف کردن اختلافاتشان بر سر دو موضوع اساسی، میزان ظرفیت غنی سازی ایران و در صورت حصول توافق، اختلاف بر سر سرعت برطرف کردن تحریمها علیه ایران وجوددارد. با این حال اکثر رسانهها تاکید کردهاند که این کاهش سطح اختلافات در نهایت میتواند مصدر و خاستگاه توافقی کلی میان طرفین باشد.
در جریان مذاکرات مسقط نیز سید عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه کشورمان نیز از احتمال توافق بر سر کلیات تا سوم آذرماه خبر داده بود. به نظر میرسد این گزینه هم اکنون بیش از پیش در حال تحقق است. از سوی دیگر، حضور غیر منتظره سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی در وین و دیدار وی با وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا نشان از تلاش وقیحانه ریاض برای تاثیرگذاری منفی بر جو مذاکرات هستهای با ایران بوده است. به عبارت بهتر، ریاض در صدد است تاثیرگذاری معکوس خود بر جو مذاکرات را علنیتر کند. رادیو بینالمللی فرانسه از جمله رسانههایی بود که با اشاره به لزوم تمدید مذاکرات، از احتمال دستیابی به چهارچوب کلی برای توافق سخن گفت و گزارش داد، اختلافات میان طرفین مذاکرات هستهای ایران همچنان باقی است اما در نهایت هدف یافتن چهارچوبی کلی برای توافق است؛ چهارچوبی که طرفین بتوانند به واسطه آن طی هفتههای پس از ضربالاجل درباره جزئیات توافق جامع مذاکره کنند.
خبرگزاری کیودوی ژاپن نیز به نقل از منابع حاضر در مذاکرات وین گزارش داد تمرکز مذاکره کنندگان بر روی حصول یک چهارچوب توافق تا ۲۴ نوامبر است. به گفته این منابع، مذاکره کنندگان ایران و ۱+۵ در طول یک تا دو هفته بعد از رسیدن به چهارچوب توافق، در جهت برطرف کردن جزئیات اختلاف و برای رسیدن به توافق نهایی مذاکره خواهند کرد. هر دو طرف احتمالا تا حدود یک ماه آینده اجرایی کردن توافق نهایی را آغاز میکنند. در هر حال از امروز دیگر توافقنامه ژنو از سوی طرفین لازم الاجرا نبوده و اعتبار اجرایی و اعتبار حقوقی آن از بین میرود. در چنین شرایطی باید در انتظار ترسیم دقیق مختصات دقیق نقطه فعلی از سوی طرفین مذاکره کننده ماند. نقطهای که هنوز ایران و اعضای ۱+۵ بر سر تعیین مختصات دقیق آن به توافق نرسیدهاند. با این حال باید هر چه سریعتر مشخص شود که «تفاهم سیاسی کلی» که جایگزین «توافق قطعی» شده است، چه تاثیری در ادامه مذاکرات هستهای خواهد داشت؟
خراسان نیز در نگاهی متفاوت به «۵ مانع مؤثر در مقابل توافق جامع هستهای» نوشته: مذاکرات هستهای به نقطهای مهم و سرنوشت ساز رسیده است. سرنوشت ساز از این بابت که بامداد فردا سه شنبه، یا طرفین باید پای یک توافق جامع را امضا کنند، یا اعلام کنند که مذاکرات هستهای پس از ۱۵ ماه شکست خورده و یا نوعی توافق دیگر مانند آنچه سال گذشته در ژنو تنظیم شد بین طرفین توافق شود. اینکه بالاخره در وین چه اتفاقی خواهد افتاد موضوعی است که هیچکدام از صاحبنظران این حوزه نمیتوانند پاسخ قطعی به آن بدهند و بعید است که حتی تیم مذاکره کننده نیز پاسخ دقیق برایش داشته باشد. اما آنچه کار را برای پیش بینی دقیق سخت کرده چیست؟ آیا ایران مشکل مذاکرات است؟ یا طرفهای غربی؟ در میان طرفهای غربی کدام کشور بیشترین بار بروز موانع را دارد؟ اروپاییها، روسیه و چین یا آمریکاییها؟ آیا عوامل تأثیر گذار دیگری هم بر تخریب این روند موثر است؟ در نگاه کلی دو نوع مانع برای توافق جامع داریم؛ فنی و سیاسی. درحقیقت در ۱۵ ماه گذشته همه بحثها حول و حوش همین ۲ موضوع بوده است. براین اساس موضوعاتی چون تعداد سانتریفیوژها، راکتور اراک و بازرسی از تاسیسات هستهای ایران را میتوان در حوزه فنی دسته بندی کرد. جایی که علی القاعده باید همه چیز با اعداد و ارقام و محاسبات ریاضی، فیزیکی و شیمیایی مطرح شود و به رغم پیچیدگیهایی که دارد، به نظر میرسد با کمی جابه جایی اعداد، توافق قابل دسترسی است. اما آنچه در شرایط کنونی مانع انجام یک توافق متوازن است و بر فرض اگر توافق شکل گیرد پاشنه آشیل آن توافق خواهد بود درحقیقت بعد سیاسی موانع است. جایی که باید ۵ عامل مهم را با تامل بیشتری در نظر گرفت:
۱ـ سابقه دولت آمریکا در عمل نکردن به توافقهای قبلی
۲ـ نقش کنگره آمریکا
۳ـ نقش آژانس در ممانعت از یک توافق و تأثیر آن در طول اجرای توافق احتمالی
۴ـ لابی صهیونیستی
۵ـ لابی برخی کشورهای عربی
در حاشیه اتفاقات روز گذشته مذاکرات نیز دنیای اقتصاد وزیر خارجه عربستان را میهمان ناخوانده وین نامیده و در پاسخ به این پرسش که «مأموریت سعودالفیصل چیست؟» نوشته: امشب ساعت ۱۰ به وقت تهران، دومین مهلت تعیین شده میان ایران و گروه ۱+۵ برای رسیدن به توافق جامع هستهای به پایان میرسد و این در شرایطی است که همچنان خبرهای ارسالی از وین مشخص نمیکند که در این واپسین ساعات باقی مانده آیا توافق حاصل خواهد شد یا خیر.
اما در این میان خبر سفر سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان به وین و دیدارش با جان کری، همتای آمریکاییاش موجب جهتگیری افکار عمومی نسبت به روند مذاکرات شد و این سوال را مطرح کرد که ماموریت این مقام بلندپایه سعودی از سفر به وین و دیدار با جان کری چیست. در شرایط فعلی دو سناریو را برای این سفر میتوان در نظر گرفت؛ نخست اینکه به دلیل احتمال بالای حصول توافق میان طرفین، وزیر خارجه ریاض راهی محل مذاکرات شده است تا به متحدان غربی خود در مورد وضعیت کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس بعد از توافق هشدار دهد و سناریوی دوم نیز این است که عربستان آخرین تلاشهایش را برای برهم زدن توافق هستهای احتمالی با اعزام وزیر خارجهاش به اتریش به کار گرفته است. ظاهرا دیداری که سعود الفیصل و جان کری پیش از مذاکرات وین، در پاریس داشتند، نتیجه بخش نبوده است و به همین خاطر اکنون وزیر خارجه سعودی عازم وین شده است تا در آخرین ساعات باقیمانده با همتای آمریکاییاش رایزنیهایی داشته باشد.
به گزارش خبرگزاریها جان کری بعد از پایان پنجمین نشست سه جانبهاش با ظریف و اشتون راهی فرودگاه شد و با فیصل در داخل هواپیمای حامل او دیدار و وی را در جریان روند مذاکرات قرار داد. همچنین پیشتر فیصل به مسکو رفته بود و در دیدارش با سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز درباره برنامه هستهای ایران گفتوگوهایی داشت. پس از این دیدار بود که لاوروف اعلام کرد: «در مذاکرات هستهای با ایران تنها کیفیت توافق برایمان اهمیت دارد نه بازه زمانی آن».