یک سال مانده به پایان مهلت دولت برای رساندن وضعیت اینترنت کشور به رتبه دوم منطقه، بررسی یک روزنامه از وضع ناامیدکننده اینترنت در ایران خبر میدهد. وضعیت پرونده هستهای و چالشهای فراوان پیش رو مورد بررسی روزنامهها قرار گرفته است. بررسی آینده برخورد با گروه داعش نیز مهمترین مسأله منطقهای در روزنامههای امروز است.
هزینه اینترنت در
ایران ٢ برابر افغانستان، ٣٥٠٠ برابر ژاپن
روزنامه شهروند در مطلبی با تیتر «هزینه اینترنت در ایران ٢ برابر افغانستان، ٣۵٠٠ برابر ژاپن» نوشته: کمتر از یک سال تا پایان برنامه پنجم توسعه باقی مانده است. در این برنامه رتبه ٢ منطقه در زمینه دسترسی به اینترنت برای کشور پیشبینی شده بود اما حالا نهتنها ایران از نظر سرعت اینترنت رتبه آخر منطقه را از آن خود کرده است که قیمت اینترنت در ایران دو برابر افغانستان و بیشتر از ٣۵٠٠ برابر ژاپن است. این در شرایطی است که چندی پیش وزارت ارتباطات دولت یازدهم مجوز اعطای نسلسوم خدمات اینترنتی را اعطا کرد و همین موضوع کافی بود تا حملاتی علیه محمود واعظی آغاز شود و او حتی تهدید به استیضاح شود.
ساعاتی پس از انتشار خبر واگذاری نسل سوم خدمات اینترنت پرسرعت، انتقاد شدید به دولت آغاز شد. نمایندگان مجلس، محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات را تهدید به استیضاح کرده و گفتند، تا زمانی که شبکه اینترنت ملی راهاندازی نشده است، دولت حق ندارد پهنای باند را افزایش دهد.
برخی رسانهها مجوز نسل ٣ را غیرقانونی دانسته و برای این ادعای خود به فراهم نشدن زیرساختها متوسل شدند. حملات به دولت واکنش حسن روحانی را برانگیخت. او یک بار در نشست خود با خبرنگاران رسانههای داخلی و خارجی اعلام کرد که برخورداری از اینترنت پرسرعت لازمه توسعه دانش و تولید علم در ایران است و در شرایطی که موقع لود شدن یک صفحه خوابمان میبرد، نمیتوان توقع پیشرفت سریع دانش در ایران را داشت. روحانی بلافاصله پس از آن و در اجلاس روز جهانی مساجد دوباره موضع خود را تکرار کرد و گفت: ما از آن دورانی که رادیو را در قفسه میگذاشتند و در آن را قفل میکردند، عبور کردهایم و نمیتوانیم دروازههای دنیا را روی نسل جوانمان ببندیم.
حملات به دولت برای ارتقای سرعت اینترنت کشور در شرایطی است که ایران از نظر سرعت و قیمت دسترسی به اینترنت، ردههای آخر جهان را از آن خود کرده است.
بر اساس گزارش سالانه وبسایت معتبر نتایندکس درباره میانگین سرعت اینترنت در کشورهای مختلف، ایران رتبه ١۶٩ را از میان ١٩٢ کشور جهان از آن خود کرده است. این ردهبندی هرساله براساس میلیونها تستی تنظیم میشود که کاربران کشورهای مختلف برای ارزیابی سرعت اینترنت خود انجام دادهاند.
نکته جالب اینجاست که ایران در سالهای گذشته رتبههای بهتری ثبت کرده است بهعنوان مثال در ٢٣ فوریه ٢٠١٢ ایران رتبه ١۵۵ دنیا را به دست آورد و در تست سالانه ٢٠١٠ رتبه ١۴٣ را به خود اختصاص داد. این موضوع نشان میدهد که سایر کشورهای دنیا در زمینه ارتقای خدمات اینترنتی خود با سرعت بیشتری نسبت به ایران پیشرفت کردهاند.
بر اساس گزارشهای منتشره، کمترین سرعت اینترنت در جهان متعلق به چند کشور آفریقایی مانند لیبی و اریتره و برخی از کشورهای آمریکایجنوبی مانند کوباست. از این میان ایران رکورددار کمترین سرعت اینترنت در خاورمیانه نیز بهشمار میرود و افغانستان و لیبی در جایگاههای بالاتر از ایران دستهبندی شدهاند.
بررسی رتبه و سرعت اینترنت کشورهای مختلف، نکات جالبی فاش میکند. در شرایطی که کشورهای آسیایشرقی مانند کرهجنوبی، ژاپن و سنگاپور در صدر پرسرعتترینهای اینترنت در جهان دستهبندی میشوند، برخی از کشورهای آفریقایی مانند اوگاندا، آفریقایجنوبی، غنا و زیمبابوه از میانگین سرعتی بالاتر از ٢ مگابایت برخوردارند.
در میان کشورهای همسایه نیز بحرین از متوسط سرعتی معادل ٣١/٢ مگابایت، سوریه ۵٧/١ مگابایت، پاکستان ۴۶/١ مگابایت و قطر ١٩/٣ مگابایت برخوردار است. ترکیه با برخورداری از متوسط سرعتی حدود ٠۵/۶ مگابایت بهعنوان یکی از ٣ پایتخت اینترنت در جهان انتخاب شده است. متوسط سرعت اینترنت در ایران ۶٣/٠ مگابایت گزارش شده، این در شرایطی است که افغانستان میانگین سرعت خود را از ٨٣/٠مگابایت به بالاتر از یک مگابایت رسانده است.
اینترنت ٢ مگابایت بر ثانیه برای خیلی از ایرانیها تبدیل به رویا شده است اما به گفته معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، این میزان کف سرعت اینترنت در جهان بهشمار میآید. نصرالله جهانگرد به مهر گفته است: کف دسترسی به اینترنت در جهان ٢مگابایت بر ثانیه است و سقف این سرعت ٢٠ مگابایت در ثانیه بهشمار میآید و در شرایطی که پهنای باند اینترنت در ایران تنها یک کیلوبایت در ثانیه است، پهنای باند اینترنت در ترکیه ۵٠کیلوبایت بر ثانیه و در قطر ١٠٠ کیلو بایت بر ثانیه است.
در برنامه پنجم توسعه پیشبینی شده بود ایران از لحاظ دستیابی به اینترنت، رتبه دوم منطقه را از آن خود کند اما کمتر از یکسال تا پایان برنامه پنجم توسعه باقی مانده و ایران رتبه آخر منطقه را از آن خود کرده است.
ایران از لحاظ قیمت دسترسی به اینترنت نیز یکی از گرانقیمتترین کشورهای جهان به شمار میآید. چندی پیش مرکز پژوهشهای مجلس با انتشار گزارشی اعلام کرد، خدمات اینترنت با ٢۵برابر قیمت اولیه به دست کاربران خانگی میرسد. بنابراین گزارش هر STM١ پهنای باند اینترنت با قیمت ٩میلیونتومان به کشور وارد میشود اما با قیمت ٢٣٢میلیون تومان به کابران فروخته میشود.
در شرایطی که نرخ مصوب برای اینترنت یکمگابایت در ثانیه برای ایرانیها ماهانه ۴٣٠هزارتومان اعلام شده است، یکمگابایت اینترنت در کرهجنوبی ماهانه حدود ٢هزار و ۶۴٠ تومان، در ژاپن ١٢٠ تومان، در بلغارستان ٢ هزارتومان و در مولداوی ٣هزار و ۵۴٠ تومان قیمت دارد.
بنا بر اعلام وزارت مخابرات افغانستان، قیمت ماهانه اینترنت یک مگابایتی ۴هزار افغانی است که با توجه به نرخ ٧/۵۶ تومانی یک افغانی، قیمت ماهانه اینترنت یک مگابایتی در افغانستان ٢٢۶هزار و ٨٠٠ تومان است که تقریبا نصف قیمت اینترنت در ایران است. تعرفه مصوب اینترنت در سال ٩٣ به این ترتیب است: برای دریافت ماهانه اینترنت ١٢٨ کیلوبایتی ١٢هزار و ۵٠٠، اینترنت ٢۵۶ کیلوبایتی ١۵هزار تومان، اینترنت ۵١٢ کیلوبایتی ٢۴٠هزار تومان، اینترنت یکمگابایتی ۴٣٠هزار تومان و اینترنت ٢ مگابایتی ٧۴٠هزارتومان. براساس ردهبندی جهانی، کشورهایی که اینترنت یکمگابایت بر ثانیه را ماهانه با قیمتی بیشتر از ۴ دلار عرضه کنند، در رده کشورهای گرانقیمت دستهبندی میشوند. در این دو جدول قیمت اینترنت یکمگابایت بر ثانیه در تعدادی از کشورهای گران و ارزانقیمت جهان به همراه سرعت اینترنت در این کشورها آمده است.
در جداولی که در این گزارش آمده میتوانید قیمت اینترنت یک مگابایتی در ٢٠ کشور جهان و متوسط سرعت دسترسی آنها به اینترنت را مقایسه کنید. گفتنی است برای تبدیل نرخها از دلار به تومان، قیمت دلار ٣٠٠٠ تومان در نظر گرفته شده است.
خفت و خواري
امريكا در موضوع داعش
نصرت الله تاجیک در یادداشتی در روزنامه اعتماد درباره روابط آمریکا و داعش نوشته: تداوم جنایات گروهی جنایتکار حرفهای تحت عنوان خلافت اسلامی منزجر کننده و نیازمند اجماع جهانی برای از بین بردن آن است. اگرچه اوباما بعد از سر بریدن دومین خبرنگار امریکایی استیون ساتلوف ۳۱ ساله توسط جلادان داعش قسم خورده که این گروه را خوار و نابود سازد ولی حداقل مردم امریکا باید بدانند که تمامی مسلمانان دنیا ضمن محکوم کردن چنین اقداماتی توسط این گروه که دستشان به خون مسلمانان نیز آلوده است اما مقصر اصلی را خود دولت امریکا میدانند. چرا؟
۱ ـ این گروه با کمک مؤثر، مستقیم و حمایت مالی و پشتیبانی سه کشور منطقه یعنی ترکیه، عربستان و قطر به صورت جنگجویان وارداتی به صحنه سوریه و عراق آمده و در پی شروع جنگ نیابتی علیه دولت قانونی این دو کشور از طریق گسترش خشونت و ترویج جنگ در صحنه حاضر شده و فعالیت میکند. این سه کشور که نه تنها از دوستان و هم پیمانان منطقهای امریکا هستند بلکه در کلیه تحولات و تحرکات منطقه مورد مشورت دولت امریکا نیز قرار میگیرند لذا دولت امریکا و این سه دولت در تمامی جنایات این گروه شریک هستند.
۲ ـ ایجاد و راهاندازی جو امنیتی در دنیا در پی حوادث یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، اشغال دو کشور اسلامی که نه همسایه امریکا بودند و نه در حوزه امنیت ملی این دو کشور قرار گرفتهاند و تعمیم دادن عمل گروهی از مسلمانها که خواهان انتقام گیری از امریکا به دلیل اشغال کشورشان بودند به تمامی مسلمانها.
۳ ـ راه اندازی پروژه اسلام هراسی از طریقی که به طور مصنوعی موجی از نفرت در میان مردم جهان علیه مسلمانها را تزریق کرد.
۴ ـ دخالت نابجا در مسائل داخلی منطقه خاورمیانه با پیچیدگیهای خاص خود و عدم تسلط بر مسائل آن و انتخاب هم پیمانان ناشایست در منطقه، صرفا برای مقابله با سیاستهای ایران و مهمتر، جنبه امنیتی دادن به تحرکات سیاست خارجی ایران که تلاش در ترویج صلح و آرامش دارد.
۵ ـ تلاش برای اجماع جهانی علیه ایران در قالب پروژه ایران هراسی، کشاندن یک بحث فنی و حقوقی مباحث هستهای از یک سازمان تخصصی به شورای امنیت برای بهره برداری سیاسی و تضعیف حکومت و موقعیت ژئوپولتیک کشور.
سر بریدن دو هفته پیش جیمز فولی ۴۵ ساله در لباس نارنجی گوانتانامویی و تکرار این صحنه در اقدام اخیر نشان از عکسالعمل این گروه جنایت پیشه به اقدامات امریکا دارد. یک ماه قبل از اینکه من بتوانم لغو حکم استرداد خود به امریکا را از دادگاه عالی انگلیس بگیرم در اواسط پاییز سال ۲۰۱۲ بعد از چندی مبارزه برای عدم استرداد، امریکا موفق شد تعدادی مسلمان انگلیسی و یک شهروند آن کشور را برای محاکمه به امریکا ببرد. وی یک تاجر بازنشسته و از جمله افراد سرشناس، متمول و دارای نفوذی بود که ماموران اطلاعاتی امریکا با تله گذاری به طور غیرقانونی پروندهای برای فروش یک باتری صنعتی ۵۰۰۰ دلاری امریکایی به یک شرکت ایرانی علیه او تشکیل داده بودند. روز بعد از پرواز او به امریکا وقتی مردم انگلیس از طریق رسانههای اجتماعی عکس دستبند زده و لباس نارنجی پوشیده او را در نشریات و فضای مجازی دیدند شوکه شدند که چگونه امریکا در پرتو قوانین فرامرزی خود در پی ایجاد ارعاب و ترویج خشونت در دنیاست!
دولت امریکا باید برای افکار عمومی مردم جهان توضیح دهد که چگونه در مقابل کشتار وسیع مردم مسلمان عراق اعم از مسیحی، سنی و شیعه تاکنون سکوت کرده یا اقدام موثری انجام نداده ولی الان به دلیل این عمل جنایت آمیز داعش چنین تصمیمی گرفته است. امریکا متاسفانه به دلیل عدم استفاده از همکاری و مشاوره صحیح و مطابق واقعیات شکل گرفته منطقهای و همچنین عدم شفافیت اهدافش پیامهای گیج کننده و متناقضی از خود بروز میدهد که حداقل آن، نشان دادن خصوصیت سترونی و سردرگمی سیاست خارجی این کشور و به هم ریختن ژئوپولتیک منطقه است برای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی و جریان یافتن انرژی و منابع فسیلی.
امریکا در حضور قبلیاش در عراق در سایه عدم شناخت خاورمیانه و این کشور مرتکب اشتباهات راهبردی فراوانی شد که همین اوضاع بلبشوی عراق نتیجه آن است و برگشتن دوباره او به عراق با هر شکل و شمایل، دردی را دوا نمیکند. امریکا باید مقاصدش را شفاف کند و از تنش در روابط خود با ایران بکاهد، به دغدغه و اهداف مشروع سیاست خارجی ایران گردن بگذارد، از تحریمهایی که بر زندگی مادی و معنوی مردم ایران اثر میگذارد دست بکشد و راه حضور ایران در صحنه منطقه در اثر یک سیاست خارجی مسئول و پاسخگو را باز بگذارد. بار امریکا با جنگ یا به وسیله سیاستهای خشن و غیرمسوولانه کشورهایی نظیر سعودی، قطر و ترکیه به سر منزل مقصود نخواهد رسید و روز به روز بر مشکلات منطقه خواهد افزود.
دیپلماسی احضار ارواح
تحولات پرونده هستهای همچنان مورد توجه روزنامههاست. دنیای اقتصاد در بخشی از گزارشی با تیتر «اراده جدی ایران برای حل مسأله هستهای» نوشته: ظریف پیش از ترک لوکزامبورگ در دیدار با «اگزاویه بتل»، نخستوزیر این کشور کوچک اروپایی، با تشریح دیدگاههای ایران نسبت به رسیدن به توافق جامع در مذاکرات هستهای گفت: «از نظر ما مسأله هستهای قابل حل است و جمهوری اسلامی ایران برای حل این موضوع اراده جدی دارد». نخست وزیر لوکزامبورگ نیز در این دیدار تاکید کرد: «ایران نقش مهمی در منطقه دارد و اکنون با روند مذاکرات هستهای امیدواری نسبت به تعامل و گفتوگو و همکاریهای موثر افزایش یافته است».
البته تحرکات دیپلماتیک ایران در آستانه دور جدید مذاکرات هستهای، به سفر ظریف محدود نمیشود، زیرا سیدعباس عراقچی و مجید تختروانچی، معاونان ظریف نیز او را در سفر به بروکسل همراهی کردند. سپس با ادامه سفر ظریف به لوکزامبورگ، عراقچی راهی فرانسه شد و در پاریس علاوه بر دیدار با برخی مقامات این کشور با نماینده فرانسه در ۱+۵، مذاکرات هستهای دوجانبهای داشت. تختروانچی، معاون اروپا و آمریکای ظریف هم راهی چک شد و مذاکرات دوجانبهای را با مقامات این کشور در پراگ داشت.
همچنین روز گذشته حمید بعیدینژاد، مدیر کل سیاسی وزارت امور خارجه و رئیس تیم کارشناسی مذاکرهکننده هستهای ایران راهی اروپا شد. حمید بعیدینژاد در سفر خود که حدود یک هفته بهطول میانجامد به چند کشور اروپایی سفر خواهد داشت. در شرایطی که معاونان وزیر در اروپا مشغول مذاکره هستند، راهی شدن رئیس تیم کارشناسی مذاکرهکننده هستهای حاکی از آن است که به احتمال زیاد مذاکرات دوجانبه هستهای در اروپا همان طور که پیش از این نیز اعلام شده بود ادامه خواهد داشت. پیش از این اعلام شده بود ایران تا پیش از دور آتی مذاکرات ایران و ۱+ ۵ در نیویورک یک دور مذاکرات دوجانبه با همه کشورها خواهد داشت؛ مذاکرات دوجانبه با روسیه و چین در سطح وزرای امور خارجه برگزار شده است و به نظر میرسد این مذاکرات در سطح معاونان در اروپا ادامه دارد. آلمان، بریتانیا و آمریکا کشورهایی هستند که در دور جدید هنوز مذاکرات دوجانبه با ایران نداشتهاند. از سوی دیگر محمدجواد ظریف پیش از این به خبرگزاری مهر خبر داده بود که ایران و آمریکا نیز احتمالا مذاکرات دوجانبه دیگری در سطح معاونان خواهند داشت. بر همین اساس به نظر میرسد علاوه بر بریتانیا، آلمان و فرانسه مذاکره با آمریکا نیز در دستور کار معاونان در سفر به اروپا باشد.
نادر ساعد نیز در ادامه سلسله یادداشتهایش در روزنامه جوان درباره «تلاش ایران برای مهار آژانس در حل مسائل باقی مانده» نوشته است: ایران پس از آنکه با نوعی سؤال تراشی با رویکرد سیاسی در قضیه چاشنیهای انفجاری مواجه شد، به سرعت رویکرد خود را بیسر و صدا و بدون ایجاد تخریب در فضای تعاملات هستهای، تغییر داد.
ایران پس از آنکه با نوعی سؤالتراشی با رویکرد سیاسی در قضیه چاشنیهای انفجاری مواجه شد، به سرعت رویکرد خود را بیسر و صدا و بدون ایجاد تخریب در فضای تعاملات هستهای، تغییر داد. تعلیق همکاری با آژانس بر سر حل پنج گامی که قرار بود تا سوم شهریورماه (۲۵ اوت) خاتمه یابد، نتیجه مستقیم این واکنش بود تا آژانس را به اصلاح رویکرد و بازگشت به آنچه مبنای اساسی توافق تهران بود، ناگزیر نماید.
طرفین در اول نوامبر ۲۰۱۳ توافق کردند تمام مسائل باقی مانده مربوط به وضعیت حال و گذشته برنامه هستهای را بر مبنای مستندات و اطلاعات فنی حل و فصل نمایند. از همین رو بود که سؤال تراشیهای ایذایی که در قالب آن، آژانس به جای تکیه کردن بر پاسخهای ایران در قبال سؤالات و ابهامات، به استخراج سؤالهای مجدد از این پاسخها مبادرت نموده و دو سؤال در این رابطه را به ۶۰ سؤال تبدیل کرده بود، نقطه مقابل فرآیندی تلقی میشد که طرفین به عنوان «چارچوبی برای همکاری» طراحی کرده بودند.
مدیرکل آژانس با درک مقاومت ایران در برابر این فرآیند و استماع ناخشنودی مقامات ایران در دیدار ۲۵ مرداد ماه (۱۷ اوت) در تهران، ناگزیر به اصلاح این روند شد و این تغییر هرچند نسبی، از ایجاد یک چالش جدید برای همکاریها و تعاملات ایران با آژانس و غرب در عرصه هستهای جلوگیری کرد. البته آمانو از ظرفیتهای حقوقی فراوانی برای به کرسی نشاندن موضع خود در زمینه ابهامات و مسائل باقیمانده برخوردار بوده است، کما اینکه در گذشته نیز همواره همین ظرفیتها مورد استناد و استفاده قرار میگرفت و پیشرفت در همکاریها دچار اختلال میشد.
علاوه بر اعتراض ایران، چراغ سبز غرب به ویژه امریکا به مدیرکل آژانس برای فرونشاندن خشم ایران و آتش یک چالش جدید غیرقابل حل آن هم در رابطه با چاشنیهای انفجاری نیز کلید این تحول بوده است. روشن است که چنین چالشی، نه تنها روابط ایران و آژانس را مخدوش میکرد بلکه بر چشم انداز تعاملات در قالب توافق جامع نیز تاثیر منفی میگذاشت. ضمن اینکه اساساً پاسخهای ایران به پرسشهای مطروحه در این زمینه، قانع کننده بوده است. تاثیرگذاری فوری این شبکه ارتباطی معنادار و پیوسته میان امریکا و آمانو در این مورد، با این نکته قوت بیشتری میگیرد که طراح این پرسشها و اتهام زننده اصلی در بسته موسوم به «ابعاد نظامی احتمالی»، امریکا است. از این رو، هم رویکرد فنی ایران و هم تمایل سیاسی امریکا به فروکش کردن چالشی به نام چاشنیهای انفجاری، سبب شد که موضوع فعلاً مختومه گردد.
یکی دیگر از اقدامات ایران برای مهار آژانس در اجرای تعاملات دوجانبه، خاتمه دادن به روندی بود که آژانس تحت عنوان پاسخگیریهای سه ماهه از ایران در پیش گرفته بود. آژانس طی ۱۰ ماه گذشته هر چند با توافق ایران، اما فازهایی را به صورت سه ماهه طراحی کرد تا هر بار، چند موضوع از موضوعات ابهام دار و «باقی مانده» در دستور کار و اقدام قرار گیرد. اصرار آژانس بر این زمانبندیها به گونهای بوده که نوعی هنجارسازی را القا میکرده، به طوری که عبور از این زمان، غیرقابل قبول مینموده است. ایران در واکنش یک ماه گذشته خود، آژانس را ناگزیر کرد از رویه کردن مطلوبیتهای خود در این رابطه صرفنظر کند. از همینرو است که اقدامات طرفین برای اجرای دو گام از پنج گام توافق ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ که تا ۴ شهریور زمان داشته است، به چند هفته بعد نیز تسری داده شد. البته ایران نیز همانند آژانس مایل است مسائل باقیمانده را ظرف مدت زمانی کوتاه حل و فصل نماید. اما تغییراتی که در زمانبندیها ایجاد شده است، موجب گردیده تا از تلاقی زمان بندیهای مربوط به پایان دوره چهارماهه تمدید و دورههای سه ماهه هر فاز از همکاریهای ایران جلوگیری شود.
بدین ترتیب، امکان مدیریت نتایج گزارشهای آژانس در مورد همکاریهای دوجانبه تقویت شده است. در هر حال، از زمان بندی مورد انتظار برای انتشار گزارشهای فصلی آژانس چند روزی گذشته است و به نظر میرسد آژانس به دلیل عدم اتمام اقدامات راجع به دو اتهام مربوط به پیام دی در فاز اخیر، عملاً ناگزیر به قبول تعمیم دوره زمانی این فاز شده است. ضمن اینکه هنوز گامهایی که طرفین باید در مرحله چهارم همکاریها بردارند نیز مشخص و نهایی نشده است. البته مطلوب ایران این است که تعیین گامهای بعدی در فاز چهارم و زمان بندی اجرایی شدن آنها، هنگامی محقق شود که آژانس مختومه شدن پنج گام فعلی را نیز رسماً تأیید و اعلام کند.
صادق زیباکلام نیز در آغاز یادداشتی با تیتر «دیپلماسی احضار ارواح» در روزنامه شرق نوشته: دیپلماسی ما به ویژه پیرامون مذاکرات «ژنو» و اینکه دقیقا چه چیزی تعهد آمریکاییها و غربیهاست و چه مواردی را ما متعهد شدهایم، آنقدر پیچیده شده که به نظر میرسد باید برویم برای «احضار ارواح». مسئولان وزارت خارجه از یکسو و دیگران بهعلاوه رسانههای رسمی و غیررسمی، جملگی عطف به «روح توافق ژنو» کرده و به آمریکا حمله میکنند که این «روح» را پایمال کرده است. ظاهرا در دستگاه دیپلماسی ما، قرارداد و عهد و میثاقهای بینالمللی همچون موجودات زنده، یک جسم دارند و یک «روح». از آنجا که برای فهم اینکه آیا بالاخره توافق ژنو توسط آمریکاییها نقض شده یا خیر، ما با مفاد توافق ژنو کاری نداریم و باید روح توافق ژنو را در نظر بگیریم و از آنجا که دیپلماتها نمیتوانند با ارواح ارتباط برقرار کنند، بنابراین باید وزارت خارجه برای پیشبرد مذاکرات هستهای، آگهی استخدام برای تعدادی کارمند که تخصصشان احضار ارواح است بدهند و آنها بعد از این، روح توافقات و مذاکرات و قولوقرارهای بینالمللی را با ترتیباتی خاص احضار کرده و از آنان سوال کنند آیا اقدام اخیر ایالاتمتحده، نقض توافق ژنو بوده یا خیر؟
ای کاش به جای همنوایی با تندروها و مخالفان مذاکرات هستهای، جناب رئیسجمهور و آقایان ظریف، عراقچی، تختروانچی و سایرین اعلام میکردند اگرچه اقدام واشنگتن را نمیپذیرند اما این اقدام ربطی به توافق ژنو نداشته و حاصل مصوبات قبلی کنگره ایالاتمتحده است. مدتها قبل از توافق ژنو، کنگره ایالاتمتحده قانونی را تصویب کرده بود که دولت آمریکا را موظف میکرد هر شخص حقیقی و حقوقی که کمک به دورزدن تحریمها کند را مجازات نماید. این عمل بارها اتفاق افتاد و نهفقط ایرانیها بلکه بانکها، موسسات و اشخاص حقیقی و حقوقی غیرایرانی هم مشمول این قانون شدند. تصمیم هفته پیش نیز در ادامه اجرای همان قانون است و هیچ ربطی به توافق ژنو ندارد. البته میتوان این سؤال را مطرح کرد که دست رئیسجمهور در عدم اجرای این مصوبه تا چه میزان باز است و آیا اوباما میتوانسته دورزدن تحریمها را نادیده بگیرد مبادا خللی به مذاکرات وارد کند؟
محض اطلاع، تحریمهای جدید آنهایی بودند ـ یا هنوز هستند ـ که کنگره میخواست ـ یا همچنان میخواهد ـ اجرا کند و اوباما نه تنها با آنها مخالفت کرد بلکه به یاد میآوریم که گفت اگر کنگره با وجود مخالفت شدید قوهمجریه، آن را به تصویب برساند رییسجمهور از اختیارات قانونی استفاده کرده و آن را «وتو» خواهد کرد. اگر آمریکاییها یا شخص آقای اوباما میخواستند عهدشکنی کنند، تسلیم اراده کنگره شده و راه هموارتری را میپیمودند.