بهارستان پیگیر مطالبات مردم، هزینه شفافیت سنگین است، طرح مبهم ترافیکی، تکذیب قطع دائمی شبکههای اجتماعی، پیشنهاد بنزین دو نرخی به جای پرش قیمت، نان چه کسانی درفیلترینگ است؟، اعتراضها فرصت است؛ نه تهدید و آدرس غلط جناحی در فضای رسانه از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز سه شنبه، دوازدهم دی ماه در حالی بر پیشخوان روزنامه فروشیهای کشور قرار گرفتند که برای دومین روز متوالی، سخنان رئیس جمهور درباره نا آرامیهای اخیر در برخی شهرهای کشور در صدر عناوین روزنامههاست.
مسأله فیلترینگ دو شبکه اجتماعی که مسئولان موقتی بودن آن را اعلام کرده اند نیز در تعدادی از روزنامهها موضوع بحث و گزارش شده است. راههای برخورد با معترضان و نیز دعوت شخصیتهای سیاسی برای پرهیز از خشونت و شنیده شدن دغدغهها و مشکلات مردم نیز در گزارشها و یادداشتهایی مورد بحث و نقد قرار گرفته است.
روزنامه آرمان امروز که تصویر رئیس جمهور را در مرکز نیم صفحه نخست خود در کنار عنوان «اعتراضها فرصت است نه تهدید» قرار داده، در گزارشی به نقد فیلترینگ شبکههای اجتماعی نیز پرداخته و عنوان آن «نان چه کسانی درفیلترینگ است؟» را برجسته کرده است.
روزنامه آفتاب یزد، اما در گزارشی موضوع گفت وگوی زنده روحانی با مردم با تیتر «حالا نوبت گفت وگوی زنده است» را مطرح کرده است.
روزنامه اعتماد نیز عنوان گزارش مفصل خود درباره لزوم حفظ آرامش و همدلی مردم در گفت وگو با شخصیتهای سیاسی را با تیتر «گفت وگو، آرامش، تدبیر» برجسته کرده است. این روزنامه همچنین یادداشتهایی از تبعات ناامنی داخلی در کشور به قلم افرادی همچون معصومه ابتکار و فاضل میبدی یزدی منتشر کرده است.
روزنامه بهار نیز در گفت وگو با محمدرضا خاتمی تیتر «مردم شایسته سرزنش نیستند» را برای این گفتگو انتخاب کرده است.
اما روزنامههای اصولگرا عناوینی از جمله «آشوب، آدمکشی و تخریب اموال عمومی جنایت است نه اعتراض مدنی» در کیهان، «مردم پاسخ آشوبگران را میدهند» در وطن امروز را تیتر یک خود کردند و روزنامه جوان به نقل از گاردین، «لاشخورهای سیاسی در آسمان ایران به پرواز درآمدند» به عنوان تیر انتخاب کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اعتراض مردمی که فراموش شده بودند
جلال خوش چهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار نوشت: همه تلاش مخالفان دولت که تنها چند ماه از شروع به کار دور دوم آن گذشته، زخم زدن بر امیدمردم بوده است. ناامید کردن مردم با انواع لطایف الحیل انجام شد تا به این وسیله آنان را از انتخاب خود سرخورده کنند.
مخالفان یا ساده اندیشانه و یا به عمد، مانع هرگونه اصلاح و تغییر در شریک شدن مردم در منافع عمومی شدهاند. آنان چنین نمایاندهاند که امید بستن به اصلاح و نوسازی ممکن نیست و هرچه هست بازی قدرت میان دو جناحی است که برای کسب موقعیت برتر در سهمبری از منافع رقابت میکنند.
سرانجام آنچه از سوی ناظران و دلسوزان در همه دو دهه گذشته هشدار داده میشد، سر باز کرد. این بار نه از سوی این جناح و آن جناح رقیب، بلکه از سوی مردمی که باور کردهاند؛ در میان هیاهوی رقابتها و توزیع منافع عمومی، نادیده گرفته شدهاند و یا نقش آنان به هیچ انگاشته شده است. واقعیت این است که هر دو جناح رقیب اصلاح طلب و اصولگرا در بروز اعتراضات اخیر غافلگیر شدند؛ همانگونه که در مراسم تشییع «مرحوم مرتضی پاشایی» خواننده پاپ، یا چرا دور برویم جنبش مردمی امداد رسانی به زلزلهزدگان کرمانشاه، همین وضع پیش آمد.
بیاعتمادی مردم ناشی از بحران هویتی است که برخی طیفها بر بدنه نظام سیاسی کشور طی سالهای متمادی و به ویژه ماههای اخیر تحمیل کردهاند. در تصور آنان مردم بخش زیرین جامعه هستند که در وضعی انفعالی به مثابه آبی هستند که در هر ظرفی شکل میگیرند. از این رو اگر مطالبات آنان نه تنها در بخش اقتصاد، بلکه فرهنگ، سیاست و اجتماع پاسخ داده نشود، اهمیت نخواهد داشت. اما همان دو یادآوری بالا زنگ هشداری بود برای همه آنانی که در معادله بازی قدرت، دچار فراموشی یا خوش خیالی شده بودند. نگاهی به جمعیت معترض و ساخت ترکیبی آنان به خوبی نشان میدهد که نسل جوان، فارغ از جدالهای کشدار و فرساینده سیاسی، مطالبات خود را میجوید. این مطالبات بیش از هرچیز به حق زندگی در چارچوب امنیت روانی، سامان سیاسی و اقتصادی، به رسمیت شناختن شئون طبقاتی و اجتماعی و تقویت امید به آینده اشاره دارد. در یک کلام؛ حق زندگی فارغ از دغدغههای جان کاهی که در رقابتهای جناحی یا نادیده گرفته شده و یا گم شده است.
مخالفان دولت در زخم زدن به امید مردمی که با احتساب همه نقاط قوت و ضعف رئیس دولت و کابینهاش، به نتایج برنامههایش در کوتاه و بلند مدت چشم دوخته بودند، آن اندازه خردمندی نداشتند که انتخاب حسابگرانه مردم، فرصتی است از سوی آنان به نظام سیاسی که خود را از کشمکشها و مجادلات کسالتبار جناحی خارج کند و در بستری از نگرش اعتدالی، چشمانداز روشن را پیش روی مردم قرار دهد. آنان بازی «همه یا هیچ» را برای منافع خود تعریف و دنبال کردند. نتیجه همان شد که در روزهای اخیر رخ داده است. مخالفان دولت اکنون باید به درستی دریافته باشند که سوزاندن ظرفیتهای نظام و سرخورده کردن مردم از امید به آینده، برای هیچ طرفی سود آور نیست؛ حتی مردمی که با اعتراضات خود فریاد زدند؛ ما هستیم و نباید فراموشمان میکردید.
اعتراضات اخیر به همان اندازه که میتواند برای منافع عمومی و نظام سیاسی هشدار دهنده باشد، فرصتی موقعیتساز است که اراده انجام اصلاحات لازم را در خدمت به نوسازی کشور بهکار گرفت. تنها در این صورت است که فرصت طلبان در بهرهگیری از اوضاع ناکام خواهند شد. هیچیک از مردم معترض نمیخواهد ایران به سرنوشت غمبار مردم سوریه، عراق، افغانستان، یمن دچار شود. ایرانیان ملتی هستند که آموختهاند در بزنگاههایی چنین که از در و دیوار بوی توطئه برای نابسامانی میآید، وفاق و همبستگی خود را در تمامیت کیان کشور حفظ کنند.
نباید به توطئهها از هر جنس و ترکیب مجال دوباره داد. ثبات گوهری است که در نابسامانی تحمیل شده به مردم منطقه خاورمیانه، در اختیار ملت ایران است. کافی است مردم معترض باور کنند که فریاد اعتراض آنان شنیده شده و پس از این مطالباتشان نادیده و یا فراموش نمیشود.
«ما» مردمیم
ثمینا رستگاری طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان «ما» مردمیم نوشت: مردم کلمه مبهمی است، میتوانیم وقتی به نفع ما رای میدهند ملت آزاده و سرافرازشان بنامیم و وقتی برخلاف خواست ما عمل میکنند عوام و احساساتیشان بخوانیم. مردم یک توده بیشکل است، هر کس با هر ظرفی که دستش باشد میتواند از این توده نمونهبرداری کند و بر آن اسمی بگذارد. برای ما روزنامهنگاران، اما مردم مردمند. بیهیچ صفت و لقبی. ما به اقتضای شغلمان صدای آنها هستیم بر لبه باریکی از امنیت شغلی از آنها حرف میزنیم و دفاع میکنیم. ما خود مردمیم. رکن چهارم دموکراسی که هر چقدر هم ارکان دیگر کوتاه و بلند شوند ما راه خودمان را میرویم. سالهاست که چنین میکنیم.
حالا در این کشور اتفاقی افتاده است و ما موظفیم که آن را ببینیم و از آن سخن بگوییم. یک اصل بدیهی برای ما وجود دارد. اگر مانع حرف زدن کسی شوی، او فریاد خواهد زد. اگر امید به آینده را از او بگیری او حال خود را هم به باد میسپارد.
از نظر مای روزنامهنگار اتفاقی افتاده است. عدهای نگران از معیشت خود و تنگ آمده از فقر و نداری هرروز اخبار را دیدهاند و شنیدهاند که مدیرانی که باید وضع آنها را سامان دهند بردهاند و خوردهاند و دست کسی هم به آنها نمیرسد. آنها در روزنامههای مخالف دولت خواندند، از نماز جمعهها و تلویزیون شنیدند که هرچه دولت برای مذاکره با غرب رشته پنبه شده و اگر امیدی به تغییر وضعشان در نتیجه انتخاب روحانی داشتهاند اشتباه بوده و اگر در صفهای طولانی برای رای دادن ایستادند خوشخیالی کرده اند از سوی حامیان دولت هم بیشتر حرف شنیدند تا اینکه عمل ببینند. مبارزه با فساد به هزارتوی کاغذ بازی حواله داده شده و کسی پاسخگو نیست. همه در گرفتن امید از مردم با هم مسابقه گذاشتند و حالا میوه تلخ آن سبقتها به ثمر نشسته است.
درست است که ایران دشمن دارد. عربستان از خیال خام شکستن شاخ فاتح مبارزه با داعش بدش نمیآید. امریکا خواهان تضعیف قدرت منطقهای ایران و ساکت شدن صدای مخالف ٤٠ سالهاش است. منافقین و سلطنتطلبها هویتشان در گروی تغییر رژیم ایران است. چه چیزی برای آنها بهتر از این است که تصویری که از ایران میبینند آتش و دود باشد. اینها هم درست است، هم بدیهی و هم مهم. نادیده گرفتن این واقعیات در تحلیلها اصل آن تحلیل را زیر سوال میبرد، اما نکته مهمتر این است که همه دشمنان مردم ایران نه بر نقاط قوت که بر نقاط ضعف ما سرمایهگذاری میکنند. هیچ ایرانی تمایلی به از دست رفتن تمامیت ارضی و سوریه شدن ایران ندارد. فهم این نکته وظیفه آنهاست که اعتراض میکنند، اما مسوولیت از عهده مسوولان ساقط نمیشود. این اتفاقات چند روز اخیر یک پیام روشن دارد، نمیتوانی غیرمسوولانه دولت را تضعیف کنی و امید را از مردم بگیری، آن کس که امیدش از روحانی قطع شود به آزمون پس دادگان دیروز دل نخواهد بست. نمیتوانی مجراهای سخن گفتن مردم را ببندی و در چرب و شیرین پست و مقام خودت غرق شوی.
ایران دشمن دارد؛ درست. این نکته را هم مردم باید بفهمند و هم مسئولان. شناسایی نقاط ضعف ساختار و برطرف کردن آنها در کوتاهترین زمان ممکن وظیفه مسئولان است. گفتار درمانی و حوالت دادن به آینده دور برای جوان بیکار شغل نمیشود و برای مردم بینان نانی فراهم نمیکند.
جنس اعتراضات اخیر را باید بشناسیم. آن را نمیتوان در قالب تجربیات گذشته صورتبندی کرد. نمیتوان برای آن فقط یک مقصر انتخاب کرد. در تمام ٤٠ سال گذشته هر جا صدایی بلند شده نیروهای اپوزیسیون خارجی در پی مصادره آن بودهاند این اعتراضها هم از آن قاعده مستثنی نیست، اما نشنیدن جان کلام صدای معترضین هم خطاست. هر گونه بیتدبیری و بیمسوولیتی هیزمی درون آتش انداختن است.
آتش زدن پرچم نشانه صهیونیستی است!
محمد ایمانی دربخشی از سرمقاله امروز رسالت با عنوان تأملی در اتفاقات اخیر نوشت: بدون تردید مردم، مشکلات معیشتی دارند، مطالبات اقتصادی دارند، گلایه از عدم برخورد دولت با مفاسد دارند، قاعدتاً باید اگر اعتراضی در راهپیمایی هم باشد، شعارها ناظر به رفع این گرفتاریها باشد. اما نوع شعارها نشان میدهد که اصلاً ناظر به این مسائل و مشکلات نیست. همه داد و فریادها معطوف به ادامه و استمرار تتمه شعارهای ساختارشکن فتنه ۸۸ است. در فتنه ۸۸، انتخابات بهانه نشانه گیری اصل نظام بود. در فتنه اخیر، گرانی و بیکاری بهانه، و هدف اصلی نظام است. در تمام درگیریهای فتنه ۸۸ حتی یک مورد هم نمونه نداشتیم که پرچم ایران را آتش بزنند. اما در این فتنه شاهد بودیم این حادثه تلخ اتفاق افتاد. این یک علامت و نشانه است و در این علامت، صهیونیستی و آمریکایی بودن اغتشاش، به صورت پررنگ، مشهود است. ملت ایران و ملتهای جهان بارها در تظاهرات خود پرچم آمریکا و اسرائیل را به آتش کشیده اند. پرچم سوزی در اغتشاشات اخیر عمق کینه و انتقام آمریکا و اسرائیل را نشان میدهد و این قطعاً یک دستور بوده که اجرا شده است.
غرب به ویژه آمریکا برنامه ده ساله سوم نبرد نرم علیه جمهوری اسلامی را زودتر از موعد میخواهد کلید بزند فکر کرده برخی نارضایتیهای مردم میتواند بستر خوبی برای شروع باشد. نطفه فتنه نبرد نرم سوم آمریکا با مقاومت مردم، هوشیاری دستگاههای امنیتی و برخورد جدی قضائی منعقد نخواهد شد و به زودی مردم و مسئولین، خائنین به ملت را معرفی نموده و به اشد مجازات خواهند رساند.
انقلاب اسلامی به زودی چهل ساله میشود. مردم در آستانه ورود به چهل سالگی انقلاب اسلامی، مؤمنانهتر و هوشیارانهتر حضور دارند و اجازه تحرک دشمن در داخل را نمیدهند. انقلاب اسلامی فراز و نشیبها و بالا و پایینهای بسیاری را دیده است. انقلاب اسلامی امروز در جهان و منطقه در اوج اعتبار و درخشندگی است. ملت ایران بر سکوی اقتدار منطقهای و جهانی ایستاده است و به برنامه براندازانه آمریکا نیشخند تمسخر آمیز میزند.
آمریکا و رژیم صهیونیستی و حکام مستبد استعمار پیر در لندن بدانند به زودی ضربهای سخت در منطقه دریافت خواهند کرد. آشغال سوزی در تهران و شهرستانها نمیتواند نشانه قدرت آنها باشد، اما شاید بتواند چند روزی تشفی دل شکسته آنان از شکستهای اخیر باشد. امروز جامعه جهانی، آمریکای جهانخوار را نشانه گرفته است. ایران و ملت بزرگ و آگاه آن نمایندگی این جامعه علیه مظالم آمریکا را به عهده دارد. «تک خوری» و «جیب بری» ترامپ آبرویی برای آمریکا حتی برای شرکای اروپایی اش باقی نگذاشته است. ملت ایران همصدایی با ترامپ را در داخل تحمل نمیکند و این غائله را با کمترین هزینه جمع خواهد کرد.
فیلترینگ، تکرار تجربه شکستخورده
روزنامه قانون در بخشی از گزارش امروز خود با عنوان «فیلترینگ، تکرار تجربه شکستخورده» نوشت: دو روزی میشود که تلگرام و اینستاگرام فیلتر شده است؛ آنگونه که در سایتهای خبری آمده، این اتفاق به دستور مقامهای امنیتی ایران و برای کنترل اعتراضهای مردم رخ داد. این در حالی بود که رییس جمهور در سخنرانیهای مختلف خود پیش از روزهای انتخابات اردیبهشت ۹۶ گرفته تا همین سخنرانی هفته قبل، وعده داده بود که دیگر در چنین مواقعی برای شبکههای اجتماعی و اینترنت محدودیت و فیلترینگ ایجاد نمیشود. علت اصلی فیلترینگ تلگرام نیز مربوط به یک کانال تلگرامی بود که در روزهای گذشته اقدام به انتشار اخبار جعلی و تشویق مردم به خشونت میکرد.
اینکه فیلتر شدن سایتها و شبکههای اجتماعی میتواند اثری بر روابط شهروندان در دنیای مجازی و بهرهگیری از آنها در زندگی شهروندی داشته باشد یا نه، سوالی است که از سوی بسیاری از کارشناسان و اهل فنون ارتباطی با پاسخ منفی مواجه میشود. با این حال، دکتر مجید رضاییان، دارای دکتری علوم ارتباطات در گفتوگو با «قانون» به بررسی وضعیت فیلترینگ شبکههای اجتماعی در ایران و اثر گذاری این اقدام پرداخته و میگوید: «بخشی از این ماجرا را باید مجلس و وزارت اطلاعات پاسخگو باشد و بخش دیگری هم مربوط به ماجرای اطلاع رسانی و خبر است. در بخشی که مربوط به شبکههای اجتماعی است، اینکه باید فرهنگ استفاده از شبکه های اجتماعی هم ایجاد شود. ما در این زمینه همیشه ضعف داشته ایم؛ چه زمانی که فیلتر بودهایم و چه زمانی که فیلتر نبودهایم».
او با اشاره به اینکه رسانههای رسمی همیشه به علت سانسور نتوانسته اند آن طور که باید اطلاعات درست و دقیق را به مردم بدهند، افزود: «متاسفانه رسانههای رسمی در انتقال اخبار و اطلاعات موثق دچار مشکل و محدودیت است و مردم تشنه شنیدن خبرهای درست و صحیح هستند. به خاطر همین به کانالهایی مراجعه میکنند که خبرها را همراه با شایعه و دروغ برای مردم منتشر میکند. وقتی مخاطب جواب خودش را از رسانههای رسمی نگیرد، به شایعات رو میآورد و آن را به شکل خبر میبیند». او اشاره میکند به اینکه ماهیت خبرهایی که از رسانههای رسمی منتشر میشود، دارای مسئولیتهای حرفهای و اخلاقی است و میگوید: «درشبکههای اجتماعی هیچ کدام از خبرها مشروعیت و سندیت ندارد. در این چرخه غلط وقتی یک اتفاقی مانند اعتراضات تهران اتفاق میافتد، میتواند بسیار آسیبرسان باشد. از طرفی رسانههای رسمی مانند تلویزیونها باید نقص هایشان را برطرف کنند و برای پوشش خبرها به طور سلیقهای برخورد نکنند و اتفاقها را درست و صحیح نمایش دهند. این باعث اعتمادسازی میان مردم هم خواهد شد».
مجید رضاییان، دکتری علوم ارتباطات در گفتوگو با «قانون» ادامه میگوید: «وقتی اطلاعات رسانههای رسمی بر اثر فشار سانسور حاکمیت، غلط یا ناقص باشد، میان مردم سردرگمی پیش میآید که خبر درست را از کجا باید پیگیری کنند. البته زمانی هم که تلگرام فیلتر نبود، مردم باز خبرهای روزنامه را از همین طریق دنبال میکردند و حالا که دیگر دسترسی به آن محدود شده است». دکتر مجید رضاییان، فیلترینگ را فرصتی برای رقابت رسانههای رسمی درانتشار اخبار درست دانست و افزود: «البته این در حالی است که فشارها برای محدود کردن رسانهها از بین برود و بتوان خبرها را از مجرایی سالم و درست به جامعه تزریق کرد». روز گذشته، آذریجهرمی، وزیر ارتباطات در یکی از توییتهای خود نوشت که «فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام موقتی خواهد بود و بعد از مدتی برداشته میشود». اینکه اگر فیلترینگ پاسخگویی انتظار مسئولان برای کنترل رفتارهای ساختارشکنانه است، چرا موقتی است و اگر پاسخگو نیست، چرا اعمال میشود، سوالی است که نه تنها وزیر ارتباطات بلکه بسیاری دیگر از مسئولان از پاسخ آن درمیمانند. در دنیایی که پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات کار را به استفاده از ابراینترنتی در برخی جوامع کشانده و به سرعت ثانیه، دنیای ارتباطات تغییر میکند، فیلترینگ مهجورترین تصمیم ممکن در قبال رفتارهای بانظم و بینظم شهروندی است که هیچگاه مسئولان امر از آن درسی نمیگیرند.
به رسمیت بشناس و توافق کن!
محمدمهدی مجاهدی استاد دانشگاه طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت: نخبگان ارگانیک به کسانی گفته میشود که فارغ از میزان سواد و تحصیلات و منزلت اجتماعی، درون یک صنف یا گروه حرفهای و معیشتی، مرجعیت دارند، مانند چهرههای شاخص سندیکایی. در شرایط خطرخیز و لغزنده فعلی آنچه از نخبگان ارگانیک برای حفاظت از تمامیت ایران برآمدنی است، از هیچ مرجعیت سیاسی و اجتماعی دیگری ساخته نیست. ایشان با شناخت دقیق و درست از حساسیتها و تمناها و نیازهای گروههای صنفی خود میتوانند به قابل فهمترین بیان و مؤثرترین شیوه، کوشش کنند که سوء فهمهای متقابل میان دولت از یک سو و گروههای حرفهای و اصناف و اقشار مردم از سوی دیگر را بیان کنند و این سوءتفاهمها را کاهش دهند. بهجای سر باز زدن از شناسایی اعتراضات، مسئولان باید با صداقت و هوشمندی سراغ نخبگان ارگانیک بروند، سخنان و خواستههای ایشان را به سمع قبول بشنوند و از ایشان بخواهند که از مرجعیت مؤثر خود برای کاهش تنشها استفاده کنند. در این مسیر باید تنوع مرجعیتهای محلی و ارگانیک را به رسمیت شناخت. بقای ایران و قرار این سامان سیاسی راه حل نظامی و انتظامی با استفاده از مکانیسمهای کنترل و مراقبت و سرکوب ندارد. تجربه خاورمیانه در سالهای اخیر باید برای فهم این معنای ساده کفایت کند. بقای ایران و قرار این سامان در گرو به رسمیت شناختن اعتراضات و سپس کوشش مجدانه و صادقانه و حلمسألهای از سوی دولت برای فعال شدن میانجیگرانی از میان نخبگان ارگانیک برای رفع سوءتفاهمها و شکل دادن به یک توافق رفع بحران میان بخشهای مختلف جامعه از یک سو و مسئولان از سوی دیگر است.
بهدنبال راه علاج
محمدتقی فاضل میفاضلمیبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: جریانی که در چند روز اخیر در کشور شاهدیم و اغلب استانها و شهرهای کشور را فراگرفته، فرجام آن روشن نیست و ممکن است خسرانهای بزرگ و جبرانناپذیری به کشور وارد کند. چون این اعتراضها از حالت مدنیت خارج شده و رنگ خشونت به خود گرفته است. آتشزدن مسجد و حسینیه و اماکن عمومی هیچ توجیهی ندارد و با اعتراض مدنی سازگار نیست و از طرفی سرکوب و برخورد نیز فایدهای ندارد و خشونت را بیشتر میکند؛ این اقدامات شاید در کوتاهمدت راه علاج باشد، ولی در درازمدت نه. وقت آن است که مسئولان کشور هرچهزودتر راه علاجی بیندیشند و فرصتهایی را برای ملت فراهم کنند. مشکلات تنها معیشت نیست. بخشی از مشکلات غیراقتصادی و مربوط به جاهای دیگر و موضوعات دیگر است و در رأس آنها فساد اداری است. ضروری است از شخصیتها و افراد دلسوز نظام و کشور که سالهاست به دلایلی در کنارند، دعوت شود و با درجریانگذاشتن مردم و صدور بیانیه پارهای از اعتراضات بحق مردم را که در راستای حفظ استقلال کشور و نظام است، بپذیرند و راهحلی برای آن پیشنهاد دهند. لازم است راه و رویکرد گذشته اصلاح شود، ادبیات صداوسیما که یکسویه است و رسانههایی که هر چیزی را به گردن دولت میاندازند، باید تغییر کند و کسانی که این ماجرای پرآشوب را آغاز کردهاند، شناسایی شوند و به مجازات برسند.
خلاصه یک رفرم اساسی در چارچوب قانون اساسی صورت گیرد. ایرانیانی که در خارج از کشور به صورت اجبار زندگی میکنند، با اطمینان به کشور بازگردند و تمام احزاب و گروههای سیاسی هر نوع بهاصطلاح دلسوزی یا حمایت خارجی را از این جریان محکوم کنند. در یک جمله تنها راهحل این بحرانها ایجاد یک وحدت و همدلی ملی است.