پول دکل گمشده چه میشود؟، وعدههایی که مسئولان به سیل زدگان دادند، فعالیتها برای کاهش آسیبهای سیل در خوزستان، ماجرای پیشنهاد ویلیام بریز به جلیلی، هشدار ایران به آمریکا در پی احتمال قرار گرفتن نام سپاه در لیست سازمانهای تروریستی، ثبات بازار ارز مهمتر از کاهش قیمت است!، ساعت صفر بحران در لیبی، چگونه صداوسیما پرمخاطبترین و محبوبترین برنامهاش را تعطیل کرد؟ و سیاسی شدن سیل بحران را عمیق میکند، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۱۹ فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که واکنش مقامات ایرانی به احتمال قرار گرفتن سپاه در لیست گروههای تروریستی توسط آمریکا، افتتاح خط ۶ مترو و سخنان رئیس جمهور درباره سدسازی و لزوم حفظ طبیعت، سخنان رئیس کل بانک مرکزی درباره ده برابر بودن فروشندگان ارز نسبت به خریداران آن و عملیات نجات سوسنگرد و چند شهر خوزستان از سیل در صفحات نخست آنها برجستهتر از سایر اخبار منعکس شده اند.
روزنامه کیهان در گزارش خبری تحلیلی امروز خود، صادرات ایران به عراق ۱۰ برابر صادرات به اروپا تحریمهای آمریکا زیر پا ماند را تیتر یک کرد و نوشت: افزایش صادرات چشمگیر ایران به عراق در یازده ماهه سال گذشته به خوبی نشان داده که سیاست تقویت مناسبات با همسایگان به جای نگاه ملتمسانه به غرب به راحتی میتواند تحریمهای خصمانه آمریکا ضد کشورمان را زیر پای بگذارد.
روزنامه ایران بخشی از صفحه نخست خود را با تیتر درشت عملیات نجات سوسنگرد به گزارشهای خبرنگاران از خوزستان و لرستان درباره عملیاتهای مهار و مدیریت بحران سیل اختصاص داده و در بخشهایی از آن از سخاوت مردم «محمدآباد» گرگان در سیل آققلا، سیل، خروج تالابها را از لیست قرمز به خاطر بارشها و سیل و حاضر نشدن مردم سوسنگرد نسبت به تخلیه شهر پرداخته شده است.
روزنامه اعتماد تصویری از رئیس جمهور روحانی در حال افتتاح خط شش متروی تهران را در نیم صفحه نخست خود قرار داده و تیتر اگر هاشمی سد نساخته بود را از سخنان او درباره کاهش عواقب سیل به خاطر سدسازیهای دوره سازندگی برگزیده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها وسرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ارتباط برجام و سیل و بازار در یادداشت کیهان
محمد ایمانی در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با عنوان گمشده مشترک برجام و بازار و سیل نوشت: ما در چند سال اخیر، نه از پوپولیسم هیجانی بلکه از پوپولیسم هوشمند منتهی به خط نفوذ دشمن خسارت دیدیم. پوپولیسم سازمانیافته رسانهای همچنانکه به راهبرد تهدید زدا و فرصت ساز ایران در منطقه شلیک میکرد، متولی تروریسم اقتصادی و دامن زدن به التهاب کاذب در بازار هم بود؛ عملکردی که مورد اعتراض و هشدار روسای بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه، و وزیر اقتصاد قرار گرفت. از این منظر، فضای مجازی با همه ظرفیتهای مثبتش و به اعتبار سقوط برخی مدیران در تله دشمن، تبدیل به مجرای ویرانی ادراکات و محاسبات صحیح ملی شده است.
به عنوان یک نمونه، در چند سال اخیر که معضل خشکسالی و بیآبی در مناطق مختلف کشور به ویژه خوزستان و اصفهان و آذربایجان (دریاچه ارومیه و مناطق پیرامونی) شدت گرفت و به برخی تنشهای سیاسی منتهی شد، موج سیاسی- رسانهای وسیعی شکل گرفت، مبنی بر اینکه کمآبی، نتیجه سدسازی است. یعنی توانمندی مهم ملی که ایران را تبدیل به یکی از قدرتهای بزرگ سدسازی و مهار و مدیریت آب در دنیا میکرد، به عنوان تهدید و خسارت معرفی شد. باید سالها سپری میشد و معضل سیلاب اخیر پدید میآمد تا بخشی از اهمیت سدهای ساخته شده آشکار گردد. اکنون کارشناسان بالاتفاق میگویند اگر سدهای ساخته شده در استان خوزستان و برخی مناطق دیگر نبود، چندین شهر پر جمعیت و صدها روستا با نابودی رو به رو میشد و تلفات و خسارتها میتوانست دهها برابر شود.
- توان آیندهنگری و پیشبینی و محاسبه، شرط ضروری مدیریت است. پذیرفتنی نیست مثلا رئیسدفتر رئیسجمهور بگوید «پیشبینی نمیکردیم آمریکا از برجام خارج شود»؛ حال آنکه بسیاری از کارشناسان، نسبت به سرانجام خوشبینی و اعتماد بلا وجه به دشمن هشدار میدادند و متاسفانه پاسخی جز اهانت و تهمت نمیشنیدند. در مقابل این هشدارها پیاپی گفته میشد امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است و همه تحریمها با اجرای توافق، یکباره برداشته میشود. متاسفانه اتفاق ناگوار مشابهی در حوزه مدیریت اقتصادی رخ داد و دولت با وجود هشدار کارشناسان، بالغ بر ۱۸ میلیارد دلار ذخیره ارزی کمیاب را به قیمت ۴۲۰۰ تومان به فرصتطلبان و رانتخواران واگذار کرد. چرا فعالان اقتصادی توانستند ماجرا را پیشبینی کنند، اما حسگرها و رادار دولت فاقد ارزیابی درست بود؟ مشابه همین رانت ارزی در حوزه سکه و خودرو نیز فراهم شد. اما متاسفانه اکنون که قریب یک سال از آن خسارت بزرگ میگذرد، هنوز نه یک گزارش ملی از سوی دولت و مجلس تدوین شده، نه مدیران مقصر بازخواست شدهاند و نه دولت، دست کم یک عذرخواهی رسمی کرده است. در این روند، غافلگیری در مقابل سیل و خسارتهای آن، آخرین خروجی مدلی از مدیریت است که «سیاستزدگی، قبیلهگرایی، حاشیهسازی، برجعاجنشینی و تمایز از متن زندگی مردم»، بر سر عزل و نصبها و برنامهریزیها و اولویتبندیهایش سایه انداخته است. لایروبی اقتصاد و سیاست و فرهنگ و رسانه از چنین مدیریتی یا دستکم لایروبی رویکردهای غلط آن، حتما به اندازه لایروبی مسیلها و آبراهها اهمیت دارد.
- حضور یا غیاب مدیران کجا اهمیت دارد؟ در روزهای خوشی و سخنرانی و خطابه و تبلیغات یا روزهای دشوار و ناگوار در کنار مردم؟ بهمن ۹۶ هنگامی که طبق پیشبینیهای هواشناسی، برف سنگین، تهران و اتوبانهای منتهی به آن را دربر گرفت، مردم بحران زده، نه شهردار وقت را در کنار خود یافتند -که گفته میشد در کیش است- و نه وزیر پرگو و بیعمل راه و شهرسازی آن روز را. در سیل اخیر هم در حالی که قریب یک هفته از سیل سنگین گلستان و مازندران میگذشت، از برخی مدیران تعطیلات رفته هیچ خبری در متن حادثه نبود.
انتخاب دشوار برای خوزستانی ها، می مانند یا می روند
روحالله حجازی سینماگر خوزستانی طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه ایران منتشر شده نوشت: انتخاب دشوار برای خوزستانیها برای مردم در مناطق بحران خیز، آینده بابت تأمین خسارتهایی که دامنگیر آنها میشود چندان شفاف نیست. به همین دلیل نیز آنها با تمام خطراتی که جان و مال آنها را تهدید میکند حاضر نیستند که خانه و زمین و دامهایشان را رها کنند و بروند. این تفاوت زندگی یک خانواده شهری با یک خانواده روستایی است. خانوادههایی که در شهر زندگی میکنند و به عنوان مثال شاغل هستند میدانند که بعد از پایان بحران برمیگردند و دوباره سر کارشان میروند و...، اما تمام زندگی یک فرد روستایی، زمین و دامی است که دارد و اگر برود و بعد از یکی دو هفته از فروکش کردن بحران برگردد آیا این داراییهایش را هنوز در اختیار دارد یا نه؟ یا اینکه چه زمانی این خسارتها که او دیده است تأمین میشود و اصلاً خسارتی که میبیند جبران خواهد شد یا نه؟ نمونهاش سیل قبلی در سوسنگرد است. مردم این خطه که سال ۱۳۹۵ سیلی ویرانگر را تجربه کردند گویا هنوز پولی بابت خسارتهایی که زندگیشان را نابود کرد نگرفتهاند و حالا چطور و با چه امیدی دوباره خانه و کاشانهشان را ترک کنند. پس این مردم را نباید شماتت کرد و یا از دور با منطقی که اتفاقاً درست است و میگوید جانت را نجات بده، برخورد کرد. برای این مردم که در محرومترین نقاط این کشور زندگی میکنند این جان و مال با هم عجین شده است. من از خوزستان بسیار حرف زده و در اولین فیلمم مثل «درمیان ابرها» داستان این مردم و زندگی شان بعد از جنگ را ترسیم کردهام. فیلمی که از تبعات جنگ حرف میزند و بیانگر یک نگاه انسانی است که هم عراقیها و هم ایرانیهای مرزنشین با چه سختیهایی بعد از جنگ دست و پنجه نرم کردند. حالا هم همین مردم، خودجوش خودشان سعی میکنند با دست خالی و در حد وسعشان از روستا و شهرشان با ساخت سیلبند و... دفاع کنند.
نکته دوم که کار را بر نیروهای امدادی، برای تخلیه شهر کمی مشکل میکند این است که در خوزستان، بسیاری از روستاها به شکل طایفهای و فامیلی اداره میشوند و اگر یک طایفه تصمیم بگیرد کاری را انجام بدهد همه به آن تصمیم عمل میکنند. ما باید پس از بحرانهایی که گذشت اعتمادسازی میکردیم و حالا هم باید با حرفهایی که به عمل نزدیک است این اعتماد را بازسازی کنیم، چون این وضعیت برای کشور میتواند از هر بحرانی جدیتر و خطرناکتر باشد.
این درد دل یک خوزستانی است که بارها به هزار زبان گفته شده است. خوزستان بعد از جنگ، با همه ثروت و مکنت و داراییهایی که داشت، هرگز آن خوزستان آباد و خاطره انگیز نشد و مردمش واقعاً در شرایط نامطلوبی همواره زندگی میکنند و دلیل این شرایط و رسیدگی به مردمی که در مناطق مرزی زندگی میکنند باید ریشهیابی شود و حداقلهایی برای آنها فراهم کرد و یا لااقل به صورت مصداقی و در عمل، اعتماد آنها را دوباره ساخت تا همه به صورت یکپارچه و با اعتماد کامل به آینده از بحرانها عبور کنیم.
غفلت از سیل به خاطر خشکسالیهای دو دهه اخیر
روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز خود با عنوان سیل از نگاهی دیگر نوشت: دولتها اگر سد نمیسازند، لااقل لایروبی رودخانهها، آزادسازی مسیلها و حفاظت از سیل بندها را جدی بگیرند و از تبدیل شدن مسیلها به خیابان و پارک و منطقه مسکونی جلوگیری نمایند. تخلفاتی که در دروازه قرآن شیراز با تبدیل کردن مسیل به خیابان و پارک و در قم با تبدیل کردن رودخانه وسط شهر به پارکینگ و خیابانهای متعدد و مونوریل، صورت گرفت، امروز نشان داد که چه خسارتهای بزرگی به جامعه وارد ساخته است. در آق قلا احداث خط آهن لابد لازم بود، ولی میبایست از روش صحیح پیشبینی پلها برای عبور آب در هنگام سیل استفاده میشد تا با مشکلی که در سیل اخیر پیش آمد مواجه نمیشدیم. ساخت و سازهای بیحساب و کتاب در نقاط مختلف کشور که عموماً با مجوز شهرداریها و با طمع کسب درآمد بیشتر برای شهرداری صورت گرفته و میگیرد، از همین قبیل اقدامات خلاف است. مشکل شاید از اینجا شروع شده باشد که خشکسالیهای دو دهه اخیر، مسئولین را از احتمال جاری شدن سیل در کشور غافل ساخت و بیتوجه به تدابیری که گذشتگان برای مقابله با حوادثی از قبیل: سیل داشتند به تبدیل کردن مسیلها به پارک و خیابان و منطقه مسکونی مشغول شدند و چه بسا از این کارهای خود بسیار خشنود هم بودند!
اکنون که همگان به نتایج تلخ این غفلتها و اقدامات نادرست پی برده اند، وقت آن است که مسئولان در کنار جبران سخاوتمندانه خسارتهای سیل به مردم، تدابیر عمیق و دوراندیشانه برای مهار سیلهای بعدی را در اولویت قرار دهند. متاسفانه حتی سیل هم وسیلهای برای رقابتهای سیاسی و ادامه منازعات شده و عدهای آن را برای قرار گرفتن در مقابل دوربینهای خبری و مانورهای تبلیغاتی در فضای مجازی قرار دادهاند و البته تلویزیون هم به این روش نادرست کمک میکند. گرفتاریهای عده زیادی از هموطنان سیل زده باید به این حضرات بفهماند که هر چیزی را نباید به ابزاری برای تبلیغ تبدیل کرد. اینان باید از هزاران نفر از مردم که به صورت گمنام در نهایت فداکاری مشغول خدمترسانی به سیل زدگان هستند یاد بگیرند که خدمت به مردم باید خالصانه و بیریا انجام شود و نباید از آن سوءاستفادههای تبلیغاتی گردد. با این نگاه است که میتوان حتی تلخی سیل ویرانگر را برطرف و زندگی را به کام سیل زدگان شیرین کرد.