مجادله بر سر حضور زنان در ورزشگاه، عبور امریکا از محمدبن سلمان، بیانات رهبر انقلاب در دیدار نخبگان و استعدادهای علمی، سه بانک ایرانی خارج از گود تحریم، FATF در مجاری قانونی، برکناری در کمین بن سلمان، سونامی تغییر در ارشاد، پروپاگاندای جدید ترامپ، تأیید بازداشت مدیرعامل ایرتویا، موافقت روحانی با افزایش حقوق کارمندان، بار صنعت خودرو بر دوش استاندارد، رسانهها و دریاچه ارومیه و افشای زوایای جدید از قتل جمال قاشقچی، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۶ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات رهبر انقلاب در جمع نخبگان علمی کشور با محوریت لزوم پیشرفت علمی، مجادله بر سر ورود یا عدم ورود زنان به ورزشگاه ها، آخرین جزییات منتشر شده درباره کشته شدن خاشقچی و برکناری در کمین بن سلمان از عناوینی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ورزشگاه رفتن بانوان معضل یا مسأله؟
بهمن کشاورز در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد که موضوع حضور زنان در ورزشگاه را با دیدگاههای منتظری دادستان کل و علی مطهری برجسته کرده نوشت: موضوع حضور استثنایی و غیرمترقبه تعدادی از خانمها- نه همه آنهایی که تمایل داشتند- در استادیوم ورزشی آزادی باعث بحث و نقل بسیار شد. برخی آن را پدیده گشایش کلی دانستند و بعضی آن را صرفا حرکتی ناشی از اغتنام فرصت و نه آغازی برای یک فرآیند معرفی کردند. سپس گفتههای برخی مقامهای مسوول امیدها را زایل کرد و ... .
حتی برخی هشدارها و تحذیرها باعث شد که امیدواران گمان برند که گویا وضع وخیمتر هم شده است. بهترین معیار برای سنجش در اینگونه موارد قانون است. در قانون اساسی از مقدمه گرفته تا برخی از اصول مربوط به کلیات و اصول خاصی از فصل سوم راجع به حقوق ملت ایران در اموری از این قبیل تفاوتی بین آحاد مردم اعم از زن و مرد قایل نشده است. به طور مشخص در اصل ۲۰ قانون اساسی آمده است: «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانونقرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.» بنابراین اگر اشکال این باشد که به زعم بعضی آنچه در ورزشگاهها میگذرد با شؤون خانمهای ایرانی انطباق ندارد پاسخ این خواهد بود که شان زن ایرانی فراتر و مقامش بالاتر از آن است که با این مسائل خدشهدار شود.
اگر آن گونه که نقل شده است، ایراد این باشد که پوشش ورزشکاران به گونهای است که نباید در معرض دید نسوان قرار گیرد آنگاه باید گفت: خانمهای ما از این جهت نیز در مرتبه و منزلتی هستند که طرح اینگونه موارد درباره آنان بر شخصیت و ابهت آنان منطبق نیست.
گمان میرود در شرایطی که کشور دچار معضلات بزرگ و در معرض آسیبهای شدید است پرداختن به مواردی از این قبیل صحیح نباشد.
وقتی خانمها که در جنگ خود را نشان دادند و در دانشگاهها پیشتاز و پیشرو هستند، به سرگرمی و تفریح در این حد قانع هستند چرا باید موضوعی را که مسأله محسوب نمیشود به معضلی پیچیده تبدیل کنیم.
ریشه ناکامی «اصولطلبها» چیست؟
کوروش الماسی پژوهشگر در بخشی از یادداشتی که در شماره امروز روزنامه قانون چاپ شده نوشت: ناکارآمدی و آشفتگی میان اصلاح طلبان موجب فاصله گرفتن این جناح از فرآیند تأثیرگذاری بر امور کلان کشور و حتی از دست دادن مقبولیت و اعتبار سیاسی و اجتماعی این جناح میان توده مردم در اقصی نقاط کشور شده است. در این راستا بیان نکاتی پیرامون ریشههای ناکارآمدی و ناکامی اصلاحطلبان خالی از لطف نیست. اصلاح طلبان محصول انقلاب و نه شرایط عینی هستند. به عبارتی اصلاح طلبان همان اصولگراهای انقلابی هستند که از قدرت به حاشیه رانده شدند. به همین دلیل سیاست ورزی برای این دسته از اصولگرهای اصلاح طلب شده یا به عبارتی «اصولطلبها»، بازپس گرفتن جایگاههای از دست رفته بود و نه نمایندگی یا تلاش برای محقق کردن مطالبات گوناگون شهروندان. آشکارترین ویژگی «اصولطلبها» استفاده ابزاری از مفهوم مردم است.
در یک فرآیند طبیعی سیاسی، سیاست ورزان محصول نیازهای گوناگون اجتماعی هستند. به این معنی که مدیریت کلان موجود به دلایل گوناگون توانایی یا اراده حل و فصل چالشهای گوناگون اجتماعی و نیازهای شهروندان را ندارد و همین ناکامی سیاست ورزان مستقر، بستر پدیدار شدن سیاست ورزان جدیدی است که توانایی و اراده پاسخگویی به نیازها، اهداف و تمایلات شهروندان را دارند. آن دسته از «اصولطلبها» که سودای بازگشت به قدرت را ندارند، در پایان عمر سیاسی خود با ارزشترین خدمتی که میتوانند به منافع و امنیت ملی کنند، این است که راه ورود نسل جدید سیاست ورزان برآمده از شرایط عینی کشور که اراده و توانایی برای تلاش در راستای حل و فصل چالشهای ملی و کاستن از دشواریهای شهروندان را دارند، به عرصه مدیریت کلان هموار کنند. اعتبار یا عدم اعتبار جناحهای سیاسی ازجمله اصولطلبها نظر مثبت یا منفی شهروندان نسبت به این جناح هاست. مبنای نظر شهروندان نسبت به جناحهای گوناگون عملکرد عینی، ملموس و قابل ارزیابی است. بارزترین نظر شهروندان درمورد جناحهای سیاسی از جمله اصولطلبها از و بعد از وقایع دی ۹۶ به شفافترین شکل بیان شد. چندی پیش (۱۳/۶/۹۷) یادداشتی با عنوان «اصلاح طلبان، مدیون شورای سیاست گذاری» در روزنامه آرمان چاپ شد. به باور نگارنده واژه «مدیون» به درستی حاکی از نگاه ژنرالهای اصولطلبها به جایگاه خود و رابطه خود با شهروندان است. باید گفته شود در عالم سیاست، سیاست ورزان صادق و بی منت فقط انجام وظیفه میکنند. در عالم سیاست کسی لطف نمیکند بلکه آنچه انجام میشود همان چیزی است که باید انجام شود. نبود گعده هایی، چون شورای سیاستگذاری سودمندتر از بودن آنهاست. به این دلیل ساده که شورای سیاستگذاری نه ساختار، نه ارتباطی با توده مردم، نه برنامه ملی و... دارد. شورای سیاستگذاری نمود عینی لویه جرگهای است که شرکت کنندگان در آن هر منفعتی را غیر منافع ملی پیگیری میکنند. شاید آن آقازادهای که گفت: به خاطر ژن خوب است که من در تجارت موفق هستم، نمود خوبی از اهداف و فضای فکری حاکم بر شورای سیاستگذاری باشد. با توجه به وجود چندین حزب اصولطلبها و مبادلات و روابط آشفته میان آنها (عملکرد اصولطلبها در انتخاب شهردار جدید بعد از استعفای آقای نجفی نمود شفاف و گویای این حقیقت بود که منافع فردی و گروهی اصلاح طلبها بر منافع جمعی اولویت دارد) میتوان پرسید، چرا افرادی که خود را اصلاحطلب مینامند در قالب یک حزب فعالیت نمیکنند؟ شفافترین دلیل این است که افراد و احزاب گوناگون به اصطلاح اصلاح طلب در پی تحقق منافع فردی یا حزب مطبوع خود و نه منافع ملی هستند. منافع ملی یک تعریف بیش ندارد. منافع ملی یعنی منافع همه و نه (ژن) من یا جناح من. منافع یکایک شهروندان ایران زمین که شناسنامه ایرانی دارند. منافع شهروندانی سیستانی، خوزستانی، کول بران کردستانی، ارومیهای و... که نه آب، هوا، کار، دسترسی مناسب به آموزش، بهداشت و... دارند و نه برخی سیاست ورزان تهران نشین که خلاقیت خاصی در تولید ژنهای خوب دارند.
اصولطلبها برآیند شرایط عینی عرصه سیاسی نیستند، بلکه محصول به حاشیه رفتن از ساختار قدرت هستند. ریشه پیدایش اصولطلبها نقش و اهمیتی کاربردی در عملکرد، اهداف، برنامه و ... آنها دارد. فردی که به واسطه به حاشیه رفتن از ساختار قدرت اصلاح طلب شده، اندیشه ها، عملکرد، برنامهها، اظهارات و ... خود را در راستای بازگشتن به ساختار قدرت چیدمان میکند. اما افرادی که برآیند شرایط عینی، یعنی انواع چالشهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، روابط خارجه، اقتصادی و... که محصول اجتناب ناپذیر ناکارآمدی مدیریت کلان محسوب میشود، هستند و برای بهبود شرایط و کاستن درد و رنج غیر انسانی شهروندان و سربلندی، اقتدار، پایداری کشور تلاش میکنند.
برنامه نود و صدا و سیمای مخاطب گریز
هرمز شریفیان در سرمقاله امروز روزنامه همدلی با عنوان صدا و سیمای مخاطب گریز نوشت: سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بهویژه در سه دهه گذشته بارها مورد انتقاد اشخاص و گروههای داخلی از طیفهای گوناگون قرار گرفته است. این انتقادها تا جایی پیش رفته که این سازمان عریض و طویل که مالک اصلی آن مردم ایران هستند، به «صدا و سیمای میلی» مشهور شده است.
آمارهای رسمی و غیر رسمی میگویند «برنامه ۹۰» به تهیهکنندگی و اجرای «عادل فردوسیپور» پر مخاطبترین و محبوبترین برنامه تلویزیون ایران در پیش و پس از انقلاب بوده و هست. نکته تاسفآور این است که برخی مدیران نابغه صدا و سیما از آنجا که فرسنگها با رشته علوم ارتباطات، رسانه و در پی آن مخاطبشناسی، فاصله دارند، بارها در صدد زمین زدن و تعطیلی این برنامه بر آمدند. نخست در دوران ریاست دولتهای نهم و دهم که نزدیکان و یاران غار آن رئیس دولت، قصد تعطیل کردن آن را داشتند و البته موفق نشدند، اما گویا تیم جدید مخالفان برنامه ۹۰ اینبار تیرشان به سنگ نخورده و اهتمامشان برای تعطیلی این برنامه، به بار نشسته است.
هرچند از بعد تحلیل رسانهای، اشکالاتی به شخص فردوسیپور و بخشها و قسمتهایی از این برنامه و اجرای او وارد است، اما در مجموع این برنامه با مخاطبان دهها میلیونیاش در ایران و سراسر نقاط جهان، در جذب مخاطب بسیار موفق عمل کرده است.
مدیران رسانهای در تمام دنیا به دنبال افرادی مانند مجری این برنامه میگردند تا برایشان برنامه بسازد و مخاطب جلب کند تا در عین حال بتوانند به منافع اقتصادی فراوان برسند که صدا و سیما البته در این بُعد و از قِبَل برنامه ۹۰ به سودهای سرشار رسیده است.
حالا مدیران بیرقیبترین دستگاه دولتی ـ. حکومتی کشور، بدون در نظر گرفتن ریزش این مخاطبان، اراده کردهاند برنامه ۹۰ را «حذف» کنند. معلوم نیست گیرندگان این تصمیم برای جایگزینی چنین برنامهای چه تمهیدی دارند و آیا اصلا برایشان اهمیتی دارد که مخاطب ایرانی بهجای تماشای یک برنامه ایرانی، به تماشای سریالهای زیانآور ترکی یا شبکههای فارسیزبان در آن سوی آبها، بنشینند؟
آنچه رخداده نشان میدهد که برای مدیران سیما چندان اهمیتی ندارد که ایرانیها در دوشنبهشبها بهجای یک برنامه سراسر ایرانی و ورزشی چه ببینند! که اگر داشت، خواسته یا ناخواسته مخاطب ایرانی را دچار ریزش نمیکردند.
مخاطب ایرانی، چون صاحب صدا و سیماست حق دارد بپرسد که دلیل تعطیلی چنین برنامه پرمخاطب و محبوبی چیست و تعطیلکنندگان این برنامه موظفند تا هرچه زودتر این دلایل را رسانهای کنند.
برنامه ۹۰ با تمام اشکالاتش در طی نزدیک به ۲۰ سال گذشته منشا رخدادهای بسیار مهم و البته مفیدی در جامعه ورزشی بهویژه فوتبال و غیر ورزشی بوده، کاری که بسیاری از مدیران کشور در مدتی بسیار بیشتر، از انجام آن عاجزند، بهویژه مدیران صدا و سیما که بهنظر میرسد اطلاع زیادی از کارکردهای شگرف و تاثیرگذار مجموعه تحت مدیریت خود ندارند یا اگر دارند تنها سلایق شخصی خود و دوستانشان را برای ادامه یک برنامه تلویزیونی در نظر میگیرند.
برنامه ۹۰ با همه ایرادهایش پرده از بسیاری مفاسد در فوتبال برداشت و طی نزدیک به دو دهه توانست دست کم مدیران فوتبال را مجبور به پاسخگویی کند و در مواردی نمایندگان مجلس و وزیران نیز مجبور شدند به دلیل تنویر افکار عمومی در این برنامه حاضر و «پاسخگو» باشند.
بدون تردید فردوسیپور و برنامهاش اگر هیچ کاری نکرده باشند، که البته کردهاند، اما مهمترین و مفیدترین کارشان پاسخگو کردن مدیرانی بود که عادت به جواب دادن نداشتند. یکی از مهمترین کارکردهای رسانه همین است تا همه مسئولان کشور بدانند که «پاسخدادن» از وظایف آنهاست و مجبورند تن به پرسش نمایندگان افکار عمومی بدهند.
مدیران صدا و سیما به دلیل مدیریت بر دستگاهی رسانهای بیش از سایرین در معرض پاسخگویی قرار دارند و اگر گمان میکنند، چون مدیر بزرگترین رسانه کشور هستند و تنها میتوانند پرسشگر باشند، سخت در اشتباهند.
شکی نیست که افکار عمومی و مخاطبان چند ده میلیونی برنامه ۹۰ منتظرند تا برنامه محبوبشان روی آنتن برود تا در جریان مسائل ریز و درشت فوتبال، این ورزش پرطرفدار قرار بگیرند.
مدیران شبکه ۳ و سیما زیاد نمیتوانند سکوت اختیار کرده یا از زیر بار پاسخگویی شانه خالی کنند، مردم و افکار عمومی منتظر سرانجام برنامه محبوبشان هستند و بهتر است این برنامه بهزودی از سر گرفته شود در غیر این صورت ادله مدیران سیما برای تعطیلی این برنامه باید منطقی و قانع کننده باشد.