چرخه اقتصادی آلمان در دو سال گذشته به اوج خود رسید. ماموریت دشوار آنگلا مرکل در طول چهارمین دوره صدر اعظمیاش آن است که افول ملی را مدیریت کند صرف نظر از اینکه ائتلاف بعدی چه شرایطی خواهد داشت.
«باندس بانک» هشدار میدهد که توسعه اقتصادی امسال پایدار نیست. این موسسه تخمین میزند که روند رشد تا سال ۲۰۲۱ حدود ۷۵/ ۰ درصد در سال کاهش خواهد یافت مگراینکه اقداماتی برای احیای رکود اقتصادی آلمان انجام گیرد.این همان چیزی است که از آن با عنوان «ژاپنیسازی» یاد میشود و به همان دلایلی که در ژاپن اتفاق افتاد، در حال وقوع است. نیروی کار در حال حاضر تضعیف روحیه شدهاند. باندس بانک پیشبینی میکند که در اوایل دهه ۲۰۲۰ این میزان تحت هر سناریوی احتمالی برای مهاجرت تا ۲۰۰ هزار نفر در سال کوچک خواهد شد و این محاسبات قبل از اینکه حزب افراطی ملیگرای آلترناتیو برای آلمان وارد پارلمان آلمان شود، انجام گرفته است.
«سهم جمعیتشناختی» این رونق نوپا در حال انقضا است. نسبت وابستگی سالمندان از ۵/ ۲۶ درصد به ۳/ ۳۹ درصد تا سال ۲۰۲۵ خواهد رسید، قبل از اینکه تا نیمه قرن به ۵۶ درصد افزایش یابد. باندس بانک اظهار کرده است: «احتمال دارد که این امر بر پیشرفت فناوری تاثیر بگذارد و تاثیر منفی و تضعیفکنندهای بر رشد اقتصاد کلان خواهد داشت.»شورای متخصصان اقتصادی آلمان ائتلاف مرکل را رد میکنند به این دلیل که نتوانسته است تا زمانی که اوضاع مناسب است، مشکلات را حل کند. بنا بر منافع سیاسی «به دستاوردهای خود قناعت کردهاند»، به یک نرخ مبادله ارزان و توقف موقت بحران منطقه یورو راضی شدهاند و اینکه از دوره موفقیت اقتصادی برای آماده کردن اقتصاد آلمان در برابر تغییرات فناورانه ناگهانی استفاده نشده است.
مارکل فراتشنر، رئیس موسسه اقتصادی آلمان (DIW)، در دای داچلند ایلوژن به این چالشها اشاره کرده است و میگوید افراد خارجی که از مدل آلمانی خسته شدهاند، هیچکاری به نفع کشور انجام نمیدهند.از نظر او هیچ معجزهای در کار نیست. از سال ۲۰۰۰ رشد اقتصادی با توجه به استانداردهایش ناامیدکننده بوده است. این کشور در مقایسه با شرق آسیا، کشورهای آنگلوساکسون و اسکاندیناوی پویایی خود را از دست داده است. صنعت آلمان ممکن است که در ابتدا بسیار موفق عمل کرده باشند، اما انقلاب اطلاعات و دادهها موجب شده است که عقب بیفتد.
دولت از ساخت زیرساختهای لازم خودداری کرده است. سرمایه ملی خالص در بیشتر از ۱۵ سال گذشته منفی بوده است. وزیر بازرگانی، ولفگانگ شوبل، شیوه بودجه متعادل شده را دنبال کرده و همه چیز را نادیده گرفته و این در قانون اساسی نوشته شده است.تاریخدانان ممکن است یک روز این را یک اشتباه بزرگ قلمداد کنند. آلمان به یک مدل مهندسی در دنیا که در آن فناوری دیجیتال و هوش مصنوعی همه چیز را تغییر میدهد، متکی است.
خودروسازان بزرگ آلمانی پس از هدر دادن سالهایی که در آن تهدید وجود تسلا را به سخره میگرفتند، با ارائه وسایل نقلیه برقی دوباره با جدیت وارد رقابت خواهند شد. اما همانطور که رئیس دایملر، دایتر تسچه، هفته گذشته اعلام کرد، سود حاصل از وسایل نقلیه برقی ممکن است نصف چیزی باشد که برای ساخت یک موتور احتراق داخلی هزینه شده است. از آنجا که وسایل نقلیه برقی دارای قطعات متحرک کمتر و طول عمر بیشتر هستند، بخش خودرو که ۱۴ درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد، در طولانیمدت از آن پشتیبانی نخواهد کرد.
صنعت خودرو روی دیزل سرمایهگذاری میکند و سعی دارد آن را به سرعت استخراج کند. این موتورهای دیزلی انتظار میرود که تا سال ۲۰۲۱ پلی برای رسیدن به استانداردهای کمانتشار اتحادیه اروپا باشد که ۹۵ گرم گاز منوکسید کربن به ازای هر کیلومتر منتشر میکنند. اما تولید دیزل در حال حاضر یک حوزه به شدت رقابتی است. پاریس، مادرید و آتن قصد دارند ممنوعیتهایی را در این زمینه اعمال کنند. آسیا نیز راههای خود را میبندد.
خودروسازان آلمانی میتوانند به سرعت به سوی بنزین بازگردند. مشکل اصلی آن است که آنها آمادگی مواجهه با هدف انتشار موتورهای بنزینی را ندارند.بدتر از این شرایط، قوانین دولت چین است مبنی بر اینکه وسایل نقلیهای که هیچ آلودگی از خود ساطع نمیکنند باید ۸ درصد از کل فروش سال آینده را تشکیل دهند و این میزان فروش باید در سال ۲۰۱۹ معادل ۱۰ درصد و در سال ۲۰۲۰ معادل ۱۲ درصد باشد. این یک تحول بزرگ است. خودروسازان آلمانی نمیتوانند به آن دست یابند. آنها در معرض خطر کنار گذاشته شدن از بزرگترین بازار خودرو هستند.
این موضوع به مشکل آلمان با چین دامن میزند. برای یک دهه، صادرکنندگان «موج چین» را هدایت میکردند اما این مرحله به پایان رسیده است. شورای صادرکنندگان آلمان میگوید صادرات به چین از سال ۲۰۱۵ متوقف شده و در حال حاضر یک شرایط بدتر و تهدیدکننده ایجاد شده است. او میگوید: «چین هر روز حجم بیشتری از محصولات را صادر میکند که با دستهبندیهای صادرات برتر آلمان تداخل دارند.»
بخشی از معجزه اقتصادی آلمان (Wirtschaftswunder) در طول ۱۲ سال گذشته واقعی بوده است، اما بخشی دیگر معجزهای است که ساختار اتحادیه پولی باعث آن شده است. نظام یورو به این کشور امکان داده است تا یک مزیت ۱۵ تا ۲۰درصدی در رقابتها را از طریق پایین نگاه داشتن دستمزدها حفظ کند.
هزینههای نیروی کار در حوزه تولید کاهش یافت. به علاوه موجب فریب دادن طبقه کارگر آلمان شد. ریچارد ورنر، اقتصاددان آلمانی در دانشگاه ساوتهمپتون، میگوید: «مردم در حال کلنجار هستند. بیکاری پنهان حداقل یک میلیون است.»همانطور که آدام اسمیت نوشته است، برای یک ملت بزرگ خرابی زیاد است. اینها تاثیراتی آهسته و فرسایشی دارند، بریتانیا به خوبی آنها را میشناسد. وارونه کردن آنها نیز بسیار دشوار است.آنگلا مرکل مجلس آلمان را در سال ۲۰۲۱ به جانشین خود تحویل میدهد. این امری است که بر همگان روشن است.
منبع: دنیای اقتصاد - فایننشال پست