تظاهرات مخالفان ژنرال السیسی در قاهره، پاسخ تهران به ناتوانی اروپا در حفظ برجام، تأکید رهبر انقلاب به پرهیز از ناامید کردن مردم، گستاخی اروپا پس از هجده ماه بی عملی، ایست به گران فروشی تاکسیهای اینترنتی، توپ مذاکره در زمین آمریکا، تشکیل وزارت بازرگانی جنبه فرعی اقتصاد کشور، اعتراض ۱۴ هزار سرپرست خانوار به قطع یارانه، رئیس سازمان محیط زیست در نقش کنشگر و ممنوعیت ورود مقامات ارشد ایران و بستگان آنها به آمریکا، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ششم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که بیانات رهبر انقلاب در جمع اعضای مجلس خبرگان با فرازهایی همچون باز بودن راه مذاکره با همه کشورها جز رژیم صهیونیستی و آمریکا و پرهیز از ناامید کردن مردم در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها برجسته شده است.
خبر تازه احتمال خروج اروپاییها از برجام و تحلیلها و گزارشهایی از رفتارهای چندگانه اروپا در قبال ایران نیز در تعدادی از روزنامهها مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور می کنیم؛
چرا کیهان به روحانی دست مریزاد گفت؟
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه در مطلبی با عنوان چرا دست مریزاد به روحانی دلایل تمجید از روحانی در سرمقاله پنجشنبه این روزنامه نوشت: شماری از طرفداران آقای روحانی، تقدیر کیهان از سخنان ایشان را «تعجبآور» دانسته و گفته یا نوشتهاند «چه عجب که فلانی برای یک بار هم که شده از روحانی تقدیر کرده است»! در پاسخ آنان به همین اندازه بسنده میکنیم که کدامیک از مواضع قابل قبول آقای روحانی را سراغ دارید که کیهان به آن انتقاد کرده باشد؟
نکتهای که برخی از دوستان به آن اشاره دارند، آن بخش از سخنان آقای روحانی است که خطاب به غربیها گفته بود؛ «برجام حداقل بود، چه برای ما و چه برای شما. اگر بیشتر میخواهید باید بیشتر بدهید»! و معتقدند این بخش از سخنان رئیسجمهور چراغ سبز برای برجام ۲ و مذاکره درباره صنایع موشکی است! در این باره باید گفت که ما هم به این بخش از سخن ایشان انتقاد جدی داریم، ولی برداشت دوستان یاد شده را صحیح نمیدانیم.
چرا که الف) ایشان با صراحت اعلام کرده است که به هیچوجه مذاکره تحت تحریم را نمیپذیریم و به صراحت نیز گفته است آمریکا و هیچ کشور خارجی حق مداخله در امنیت منطقه را ندارد و امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود و یا «امنیت را نمیتوان خرید و توسط دولتهای خارجی، تأمین کرد» و «آمریکا وکیلِ هیچ ملتی و کفیلِ هیچ دولتی نیست. هیچ دولتی به دولتِ دیگر، وکالت نمیدهد و کفالت خویش را به دیگری نمیسپارد» و یا «ما حاضریم برای صلح از همه توان ملی و اعتبار منطقهای و اقتدار بینالمللی خویش، مایه بگذاریم» و... بنابراین جمله یاد شده - با آن معنی و مفهوم که برخی دوستان میگویند - با جغرافیای سخنان ایشان همخوانی ندارد.
ب) ایشان و آقای ظریف پیشنهادی داشتند که اگر آمریکا همه تحریمها را لغو کند، ما هم پروتکل الحاقی (بازرسی از تاسیسات در هر مکان و در هر زمان) را در مجلس به تصویب میرسانیم که این نیز به شدت قابل انتقاد است و کیهان پیش از این به آن پرداخته است. بنابراین، نمیتوان جمله فوق را آنطور که برخی از مدعیان اصلاحات با ذوقزدگی و برخی از دوستان با نگرانی مطرح کردهاند، دعوت به برجام ۲ و ۳ دانست.
- میگویند آنچه آقای روحانی اعلام کرده است با آنچه در عمل دولت دنبال میکند، متفاوت است که باید گفت: کیهان از آنچه ایشان رسماً اعلام داشته، حمایت کرده است و چنانچه در عمل مسیر دیگری را در پیش بگیرد، موضع کیهان نیز متفاوت خواهد بود.
- و بالاخره رئیسجمهور در یک مجمع عمومی و بینالمللی سخن میگفته، اگر سخنی خلاف بود، حق داشتیم اعلام کنیم که آن سخنان مواضع جمهوری اسلامی ایران نیست، اما وقتی ایشان همان مواضع افتخارآفرین جمهوری اسلامی را اعلام میکنند - چه خدای نخواسته ظاهراً و چه واقعاً - آیا حق داریم بگوئیم مواضع ایران نیست؟!
آیا دشمنی ایران و آمریکا همیشگی است؟
عبدالرحمن حسنیفر در سرمقاله امروز روزنامه مردمسالاری با عنوان مسأله بغرنج «سیاست» در ارتباط با چالش ایران و آمریکا نوشت: خیلی با خودم فکر میکردم که واقعا مسأله نظام ایران و نظام ایالات متحده آمریکا سر چیست و چرا رابطه این دو حکومت بهبود نمییابد. شخصا اعتقاد ندارم آمریکا در دور دستها قرار دارد و کشوری به اصطلاح در ینگه دنیا است. آمریکا همسایه ما است. البته این بحث خارج از درستی و غلط آن است؛ لزومی هم ندارد در اینجا نگاه خوب و بد به موضوع داشته باشیم که البته در جای خود میتواند صورت گیرد.
سؤال جدی این است آیا دشمنی دو نظام ایران و آمریکا، علیالدوام و همیشگی است؟ یا اینکه این دشمنی تابع رفتار طرفین است؟ به نظر میآید، چون هیچ دشمنی و خصومتی منطقا نباید دائمی و همیشگی باشد؛ و اگر رفتارها درست و متناسب باشد احتمال بهبود روابط هم هست.
اگر سؤال دوم مورد توجه باشد باید دید موضع نزاع بین نظام ایران و آمریکا چیست و اگر این مسئله معلوم شود میتوان در راستای آن قدم برداشت. با نگاهی اجمالی به تاریخ روابط و تعاملات این دو نظام میتوان گفت که آمریکاییها از زمانی که قدرتشان در عرصه جهانی در نیمه دوم قرن بیستم میلادی افزایش یافته در ایران دخالت کردند و درباره موضوعات مرتبط با ایران طرف مقابل نظام ایران بودند: از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ تا حمایت از مخالفان انقلاب اسلامی ۵۷ و کمک همه جانبه به رژیم صدام در عراق در جنگ ۸ ساله علیه ایران و اعمال تحریمها و قطعنامههای ضد نظام ایران از جمله اقدامات آنهاست. البته طبعا نظام ایران هم در مقابل آمریکاییها رفتارهایی انجام داده است. با این تاریخ پر تلاطم و پر چالش باید سوال کرد که آیا قرار است این رویه برای همیشه ادامه داشته باشد؟ شاید گام اول شناسایی موضع نزاع است و این کار راحتی نیست که اگر معلوم شود میتوان راه حلی برای آن پیدا کرد.
یکی از موانع برای حل مشکل بین نظام ایران و آمریکا نوع نگاه به این دشمنی است: برخی ادعا میکنند این دشمنی، هم برای برخی در داخل ایران نفع دارد و هم برای برخی در آمریکا و حتی برخی از کشورهای اروپایی و منطقه غرب آسیا. پس، چون این گروهها و این کشورها دوست دارند این دشمنی ادامه یابد بر طبل دشمنی میکوبند. بنابراین، این گروهها نمیخواهند این دشمنی فهم و حل شود. اما برخی دیگر این دشمنی را در مجموع با توجه به هزینههایی که برای طرفین دارد برای جامعه ایرانی و حتی آمریکاییها نافع نمیدانند.
در مجموع باید گفت که براساس این اصل منطقی که «یکدشمن هم زیاد است» میتوان در زمانی مناسب و در شرایط عادلانه در جهت رفع خصومت حرکت کرد، ولی در ارتباط با نظام ایران و نظام آمریکا همانطوری که گفته شد مسئله با محوریت «سیاست» خیلی خیلی پیچیده و بغرنج است و به نظر منطقی حل آن خیلی راحت نیست. آیا راه حل دیپلماسی و گفتگو است یا جنگ و ابزار قدرت؟ یافتن پاسخ خیلی راحت نیست. هر چند باز به طور کلی میتوان گفت که هر کدام از این راه حلها (دیپلماسی یا جنگ) تا زمانی که محل بحث و نزاع بین ایران و آمریکا معلوم نشود صرفا راه حلهایی موقتی و کوتاه مدت هستند.
سربسته و کلی میتوان برای طرف ایرانی این را گفت که حرکت در مسیر منطق جهانی و توجه به خواستهای داخلی و استفاده از تمام ظرفیتهای موجود شاید بتواند در کاهش تنشها موثر باشد و نه البته حل مسائل و این از مجرای تحمل، نقد، شناخت نیازهای واقعی و گوش دادن به صدای اکثریت محقق میشود.
آیا جهان به انحطاط سیاسی رسیده است؟
احمد زیدآبادی طی یادداشتی که روزنامه آرمان ملی در شماره امروز خود منتشر کرده، در مطلبی با عنوان انحطاط سیاسی! نوشت: پس از نطق شدیداللحن رجب طیب اردوغان علیه عملکرد اسرائیل در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن، ابتدا نتانیاهو و بعد ایزرائیل کاتز وزیر خارجه اســرائیل، در واکنشی خشمگینانه خطاب به او گفتند: اردوغان به دلیل قتل عام کردها و سرکوب مردمش در موقعیت موعظه برای اســرائیل نیست. در این دنیا مشخص نیست که چه کشوری در موقعیت موعظه برای کشور دیگری است!
چون هر کشوری که به کارنامه حقوق بشری کشور دیگری اعتراض میکند، فوراً با این واکنش روبه رو میشود که: مگر تو خودت کارنامه سفیدی در رعایت حقوق بشر داری که کارنامه ما را سیاه میدانی؟ این رفتار نشــانگر نوعی انحطاط سیاسی در جهان امروز است. مثل این است که به فردی اعتراض کنی که چرا مثلا به اموال عمومی دستبرد زده است و او در پاسخ بگوید: تو که خودت زنت را کتک میزنی و با مادرت قهری و از بچه ات بیگاری میکشی، چه صلاحیتی برای اعتراض به دزدی من داری؟ مثلا اگر به جای اردوغان، رؤسای کشورهای نروژ و سوئد و سوئیس یا سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر از سیاست اسرائیل در برابر فلســطینیها انتقاد میکردند – که معمولا هم میکنند - کاتز و نتانیاهو خود را ملزم به پاسخگویی می دانستند؟
تجربه نشان میدهد که آن دسته از کشورهایی که در رعایت موازین حقوق انســانی کارنامه درخشــان تری دارند، در برابر انتقاد از عملکردشان در این زمینه نیز شکیبایی و آرامش و مدارا از خود نشان میدهند. در مقابل، آنها که کارنامه حقوق بشری سیاه و ننگینی دارند، در برابر هر انتقادی با خشم و پرخاشــجویی برخورد میکنند! این موضوع در سطح فردی نیز کامال مصداق دارد. افراد با فرهنگ و فرهیخته و رشد یافته معمولا در مقابل انتقادهای بجا و بیجا از خود تواضع و نرمش و ملایمت نشــان میدهند، چون میدانند کــه آدمی موجود کاملی نیســت و خواه ناخواه نقص و ضعف دارد. در مقابل افراد بی فرهنگ و ضعیف و نابالغ در مقابل کوچکترین انتقاد به مورد یا بی موردی با خشم و نفرت از کوره در میروند و با منتقد خود گلاویز کلامی یا عملی میشوند! آدمهای سست عنصر به عدم بلوغ شخصیتشــان خود را کامل و بی عیب و نقص تصور میکنند و با هر انتقادی از آنها تصویر ذهنیشان از خودشان فرو میریزد و دچار ناامنی و هراس و وحشت میشوند و در نتیجه واکنش هیستریک و خشونت آمیز نشان میدهند!