جراحی تاریخی برجام، ماجرای پرابهام آقای رئیس و خانم بازرس!، مصائب پخش یک قطعه موسیقی در مدارس، عمق فاجعه سیل با تشکیل دادگاه روشن میشود، سکوت برجامی ایران میشکند، درخواست آمریکا از اروپا درمورد اینستکس و FATF، التهاب زدایی برای مدیریت قیمت دلار، هشدار جدی برای فوتبال ایران، سناریوی «سیا» برای ونزوئلا؛ «گوایدو» باید کشته شود! و تکذیب شایعه تخلیه سفارت آلمان از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه هجدهم اردیبهشت ماه در حالی چاپ شدند و بر پیشخوان مطبوعات قرار گرفتند که نخستین پاسخ برجامی ایران به بدعهدیها، اصلیترین محور خبری و تحلیلی صفحات نخست روزنامههای امروز شده است. عناوینی همچون تجدیدنظر ایران در برجام (جوان)، پایان صبر ایران (ایران)، ظریف دیپلماسی ظریف (همدلی)، جزئیات اقدام ایران علیه گستاخیهای برجامی آمریکا (خراسان)، زمان واکنش (جمهوری اسلامی) سکوت برجامی ایران میشکند (آرمان امروز)، جراحی تاریخی برجام (شرق) و اولتیماتوم ایران (اعتماد) تیترهایی است که روزنامهها در صفحات نخست امروز خود این موضوع را به واسطه آنها برجسته کرده اند. بیشتر روزنامهها در سرمقالهها و یادداشتهای تحلیلی خود نیز ضمن گمانه زنی از واکنش ایران به نقض برجام توسط آمریکا و بررسی احتمالات ممکن درباره آینده برجام پرداخته اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
واکنش ایران در قبال رفتار آمریکا ممکن کردن ناممکنها خواهد بود؟
محمدرضا ستاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار در مطلبی با عنوان هنر ممکن کردن ناممکنها نوشت: آنچه از اخبار منتشر شده برمیآید، قرار است امروز و در سالگرد خروج آمریکا از برجام، حسن روحانی رئیسجمهوری کشورمان پاسخ متقابل ایران به ایالات متحده را ابلاغ و اعلام کند. این مسئله که از سوی رسانهها با عناوینی از جمله شکستن سکوت برجامی یا پایان صبر ایران تعبیر شده، گویا قرار است که بر اساس بند ۲۶ و ۳۶ توافق برجام بوده و در واقع نوعی پاسخ هستهای از سوی کشورمان باشد. البته هنوز مشخص نیست که پاسخ احتمالی امروز ایران چه خواهد بود و چه بازخوردی را در سطح جهانی ایجاد خواهد کرد؟، اما آنچه مشخص است به گفته مقامات ارشد کشورمان، راهبرد ایران در شرایط کنونی و برای مقابله با اقدامات آمریکا، استراتژی مقاومت حداکثری است. در همین رابطه از آنجا که یک راهبرد کلی میتواند در اجرای تاکیکها و در سطح سیاستگذاری با رویکردهای متفاوتی دنبال شود، میتوان سه سطح تحلیل را در خصوص سیاست اعلامی ایران مبنی بر مقاومت حداکثری با توجه به شرایط کنونی در نظر گرفت.
سطح نخست، اتخاذ سیاست کاهش تنش در راستای استراتژی مقاومت حداکثری است که میتوان از آن با عنوان تلاش برای باز شدن مسیری برای گفتوگو یا مذاکره نام برد. امری که با توجه به گفته مسئولان عالیرتبه کشور در شرایط فعلی و با توجه به شروط دوازدهگانه آمریکا منتفی است. از سوی دیگر، سوال اصلی هم در خصوص این خطمشی آن است که اگر قرار باشد کلیت نظام، یک روز بر روی این راهبرد به اجماع برسد، زمان آن کی خواهد بود؟
دومین راهبرد ایران ذیل مقاومت حداکثری، میتواند ادامه مسیر فعلی و مترصد فرصت مناسب ماندن برای تغییر سیاستهای آمریکا باشد؛ امری که از آن به عنوان نوعی صبر استراتژیک تا انتخابات سال ۲۰۲۰ و احتمال عدم انتخاب مجدد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا تعبیر شود. این مسئله البته با چند موضوع متفاوت روبهرو خواهد بود. نخست اینکه حفظ وضع موجود مورد علاقه اروپا، روسیه، چین و حتی ایالات متحده بر مبنای سیاستهای فشار حداکثری این کشور است. از سوی دیگر امکانسنجی عدم انتخاب مجدد ترامپ در سال ۲۰۲۰ یا چرخش مواضع رئیسجمهوری دموکرات بعدی، از هم اکنون نمیتواند بر مبنایی دقیق صورت بگیرد. سومین راهبرد نیز مربوط تقابل مستقیم میان ایران و آمریکا است. هر چند وزیر خارجه کشورمان و بسیاری از کارشناسان، این امر را در آیندهای نزدیک بعید میدانند، اما تحرکات آمریکا و نیز اظهارات گاهوبیگاه برخی از مقامات سابق به نگرانیها برای تبدیل تقابل نظامی دو کشور از امری متحمل به امری ممکن دامن میزند. در همین راستا، هر چند تحولات به صورت بسیار سریع و بعضاً در جهت افزایش فشارها علیه ایران رقم میخورد و تاکتیکهای استراتژی مقاومت حداکثری نیز فعلاً به صورت عمومی مشخص نیست، اما امر واقعی و مشخص آن است که سیاست، علم ممکنکردن ناممکنها بوده و هنر سیاستمداران و سیاستگذاران در این است که برای خروج از بنبست با کمترین هزینه و در بهترین زمان، یا راهی را بیابند و یا راهی را بسازند.
تغییر رویکرد آمریکا از ایران هراسی به ایران آزاری
علی بیگدلی کارشناس روابط بینالملل ایالات متحده آمریکا طی یادداشتی با عنوان تغییر رویکرد از ایران هراسی به ایران آزاری در روزنامه آرمان امروز نوشت: با اعمال تحریمهای ضد ایرانی، چون میداند که دوره ایران هراسی به پایان رسیده است، لذا به دنبال اجرای سیاست ایران آزاری است. متاسفانه استراتژی ایران آزاری بسیار گسترش یافته است. دلیل آن نیز تحریک قدرتهای ذینفوذ در کاخ سفید است که همگی نمایندگان لابیهای یهودی هستند. بعد از پیروزی نتانیاهو در انتخابات سرزمینهای اشغالی و در قرار گرفتن ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به دلیل آنکه نمایش قدرتی در برابر گروههای یهودی افراطی نشان دهد دست به چنین اقداماتی زده است. ضمن آنکه فشارهایی از جانب عربستان و شیخ نشینهای حاشیه خلیجفارس نیز به آمریکا وارد میشود؛ بنابراین هر روز باید شاهد فشارهای فزاینده و آزار دهنده از سوی آمریکا باشیم. گستردگی فشارهای تحریمی سبب میشود تنگناهای عمیقتری در فضای اقتصادی ما بهوجود آید؛ لذا این سیاست آزار رسانی معلوم نیست در انتها به کجا ختم خواهد شود. ایران هرچه بیشتر تحت فشار قرار گیرد آمریکا بیشتر به نتایج مورد انتظارش نزدیکتر میشود. البته این مساله به آن بستگی دارد که تهران با یک واکنش مثبتی بتواند جلوی این تحریمها را بگیرد.
ایران به این نتیجه رسیده است که کشورهایی که با آنها ارتباط نزدیک سیاسی و اقتصادی دارد همانند چین و روسیه نتوانستهاند در این شرایط کمک جدی کنند؛ بنابراین وضعیت کنونی برای ایران خیلی مساعد نبوده تا بتواند دست به اقدامات متقابل در کوتاه مدت بزند؛ لذا ما نباید خشم جهانی را بر علیه خودمان بر انگیزانیم. هر اقدام حساب نشدهای میتواند موجب اعمال فشارهای بیشتر باشد. اگر ایران بهصورت احتمالی میزان غنیسازی را از میزان ۶/۳ درصد افزایش دهد عملا به معنای خروج ایران از برجام است. در حال حاضر به نظر میرسد آمریکا به دنبال آن است که ایران را به نقطهای برساند که تهران خودش از برجام خارج شود، اما این به نفع ما نیست. با بیرون رفتن احتمالی ایران از برجام پرونده ایران به شورای امنیت رفته و در ذیل فصل هفتم منشور قرار خواهیم گرفت. اگر هم قطعنامهای تازه بر علیه تهران صادر شود شرایط برای کشورمان سختتر خواهد شد. یکی دیگر از مسائلی که طی روزهای گذشته مطرح شده تهدیدها و لفاظیهای جان بولتون است. به نظر میرسد در اثر فشارهایی که از سوی برخی از کشورهای منطقه همچون رژیم صهیونیستی و شیخ نشینهای خلیج فارس، ایالات متحده را موظف کرده است دست به چنین اقدامی بزند، ولی این مواضع ضرورتا به معنای حمله به ایران نیست. به نظر نمیرسد با قرار گرفتن ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا به دنبال شعلهور ساختن جنگی تازه باشد. چون در هر صورت موقعیتش را از دست خواهد داد. همچنین ترامپ صراحتا در مناظرههای انتخاباتیاش اعلام کرده بود آمریکا را وارد جنگ تازهای در منطقه نخواهد کرد؛ بنابراین بعید به نظر میرسد که ترامپ به دنبال راهاندازی جنگ تازهای در منطقه باشد؛ لذا مواضع اشخاصی همانند جان بولتون بیشتر لفاظی و نمایشی است. ترامپ هم پیش از این اعلام کرده بود اگر قرار بود به سخنان بولتون گوش دهم باید سه سال پیش به ایران حمله میکردیم. زمانی که ناو آمریکایی از مبدا به سمت خلیجفارس حرکت میکند تمامی هزینههایش را شیخنشینهای خلیج فارس پرداخت میکنند. این نکته را نیز باید در نظر داشت که با توجه به اظهارات خشمآلود وزیر خارجه بحرین ایالات متحده برای آنکه خشم ایران دوچندان نشود دست به چنین مانور نظامی زدهاند.
نرمش لحن پنتاگون پس از «بلوف صدهزار تنی» بولتون
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان نرمش لحن پنتاگون پس از «بلوف صدهزار تنی» بولتون به بازتاب تحلیلهای ارائه شده درباره اعزام ناوگروه آبراهان لینکن به منطقه پرداخت و نوشت: یک روز بعد از بیانیه مشاور امنیت ملی امریکا درباره اعزام ناوگروه آبراهام لینکلن به منطقه، منابع غیررسمی فاش کردند که این تصمیم بر اساس اطلاعاتی گرفته شده که اسرائیلیها به دولت امریکا ارائه کردهاند. هرچند بیشتر ناظران میگویند که تقویت حضور امنیتی امریکا در منطقه بخشی از سیاست فشار حداکثری بر ایران و در چارچوب جنگ روانی امریکا است. برخی مقامهای سابق و تحلیلگران هشدار دادهاند نیروهای امریکایی موجود در منطقه و کشورهای متحد امریکا در برابر حملات احتمالی ایران کاملاً آسیبپذیرند. در چنین شرایطی، رئیس عملیاتهای نیروی دریایی امریکا طی یک سخنرانی سعی کرد لحن مشاور امنیت ملی امریکا را تعدیل کند و بدون اشاره به نام ایران گفته که «اعزام این ناو از مدتی پیش برای الان برنامهریزی شده بود.»
اگرچه دولت امریکا تلاش دارد با اعزام ناو هواپیمابر خود به منطقه ایجاد ترس کند، اما این بحث به صورت جدی در میان کارشناسان و حتی مقامات سابق امریکا شنیده میشود که ایران توان این را دارد که هزینههای امریکا را به شدت بالا ببرد و شاید واشنگتن شروعکننده جنگ باشد، اما پایاندهنده آن نیست. ریچارد کلارک یکی از مقامات ارشد سابق پنتاگون در صفحه نیویورک دیلینیوز نوشت: «آنچه ترامپ و کنگره باید اکنون و نه پیش از حمله ایرانیها به آن توجه کنند این است که ممکن است امریکا و متحدانش متحمل لطمات بدی از سوی ایران شوند. اینکه ما میتوانیم لطمات بیشتری به آنها وارد کنیم نافی قابلیت آنها برای خسارت زدن به ما نیست.»
کلارک با اشاره به اینکه متحدین امریکا در منطقه از جمله عربستان سعودی، امارات عربی متحده و بحرین نیز میتوانند با آسیبهای جدی ناشی از حملات ایران مواجه شوند، تأکید کرده است: «هیچ پایان خوشی برای جنگ امریکا با ایران متصور نیست.» پایگاه خبری و تحلیلی المانیتور هم گزارش داد یک روز پس از بیانیه مشاور امنیت ملی ترامپ، «جان ریچاردسون» رئیس عملیاتهای نیروی دریایی امریکا طی یک سخنرانی در نزدیکی واشنگتن، لحن ملایمی نسبت به جان بولتون داشت و هیچ اشارهای به اسم ایران نکرد. او گفت: اعزام این ناو از «مدتی پیش برای الان برنامه ریزی شده بود» و بخشی از «پویایی آرایش نظامی» است. کارشناسان و فعالان سیاسی تأکید دارند اقدام امریکا در اعزام ناوگروه به منطقه جزو رویههای معمول و متداول ارتش امریکا است و هدف بیانیه جان بولتون بیشتر انتشار یک پیام برای ارعاب ایرانیهاست.
«ایلان گلدنبرگ» مدیر بخش امنیت خاورمیانه در اندیشکده «مرکز امنیت امریکایی جدید» و از اعضای سابق دولت باراک اوباما در توئیتی در این باره نوشت: «اعزام یک ناوگروه به سنتکام، اقدام غیرمعمولی نیست و احتمالاً اقدامی عادی بوده که از مدتها قبل برنامه آن چیده شده است. ادبیات آتشافروزانه بولتون، غیرمعمولی و تحریکآمیز است. البته حدس من آن است که این موضوع فرصتی برای تلاش به منظور ارعاب ایرانیها است نه چیزی بیشتر.»
توانایی ایران برای ایجاد بازدارندگی باعث شده خیلی از رسانهها اقدام امریکا را تهدید توخالی عنوان کنند که بیشتر در راستای سیاست «فشار حداکثری» است. لورنس همیکر، خبرنگار روزنامه آلمانی «الگمین فرانکفورت» در اینکه امریکا بتواند با کمک ناوگروه اعزام شده به نزدیکی سواحل ایران به هدف خود نائل آید ابراز شک و تردید کرد. همیکر در مقاله خود این سؤال را مطرح میکند که آیا ناوگروه «دروغ ۱۰۰ هزارتنی» دیگری نیست؟ هرچند قدرت ضربتی ناوگروه و بمب افکنها آشکار است، اما آیا سخنان بولتون تأثیری بر ایران خواهد داشت؟ وی در ادامه خاطرنشان کرد: «این مورد تکراری است، زیرا قبلاً نیز ناوهای امریکایی پس از اعلامیههای پرسروصدای ترامپ دست به عملیات نظامی نزدند. در آوریل سال ۲۰۱۷ وقتی درگیری کرهشمالی حاد شد، ریاست کاخ سفید اعلام کرد که ناو هواپیمابر امریکایی «کارل وینسون» به دریای ژاپن اعزام خواهد شد، اما در واقع این ناو در جهت عکس شناوری کرد تا در رزمایشهای اقیانوس هند شرکت کند.»