نرخ واقعی دلار کمتر از هشت هزار تومان است، کاهش تنش وظیفه پلیس آموزش دیده، گفتوگوی تلفنی روحانی با رئیس جمهور فرانسه، شانزدهم تیر گام دوم کاهش تعهدات برجامی، کمبود خانه یا نبود قانون قیمتگذاری؟ ترامپ در کاخ سفید میماند؟، شلیک ترامپ به دیپلماسی، شناسایی دلالان ارز با دوربین، صدای پای تحول در قوه قضاییه، معادله پیچیده خروج مهاجران افغانستانی از بازار کار، صفر تا صد «نشست منامه» آیا این طرح به نتیجه میرسد؟ از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه پنجم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که تحریم دیپلماسی با اعمال تحریمها علیه رهبر انقلاب و وزیر امور خارجه کشورمان توسط ترامپ با عناوین مختلف، برجستهترین خط خبری صفحات نخست روزنامههای امروز شده است.
سخنان رئیس جمهور در واکنش به تحریمهای جدید آمریکا و قدردانی او از وزارت دفاع و سپاه به خاطر سرنگون کردن پهپاد آمریکایی در حریم هوایی ایران، صدای پای تحول از قوه قضاییه و واکنشها به اظهارات امیر جعفری بازیگر سینما و تلویزیون در حمایت از آقازادهها از دیگر موضوعاتی است که در گزارشها و یادداشتهای تحلیلی امروز روزنامهها مورد توجه قرار گرفته است.
روزنامه ایران گزارشی مفصل از واکنشها به تحریمهای اخیر آمریکا تهیه و عنوان آن همبستگی ملی مانع زیادهخواهیهای امریکا را به عنوان عصاره واکنش فعالان سیاسی به تحریمهای اخیر امریکا انتخاب کرده است. این روزنامه سخنان رئیس جمهور روحانی در مراسم رونمایی از پرونده الکترونیک سلامت در کشور را با تیتر نباید در زندگی خصوصی مردم مداخله کرد برجسته کرده است.
روزنامه همدلی با چاپ تصویری از حسن روحانی سخنان روز گذشته او با موضوع اعتراض رئیس جمهور به منتقدان برجام را با تیتر چه کسی «شب عروسی» را به کام مردم تلخ کرد در صفحه نخست برجسته کرد. این روزنامه همچنین یادداشتهای تحلیلی درباره تحریمهای جدید آمریکا منتشر کرده که یادداشت تحریم، اصول سیاست آمریکا به قلم داود هرمیداس باوند از آن جمله است.
روزنامه ابتکار تصویری از ظریف و ترامپ با دستکشهای مشت زنی و پشت میز شطرنج در مرکز صفحه نخست خود قرار داده و تیتر تحریم دیپلماسی را برای گزارش خود انتخاب کرده است. این روزنامه در سرمقاله امروزش با قلم جلال خوش چهره، مطلبی با عنوان بازی دوگانه ترامپ منتشر و آن را تحلیل کرده است.
روزنامه کیهان فرازی از سخنان دیروز رئیس جمهور روحانی در واکنش به سرنگونی پیشرفتهترین پهپاد آمریکا را با عنوان دست سپاه و وزارت دفاع را میبوسم تیتر یک کرده است. این روزنامه در سرمقاله امروزش با اشاره به وضعیت امروز آمریکا در برخورد با ایران در بنبستی استراتژیک عنوان دولت دلقکها را برای آن به کار برده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا آمریکا سراغ ظریف رفت؟
علی نظری، نماینده سابق مجلس در یادداشتی با عنوان را آمریکا سراغ ظریف رفت؟ در روزنامه آفتاب یزد با موضوع قرار دادن تحریم وزیر امور خارجه کشورمان نوشت: اعمال تحریمهای اخیر علیه ظریف در درجه اول تاثیرات روانی و دردرجه دوم تاثیرات سیاسی خواهد داشت. در بعد روانی جریان آمریکا تلاش دارد تا بگوید عملا ما کاری کردیم تا وزیر خارجه ایران را که در راس هرم دیپلماسی این کشور است در اعمال ماموریتهای دیپلماتیک از حیز انتفاع ساقط شود. آمریکا تلاش دارد این فضای روانی را هم درایران و هم در کل دنیا محقق کند. اما این در حالی است که ظریف انسان کارآمدی است. ترامپ در زمان روی کارآمدنش جمله معروفی داشت که میگفت: «من همان موقعی که ظریف و کری را در حال مذاکره بایکدیگر دیدم گفتم که آقای کری حریف ظریف نیست.» یکی از نگرانیهای دیگر آمریکاییها اطلاعات و تسلط ظریف به امور بینالملل بود.
در مجموع آنها نگران قدرت اقناعی ظریف بودند، از همین رو پروژه ظریف هراسی را به راه انداختند و اکنون دست به عملیات ایذایی علیه وزیر خارجه ایران زده اند، این افراد میخواهند با تحریم آقای ظریف به جامعه جهانی بفهماند که وزیر خارجه ایران و فعالیتهایش را درکنترل خود در آوردیم. به یاد میاوریم، در سفری که ظریف به آلمان داشت هواپیمای او به خاطر تحریمهای آمریکا متوقف شد وبه آن سوخت نمیرساندند تا اینکه با دستور مرکل صدراعظم آلمان خارج از پروتکل به هواپیمای ظریف سوخت رسانی شد. پس مطمئنا تحریم خود او برای وی در سایر کشورها به جز آمریکا نیز محدودیتهایی برای او ایجاد خواهد کرد.
به هر روی باید بگوییم هر چند نوع تحریمهای علیه ظریف هنوز مشخص نیست، اما قاعدتا در هرصورت این موضوع سفرهای دیپلماتیک وی را نیز تحت الشعاع قرار میدهد. تصور کنید اگر ظریف تحریم شود او در هر ماموریت خود به جای آن که به هتل برود در رزیدانس سفارت ایران حضور پیدا کند، در حالی که عرف جهان این را میگوید که وزیر خارجه باید در بهترین هتل کشورها باشد، چون شان او شان ملت ایران است. همین اتفاق هم در سفرهای وزیر خارجه ایران صورت بگیرد تاثیرات خودش را خواهد گذاشت. از همین رو پروژه ترامپ پروژه کند کردن یا حتی فعالیتهای ظریف است. هر چند اقدام ترامپ یک عملیات ایذایی است، اما مطمئنا محدودیتهایی برای ظریف در آینده ایجاد خواهد کرد.
امیدوارم دلواپسان این پیام را درک کنند که وقتی آمریکا سراغ وزیر خارجه میرود یعنی چه؟ای کاش آنها به خودشان آمده باشند و به این نتیجه برسند که جواد ظریف چه نیروی ارزشمندی برای دستگاه دیپلماسی است و اکنون قدر ظریف را بدانند.
اردوغان در استانبول چه چیز را باخت؟
رضا حجت طی یادداشتی با عنوان اردوغان در استانبول چه چیز را باخت؟ در شماره امروز جوان نوشت: اردوغان هنگامی که هنوز زیر سایه نجم الدین اربکان بود، در سال ۱۹۹۴ با پیروزی در انتخابات شهرداری استانبول، شهردار این شهر شد و هشت سال بعد با انشعاب از حزب «رفاه، فضیلت و سعادت» و ایجاد حزب عدالت و توسعه (AKP) قدرت را در ترکیه به دست گرفت. رویکردهای عقلانیتمحور سیاسی و اقتصادی این حزب طی سالهای پیاپی پیروزی را به نام اردوغان و آک پارتی ثبت کرد. قرار گرفتن در جایگاه اقتصاد نوظهور همزمان با روی آوردن به تمایلات افکار عمومی در سطح کشورهای اسلامی این شانس را به اردوغان داد که کرسی قدرت را با اقتدار در دست داشته باشد. اما کار اردوغان از زمانی گره خورد که خواست به تنهایی این مأموریت را ادامه دهد و از عمده دوستان و همراهانش فاصله گرفت. همزمان با کنار گذاشتن احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه پیشین خود سیاست به صفر رساندن تنش با همسایگان را فراموش کرد و تحولات و بحران سوریه وی را به باتلاق اشتباهات کشاند.
حال پیروزی اکرم امام اوغلو، نامزد حزب جمهوریخواه خلق و کاندیدای ائتلاف ملت این ترس را برای اردوغان و حزبش ایجاد کرده است که مبادا همان راهی را که خودش از سال ۱۹۹۴ آغاز کرد و در سال ۲۰۰۲ به ثمر رساند اکنون به دست رقیب سکولارش بسپارد، به خصوص که بینالی ییلدرم به عنوان بازنده انتخابات شهرداری استانبول پیش از این رئیس پارلمان ترکیه از حزب عدالت و توسعه بود. از یک نگاه میتوان گفت: اردوغان استانبول و پارلمان را توأمان باخته است و رقیب از اینجا تا فتح ریاست جمهوری نباید چندان راه سختی داشته باشد، در حالی که رقیبش پیش از این، فقط شهردار یک منطقه از استانبول بود. این مسئله وقتی برای اردوغان سنگینتر میشود که در نظر داشته باشیم حزب عدالت و توسعه شهرداری آنکارا به عنوان پایتخت ترکیه را نیز به رقیبش واگذار کرده است. برای تداوم سیاستورزی رقبای منطقهای اردوغان و پل زدن این پیروزی تا انتخابات ریاست جمهوری، بیش از همه عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اسرائیل و مصر خوشحالند که دشمنان سرسخت اخوانالمسلمین هستند. بیشک امریکا و اروپا از این پیروزی اولیه حزب جمهوریخواه خلق به رهبری کمال قلیچدار اوغلو شادمان هستند و آن را موفقیت خود میدانند، حتی طی سالهای گذشته از طرق مختلف از جمله فشارهای سیاسی و اقتصادی در پی تضعیف حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان بودهاند. حضور فتح الله گولن در پنسیلوانیای امریکا میتواند نماد و نشانی از این فشارها باشد که تا پای کودتا هم پیش رفت.
در کنار این موضوع قرار گرفتن کردهای ترکیه در مقابل اردوغان و همراه شدن با حزب جمهوریخواه خلق یکی دیگر از لایههای منطقهای و بینالمللی انتخابات استانبول را رونمایی میکند که بیشتر بازتابی از رقابتهای سوریه و سیاستهای دولت ترکیه در آن است.
یک معنای دیگر و پنهان انتخابات استانبول این است که در کنار مناطق بحرانخیز از جمله ونزوئلا، کرهشمالی یا هر نقطه دیگر، یک جبهه جدید برای بازیگران رقیب بینالمللی، در ترکیه باز میشود که یک طرف تلاش میکند تا اردوغان و حزب عدالت و توسعه بر کرسی قدرت باقی بماند و طرف دیگر تقلای خود را برای تداوم پیروزی لائیکهای سکولار از شهرداری تا ریاست جمهوری افزایش میدهد. در چنین شرایطی برای اینکه اردوغان در ادامه، بازی را به امریکا، اروپا و متحدانشان در منطقه نبازد، نیازمند بازنگری سیاسی و اقتصادی در حوزههای داخلی و خارجی است تا در کنار استانبول، مردم و «اراده ملی» را نبازد.
ابعاد سیاسی و حقوقی تحریمهای اخیر
رضا نصری، کارشناس حقوق بینالملل طی یادداشتی در روزنامه ایران، به ابعاد سیاسی و حقوقی تحریمهای اخیر آمریکا علیه ایران پرداخت و نوشت: تحریم نهاد رهبری و وعده تحریم وزیر امور خارجه ایران از اقدامات نسنجیده، اما قابل پیشبینیای بود که از دولت ترامپ انتظار میرفت. ماههاست لابیها و جریانهای تندرو در واشنگتن- با محوریت «تیم ب» - در نشستها و مقالات متعدد خود از رئیس جمهوری امریکا تقاضای اِعمال چنین تحریمهایی را دارند تا- به زعم خود- با حذف تدریجی گزینههای دیپلماتیک، صحنه را به نحوی سامان دهند که فقط و فقط «گزینه نظامی» روی میز باقی بماند. سرنگونی پهپاد امریکایی در آبهای سرزمینی ایران فضایی را فراهم آورد تا سرانجام جریان تندرو به این خواسته خود دست یابد.
از نظر حقوقی، تحریم نهاد رهبری تأثیر ویژهای در پی نخواهد داشت. کسانی که در واشنگتن منتظر و دلخوش تأثیرات حقوقی این تحریم هستند، صرفاً متأثر از اطلاعات غلط و راهنماییهای مغرضانه و دروغهای بی اساسی هستند که جریان تندرو- و «کارشناسان» صوری آن- طی سالهای اخیر در مورد داراییهای خارج از کشور و فعالیتهای اقتصادی برونمرزی نهاد رهبری به بدنه دولتمردان امریکا تزریق کردهاند. از نظر سیاسی، تحریم نهاد رهبری- هرچند با مقاصد افراطگرایانه «تیم ب» سازگار است-، اما شخص دونالد ترامپ را فرسنگها از آرزوی «مذاکره» با ایران دور خواهد ساخت و چه بسا در هفتههای آینده موجبات سرخوردگی و ناامیدی او از تیم مشاورانش را بیش از پیش فراهم آورد.
تأثیر حقوقی تحریم احتمالی دکتر ظریف در هفته آینده هنوز چندان مشخص نیست. هنوز دامنه محدودیتها، تبصرهها و جزئیات این تحریم علنی نشده تا بشود نسبت به مطابقت آن با کنوانسیونهای بینالمللی، امکان سفر وزیر امور خارجه به مقر سازمان ملل در نیویورک یا سایر موازین حقوق بینالملل به صورت دقیق اظهار نظر کرد. این امکان وجود دارد که وزارت خزانهداری امریکا تحریم دکتر ظریف را به این دلیل به هفته آینده موکول کرده که بتواند از نظر حقوقی آن را به نحوی تنظیم کند که مانع تعاملات دیپلماتیک ایشان نشود. اما در هر صورت، در نظام حقوق بینالملل، قاعده کُلی این است که وزرای امور خارجه بتوانند - مصون از هرگونه تهدید و فشار شخصی- در کسوت رسمی خود و در راستای انجام وظایفشان در صحنه بینالمللی ایفای نقش کنند. چنانچه این تحریم در انجام وظیفه وزیر امور خارجه ایران- بویژه در رابطه با سفر به مقر سازمان ملل - خللی ایجاد کند، قطعاً ایران با ابزارهای حقوقی خود واکنش نشان خواهد داد. به عنوان مثال، چنانچه تحریم امریکا علیه دکتر ظریف مانع سفر ایشان به نیویورک شود، مجمع عمومی سازمان ملل میتواند به درخواست ایران جلسه سالانه خود را به جای نیویورک به ژنو (سوئیس) منتقل کند. این اتفاق مسبوق به سابقه است. در سال ۱۹۸۸، وقتی دولت ریگان از صدور ویزا برای یاسر عرفات- رئیس وقت سازمان آزادیبخش فلسطین- برای شرکت در مجمع عمومی خودداری کرد، مجمع عمومی رأی به انتقال اجلاس به مقر دوم سازمان ملل در ژنو داد! قطعاً اعتبار ظریف و برتری حقوقی و اخلاقی ایران نسبت به امریکا در قضیه برجام، تکرار چنین اتفاقی را بسیار محتمل میکند.
از نظر سیاسی، تحریم دکتر ظریف اقدام قابل پیشبینیای بود که صرفاً بیانگر ضعف و استیصال جریان تندرو در واشنگتن در برابر ایشان است. محمدجواد ظریف دیپلمات بسیار کارآمدی است که هم حقانیت ایران در صحنه بینالمللی را به اثبات رسانده و هم تا حدود زیادی فضاسازیها و بسیاری از برنامههای تندروهای واشنگتن را- عمدتاً با اتکا به قابلیتهای شخصی خود - خنثی کرده است. کارآمدی و قدرت تاثیرگذاری او در سالهای گذشته- چه در صحنه بینالمللی و چه در فضای سیاست داخلی امریکا- او را به یکی از سیبلهای حملات سازمانیافته جریانهای متخاصم تبدیل کرده است. این اقدام اخیر دولت امریکا نیز واکنشِ نامتعارف تندروهای واشنگتن به رقیب سرسختی است که تا بهحال نتوانستهاند با ابزار «متعارف» رسانهای و دیپلماتیک شکستش دهند.
از طرف دیگر، توسل به حملات «شخصی» علیه دیپلمات خوشنامی که در سالهای اخیر بارها نامزد دریافت جایزه صلح نوبل بوده - آن هم در زمانی که مرتکبین جنایات جنگی و قصابان روزنامهنگاران در عربستان سعودی از هرگونه واکنش حقوقی دولت ترامپ مصون بودهاند- خود تأییدیه دیگری بر استانداردهای دوگانه، ضعف منطق و خصومت دولت امریکا با موازین اخلاقی و حقوقی خواهد بود.
در بُعد کلانتر، تحریمهای اخیر علیه وزیر امور خارجه ایران نشاندهده یک حقیقت دیگر نیز هست و آن اینکه دولت ترامپ از تحریم صنایع بزرگ، حوزه انرژی، بانکها، حوزه نظامی و شریانهای تجاری کشور، به تحریم دیپلماتها رسیده است! این یعنی «سیاست فشار حداکثری» هم در رسیدن به اهداف خود - یعنی فروپاشی شیرازه سیاسی و اقتصادی کشور - شکست خورده است و هم از نظر نمادین یک فاجعه تمامعیار برای ایالات متحده امریکا بوده است!