به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه دوازدهم مرداد در حالی چاپ و منتشر شد که بازداشت سرکرده گروه تروریستی تندر توسط وزارت اطلاعات، درگذشت کارگردان پیشکسوت سینما؛ خسرو سینایی و افسارگسیختگی کرونا در تهران در کنار تیترهای گزارش چند روزنامه درباره وضعیت دولت در سال پایانی خود در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم.
کورش شجاعی در بخشی از یادداشت روز روزنامه خراسان با عنوان گرانیها و بغض فروخورده مردم نوشت: گرانیهای افسار گسیخته و کمرشکن امان مردم را بریده، با افزایش چند باره قیمت خانهها و اجاره ها، حالا نه تنها خانه دار شدن بلکه برای عده زیادی پیدا کردن مسکن اجارهای مناسب، به آرزو بلکه رویا تبدیل شده است. اقدامات و تصمیمات اخیر و دیرهنگام دولت هم برای کنترل و مهار و کاهش قیمتها تاثیر چندانی نداشته است. بازار خودرو نیز حتی پس از کارهایی که انجام شد همچنان در جاده گرانی میتازد. بیکاری، تورم، بی ثباتی بازار و قیمت ها، عدم تناسب درآمد با هزینهها و ... که البته و انصافا «کرونا» بر شدت این مشکلات و فراگیرتر شدن آن افزوده و زندگی را برای مردم خصوصا دهکهای پایین بسیار سخت کرده است. مشکلاتی که اشاره شد اکثر مردم با گوشت و پوست خود کاملا حس میکنند و برخی از مسئولان نیز شمهای از آن را درمی یابند اما نکته اساسی، چرایی و چگونگی و علل به وجود آمدن و تشدید این مشکلات برای مردم است.
نقش و سهم مسئولان در گرانیها
– همیشه گفته ام و نوشته ام که یکی از اساسیترین عوامل ایجاد و تشدید مشکلات در زمینههای گوناگون اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور، فاصله گیری و دوری مسئولان از مردم، گرفتن تصمیمات پشت درهای بسته و مبتنی بر بولتنها و گزارشهای اداری، زندگی نکردن و هم نفس نبودن مسئولان با آحاد مردم است. برای این که مطلب به درازا نکشد، کوتاه و مختصر از آنانی که در سطوح مختلف، اداره کشور به دست آنان است از روسای قوا گرفته تا وزرا و نمایندگان و مدیران کل و قضات و حتی برخی روسای ادارات و سازمانها که بعضی هاشان آن چنان باد به غبغب دارند و گاه بیش از یک مسئول و «حاجب» برای دفتر خود گمارده اند تا چه حد رفتار، منش، برخورد، ایثار و عشق خدمت به دین و ملت و میهن در وجودشان شعله میکشد، چه نسبت و تشابهی به عزیزان و بزرگواران همچون رجایی و باهنر و ... دارند؟!
پرواضح است که دوری برخی مسئولان و بیگانگی آنان با واقعیتها و مشکلات جدی مردم و به تبع آن نبود تصمیم سازیها و تصمیم گیریهای درست و به هنگام یکی از عوامل اصلی معضلات موجود و تشدید آن هاست.
– درگیر مسائل روزمره شدن و اسارت در «حال و امروز» و نبود نگاه و تفکر آینده نگرانه مبتنی بر دانش «آینده پژوهی» عامل موثر دیگر در ایجاد و تعمیق مشکلات است. مصداق بارز، همین بی ثباتی بازار و گرانیهای پی در پی و افسار گسیخته! و قیمت های نجومی و بی حساب و کتاب خانهها و اجارهها و ... .
سوال اساسی این است مگر مشکلات یک شبه ایجاد میشود و آیا مسئولان و خصوصا مدیران اجرایی با توجه به شرایط کشور و کوتاهیهای جدی کسانی مانند آقای آخوندی که وزیر مسکن و شهرسازی بودند نمیتوانستند بفهمند که لااقل آینده نزدیک و چند سال پیش روی حوزه مسئولیت شان چگونه خواهد بود؟ که اگر توان چنین محاسبه و درک حداقلی را نداشتند وای بر آنان و کسانی که اینها را بر کرسی مسئولیت نشاندند و همچنین وای بر آنان که استیضاح نکردند و اگر کردند دوباره رای اعتماد دادند؟! و اگر چنین افرادی میدانستند و میفهمیدند که چه انفجار قیمتی و گرانیهای کمرشکن پیش رو است و اقدامی در خور نکردند قصورشان بوی خیانت میدهد!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان کارشناسان، شجاع باشند نوشت: موکول شدن تعیین تکلیف عزاداریهای محرم به تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا با توصیه رهبری، ترسیم نقشه راه را در این زمینه در اختیار کارشناسان و متخصصان وزارت بهداشت قرار داده است. قبل از ایشان، مراجع تقلید قم و نجف نیز همین توصیه را کرده بودند. بدینترتیب، اکنون حجت بر ستاد ملی مقابله با کرونا و کارشناسان وزارت بهداشت تمام است و وظیفه سنگینی برعهده آنها گذاشته شده است. قطعاً موفقیت در انجام این وظیفه خطیر، مرهون اموری است که با مسئولیت ذاتی متخصصان بهداشت ارتباط مستقیم دارد.
این مسئولیت، وظایفی را بر عهده آنان قرار میدهد که مهمترین آنها را در اینجا یادآور میشویم. عمل به این وظایف میتواند این کارشناسان و متخصصان را در پیشگاه خدای متعال پاسخگو و نزد مردم روسفید نماید.
اولین وظیفه اینست که کارشناسان آنچه را که به اقتضای علم و تخصصشان میفهمند اعلام کنند و در این کار هیچ مصلحتی را دخالت ندهند. در موضوع عزاداریهای محرم، در اصل برگزاری هیچکس کمترین تردیدی ندارد. آنچه مورد سوال است و کارشناسان وزارت بهداشت باید درباره آن نظر بدهند چگونگی برگزاری آنست. اینکه در شرایط کرونائی فعلی آیا این عزاداریها را میتوان با تجمع برگزار کرد یا نه؟ اکنون کارشناسان وزارت بهداشت مسئولیت پاسخ دادن به این سوال مهم را برعهده دارند. ستاد ملی مقابله با کرونا هم هرچه بگوید، برگرفته از دادههای همین کارشناسان است. بنابراین، مسئولیت کارشناسان بسیار خطیر است و آنها با توجه به اهمیت این مسئولیت باید اظهارنظر کنند. روشن است که عزاداری شیوههای غیرتجمعی هم دارد.
وظیفه دیگر کارشناسان این است که تحت تاثیر القائات مخالف یا موافق قرار نگیرند. عدهای تلاش میکنند برگزاری عزاداریهای تجمعی را خلاف شرع معرفی کنند و عدهای نیز درست در نقطه مقابل این نظریه قرار دارند و برگزار نشدن آن به شکل تجمعی را خلاف شرع میدانند. کارشناسان موظفند در این بررسی فقط با علم سر و کار داشته باشند. فلسفه احاله این موضوع از طرف مراجع دینی و رهبری به کارشناسان این است که در این مقوله حرف اصلی را علم باید بزند و شرع در اینجا تابع علم است. علم اگر در شرایط کنونی تجمع را برای جان مردم و سلامت جامعه زیانبار بداند، همه باید از آن پرهیز کنند و اگر آن را زیانبار نداند همه باید بپذیرند.
سومین وظیفه کارشناسان این است که نظر علمی خود را بر نظر و خواست مقامات و حکمرانان، حاکم بدانند و در ابراز نظر علمی خود، ملاحظه هیچکس و هیچ نهاد و دستگاه و مقام را لحاظ نکنند. توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که کارشناسان در این ماجرا مسئول جان مردم هستند و با دادههای علمی خود میتوانند سلامت جامعه را تامین و جان مردم را حفظ کنند. نقطه مقابل اینست که اگر نتیجه بررسیهای علمی کارشناسان به اموری از قبیل دستور و سفارش و تمایل و خواست این و آن آلوده شود، نمیتوان آن را «داده علمی» دانست بلکه باید نام آن را «داده سیاسی» گذاشت و این، همانست که تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا را غیرواقعی میکند و جان مردم را نیز به خطر میاندازد. کارشناسان فقط با «دادههای علمی» میتوانند در پیشگاه خدا حجت داشته باشند و بدهکار کسی نباشند. و آخرین وظیفه کارشناسان اینست که در تدوین شیوهنامهها، دقت و اتقان را بر عجله و شتاب ترجیح دهند. اصرار عدهای که از اولین لحظات مشخص شدن مسئولیت ستاد و کارشناسان وزارت بهداشت در موضوع عزاداریها خواستار اعلام هرچه سریعتر شیوهنامهها شدند نباید کارشناسان را وادار به انجام اقدامات شتابزده و کارشناسینشده نماید. طبیعی است که به اقتضای شرایط، تصمیم ستاد و نظر کارشناسان قابل تجدیدنظر و تغییر نیز میتواند باشد. کارشناسان باید شجاع باشند، تحت تاثیر هیچکس و هیچ چیز قرار نگیرند و خود را برای پاسخگوئی به خدا، که حفاظت از جان بندگان خود را واجب دانسته، آماده نمایند.
آلبرت بغزیان استاد دانشگاه و اقتصاددان طی یادداشتی با عنوان بازی بانک مرکزی با نرخ ارز در شماره امروز آرمان ملی نوشت: با توجه به وضعیتی که در بازار ارز شکل گرفته و ما در فاصله دو هفته اخیر شاهد هستیم دلاری که در کانال ۲۶هزار تومان قرار داشت با ریزشی ۶هزار تومانی به نرخ ۲۰هزار تومان رسید و دوباره تا نزدیک ۲۴هزار تومان بازگشته است میتواند هر اتفاقی را به دنبال داشته باشد. این رفتارهای بانک مرکزی بسیار پرریسک است. چون این وضعیت میتواند بستر را برای وقوع برخی مسائل و تحولات اجتماعی و خیزشهای جامعه فراهم آورد.
به دیگر معنا، وضعیت کنونی اقتصادی کشور به یک نقطه بحرانی رسیده است. حال چرا بانک مرکزی و دیگر مسئولان با اشراف بر این مسائل و التهابات کنونی به دنبال این رفتارهای پرریسک هستند باید از آنها سوال کرد؟! چون از نگاه من مسائل اقتصادی و معیشتی داخلی کشور اکنون به پارامتر بسیار مهمتری از مسائل دیپلماتیک و تنشهای سیاسی بدل شده است که میتواند از سوی آمریکا برای پیگیری برخی منافع و اهدافش مورد سوءاستفاده قرار گیرد. اتفاقا با توجه به همین شرایط است که شاید واشنگتن بخواهد از این طریق به دنبال پیگیری برخی مسائل خود قبل از انتخابات ریاستجمهوری باشد.
معتقدم که اگر به دلار ظرف چند هفته آینده و حتی چند روز آینده به ۳۰ یا ۴۰هزار تومان هم رسید نباید تعجب کرد. چون هیچ اقتصاددانی نمیتواند یک قیمت مشخص برای نرخ ارز، سکه، مسکن، خودرو و کالاهای مصرفی عنوان کند و ذیل آن ادعا داشته باشد اگر ما به این قیمت برسیم شاهد فروپاشی اقتصادی خواهیم بود؛ لذا با وجود آنکه سیستم بانکی، بیمهای و مسائل معیشتی و اقتصادی کشور با چالشهای جدی روبهروست، ولی از نگاه من فروپاشی اقتصادی زمانی روی خواهد داد که دهکهای بالای درآمدی با چالش اقتصادی و معیشتی روبهرو شوند؛ در صورتی که طی ماههای گذشته شاهد افزایش درآمدها و داراییهای این طبقه بهخصوص سه دهک بالای درآمدی بودهایم. یعنی آنکه افزایش نرخ دلار، مسکن، زمین، خودرو، اجارهبها و مسائلی از این دست عملا سبب افزایش درآمدها و بیشتر شدن ارزش داراییهای این طبقه شده است. یعنی این دهکها به جای نگرانی از وضعیت کنونی اقتصادی اتفاقا از به وجود آمدن این وضعیت بسیار راضی هستند. البته این مساله از آن طرف میتواند به درآمدزایی برای دهکهای میانی و پایینی منجر شود.
پیرو این نکته، چون وضعیت اقتصادی کشور بهشدت متفاوت از وضعیت اقتصادی اروپا و آمریکاست نمیتوان فروپاشی اقتصادی را مطرح کرد. چرا که اگر شما به کشورهای اروپایی و آمریکا نگاه کنید میبینید که اکنون شرکتهای متعددی در این کشورها که متعلق به قشر، طبقه و طیف ثروتمند است به دنبال کاهش پرسنل، تعدیل نیروها و اخراج افراد هستند. یعنی شرکتهای بزرگ اقتصادی در اروپا و آمریکا با بحران روبهرو شدهاند. پس اینجا میتوان از مساله بحران اقتصادی یا فروپاشی اقتصادی برای کشورهای اروپایی و آمریکا سخن گفت، در صورتی که وضعیت اقتصادی کشور متفاوت است. آن هم در شرایطی که ما در کشور با چالش بیکاری، تورم، رکود و مسائلی از این دست روبهرو هستیم. تمام این مسائل باعث نمیشود که نگران وضعیت اجتماعی دهکهای پایین جامعه بهواسطه وضعیت ناگوار اقتصادی و معیشتی نباشیم.