رشد ۲۰ درصدی خط فقر، اعلام عفو عمومی گسترده در آیندهای نزدیک، مادورو این بار میرود؟، حذف شگفتیآور کره جنوبی و استرالیا، کوپ سپرده گذاران به بازار بورس، شراکت مصلحتی ترکیه و سوریه، تأیید ممنوع الخروجی پوری حسینی، معیشت در گردنه فقر و قیام پارکها علیه دشت تهران، رئیسجمهورسازی از راه دور، امکان تغییر ذائقه صاحبان سپرده، قدرتهای جهانی در دو سوی تقابل کاراکاس و واکنشها به کلیپ جنجالی ترویج کودک همسری، از مواردی هستند که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده اند.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ششم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که التهابات سیاسی ونزوئلا و واکنشها به رئیس جمهور خودخوانده این کشور با تیترها و عناوین متنوعی در روزنامههای امروز برجسته شده است. راهاندازی ساز و کار مالی ویژه اروپا با ایران این هفته، عفو عمومی گسترده زندانیان در آستانه چهل سالگی انقلاب و جزئیات لایحه جدید و مهم اصلاح قانون انتخابات، از دیگر موضوعاتی است که در روزنامههای امروز مورد توجه روزنامه نگاران قرار گرفته است.
روزنامه ایران جزئیات لایحه جدید اصلاح قانون انتخابات با عنوان شفافیت در انتخابات را تیتر یک امروز خود کرد. رئیسجمهور سازی از راه دور، تیتر گزارشی است که این روزنامه روی پس زمینه تصویری از رئیس جمهور خودخوانده ونزوئلا و با درج خبر امریکا و متحدان غربیاش از خوان گوآیدو ـ که خود را رئیسجمهور موقت ونزوئلا خوانده ـ در صفحه نخست خود برجسته کرده است.
روزنامه آرمان امروز عنوان خط فقر هر ماه٢۰درصد رشد دارد را تیتر یک کرده و گزارشی از تأثیرات زباله گردی در جامعه با عنوان زباله گردی؛ افزایش خشم پنهان فقر در صفحه نخست خود گنجانده است. این روزنامه یادداشت امروز خود را به مطلبی با تیتر بگذارید هاشمی زنده بماند! اختصاص داده است.
روزنامه ابتکار تحولات اخیر ونزوئلا را با تیتر یک سوریه در آمریکای لاتین؟ بررسی کرده و همراه با عکسی از معترضان در کاراکاس در صفحه نخست خود قرار داده است. این روزنامه همچنین با طرح این سؤال که حذف سود روزشمار میتواند فرصتی برای بازار سرمایه باشد؟ از احتمال امکان تغییر ذائقه صاحبان سپرده نوشته است.
روزنامه اعتماد که نیم صفحه نخست امروز خود را با تیتر و تصویر به ونزوئلا اختصاص داده، تیتر بوی کندور را در پس زمینه یک معترض ونزوئلایی قرار داده و از یک ونزوئلا با دو دولت نوشته است. سرمقاله این روزنامه مطلبی با عنوان ونزوئلا و مخالفان است و یادداشتی دیگر با تیتر بحران پیچیده ونزوئلا مطالبی هستند که به شماره امروز اعتماد رنگ و بوی آمریکای لاتین داده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
صاحبان بلندگوهای رسمی و غیررسمی، چرا اینقدر حرف میزنید؟
مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان این ره که تو میروی... نوشت: با یک محاسبه سرانگشتی میتوان به این نتیجه رسید که بیش از ۵۰ درصد وقت کسانی که به مناسبتهای مختلف حرف میزنند و حرفهایشان برای رسیدن به گوش مردم رسانهای میشود، مربوط به موضوعاتی است که سروکاری با زندگی و معیشت مردم ندارند و مسائل حاشیهای هستند. مردم، اکنون در تنگنای شدیدی برای تامین مایحتاج زندگی قرار دارند و برای حل مشکلات اولیه زندگی به این در و آن در میزنند و درست در همین وضعیت، حضرات به جای آنکه راهی برای رفع این مشکلات پیدا کنند، با همدیگر درباره اینکه حدود آزادی چقدر است و دینداری چه معیاری دارد و با فضای مجازی چه باید کرد، بحث میکنند. یکی میگوید باید بازتر برخورد کنیم و آن دیگری میگوید همین اندازه هم زیاد است و باید به آن چفت و قفل بزنیم.
نمیخواهم بگویم به این قبیل موضوعات نباید پرداخت و دین و احکام دینی را باید رها کرد. چنین تصوری از بیخ و بن غلط است. اصلاً انقلاب اسلامی برای این بود که دین و دنیای مردم از دوزخ طاغوت ساخته نجات پیدا کنند و راه بهشت خدا گفته را در پیش بگیرند. این هدف بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به درستی دنبال شد، ولی مدتی است که حرفهائی زده میشود، کارهائی صورت میگیرد و منازعاتی جریان یافته است که ما را از هدف انقلاب دور میسازد و به راه دیگری میبرد. این راه اگر ادامه پیدا کند، سر از ترکستان در میآورد.
سؤال مهمی که باید صاحبان بلندگوهای رسمی و غیررسمی به آن پاسخ بدهند این است که اصولاً چرا اینقدر حرف میزنید؟ مقامات دولتی و رسمی فقط وقتی حرف بزنند که کاری انجام داده باشند و گزارش آن را به مردم بدهند. حضرات غیردولتی اعم از حوزوی و دانشگاهی و فعالان سیاسی هم فقط در هنگام ضرورت و بقدر ضرورت و در موضوعات ضروری و اصلی حرف بزنند تا مردم تشنه شنیدن سخن آنها باشند و شرایط بگونهای پیش برود که هر کلام آنها مشکلی را حل کند، هر اقدام آنها مانعی را از سر راه زندگی مردم بردارد، هر حکم آنها دشمنان دین را چند قدم به عقب براند و نفوذ دین خدا در قلبهای مردم دوچندان کند.
انتظار مردم این است که در دوران حاکمیت نظام اسلامی، دولتمردان و رجال دین و دانشگاهیان و فعالان سیاسی، نمونه اعلای وحدت را در عمل به نمایش بگذارند. این، روش است که مردم عادی را هم به وحدت میرساند و جامعه ما را به «بنیان مرصوص» تبدیل میکند. به چنین جامعه و کشوری هیچ دشمنی نمیتواند کوچکترین آسیبی برساند. جامعهای که در آن هر کس به میل و هوس و سودای خود هر کاری که میخواهد میکند و هرچه میخواهد میگوید بدون آنکه مصالح کشور و ملت و منافع ملی را در نظر بگیرد، هرگز به جائی نمیرسد. چنین جامعهای دشمن لازم ندارد، خودش دشمن خود است و با این کارها تیشه به ریشه خود میزند.
امروز کشور و ملت و نظام ما دو دشمن سرسخت دارند که همه باید متحد و منسجم با تمام توان به جنگ این دو دشمن برویم تا بتوانیم موجودیت خودمان را حفظ کنیم؛ یکی دشمن خارجی و دیگری درماندگی قشر محروم جامعه در پیچ و خمهای زندگی. غلبه بر دشمن خارجی فقط با نجات دادن قشر محروم از پیچ و خمهای زندگی میسر است. کسانی که خود را به موضوعات فرعی مشغول میکنند، از سختیهای زندگی مردم خبر ندارند. بار اصلی انقلاب اسلامی بر دوش همین مردم محروم بوده و هست و زنهار که اگر بیتوجهی به این قشر ادامه یابد و شما حضرات به راه خودتان ادامه بدهید.
بدعت خطرناک امریکا و متحدانش در ونزوئلا
منصور معظمی کارشناس امریکای لاتین و عضو هیأت علمی دانشگاه صنعت نفت طی یادداشتی درباره تحولات ونزوئلا در روزنامه ایران نوشت: آنچه این روزها در ونزوئلا در حال وقوع است را میتوان تلفیقی از جریانات داخلی و جریانات بیرونی دانست که البته منشأ بخش قابل توجهی از جریانات داخلی هم از بیرون است و از خارج از مرزهای این کشور امریکای لاتین هدایت میشود. امریکا، متحدان اروپاییاش و متأسفانه برخی از کشورهای امریکای لاتین با اعلام حمایت از فردی که خود را رئیس جمهوری موقت ونزوئلا نامیده، بدعت بسیار خطرناکی را گذاشتند که اگر جامعه بینالملل واکنش مناسبی نشان ندهد این بدعت خطرناک میتواند به دیگر کشورها هم سرایت کند و به روح دموکراسی آسیبهای جدی برساند. اینکه در سالهای اخیر در ونزوئلا دشواریهای اقتصادی منجر به نارضایتیهای جدی عمومی شده را نمیتوان انکار کرد. همچنین مسلم است که در سالهای اخیر یکسری رفتارهای پوپولیستی باعث شده شیرازه اقتصادی این کشور از کنترل خارج شود. ونزوئلا در دوران هوگو چاوز هم از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار بود و هم شخصیت کاریزمای چاوز مانع میشد که کشورهایی از بیرون در امور داخلی ونزوئلا دخالت کنند، اما پس از روی کار آمدن نیکلاس مادورو وضعیت اقتصادی ونزوئلا روز به روز وخیمتر شد و از آنجا که مادورو به اندازه چاوز کاریزماتیک و محبوب نبود، مجموع این عوامل دست به دست هم داد که نارضایتیهای عمومی و مهاجرت ونزوئلاییها به کشورهای همسایه از جمله اکوادور افزایش یابد. اما هیچکدام از این اتفاقها نمیتواند به یک بدعت پرخطر سیاسی با قابلیت تسری به دیگر کشورها مشروعیت ببخشد.
در واقع در حال حاضر امریکا و برخی متحدان اروپایی این کشور از جمله انگلیس درصدد بهرهگیری از فرصت ضعیف شدن دولت ونزوئلا هستند و با حمایت از «خوان گوآیدو»، رهبر مخالفان مادورو دخالت در امور داخلی یک کشور را به حداکثر رساندهاند. رفتاری که در صورت سکوت جامعه بینالملل مرگ دموکراسی را رقم خواهد زد، زیرا مادورو در هر صورت در جریان یک فرآیند انتخاباتی و از سوی مردم بهعنوان رئیس جمهوری ونزوئلا انتخاب شده و همچنان هم رئیس جمهوری قانونی این کشور امریکای لاتین است و کنار گذاشتن او با فشار و حمایت از فردی که بدون شرکت در یک فرآیند انتخاباتی خود را رئیس جمهوری موقت نامیده؛ جدیترین ضربهای خواهد بود که به دموکراسی زده میشود. جالب آنکه کشورهایی این ضربه را به دموکراسی میزنند که خود را حامی دموکراسی میدانند و متأسفانه در شورای امنیت سازمان ملل حق وتو دارند.
علاوه بر امریکا و متحدان اروپایی واشنگتن، برخی از کشورهای امریکای لاتین نیز از «خوان گوآیدو» که خود را رئیس جمهوری موقت ونزوئلا معرفی کرده، حمایت میکنند که البته بهنظر میرسد، آنها در این اعلام حمایت مستقل نیستند و از امریکا تبعیت میکنند و گوش به فرمان واشنگتن هستند. در سالهای اخیر در برخی از کشورهای امریکای لاتین رهبران راستگرا که اتفاقاً الگوی رفتاریشان دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا است و به غرب و امریکا گرایش دارند، قدرت گرفتهاند و همین مسأله هم میتواند در حمایت این کشورهای امریکای لاتین از موضع امریکا در قبال ونزوئلا و شخص مادورو تأثیرگذار باشد.
«خوان گوآیدو» اگرچه در کارنامه خود سابقه ریاست مجلس ونزوئلا را دارد، اما تا چند ماه قبل یک چهره گمنام بود و تنها به خاطر مخالفت با دولت مادورو شهرت یافت. امریکاییها هم که در روزها، ماهها و حتی سالهای گذشته منتظر فرصت و بهانهای برای مداخله بودند، با توسل به نارضایتیهای عمومی به حمایت از یک جوان که خود را رئیس جمهوری موقت معرفی کرده پرداختند. وقوع چنین اتفاقی در قرن ۲۱ که نشان دهنده رفتارهای قرون وسطایی سیاسی از سوی کشورهای قدرتمند دارای حق وتو است، بشدت تأسف آور است و امید میرود دست کم شورای امنیت سازمان ملل متحد با اتخاذ سیاستی درست و اقدامی مناسب جلوی این رفتارها را بگیرد.
میزان تحقق اهداف انقلاب در چهل سالگی به روایت یک اصلاح طلب
حسن رسولی عضو شورای شهر تهران طی یادداشتی در شماره امروز آرمان امروز با عنوان میزان تحقق اهداف انقلاب در چهل سالگی نوشت: با مرور شعارهای روزهای ۱۲ و ۲۲ بهمن ۵۷ و ایامی که نقاط عطف انقلاب اسلامی، این درک حاصل خواهد شد که مردم به صورت خودجوش به دنبال سه هدف استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بودند و از این سه موضوع به عنوان مطالبات اساسی انقلاب اسلامی یاد میکردند. اکنون کشور در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی است که باید به ارزیابی میزان تحقق این سه مطلب پرداخت. درباره مولفه نخست که استقلال سیاسی است این هدف بسیار مهم و استراتژیک حاصل شده به ویژه اگر این موضوع در مقایسه با دوران قبل از انقلاب باشد که کشور از این حیث کاملا وابسته به آمریکا و غرب و برای تصمیمات مهم فاقد اختیار و استقلال بود. هدف دوم این انقلاب، آزادی بود و هست که از جهت وابستگی به غرب باید اذعان داشت امروز در جمهوری اسلامی ایران تصمیمات مرتبط با حوزه سیاست خارجی صرف نظر از صحیح بودن یا نبودن در منظومه درونی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته میشود و نقشی از تاثیرگذاری غرب در آن نیست.
در بخش سوم که جمهوری اسلامی است نیز باید اذعان داشت هنوز این موضوع به نحوی که رضایتبخش باشد کامل محقق نشده است. جمهوری اسلامی در آنجا که تعیین تکلیف ارکان انتخابی آن متاثر از رأی و اراده مردم از صندوق آراست، محقق شده، اما دموکراسی اسلامی کامل فراتر از مردمسالاری انتخاباتی، هدفی است که هنوز به آن نرسیده است. نکته مهمتر آنکه در آن زمان مختصات جامعه ایران از نظر داخلی و بین المللی کاملا با شرایط فعلی متفاوت بود. به عنوان مثال در آن زمان ۷۵ درصد جمعیت ایران روستانشین و فقیر و ۲۵ درصد تنها در شهرها زندگی میکردند و سایر مشخصات و مختصاتی که میتوان برای جامعه آن روز برشمرد. اما امروزه افرادی که در بهمن ۵۷ به دنیا آمدهاند در سن ۴۰ سالگی هستند، فلذا امروز جمهوری اسلامی ایران با نسل دیگری روبهروست و طبعا این نسل مطالبات خاص خویش را دارد، هنجارهای مورد نظر خود را میطلبد، ارزشها، معیارها و مقیاسهای متناسب با شرایط روز دنیا، منطقه و کشور را مطالبه میکند. تصور آن است که یکی از دلایل مهمی که ناشی از عدم دریافت واقعبینانه از شرایط و دستاوردهای انقلاب اسلامی است برقرار نبودن فرآیند مستمر گفتوگوی بین نسلی است. اگر با معیارهای نسلی که شاهد دوره قبل از انقلاب بودند مقایسه کنید مختصات شرایط امروز کشور از منظر این سه شعار اصلی که سه هدف اساسی انقلاب بوده با نگاه نسلی که آن زمان را ندیده و میخواهد امروز را ارزیابی کند، به نظر میآید که از جهت آنکه خاستگاه نسلی متفاوتی دارد، شاید به نگاه مشابه نسل قبل نرسید. گفتوگوی بین نسلی میتواند از یک سو شرایط آن روز کشور را که در آن فضا انقلاب صورت گرفت، به نحو مطلوبی برای نسلی که در آن دوران نبوده هویدا سازد و از سویی مطالبات نسل نوین کشور را که در دنیای مجازی و جهان اطلاعاتی بسر میبرد برای نسل گذشته تبیین و ترسیم کند تا در نتیجه این گفتوگوی نسلی به یک مفاهمه واقعبینانه برسد.