به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۹ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که تصمیم پرحاشیه AFC و انصراف باشگاههای ایرانی از حضور در لیگ قهرمانان آسیا به خاطر سلب حق میزبانی در بیشتر روزنامههای امروز به تیتر یک صفحه نخست آنها تبدیل شده است.
سفر رئیس جمهور روحانی به مناطق سیل زده سیستان و بلوچستان و وعده دولت برای جبران خسارات ناشی از سیل نیز در تعدادی دیگر از روزنامهها خبر اول صفحات نخست شده است.
روزنامههای نزدیک به دولت از جمله ایران، شهروند و جمهوری اسلامی سفر رئیس جمهور را با عناوینی همچون وعده رئیس جمهور برای جبران خسارات سیل (جمهوری اسلامی)، فراموشتان نمیکنیم (ایران)، در کنار این مردم صبور هستیم (شهروند) و دولت در کنار مردم سیلزده است (همدلی) این سفر را برجسته کرده اند.
اما دیگر موضوع مهمی که خبر داغ و پربسامد روزنامههای امروز شده، ماجرای سلب حق میزبانی از باشگاههای ایرانی راه یافته به لیگ قهرمانان آسیا از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیاست که با تصمیم انصراف باشگاههای ایرانی از این لیگ مواجه شد.
روزنامه اعتماد با تیتر دفاع ملی از فوتبال باشگاهی، وطن امروز با ورزش هم دایورت، آفتاب یزد با عنوان ذلت نمیپذیریم، جوان با با عزت و غرور ایرانی «بازی» نمیکنیم، رسالت با همه برای وطن این موضوع را برجسته کرده و در بخشهای تحلیلی نیز به این مساله پرداخته اند.
سخنان جهانگیری درباره آثار مخرب پنهانکاری در ماجرای سقوط هواپیما بر اعتماد مردم، گزارشهای انتخاباتی و ادامه بحثها بر سرد رد صلاحیت شدههای گروههای سیاسی و تحلیلی بر اقدامات اخیر پوتین در روسیه از دیگر مواردی است که در شماره امروز روزنامهها محل بحث و تحلیل قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان در سرمقاله امروز این روزنامه با تحلیل کلیدواژههای صابرین و شاکرین در خطبههای اخیر رهبر انقلاب به دسته بندی نقطه مقابل صابرین و شاکرین پرداخت و نوشت: اولین دستهای که مقابل صبارین و شاکرین هویدا شدند، ایستادگان مقابل امام بودند. این جماعت ۴۰ سال است جمهوری اسلامی را تمام شده میدانند و ملت را یکپارچه مخالف نظام و عمر جمهوری اسلامی را سه ماه و شش ماه تمدید میکنند. اساس قضاوت و تحلیلشان دشمنی است، نه مطالعه پدیدهها و اتفاقات. دسته دوم کسانی بودند که برای ثروتمند شدن عجله داشتند مسئولیت را به مثابه طعمه یافتند و ماحصل عمل آنان افول عزت خویش و ارائه تصویری ناهمتراز و مشوش و متضاد از نظام اسلامی بود. البته دشمنی که در این تصویر با ضریب هزاران برابری میدمد، باعث نشد که صبارین و شاکرین از میدان حمایت و فداکاری برای ملت و نظام به در روند.
دسته سوم کسانی بودند که باور اعتقادی به پدیداری به نام امام خمینی نداشتند، گوششان از عدم کارآمدی دین در عرصه سیاسی و اجتماعی پر بود و تلاش کردند امام و اهداف و اندیشه ایشان را به سطح عرفیگرایی تقلیل دهند. به اشخاصی عیبجو یا طعنهزننده نسبت به مشروعیت نظام تبدیل شدند یا جلای وطن کردند یا در نقطه مقابل معرکه گرفتند و اکنون نیز دلخوش به چند صد نفر فالوور یا لایککنندهاند.
دسته چهارم کسانی بودند که با از دست دادن جایگاه – حتی به روش مردمسالاری – بیتاب شدند و مصداق دیگی که برای من نمیجوشد، گشتند. فتنهها به پا کردند، اتهامات باورنکردنی به نظام زدند و خود نیز در حیران بین خسر الدنیا و الآخره قرار گرفتند. قیصریه را به آتش کشیدند و سوژههای ناب برای دشمنان قسم خورده تولید کردند.
دسته پنجم کسانی بودند که آدمهای بدی نبودند، اما شرایط و خصایص مدیریتی در نظام و حکومت را نداشتند.
پیامبر نیز از این افراد مانند ابوذر داشت، اما ابوذر مردود نشد، پیامبر به او میگفت: صلاح نیست شما مسئولیت داشته باشید، اما او مانند برخی همراهان امام ما راه را گم نکرد. در انقلاب اسلامی بودند کسانی که به خاطر نداشتن مسئولیت یا رد صلاحیت با صراحت گفتند «آقای خامنهای! هر آنچه تو خواندهای من هم خواندهام، چرا باید من از شما اطاعت کنم؟»
دسته ششم کسانی بودند که آدرس را اشتباه آمده بودند؛ شاخص ارزشگذاریشان بر نظام جمهوری اسلامی همان توسعه اروپامحوری بود که باید به شکم و پیرامون آن ختم میشد، بنابراین پشت معیشت مردم مخفی شدند تا بتوانند نقزنی خود را موجه کنند. این جماعت هیچ آورده مثبتی در این کشور نمیبینند و حاضرند برای رفاه ظاهری هم که شدهاست، هر ذلتی را بپذیرند و همه شاخصهای عزتآفرین ملی و دینی را چوب حراج بزنند و بعضاً حدیث و آیه هم تحویل میدهند که باید سیادت دشمن را پذیرفت، چون ایمان بدون معیشت نمیشود.
نگاه عرفی به قدرت، اساس همه مشکلات است که اگر غیر از این بود، فردی که رد صلاحیت میشد، سجده شکر به جای میآورد که مسئولیت را از دوش وی برداشتند و ابوذر اینگونه بود. حال آنکه بعضاً برای اتصال به قدرت و مواهب، آنان حاضرند چهره نظام و اصل آن را نابود سازند. اگر شاخص این بود که عزت بعد از خدا و رسولش انحصاراً در حیطه مؤمنین است الگوی امام الگوی همگان میشد و بسیاری از مشکلات حل میشد. فهم التقاطی و دوری از اسلام ناب نیز ویژه ناشکیبایان و ناشکران است که در این ۴۰ سال مردود شدند.
صبوری و شکوری جزو جوهره اعتقادی مؤمنین است که در فهم درون دینی به آن آزمایش الهی میگویند. این جماعت پس از آزمایشهای فراوان در صورت قبولی در آزمون صبر و شکر، وارثان زمین میشوند و این سنت حتمی خداوند است.
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان توصیه های عجیب برای اقتصاد کشور نوشت: دو روز گذشته رئیس جمهوری در مجمع سالیانه بانک مرکزی گفته بود: «من بلد نیستم کاری به دنیا نداشته باشم و برای حل مشکلات فقط به داخل نگاه کنم. اگر اقتصاددانی بلد است که تمام روابط خارجی خراب باشد، اما اقتصاد مملکت هیچ دست نخورد به ما هم بگوید.» هر چند این صحبتها از بار مسئولیت دولت در برابر اصلاح اقتصاد کم نمیکند، با این حال باید پذیرفت که حتی اگر نهتنها دولت که مجموعه حاکمیت، تصمیم به اصلاح در ساختارهای اقتصادی بگیرد باز هم نمیتوان اقتصادی را در دنیا مثال زد که بدون ارتباط با دنیای بیرون توانسته باشد به رشد اقتصادی برسد.
از طرفی لازم است در نظر داشت که بخشی از اصلاح اقتصادی بیتردید وابسته به ارتباطات خوب بین المللی است و این بر هیچ صاحب نظری پوشیده نیست که اقتصاد را اساساً را نمیتوان در یک فضای تک ساحتی دید؛ بلکه متغیرهای دیگری، چون سیاست داخلی و خارجی و حتی بافت اجتماعی بر آن تاثیر دارد.
در این بین، اما ۲۴ اقتصاددان در پاسخ به اظهارات حسن روحانی ۱۰ راهکار ارائه کردند که بدون کمک خارجی بتوان اقتصاد ایران را نجات داد! نکته قابل توجه در این این دهبند تناقض متن با موضوع است. آنجا که گفته شده «همه سفارتخانههای ایران را مامور کنید با تمام توان به کمک صادرکنندگان کالاها و خدمات ایرانی بشتابند.» گو اینکه اساتید دانشگاه مسئله صادرات را فارغ از موضوع متن نامه که بدون کمک خارجی است؛ در نظر گرفته اند. چنانکه بدیهی است هیچ مبادله ای بدون مجرای بانکی در سطح بین الملل، آن هم بدون مانع امکانپذیر نیست.
یا در بند دیگر نامه آمده است: «بازار سرمایه را مامور کنید با استفاده از ابزارهای جدید مالی و تسهیل انتشار اوراق، نقدینگی موجود را به سوی تولید هدایت کند.» این راهکار هم البته به خودی خود درست است، اما در شرایطی که تولید بر مدار صادرات قرار نگیرد سقف بازدهی آن کوتاه خواهد بود که در آن صورت نیز نمیتوان بدون اتکا به ارتباطات بین المللی به این مهم دست یافت. از سوی دیگر، فرآیند تولید در اکثر کشورهای توسعه یافته صرفاً با تکنولوژی بومی شکل نمیگیرد، چه برسد به کشور ما که عموماً تولیداتش در بخش تامین مواد اولیه وابسته به واردات است و یا برای تولید سودآور ناگزیر به ورود تکنولوژی جدید خواهد بود؛ بنابراین تقلیل مشکل تولید به تامین نقدینگی از سوی کارشناسان اقتصادی کمی عجیب به نظر میرسد.
از منظر دیگر باید گفت که صراحتاً هیچ کشور توسعه یافتهای در دنیا بدون نگاه به خارج نتوانسته است به رشد و توسعه اقتصادی دست پیدا کند و از این رهگذر هرچند بار مسئولیت دولت در اصلاح نابسامانیهای اقتصادی کم نمیشود، اما گزاره مطرحشده توسط رئیس جمهوری به هیچ عنوان غلط نیست.
درنهایت میتوان گفت که توسعه اقتصادی یک فرآیند زمانمند است که نهتنها دولت که باید تمامی عناصر تصمیمساز در نظام سیاسی و اتفاقا با اصلاح در رویکردهای سیاسی به رشد آن کمک کنند. به نظر میرسد در شرایط فعلی بهتر است صراحتاً با مردم سخن بگوییم که راه توسعه اقتصادی در هیچ مبانی علمی از حصار کشیدن به دور کشور عبور نمیکند و نمیتوان با کلی گویی یا ارائه راهکارهایی که در تئوری جذاب هستند به اقتصاد کشور کمک کرد. ما برای سامان اقتصاد راهی جز اصلاح در سیاستهای بسته نگر در کشور نداریم، مگر آنکه بخواهیم به کلی قید اقتصاد را در کشور بزنیم.
نعمت احمدی، کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان نمک به جای مرهم منتشر شده نوشت: یکی از معضلات ما این است که جامعهای پرسشگر داریم، ولی مسوولان پاسخگو نداریم. آقای حاجیزاده، فرمانده هوافضای سپاه اعلام میکند که همان صبح چهارشنبه به مسوولان این موضوع را منعکس کرده و گفته که احتمالا یک هواپیمای خودی توسط اپراتور زده شده، اما متاسفانه کسی جواب نمیدهد که این مسوولان مطلع چه کسی یا کسانی هستند. اگر منظور دولت است، بدا به حال ما، چون سخنگوی دولت آینه، پیشانی و ویترین دولت است که به صراحت مطالبی را در رابطه با نفی فرضیههای مشکوک در سقوط هواپیما گفت. آقای حسامالدین آشنا نیز سخنانی را در نفی اینکه خطایی از ناحیه دولت نبوده و هواپیما نقص فنی داشته طرح کرد.
باید مشخص شود مسوولانی که آقای حاجیزاده گفته چه کسانی بودند؟ اگر منظور شورایعالی امنیت ملی است که آقای رییسجمهور و شمخانی که در هیات دولت مینشینند از اعضای آن هستند و اینجا نمیشود پذیرفت که مسوولان ما از رییسجمهور گرفته تا معاون اول و سخنگو اکنون بعد از این مدت بگویند عدم پاسخگویی به مردم آسیب زده است.
در ۴۰ سال گذشته چنین ضربهای نخوردیم البته در مقطعی اعتماد به دولت سرد شده بود و دوگانگی بهوجود آمد، اما مساله حاج قاسم سلیمانی یک اتفاق و اتحادی بهوجود آورده بود هر چند حاکمیت نتوانست یک هفته آن اتحاد را نگه دارد و با این پنهانکاری ضربه شدیدی به اعتماد عمومی وارد کرد.
متاسفانه هنوز هم شفافسازی نمیشود و مسئولانی که آقای حاجیزاده مدعی است با آنها موضوع را مطرح کرده اظهار بیاطلاعی میکنند و حداقل نمیگویند که موضوع به آنها گفته نشده و فرمانده هوافضا صرفا به مافوق خود ماجرا را اعلام کرده و آن مافوق بوده که پنهانکاری کرده است نه دولت.
اکنون صحبت امثال آقای جهانگیری در باب ضرر عدم شفافیت، صرفا ادامه همان اعتمادسوزی و سه روز پنهانکاری است و این زیبنده جامعهای که از آبانماه دچار بحران شده و عدهای کشته و زندانی شدند نیست. باید برای یک بار و برای همیشه این موضوعات حل شود. اگر هر روز یکی از اعضای دولت به جای مرهم، نمک بر زخم مردم بپاشد جز اینکه فاصله مردم را با نظام بیشتر و دوگانگی در جامعه زیادتر شود اثر دیگری ندارد.