ادامه واکنشهای داخلی و خارجی به سخنان و تهدیدهای ترامپ علیه ایران، تحلیل هایی از آثار اقتصادی خروج احتمالی آمریکا از برجام، آرامش در بازارهای مالی، تحولات شمال عراق و شروط کردستان عراق برای حل بحران، بوی جنگ در کرکوک، موج حمایتها از سپاه در ایران، خطر نفوذ دلالان به شبکه غیر متشکل پولی، ماجرای سپنتا نیکنام و ادامه واکنشها به آن و سودای عارف برای ۱۴۰۰ از محورهایی است که موضوع گزارشهای تحلیلی و خبری روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز یکشنبه ۲۳ مهرماه، در حالی بر پیشخوان مطبوعات کشور قرار گرفت که مثل روز گذشته موضوع داغ صفحات اول آن واکنشها به سخنرانی ضد ایرانی ترامپ و تحلیلهایی درباره آن است. روز گذشته، شماری از روزنامهها عناوینی با مضمون ترامپ علیه ایران را تیتر کرده بودند.
امروز با بازتاب واکنشهای منفی و گسترده مردم ایران به سخنرانی رئیس جمهور آمریکا روزنامه ایران تیتر یک خود را «ایران علیه ترامپ» انتخاب کرد و روزنامه جوان با اشاره به موج حمایتی مردم از سپاه در پی تهدیدهای ترامپ علیه سپاه پاسداران عنوان اصلی امروزش را «ما همه پاسدار هستیم» انتخاب کرد.
روزنامه اصلاحطلب بهار در کنار تصویر ترامپ، تیتر «وفاق ملی، راه گذر از چالش ترامپ» را قرار داد و روزنامههای جمهوری اسلامی و اطلاعات از حمایت جهانی از برجام در واکنش به سخنان ترامپ نوشتند.
روزنامههای شرق و فرصت، امروز با تحریر گزارش هایی، آثار اقتصادی سخنان ترامپ و خروج احتمالی آمریکا از برجام را بررسی کردند و تعدادی از روزنامهها در گزارش هایی، از آرامش در بازارهای مالی و بی توجهی بورس به سخنان تنش برانگیز اخیر ترامپ نوشتند.
روزنامه وطن امروز، که روز گذشته تیتری متفاوت برای سخنان ترامپ انتخاب کرده و نوشته بود ،«برجام را پاره کرد» امروز در یادداشتی با عنوان «چرا میگوییم ترامپ برجام را پاره کرد؟» به تشریح ادعای خود پرداخت.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
سرنوشت نامههای ریجکتشده احمدینژاد
آرمان در گزارشی که عنوان آن را تیتر یک شماره امروز خود کرده، به سرنوشت نامههای احمدی نژاد به رؤسای جمهور آمریکا پرداخت و نوشت: در پی لفاظیهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، چهرههای سیاسی کشور در مقابل وی واکنش نشان دادند. یکی از این افراد محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق بود که طی پیامی که در کانالتلگرامی دولت بهار منتشر کرد، در برابر این اظهارات موضع گرفت. در متن این پیام آمده است: یک بار دیگر آقای ترامپ با بیان سخنان زیادهطلبانه، تفرقهجویانه و از سر تکبر و نفرت، عمق روحیه برتریجویی و استکباری خود و همقطارانش را به نمایش گذاشت.
ملت تمدنآفرین ایران بر اساس آموزههای آسمانی و تجربیات تاریخی خود دریافته است که تکبر در برابر متکبر عین تواضع است، زیرا نرمش و خشوع در برابر دشمنان متکبر و خودخواه، موجب گستاخی و جریشدن و توسعه دایره ادعاهای ناعادلانه و غیرقانونی آنان خواهد شد. در قسمتی از این پیام که بهنظر کنایهای به دولت فعلی است، ذکر شده: فرزندان خدوم شما در دولتهای نهم و دهم، با اتکا به حمایتهای بینظیر مردمی، در دفاع از حقوقمسلم ملت با استحکام و اقتدار در برابر مستکبران جهانی ایستادند و با تدبیر و هوشمندی، آنان را از دستاندازی به حقوقملت ایران بازداشتند.
احمدی نژاد در ادامه پیام تصریح میکند: مواضع دولت آمریکا بار دیگر نشان داد که آنان نسبت به عظمت، توانایی و اقتدار ذاتی ملت ایران جاهل و در کسبمعرفت نسبت به شایستگیهای الهی- انسانی ایرانیان کاهلند. آنان گمان میبرند که با جنگ روانی و ارعاب عدهای اندک، راه را برای تسلیمملت، اخذ امتیازات تاریخی و محدودکردن همیشگی سقف پرواز و رشد ایرانیان باز کنند، لکن اگر بنا بود با این رفتارها تغییری در جغرافیا، فرهنگ، مواضع و جایگاه کشور و ملت ایران به وجود آید، چهبسا قبل از آنان، قدرتهای چپاولگر بزرگتری در تاریخ بودند که همین آرزوها را داشتند، اما با خود به گور بردند.
احمدینژاد چندماه پیش نیز نامهای به ترامپ نوشت که در آن به نصیحت رئیسجمهور آمریکا و انتقاد از فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر این کشور پرداخت. احمدینژاد در بخشی از این نامه ذکر کرد: جنابعالی بهدرستی، نظام سیاسی و ساختار انتخاباتی آمریکا را فاسد و ضدمردمی توصیف کردهاید. نظام انتخاباتی آمریکا برای دهههای متوالی، رأی مردم را به اسارت گروهی اندک گرفته است؛ گروهی که در ظاهر در قالب دو حزب حکومت میکنند، اما درواقع نماینده یک اقلیت، یعنی سردمداران ثروت و قدرت جهانیاند. تغییر نظام انتخاباتی آمریکا و آزادکردن اراده و منافع مردم از این اسارت تحمیلی، کاری بزرگ و اصلاحی اساسی است. از سوی نزدیکان احمدینژاد اعلام شده بود که این نامه به سفارت سوئیس در ایران بهعنوان حافظ منافع آمریکا تحویل داده شده است، اما پس از آن یک منبع آگاه به عصرایران گفت: بهدلیل عدمرعایت تشریفات و عرف دیپلماتیک، سفارت سوئیس نامه احمدینژاد به ترامپ را برگشت زده و علت این اقدام را نامهرساننبودن اعلام کرده است که در این صورت این نامه برای ترامپ ارسال نشده است. سفارت سوئیس صرفا حافظ منافع آمریکا در ایران است نه پیامرسان و صندوقپستی و این مهم سبب شده که حاشیههای نادرستی درخصوص این نامه صورت پذیرد. این منبع آگاه ادامه داد: احتمالا نامههای پیشین احمدینژاد، بهخصوص نامه وی به اوباما نیز به همین سرنوشت دچار و ریجکت شده است.
سودای عارف برای ۱۴۰۰
قانون در گزارشی با عنوان سودای عارف برای ۱۴۰۰ رفتارهای سیاسی او در چند سال اخیر را بررسی کرد و نوشت: در چند روز اخیر، محمدرضا عارف به دیدار رئیس دولت اصلاحات رفته تا نظر او را برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ جویا شود. او در این دیدار به رییس دولت اصلاحات گفته است که برای حضور در انتخابات آینده ریاست جمهوری مصمم است و در این انتخابات حاضر خواهد شد، اما به دنبال حمایت خاتمی از خود برای بسیج احزاب و نیروهای اصلاح طلب در این انتخابات است.
عارف در ادامه گفته است که تکلیف من را برای حضور در انتخابات آینده ریاست جمهوری مشخص کنید تا بتوانم از هماکنون برای دور بعد ریاست جمهوری برنامهریزی کنم. رییس دولت اصلاحات در این دیدار از عارف برای مشورت و تفکر بیشتر وقت خواسته است و نتیجه این موضوع به جلسه دیگری موکول شده است.
گویی عارف سودای پاستور را همچنان از دل بیرون نکرده است، اما در طول چهار سال گذشته باعث اعتراض بسیاری از اصلاحطلبان شده است. محمدرضا عارف در حالی میخواهد به صحنه انتخابات آینده ریاست جمهوری ورود کند که عملکردش بعد از سال ۹۲ فریاد همفکرانش را در آورده است.
شاید عارف، هیچگاه در مجامع رسمی یا مستقیم از اصرار اصلاحطلبان به کناره گیری در انتخابات گله نکرده باشد؛ اما در محافل اصلاح طلبان از فشار آنها برای کناره گیری در انتخابات ۹۲ گله کرده است. دلیل این امر این است که او خود را پیروز انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲ میداند و معتقد است در قدرت، کناره گیری کرده است. او در مصاحبهای که در ویژه نامه نوروزی ۹۴ روزنامه اعتماد به چاپ رسید، میگوید: «من سال ۹۲ در شرایطی کنار رفتم که نتیجه نظر سنجی هایی که به دستم رسیده بود، نشان میداد میتوانم پیروز شوم. کاری به نظر سازیها ندارم، اما نظرسنجیها نشان میداد من پیروز انتخابات بودم و افتخار میکنم راحت از قدرت گذشتم».
پس از پیروزی لیست امید در انتخابات سال ۹۴، محمدرضا عارف سودای ریاست مجلس را در سر داشت و در این بین، این موضوع با مخالفتهایی در درون و بیرون مجلس روبهرو شد. سکوت محمدرضا عارف و عدم فعالیتش در مناسبات مجلس موضوعی بود که با انتقاد زیاد چهرههای اصلاح طلب مواجه بود. در این بین اتفاقاتی از جمله خروج عدهای از فراکسیون امید، شکست در انتخابات هیات رییسه، واگذاری ریاست کمیسیونها به فراکسیونهای رقیب، عملکرد ضعیف در رای اعتماد به وزرا سطح انتقادات را نسبت به عملکرد عارف به عنوان رییس فراکسیون امید بالاتر برد. جلال جلالی زاده چهره اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، در باره عملکرد عارف در یادداشتی که در هفته نامه صدا منتشر کرد، نوشت: «اگر از افرادی مانند آقای عارف در لیست استفاده شده، بیشتر به دلیل پشتوانههای قبلی و گذشته ایشان بوده است، وگرنه در مدتی که در مجلس بودند عملکرد قابل قبولی نداشتند. اگرچه او (عارف) انسان شریف و پاکاندیشی است، اما سیاستمدار کارکشته و مجربی نیست. مجلس، خانه سیاستورزی است نه مدرسه اخلاق. استاد دانشگاه بودن امر پسندیدهای است، اما در خانه ملت، کسی برنده است که سیاسیتورز باشد و اصول لابی را بداند. نمایندگان مجلس، دانشجوی جزوهنویس نیستند که استاد هر آنچه گفت، آنها بنویسند و آخر ترم آن را پس بدهند».
هرچند حضور محمدرضا عارف در سیاست، تازه نیست، اما عملکرد او در ۸ سال گذشته با انتقادات شدید روبهرو بوده است. نقد چهرههای فعال در احزاب اصلاح طلب و نمایندگان مجلس نسبت به او باعث میشود تا عارف بیش از پیش مهجور باشد. عارف در حالی از رییس دولت اصلاحات برای حضور در انتخابات آینده نظرخواهی میکند که او اعتقادی به کار تیمی ندارد. اظهارنظر عارف درباره روزنامه بهار و اعلام برائت او از این روزنامه، عدم مشورتپذیری در انتخابات ۹۲ و ۹۴ و مسائلی از این دست باعث میشود او حتی آخرین گزینه اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ نیز نباشد. او باید در دو سال باقی مانده، عملکرد خود در مجلس و شورای عالی سیاستگذاری را اصلاح کند تا رابطه اش با بدنه اصلاحات و حامیان این تفکر ترمیم شود. عارف بیش از هرچیز نیاز به مشاورههای خوب برای بازگشت به مردم دارد. موضوعی که به نظر میرسد او توجهی به آن ندارد.
ترامپ؛ حرفهایی که زد حرفهایی که نزد
حمید بعیدی نژاد سفیر جمهوری اسلامی ایران در بریتانیا طی یادداشتی در روزنامه اعتماد، سخنرانی اخیر ترامپ علیه ایران را موضوع یادداشت خود قرار داد و در بخشی از آن نوشت: ترامپ جوری برخورد کرد که انگار میخواهد تکلیف برجام را مشخص کند، همه را به انتظار نگهداشته بود که رأس ساعت موعود اظهارات او را برای تعیین تکلیف یکی از مهمترین توافقات بینالمللی جهان معاصر پیگیری کنند. اما این بسیج افکار عمومی نتیجه عکس داد. همه حتی نزدیکترین متحدین امریکا او را تقبیح کردند، چون اظهاراتش چیزی جز اهانت و تبختر نبود. دیشب دنیا علیه مردی که بیش از پیش خود را منزوی کرد متحد بود. او در این میان چیزهای زیادی گفت: ولی چیزهای زیادی را هم صریحا نگفت، ولی آنچه نگفت را میتوان به خوبی از آنچه گفت: استنباط کرد. من مایلم به مطالبی که صراحتا نگفت ولی در حرفهایش پنهان بود، بپردازم.
١ - او مطالب اهانتآمیز زیادی علیه ملت بزرگ ایران به زبان راند. درست قبل از این مصاحبه هم در یک اقدام بیسابقه که تا به حال از سوی رییس یک دولت خارجی صورت نگرفته است «ملت ایران»، نه دولت ایران را، تروریست خواند. او برخلاف موضع رسمی وزارت خارجه و سیاست رسمی ارتش امریکا خلیج فارس را خلیج عربی خواند. اما در عین حال عجز او از مواجهه با ایران در صحبتهایش آشکار بود. به تفصیل توضیح داد که ایران از مشغولیت امریکا به مسائل دیگر سوءاستفاده کرده و موقعیت خود را به عنوان قدرت برتر منطقه تثبیت کرده است. نفوذ ایران در سوریه، عراق و سرتاسر خاورمیانه و نگرانی اسراییل و عربستان از نقش منطقهای ایران کاملا نگرانی او را نشان میداد. بیش از همهچیز میخواست بگوید که ایران در تمامی منطقه نفوذ وسیعی دارد و ما از کنترل ایران عاجز هستیم.
٢ - او باز هم از برجام به عنوان بدترین توافق تاریخ صحبت کرد. او حدود دو سال از زمان آغاز مبارزات انتخاباتی خود و به ویژه ٩ ماه در کسوت ریاستجمهوری، علیه برجام صحبت کرده و از هر فرصتی برای ضربه زدن به اعتبار و مشروعیت برجام استفاده کرده است. اما آنچه نگفت این است که پایههای برجام آنقدر مستحکم است که او نتوانسته با بهکار گرفتن تمام قدرت امریکا هم موفقیتی در برهم زدن برجام کسب کند. گفت: آنچه در توان اوست این است که اجرای تعهدات ایران به برجام را تایید نکند که نکرد، ولی نگفت که بیش از این نتوانسته است کاری بکند. ضمنا به این ابهام جواب نداد که چرا شش ماه خودش پایبندی ایران به تعهداتش را تایید کرد ولی فقط در این دوره سهماهه ایران است که به تعهداتش عمل نکرده است؛ چه اتفاق جدیدی افتاده است؟
او به هر صورت چنانچه قانون خواسته بود مرحله بعد تصمیم سخت را به کنگره واگذار کرد و جرات تصمیمگیری درست را نداشت. ولی بسیاری از مقامات ارشد و سیاستمداران امریکایی دیشب اعلام کردند که اعتماد دنیا به امریکا ضربه سنگینی خورد و دیگر هیچگاه هم به مقطع قبل از این سخنرانی ترامپ برنخواهد گشت.
توتالمیماند بویینگ میرود؟
شرق در گزارشی از تبعات و آثار احتمالی رفتارهای آمریکا بر اقتصاد ایران و تعاملات اقتصادی با شرکتهای خارجی نوشت: «اگر فرض کنیم که اقدامات آمریکا نهایتا به لغو برجام منجر شود، طبعا میتواند باعث شود گشایشهای حاصل از برجام به نقطه قبلی برگردد و اجازه عملیاتیشدن قراردادها داده نشود، اما برای تشخیص این موضوع باید به محتوای قراردادها دسترسی داشت ولی با توجه به محرمانهبودن این قراردادها نمیتوان گفت: درصورتیکه یکی از طرفین از اجرای تعهدات خود سر باز بزند، طرف مقابل چه اقداماتی را میتواند در دستور کار قرار دهد.
مهمترین تأثیر منفی اقدامات اخیر آمریکا میتواند بر فاینانسرهایی باشد که شرایط خرید هواپیما با کمک فاینانسها را فراهم میکردند. درصورتیکه فاینانسرها تحت تأثیر اقدامات آمریکا از ارائه فاینانس به ایران خودداری کنند نیز میتوان با درنظرگرفتن ردیف بودجه عمومی برای نوسازی حملونقل هوایی یا استفاده از ذخیره ارزی نسبت به خرید نقدی هواپیما اقدام کرد. با این حساب احتمالا موضوع خرید هواپیما از شرکت ایرباس چندان تحت تأثیر این اقدامات قرار نمیگیرد و قضیه این شرکت با بحث شرکت بویینگ کاملا متفاوت است. خرید هواپیما یک برنامه استراتژیک است و شرکتهای هواپیمایی بدون نظر دولتها نمیتوانند هواپیما بفروشند. معاملات هواپیماهای نو نیز از طریق شرکتهای هواپیمایی مثل بویینگ و ایرباس معمولا با اعمال نظر دولتها همراه است و این شرکتها تابع مقررات دولت خود هستند بنابراین در چنین شرایطی شانس بویینگ برای همکاری با ایران کمتر خواهد بود». جمعهشب بود که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده پس از چند روز انتظار و گمانهزنی رسانههای مختلف در برابر دوربینهای تلویزیونی حاضر شد و از استراتژی جدید خود در قبال ایران سخن گفت. سخنانی که اگرچه بسیار پرخاشگرانه و دور از ادب بود، اما فاصلهای بسیار زیاد با شایعات مختلف درباره فشارهای احتمالی بر ایران داشت. ترامپ تصمیمگیری درباره برجام را به کنگره آمریکا واگذار کرد و مدعی شد تحریمهایی جدید علیه ایران اعمال خواهد کرد. در شرایطی که پس از سخنرانی ترامپ بازار ارز روز آرامی را سپری کرد.
منصور معظمی، معاون سابق وزارت نفت، به شرق میگوید: آیا سخنان ترامپ تأثیری بر صنعت نفت و گاز ما خواهد داشت؟ پاسخ این سؤال احتمالا خیر است. آنچنان که شاهد بودیم سخنان ترامپ با موضعگیری محکم اروپا روبهرو شد و نه تنها برجام پاره نشد بلکه به نوعی انسجام بیشتری هم پیدا کرد. همچنین دیدیم که ترامپ بار تصمیمگیری دراینباره را به دوش کنگره سپرد که نشان میدهد دست او برای اعمال فشار روی ایران خالی است. اگر بخواهم خیلی بدبینانه نگاه کنم ممکن است این اقدامات خصمانه آمریکا باعث شود بانکهای خارجی در زمینه مبادلات مالی با ایران کمی محتاطانهتر عمل کنند که آن هم تأثیر جدی بر وضعیت ما نخواهد داشت، چون هماکنون هم بانکهای بزرگ خارجی دادوستدی با ما ندارند. به نظر وزارت نفت، بانک مرکزی و وزارت صنعت، معدن، تجارت و سایر ارگانهای درگیر در آینده باید جدیتر از گذشته به جذب سرمایههای خارجی بپردازند و این امر بههیچوجه نشدنی نیست چراکه ما تجربه بزرگترین جذب سرمایهها را در دوران اصلاحات از اروپا داشتیم و این در حالی بود که از طرف آمریکا تحریم بودیم. ضمنا این اظهارات ترامپ احتمالا باعث خواهد شد اروپاییها در اجرای برجام جدیتر شوند و فرصتهای اقتصادی بیشتری برای ایران به وجود بیاید. معظمی همچنین اضافه کرد: به نظرم شرکتهایی مانند توتال با برنامهریزی قبلی و سنجیدن شرایط به ایران آمدهاند و مطمئنا تحت تأثیر چنین اقداماتی ایران را ترک نخواهند کرد.
وامهای سفارشی نصیب چه کسانی میشود؟
شهروند در بخشی از گزارش اقتصادی خود که در آن از وامهای سفارشی و مسائل و مشکلات اعطای تسهیلات سخن گفته میشود، نوشت: مشتریان بدحسابی که وام گرفتهاند، اما اقساطشان را ندادهاند، برای بانکها جذاب هستند. بانکهایی که به خاطر رابطه و سفارشی وامهای سنگین و در مبالغ کلان به بعضی از مشتریانشان دادهاند، خیلی هم از این موضوع که آنها اقساطشان را پرداخت نمیکنند و کلی بدهی انباشته دارند، ناراحت و ناراضی نیستند. جریمههای کلانی که روی دیرکرد وامها میخورد و وثیقه مشتریان چنان برای بانکها وسوسهانگیز است که وامهای کلان و سنگین را خیلی راحتتر از وامهای خرد پرداخت میکنند. حتی به نظر میرسد که بانکها به این قانون که مجازند ٨٠ درصد از منابع خود را به عنوان تسهیلات پرداخت کنند، بیتوجه هستند و آنطور که هادی حقشناس، کارشناس بانکی به «شهروند» توضیح میدهد در دولت قبلی حتی بانکها تا بیشتر از ١٠٠ درصد منابع خود را وام دادند که در واقع این به معنای برداشت از منابع بانک مرکزی بود؛ ولی این تخلف در چند سالی که دولت قبلی بر سر کار بود، انجام میشد.
اما گرفتن وام در مبالغ کم معمولا آنقدر سخت است که وامگیرنده باید هفتخوان رستم را طی کند تا شاید بعد از مدتی بتواند به مقصودش برسد؛ اما وامگرفتن در مبالغ کلان و نجومی آنقدرها هم سخت نیست و بانکها راحتتر از آنچه که تصور میشود، وامهای آنچنانی را پرداخت میکنند. وامهایی که خیلی از آنها معوق شده و حالا میزان معوقههای بانکی به ١٠٠ هزار میلیارد تومان میرسد که ظاهرا بیشتر از ۳۰ هزار میلیارد تومان از این مطالبات در اختیار بدهکاران دانه درشت بانکی است؛ هر چند که همچنان آمار دقیقی در مورد میزان معوقههای بانکی ارایه نمیشود. آنطور که آمارها نشان میدهد، حجم مطالبات معوق نسبت به کل تسهیلات در سال ۹۲، حدود ۱۵ درصد و حدود ۹۰ هزار میلیارد تومان بوده، اما حالا این نسبت به ۱۱ درصد رسیده که رقمی حدود ۱۰۵ هزار میلیارد تومان را شامل میشود. آلبرت بغزیان، کارشناس بانکی در گفتوگو با «شهروند» تأکید میکند که وامهای سنگین و در مبالغ کلان توسط رئیس یک شعبه بانک پرداخت نمیشود؛ بلکه تأیید چنین وامهایی توسط هیأتمدیره و مدیران عامل بانکها انجام میشود و اگر رابطه و رانت و فسادی هم وجود دارد، باید رد پای آن را بین مدیران ارشد و رده بالای بانکها جستوجو کرد.
اما این موضوع که بانکها مشتریان دانهدرشت بدهکارشان را به بقیه مشتریها ترجیح میدهند، زمانی بیشتر واضح میشود که بدانیم بر اساس پژوهشی که در سال ٩٢ انجام شده، بانکداری بازده اقتصادی بالای ١١٠ درصد دارد، اما سفتهبازی حدود ٨٠ درصد، ساختمان سازی حدود ٦٠ درصد و تولید زیر ١٠ درصد بازده اقتصادی دارد. جالب است بدانید که از داراییهای غیر منقول وثایق تملیکی بانکها در سال ۹۴ به نسبت سال ۹۳، املاک مسکونی حدود ۳ / ۹۳ درصد و زمین حدود ۷ / ۵ درصد رشد داشته، این در حالی است که املاک تجاری و اداری در کنار کارخانهها به ترتیب ۵ / ۸۱ و ۶ / ۴۹ درصد کاهش داشته است. این آمار میتواند دلیل تمایل بانکها برای فروش کارخانهها و حفظ داراییهای مسکن را نشان دهد.
اما بنگاههای تولیدی سهم کمی از تسهیلات اعطایی بانکها دارند. کارشناسان معتقدند هر ساله بخش قابل توجهی از تسهیلاتی که به بخش تولید پرداخت میشود، در واقع بابت استمهال بدهی است. آنطور که آمار بانک مرکزی نشان میدهد در سال ٩٥ از ٤٥٠ هزار میلیارد تومان تسهیلاتی که بانکها پرداخت کردهاند، فقط ٢٠ درصد از کل آن به طرحها و پروژههای تولیدی داده شده و بیش از ٦٠ درصد آن مربوط به تمدید وام بوده و ٢٠ درصد باقی مانده هم بهعنوان سرمایه در گردش به اشخاص داده شده است.
شاید برای خیلیها این سؤال مطرح باشد که بانکها به یک نفر تا چه میزان وام میتوانند پرداخت کنند؟ به گفته هادی حقشناس سقف وامی که بانکها میتوانند پرداخت کنند، بستگی به میزان سپردههای آنها دارد و سقف مشخصی برای میزان پرداخت وام به یک نفر وجود ندارد؛ چون بانکها مجازند که تا ٨٠ درصد منابع خود را به عنوان وام پرداخت کنند. حقشناس یکی از دلایلی که بانکها را به پرداخت وام کلان به یک نفر ترغیب میکند، کمشدن حجم بروکراسی اداری میداند و میگوید: برای بانکها به لحاظ کمشدن حجم بروکراسی اداری بهتر است به جای اینکه به ١٠ نفر ٥٠ میلیون وام بدهند، به یک نفر ٥٠٠ میلیون تومان تسهیلات پرداخت کنند.