بازتاب گسترده سرنگونی پهباد آمریکایی توسط ایران در هرمزگان، تاوان عبور از خط قرمز، مرحله دوم کاهش تعهدات برجامی ایران از ۱۶ تیر، انرژی هستهای در قربانگاه چرنوبیل، ایران به لیست سیاه نرفت، گاف مخالفان اصلاحات در بهشت، مدیریت سیاسی بازار نفت، پیشنهاد انتقال مسئولیت سازمان زندانها به وزارت دادگستری و هشدار فیفا برای ورود زنان به ورزشگاهها، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه یکم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که صفحات نخست همه روزنامهها تحت تأثیر سرنگونی پهپاد جاسوسی آمریکا توسط ایران در هرمزگان و بازتابهای آن قرار گرفته است. عناوینی همچون تاوان عبور از خط قرمز (ایران)، تاوان تجاوز (جوان) غرامت مضاعف (اعتماد)، ماجرای سرنگونی گلوبال هاوک (شرق)، سیلی سخت ایران به آمریکا سهم عربستان و امارات محفوظ است! (کیهان) و شکار شاهین جاسوس (ابتکار) تیترهایی است که همراه با گزارشها و تحلیلهایی درباره سرنگون کردن پهپاد آمریکایی توسط هوافضای سپاه را در شماره امروز روزنامهها برجسته کرده است.
حمله به دولت با اسم رمز نفت و آمادگی سعید جلیلی برای مناظره با بیژن زنگنه از یک سو و عدم ورود ایران به لیست سیاه FATF از سوی دیگر از دیگر محورهای خبری روزنامههای امروز شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا مذاکره با آمریکا بی معناست؟
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی طی یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان در این شرایط مذاکره بیمعناست، ضمن تحلیل تنشهای اخیر ایران و آمریکا نوشت: تنش در روابط ایران و امریکا به سرعت در حال افزایش است. این روند قابل پیشبینی بود. زیرا بر یک زورگویی آشکار از سوی ترامپ استوار بود. گرچه بنده نسبت به سیاست خارجی ایران نقدهایی دارم، ولی درباره برجام هیچ حقی برای ایالات متحده وجود نداشت که بدون هیچ توجیهی و به صورت یکسویه از آن خارج شود و بدترین نوع تحریم یا تروریسم اقتصادی را علیه ایران برقرار کند و از همه مسخرهتر اینکه اراده ایران برای افزایش غنیسازی را مخالف همان برجامی بداند که پیشتر خودش آن را پاره کرده و کنار گذاشته است.
در این میان و متأسفانه برخی نیز سادهانگارانه میگویند که با ترامپ مذاکره شود، در حالی که ایران پیشتر درباره موضوع مورد نظر ترامپ مذاکره مؤثر و نتیجهبخش کرده و به اصطلاح پرونده آن از خلال توافق برجام مختومه شده است و تاکنون نیز هیچ اتفاقی که فاسدکننده توافق برجام باشد رخ نداده بود و دنیا در حال استفاده از نتایج یک توافق منصفانه بود که به یکباره آقای ترامپ وارد کاخ سفید شد و به خیال خود تصمیم گرفت که چرخ سیاست را از نو اختراع کند و کل قواعد روابط بینالملل را نادیده گرفته و قلدرمآبانه دستور خروج از برجام و ارسال شماره تلفن کاخ سفید را میدهد تا بلکه به اهدافش برسد.
واقعیت این است که توصیف وضعیت موجود و ارائه راهحل را نمیتوان با شمارش عوارض یک سوی ماجرا تحلیل و نتیجهگیری کرد. بسیاری میگویند ادامه این وضع منجر به جنگ خواهد شد و در صورت جنگ، ایران طرف اصلی زیانکننده است. فارغ از اینکه این تحلیل درست باشد یا غلط، یک نکته مهم است و آن این است که در چنین شرایطی مذاکره نیز بیمعناست. هیچ دستوری برای مذاکره نیست. هیچ چشماندازی برای رسیدن به یک تفاهم وجود ندارد. مذاکره در چنین شرایطی و تداوم آن عوارض کمتری برای ایران ندارد.
چرا مذاکره بیمعناست؟ آغاز هر مذاکرهای در این شرایط به معنای پذیرفتن ادعاهای زورگویانه و غیرمنطقی طرف مقابل است و هیچ دستاوردی نخواهد داشت. ایران تا کنون بارها در امور گوناگون با آمریکاییها مذاکره کرده است. درباره عراق، درباره افغانستان و درباره مساله هستهای؛ بنابراین ایران نبوده که میز مذاکره را ترک کرده است. کسی دارد شعار درخواست مذاکره را میدهد که پیشتر نتایج مهمترین مذاکرات سیاسی در قرن ۲۱ را پاره کرده و به آن ملتزم نیست. این را مذاکره نمیگویند. اگر اسمش را مذاکره بگذارند رسمش تسلیم است. اینکه ترامپ این حرف پوچ را میزند چندان غیرمنتظره نیست، ولی اینکه عدهای ایرانی و غیر ایرانی آن را تکرار میکنند، مسأله اصلی است. دیگران نباید بگویند در این وضع با ترامپ مذاکره کنید. آنها یا باید ترامپ را محکوم کنند و یا باید بگویند بروید تسلیم او شوید. این توصیه قابل فهم است که بگویند، ولی نمیتوانند حد تسلیم را تعیین کنند که حدی جز نابودی به دست خود ندارد.
سیاست ایالات متحده به تبعیت از اسرائیل و عربستان به چیزی جز تجزیه ایران قانع نیست. هر اشکالی هم ما داشته باشیم به جای خود قابل بحث است، ولی مستلزم تن دادن به این خواست امریکا نیست.
اکنون چه باید کرد؟ به نظر بنده ایران باید صریح و روشن اعلام کند که بدون انجام تعهدات طرف مقابل در برجام، حاضر به ایفای تعهدات برجامیاش نیست. تنها راه مذاکره نیز گفتگو در همان قالب ۱+۵ است، به شرطی که همه طرفهای مذاکره ابتدا به تعهدات خود ملتزم باشند.
برای ایران در درجه اول اقناع افکار عمومی مردم و سپس افکار عمومی جهان باید مهم باشد. کشورهای اروپایی و جهان نمیتوانند شاهد نقض تعهدات از سوی امریکا باشند و ایران را به خویشتنداری دعوت کنند. پذیرش این فرآیند در شأن هیچ کشور و مردمی نیست.
جنگ با ایران؛ جنگی بدون برنده، با بازندههای زیاد
حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس طی یادداشتی که روزنامه آرمان امروز در شماره شنبه یکم تیرماه خود چاپ کرده نوشت: اتفاق سرنگونی پهپاد آمریکایی ها، نشان دهنده نوعی غافلگیری آمریکاییها در قبال راهبردی است که خودشان شروع کردند و این راهبرد با واقعیت موجود همخوانی نداشــت.
دونالد ترامپ گرفتار بازی ناتمام مایک پمپئو شده است. پمپئو کسی است که کارش جنگ روانی است و یک جنگ روانی همراه با جنگ اقتصادی را علیه ایران شکل داد. ولی ایرانیان در مقابل جنگ روانی آمریکاییها کاملا راهبردهای تدافعی خود را پیش بردند. این راهبردها فقط راهبردهای چند ماه اخیر نیست. ۲۸ سال اســت که ایرانیها راهبرد دفاعی خودشان را در مقابله با تهدیدهای اقتصادی آمریکاییها ســامان میدهند. طوری که همین سامانه سوم خردادی که پهپاد آمریکایی را سرنگون کرده، سامانه مربوط به ۵ سال پیش ایران اســت و بعد از آن هم ایرانیها هم در زمینه آفندی و هم پدافندی یا به عبارتی تهاجمی و دفاع هوایی به دستاوردهای زیادی رسیدند.
آخرین جلسهای که در کمیســیون امنیت ملی و سیاســت خارجی با مسئولان هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برگزار شد، در گزارشی که از جلسه ارائه دادم، همین موضوع را عنوان کردم که آمریکاییها باید بدانند هیچ پرندهای از آنها مصون از توان پدافندی ایران نیست. ضمن اینکه ایران در زمینه تهاجمی هم ایران به قدرت بی بدیل موشکی تجهیز شده که هیچکدام از اینها قابل مذاکره نیست؛ لذا زمانی هم که جنگ روانی آمریکاییها با یک شاخص و ارزیابی عملی مواجه شد، عمال ناکارآمدی اش اثبات شد و الان به نظر میرسد به جای اینکه ترامپ اتاق جنگ تشکیل دهد باید اتاق دیپلماسی تشکیل دهد و الزامش این است که ابتدا این راهبرد جنگ روانی را کنار بگذارد. در ثانی در جنگ اقتصادی با ایران تجدیدنظر جدی داشته باشد و به عبارتی هر چیزی که مفهوم جنگ و تقابل دارد را تعطیل کند و سعی نماید نوعی بازگشت از تحریمها را داشته باشد. نوع رفتار جمهوری اسلامی ایران در قبال تجاوز آمریکاییها رفتاری کاملا منطبق با منشور ملل متحد و کنوانسیونهای بین المللی است.
ترامپ میداند که ایرانیها میتوانستند هواپیمای با ۳۵ سرنشین آمریکاییها را سرنگون کنند، ولی این کار را نکردند و یک پهپاد را نشانه گرفتند. سرنگونی پهپادی که دو پیام داشت؛ نخست اینکه ایرانیها هنوز معتقدند نباید وارد فضای خون و خونریزی با آمریکاییها شد و دوم اینکه عالیترین و توانمندترین پرنده آمریکاییها در زمینه مقابله با ردگیری و رهگیری را سرنگون کردند. یعنی به آمریکاییها اعالم کرد آن چیزی که همیشه مزیت مطلق آمریکا در جنگ به حساب میآید را به خصوص در قبال جمهوری اسلامی ایران دیگر ندارند؛ لذا اینکه آینده چه خواهد شد، معتقدم شکایتهای جمهوری اسلامی ایران از آمریکاست که اولین شکایت به خاطر تجاوزی اســت که پهپاد آنها داشت. دومین شکایت از کشورهای عربی باید صورت بگیرد که در منطقه میزبان آمریکاییها هستند و در بحرانی شدن شرایط کنونی نقش دارند و اقدامات آنها هم خصمانه به حساب میآید. مثل امارات و عربستان که پایگاه آمریکاییها به حساب میآیند. تحولات بعدی در جامعه جهانی است که معتقدم الان به این نتیجه رسیده که جنگ با ایران برنده نخواهد داشــت، ولی بازندههای زیادی خواهد داشت به ویژه اینکه ایرانیها میتوانند جنگ را مدیریت کنند؛ بنابراین فعالیتهای میانجیگرایانه گسترش پیدا میکند.
دامی که پیش روی ترامپ بود، جنگ روانی بود که به نظر میرسد مجبور اســت از این دام فرار کند، ولی ممکن است افراطیون دام جدیدی پیش روی او بگذارند که آن ادعای تحقیر آمریکاییها در سقوط پهپاد است که به نظرم ترامپ باید با این موضوع حسابگرانه برخورد کند و بداند آنچه شکل گرفته، واقعی شدن محاسبات تقابل با ایران است که این به سود خود آمریکا هم هست. ولی در این میان به جای اینکه وارد یک فضای جنگی شود، باید دیپلماسی را تقویت کند و بداند که ایران کشوری نیست که به راحتی هدف شود بلکه کشوری است که خودش را برای هر نوع تقابلی آماده کرده است. واقعیت ایران را به رسمیت بشناسد و بداند که زبان ایران، زبان مترقی است. بازگشت به برجام به سود آمریکا خواهد بود، ضمن اینکه آمریکاییها باید بدانند ایرانیها به برجام گذشته بازنخواهند گشت. آنچه جمهوری اسلامی ایران خواهد خواست برجامی اســت که به راحتی در آن نقض عهد صورت نگیرد و الزم اســت که آمریکاییها برای تنظیم دیپلماسی پیشقدم شوند و دیگر بیش از این در فضای جنگ روانی عمل نکنند.
گفتنیهای کیهان از هدف قرار دادن پهپاد آمریکایی
سعدالله زارعی در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با عنوان فجر پنجشنبه به وقت ایران، تغییر معادله نوشت: شواهد میگویند، آمریکاییها طی یکی - دو ماه اخیر در حال ارزیابی وضعیت نظامی ایران بودهاند. سردار دلاور نیروی هوا- فضای سپاه میگوید آمریکاییها چندین بار به فضای جمهوری اسلامی در خلیج فارس تجاوز کرده بودند و ما به آنان اخطار داده و از طریق وزارت امور خارجه ایران نیز اعتراض و هشدار خود را به متجاوزین رسانده بودیم، اما آنان اعتنایی نکرده بودند. او میگوید «به همین هواپیمای ساقط شده نیز هشدار داده شده بود و در یک مورد که آمریکاییها هم اعلام کردند ما به سمت یکی از هواپیماهای آن «شلیک اخطار» کرده بودیم، ولی آمریکاییها جدی نگرفتند تا اینکه روز پنجشنبه پس از چند بار اخطار، این هواپیمای مدرن جاسوسی را مورد هدف قرار داده و ساقط کردیم.»
«گلوبال هاوک» از ۱۴ دقیقه بامداد روز پنجشنبه مشغول گشتزنی در محدوده شمال هرمز تا چابهار بوده و تصاویری از تأسیسات اقتصادی و نظامی ایران به مرکز فرماندهی نظامی آمریکا در خلیج فارس ارسال کرده و بعد از چهار ساعت ساقطشده و لاشههای آن در ناحیه «رأسالشیر» - آبهای ایران- افتاده است. اینکه آمریکاییها در ساعات اولیه اصرار داشتند، هواپیمایشان در آبهای بینالمللی مورد حمله قرار گرفته درست نیست کما اینکه خود آنان هم کمی بعداین سناریو را کنار گذاشتند.
- از آنچه گفته شد میتوان فهمید آمریکاییها با شناسایی نقاطی از شمال دریای عمان و با استفاده از پایگاههای نظامی مستقر در دو کشور امارات و عربستان در نظر داشتهاند، با تصویرسازی دروغین جنگ، ایران را وادار به مذاکرهای برای تن دادن آن به محدودسازی قدرت دفاعی و فعالیت منطقهای نماید. در تحلیل داخلی آمریکاییها آمده بود که ایران، در صورتی که در حمله نظامی آمریکا آسیب انسانی نبیند و با خسارت عمده نیز مواجه نگردد، برای اجتناب از جنگ پاسخ نخواهد داد و ما میتوانیم از آن بعنوان یک اهرم فشار برای باورپذیری گفتمان «جنگ- مذاکره» استفاده کرده و کفه «مذاکرهگرایان» ایرانی را در مقابل «مقاومتگرایان» سنگین کنیم. اصرار «برایان هوک» مسئول پرونده ایران در کاخ سفید بر مذاکره حتی پس از زمانی که هواپیمای جاسوسی آنان مورد حمله قرار گرفته بود، به خوبی این را نشان میدهد. او میگوید کاهش تنش با ایران اهمیت دارد. ایران باید با دیپلماسی پاسخ دیپلماسی را بدهد.»
کما اینکه سخنان «دونالد ترامپ» در مصاحبه با نشریه «تایم» که دیروز منتشر گردید نیز همین را نشان میدهد. او گفت: «من نمیگویم برای باز داشتن ایران از غنیسازی اورانیوم در سطح بالای ۳/۶۷ درصد به گزینه نظامی روی خواهم آورد. من چنین چیزی نمیگویم. اصلاً نمیخواهم این را بگویم. چنین اقدامی نامناسب خواهد بود» وقتی این سخنان را کنار اقدام هواپیمای جاسوسی مدرن گلوبال هاوک در عکسبرداری از مناطق نظامی و صنعتی ایران میگذاریم و تکرار آن علیرغم هشدار پیدرپی نیروی هوایی سپاه را مشاهده میکنیم، در مییابیم آنها خیالاتی داشتهاند. برخی از نظریهپردازان آمریکایی پیشنهاد کرده بودند بدون درگیر شدن در جنگی پرشدت و یا جنگی محدود و با دست زدن به «عملیاتی کم ضرر» و «هشدارآمیز» به ایرانیها بگوئیم، ردکردن مذاکره میتواند استقبال از جنگ باشد.
- محافل نظامی ایران نیز این احتمال را در نظر داشتند و امکان توسل آمریکا به «حملهای موضعی» که در آن کسی کشته نشود، تأسیسات مهم ایران آسیب نبینند را هم در پیشبینیهای خود محاسبه کرده بودند. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز حدود دو ماه پیش در آنجا که گفته بودند دشمن علیه ما جنگ اقتصادی، روانی و نفوذ راه انداخته و از همه ابزارهای خود استفاده میکند، اشارهای هم به امکان توسل آمریکا به درگیری محدود نظامی داشته و اضافه کردند البته نظامیان ما آمادهاند. در تجزیه و تحلیل نظامی ایران آمده بود که اقدام موضعی آمریکا را نباید بدون پاسخ گذاشت چرا که عدم پاسخ ایران میتواند آمریکا را به تکرار و توسعه حملات خود وسوسه کند؛ بنابراین سپاه و ارتش ایران آماده شدند که در صورت هر نوع تجاوز دشمن، پاسخ قاطعی به آن بدهند. اقدام روز پنجشنبه سپاه پاسداران در پاسخ به تجاوز هواپیمای جاسوسی آمریکا به آسمان جمهوری اسلامی و حدود چهار ساعت عکسبرداری از نقاط حساس در جنوب ایران در این راستا صورت گرفت و این در حالی بود که آنان انتظار چنین اقدامی را نداشتند.