کابوس اجارهبها در فصل جابجایی، دادگاه پرونده فساد ۶۲ جلدی با ۲۶۴ شاکی، روایت سریال «گاندو» از انفجار انبار تسلیحات «بیدگنه»، ادعای تلاش برای قلب دزدی از دختر ربوده شده، بازار مسکن تحتتأثیر بازارهای موازی، دیدار ترامپ و اون در مدار ۳۸ درجه، تلاش ماکرون برای میانجیگری میان ایران و آمریکا، تخطی دولت از مصوبه ارزی مجلس، واکنشها به راهاندازی کانال مالی اروپا با ایران و ماجرای میلیاردر کارتن خواب در بین متهمان بانک سرمایه، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است..
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه دهم تیرماه در حالی چاپ شدند و در پیشخوان روزنامه فروشیهای کشور قرار گرفتند که دیدار رئیس جمهور آمریکا و رهبر کره شمالی برای اولین بار در خاک کره شمالی و تحلیلهایی درباره نمایشی بودن این دیدار در صفحات نخست بیشتر روزنامههای امروز برجسته شده است؛ موضوعی که عناوینی همچون فتودیپلماسی لب مرزی (اعتماد)، ترامپ در فاز امتیاز دهی؟ (آفتاب یزد)، اون؛ بازیگر فیلم انتخاباتی ۲۰۲۰ ترامپ (خراسان)، دیدار در مدار ۳۸ درجه (ابتکار)، بازی آمریکا برای ایران و دوستانش (همدلی) و چرخش ترامپ از خلیج فارس به شبهجزیره کره (جوان) که روزنامههای امروز این محور خبری را به واسطه آنها برجسته کرده اند.
گزارش هایی از اجاره های کمرشکن در فصل جابجایی، ادامه واکنشها مثبت و منفی و تحلیلها درباره راه افتادن اینستکس، دادگاه جدیدترین پرونده فساد مالی با ۲۶۴ شاکی از دیگر محورهای مورد توجه روزنامههای امروز است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
شرایط حساس کنونی و جراحی اقتصادی
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان حرف از اقتصاد نزنید، نوشت: طی چند دهه گذشته به بهانه حضور در «مقطع حساس کنونی» از تصمیمهای ریشهدار در و تحول در اقتصاد سر باز زده شده است. هرازچندگاهی هم که فرصتی برای این کار بوده یا سرمست از ثبات نسبی شرایط بودهایم و یا پول نفت با قیمت بالا دستها را برای ادامه بیتدبیریها باز گذاشته است. اما به واقع اقتصاد کشور نیازمند تغییرات اساسی است. به صراحت باید گفت که صرفنظر از شرایط بینالمللی و سایر عوامل موثر در اقتصاد که باید در جای خود تدبیر شود، اقتصاد نیازمند قرارگرفتن در یک گفتمان واحد علمی و نظری مشخص است. نمیتوان با سردرگمی هر بخش از اقتصاد ساز خود را بزند. اگر قرار باشد دستورالعملها و بخشنامههای مقطعی، سیاست دخالت دولت را افزایش دهد و از آن طرف شعار حرکت به سمت اقتصاد آزاد را بدهیم، همچنان با یک اقتصاد سرطانی دست وپنجه نرم خواهیم کرد.
وابستگی به نفت به یک باره اتفاق نمی افتد، اما برنامهریزی برای آن مستلزم تقویت بخش خصوصی واقعی است. اینجا تنها بحث دولت نیست، نهادهای درگیر با اقتصاد نیز گوی رقابت را از بخش خصوصی میربایند و گاه اقتصاد تحت تاثیر فشارهای سیاسی اداره میشود. اگر شفافیت قرار باشد به کمک اقتصاد بیاید، باید از سطح گروکشیهای سیاسی به همه ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشور تعمیم پیدا کند. در این صوررت است که میتوان برای اقتصاد کشور چشمانداز ترسیم کرد. گاه از زبان برخی مسئولان شنیده میشود که اقتصاددانان تنها در تئوری قدرتمند هستند و تئوریهایشان در عمل ابتر است. باید گفت: تئوریهای اقتصادی زمانی عینیت پیدا میکند که سیاسیون بتوانند از برخی مواضع و خواستههای خود به نفع اقتصاد کوتاه بیایند. نمیتوان حرف از اقتصاد زد و به تندروی در سطوح دیپلماتیک اعتقاد داشت.
نمیتوان حرف از اقتصاد زد و انحصارطلبی را در دستورکار قرار داد. درهرحال باید مناسبات اقتصادی را در قامت یک گفتمان خدشهناپذیر و مقدم بر همه امور پذیرفت و در این بین هر عنصر مزاحم بر سر راه را از میان برداشت. تبعات جراحی اقتصادی را نه مردم که ابتدا باید تمام مسئولان در هر سطحی بپردازند که لازمه آن اقتدار در تصمیمهای مهم است. سختی ماجرا شبیه به آن است که حاکمی بخواهد دستور بر کاهش اختیارات خود بدهد، همانگونه که دولت باید بر کاهش دخالت خود در اقتصاد حکم کند. حکمی که هر چند دیر، اما باید صورت پذیرد. مثال کوچک این دشواری را میتوان در واگذاری باشگاههای استقلال و پرسپولیس مشاهده کرد که عواملی از بیرون اجازه این کار را ندادند. حالا تصور کنید دولت بخواهد پای خود را از اقتصادی که سالهاست با این شیوه پیش رفته بیرون بکشد. این سختی البته برای نجات اقتصاد لاجرم است. تردید نباید کرد که باید برای نجات کشور از برخی منافع چشم پوشی کرد. «شرایط حساس کنونی» اتفاقاً فرصتی برای این جراحی است، آن را از دست ندهیم.
رهبر کره شمالی؛ بازیگر فیلم انتخاباتی ۲۰۲۰ ترامپ
امیرعلی ابوالفتح در بخشی از یادداشت امروز خراسان با تیتر شوی تلویزیونی «نمایش مذاکره» نوشت: دونالد ترامپ با کیم جونگ اون، رهبر کنونی کره شمالی و نوه کیم ایل سونگ، بنیان گذار این کشور، روی خاک کره شمالی دست داد. در این دیدار، دونالد ترامپ ابراز امیدواری کرد که در آینده نزدیک، رهبر کره شمالی مهمان آمریکاییها در کاخ سفید باشد و کیم نیز متقابلا اعلام کرد رئیس جمهوری آمریکا را به زودی به پیونگ یانگ دعوت خواهد کرد.
اتفاقاتی که روز یک شنبه ۳۰ ژوئن در منطقه غیر نظامی مرز مشترک دو کره رخ داد، ادامه روندی است که با دیدار سال گذشته ترامپ و کیم در سنگاپور آغاز شد و با دیدار دو رهبر در هانوی در سال جاری ادامه یافت.
جز سه بار دیدار سران آمریکا و کره شمالی با یکدیگر و تبادل چندین نامه میان دوطرف، هنوز تحول خاصی در روابط واشنگتن – پیونگ یانگ اتفاق نیفتاده یا حداقل برای کره شمالی دستاوردی نداشته است. ترامپ پیش از ورود به دهکده پان مون جوم در مرز مشترک کره شمالی، از دستاوردهای آمریکا و متحدانش سخن گفت؛ این که کره شمالی آزمایشهای اتمی و موشکی خود را متوقف کرده، از فراز ژاپن موشکی شلیک نمیکند و امنیت کره جنوبی نیز تهدید نمیشود. با این حال، رئیس جمهوری آمریکا پیش از دیدار سوم با کیم جونگ اون به صراحت گفت: «تحریمها (علیه کره شمالی) ادامه دارد و من هم هیچ عجلهای ندارم.»
به عبارت دیگر، از منظر ساختار سیاسی در آمریکا و نه رئیس جمهور شیفته نمایشهای تلویزیونی، کره شمالی همچنان یک خطر فوری امنیتی برای ایالات متحده و شرکایش در منطقه شرق آسیاست و تا زمانی که فرایند خلع سلاح اتمی کره شمالی تکمیل و بازگشت ناپذیری آن راستی آزمایی نشود، تحریمها علیه پیونگ یانگ ادامه خواهد یافت.
در عین حال کره شمالی نیز در بالاترین سطح رهبری، آمادگی خود را برای خلع سلاح اعلام کرده است، اما در یک سال بعد از نخستین دیدار ترامپ و کیم، هنوز هیچ نشانهای از آغاز روند خلع سلاح اتمی کره شمالی دیده نمیشود. آن چه مقامات کره شمالی تاکنون انجام داده اند، تخریب یک منطقه آزمایش سلاحهای اتمی و توقف این آزمایشها به همراه آزمایشهای موشکی بوده است که تا مرحله خلع سلاح اتمی و حتی شروع این مرحله فاصله زیادی دارد.
این موضوع نشان میدهد که کره ایها نیز همچون آمریکاییها برای خلع سلاح اتمی عجلهای ندارند و تا زمانی که نه آمریکاییها و نه کره ایها برای رسیدن به وضعیت نهایی عجله نداشته باشند و امتیازات کافی را از طرف مقابل کسب نکنند، بعید به نظر میرسد دیدارهای ترامپ و کیم شرایط متفاوتی را در شبه جزیره کره به وجود آورد. به ویژه این که برای ترامپ بیش از این که نتایج مذاکرات و تاثیر آنان بر آینده روابط واشنگتن – پیونگ یانگ اهمیت داشته باشد، نمایشهای تلویزیونی با هدف تاثیرگذاری بر نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آمریکا اهمیت دارد.
اصلاحطلبانِ مسئولیتپذیر ؟!
داریوش قنبری فعال سیاسی اصلاح طلب طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه همدلی ضمن تحلیل وضعیت اصلاح طلبان در انتخابات آتی نوشت: در در رابطه با شرایط جریان اصلاحات در انتخابات سال جاری یکی از بحثهای مطرح شده این است که اصلاحطلبان بعد از توفیقهای متوالی در انتخابات دهه ۹۰، نتوانستند سروسامانی به شرایط جامعه و وضع مردم بدهند و به همین دلیلی شاهد نوعی نارضایتی هستیم که این میتواند باعث شود انتخابات در فضایی سرد برگزار شود که همه میدانند، نتیجه چنین حالتی شکست اصلاحات و پیروزی تندروها خواهد شد. البته رقیب هم به این فضا دامن میزند. در واقع تلاششان این است که مسبب همه ناکارآمدیها را اصلاحطلبان بدانند تا بتوانند ذهنیت عمومی را نسبت به این طیف تاثیرگذار منفی کنند تا از این طریق به قدرت برگردند. این در حالی است که آنها اصولا همیشه قدرت دارند و سعیشان این است تا آنجا که ممکن است اصلاحطلبان را در موقعیت پوزسیون و خودشان را در موقعیت اپوزیسیون قرار بدهند. در واقع اصلاحطلبان در قدرت نیستند که مسئول شرایط پیش آمده باشند. آنها در بهترین حالت در مجلس یکسوم کرسیها را در اختیار دارند و در شرایطی نیستند که خطاهای پارلمان به نام آنها نوشته شود. در ارتباط با دولت هم اصلاحطلبان ضمن حمایتهای همهجانبه از دولت و شخص آقای حسن روحانی، در دولت هم به مانند مجلس حضوری چشمگیر ندارند. البته این را دلیلی نمیبینند که از خودشان سلب مسئولیت کنند. چون دولت با رای اصلاحطلبان شکل گرفته است که دقیقا به همین دلیل باید پاسخگوی افکار عمومی باشند.
آنها همچنان از روحانی و دولتش با وجود همه کاستیها حمایت میکنند. چون اگر آقای روحانی در انتخابات توفیقی را نصیب خود نمیدید، شرایط حتما و قطعا به مراتب سختتر و پر مانعتر از این میشد. چون رقبای روحانی تندروهایی بودند که مدیریت احتمالیشان حتما کشور را با مصیبتهای زیادی مواجه میکردند. این در حالی است که دولتی که به واسطه پشتیبانی جریان اصلاحات رای آورده بود، در دوره اولش اقتصاد کشور را به خوبی سروسامان داد و توانست تهدیدهای تحریمهای شورای امنیت را خنثی کند. اما حادثه ناگوار از آنجا پیش آمد که دونالد ترامپ به صورت غیر منتظرهای در انتخابات ۲۰۱۶ پیروز شد تا نه تنها ایران، بلکه نظام بینالملل به استقبال تبعات این اتفاق برود. این مسأله در نهایت به نقض برجام منتهی شد و به قول آقای روحانی، قطار دولت مورد دستبرد قرار گرفت و بالتبع مشکلاتی پدید آمد. به همین دلیل، مشکلات را نباید به پای دولت مورد تأیید اصلاحطلبان بنویسیم و شرایط را بهانه تخریب این طیف تأثیرگذار بدانیم. البته افکار عمومی همچنان به اصلاحطلبان و اصلاحطلبی ایمان دارند و به همین دلیل، باید امید داشت تا یک بار دیگر در پای صندوقهای رأی حاضر شوند و با رایهای خود راه اصلاحطلبی را ادامه داده و سدی محکم جلوی تندروها باشند.
تحریم ظریف، خودتحریمی امریکاست
حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی که روزنامه ایران در شماره امروز خود منتشر کرده نوشت: دولت امریکا چنان که ادعا کرده است بعد از تحریم بی سابقه رهبری جمهوری اسلامی ایران، بزودی در فهرست تحریمهای خود علیه کشورمان نام محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران را قرار میدهد. اقدامی که بی تردید طرح و پیگیری آن نشان دهنده نقشی است که جایگاه دیپلماسی ایران در عرصه مواجهه با سیاست تقابلجویانه واشنگتن داشته است. در چنین چارچوبی تحریم احتمالی وزیر امور خارجه ایران را از دو منظر میتوان بررسی کرد؛ یک نقش خود آقای ظریف در افشاگریهایی است که از طریق پیگیری دیپلماسی عمومی در قبال امریکا و سیاستهای خصمانه این کشور در عرصه بینالملل داشته است.
وزیر امور خارجه ایران به دلیل ویژگیهای خاص خود حضور پررنگی در عرصه دیپلماسی عمومی داشته و با بهرهگیری از زبان بینالمللی قابل فهم برای مخاطب بویژه در صحنه سیاسی امریکا تلاش کرده است اهداف و سیاست واقعی جمهوری اسلامی را تبیین کند؛ بنابراین این نقش مؤثر آقای ظریف است که امریکاییها درصدد تخریب آن هستند و بیش از آنکه قراردادن نام ایشان در قالب ادامه رویکرد تحریمی سایر نهادهای ایرانی و با هدف تنگتر کردن حلقه فشار اقتصادی باشد، تحریم یک شخصیت تأثیرگذار در افکار عمومی امریکاست. از این رو امریکاییها حاضر شدند حتی اولین کشوری باشند که نام وزیر خارجه کشور دیگری را وارد فهرست تحریمهای خود کنند.
اما وجه دیگر اقدام احتمالی تحریم وزیر امور خارجه ایران نشان میدهد به رغم اینکه دولتمردان امریکایی به فراخور پیگیری سیاست فشار حداکثری خود علیه ایران پیشنهاد مذاکره مستقیم با آن را نیز مطرح میکنند، اما اقداماتی که در عمل انجام میدهند، به نوعی بستن درهای دیپلماسی با ایران تلقی میشود. چه اگر هدف واقعی امریکا مذاکره با جمهوری اسلامی باشد، قرار دادن نام وزیر خارجه اش در فهرست تحریمها عملاً باعث به بنبست رساندن مسیر گفتگو با آن در همان آغاز میشود.
البته باید دید دولت امریکا با چه بهانهای نام آقای ظریف را در فهرست تحریم خود قرار میدهد، اما این اقدام عملاً به معنای تحریم کردن خودشان و بستن همه ابزارهای ارتباطی و رسانهای با جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود و بسیار بعید به نظر میرسد سایر کشورها از این حرکت امریکا استقبال کنند و طبیعی است که از پذیرش و تبعیت چنین تحریمی خودداری خواهند کرد.