به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز شنبه ۲۷ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که نقطه عطف قرن جدید آسیایی، ورود ایران به بزرگترین بازار شرق، ايران در پيمان ابريشمی، ايران + شانگهاي و تداوم استراتژی نگاه به شرق از تیترهایی است که در رابطه با خبر پیوستن ایران به سازمان شانگهای به عنوان عضو اصلی در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
حسين مسعودنيا در بخشی از یادداشتی با تیتر فرصت جديد ديپلماسي ضمن تحلیل سیاست خارجی بایدن در قبال عربستان در روزنامه اعتماد نوشت: آناليز سياست خارجي دولت بايدن در قبال عربستان به سه دليل بيانگر تحول است؛
1- در دوران ترامپ طرف اصلي امريكا در روابط با عربستان وليعهد اين كشور، شاهزاده محمد بنسلمان، بود؛ كسي كه متهم به سركوب مخالفين خود در داخل و خارج بود اما ترامپ در مقابل تمامي اقدامات سركوبگرايانه وليعهد سعودي سكوت اختيار كرد، چراكه نگاهش به عربستان گاو شيرده بود اما پس از به قدرت رسيدن بايدن ديگر نماينده عربستان در روابط با امريكا نه وليعهد بلكه خود ملك سلمان است؛ موضوعي كه رسما از سوي كاخسفيد اعلام گرديد. جايگاه وليعهد سعودي در سياست خارجي امريكا به اندازهاي تنزل كرده است كه حتي برخي منابع مدعي گرديدهاند كه امريكا ملك سلمان را براي تغيير وليعهد تحت فشار قرار داده است.
2- تصميم امريكا مبني بر خروج نيروهايش به همراه سامانههاي موشكي خود از عربستان درحالي كه اين كشور به لحاظ امنيتي با تهديد از سوي نيروهاي پهپادي يمن مواجه است، بيانگر تنزل جايگاه عربستان در سياست خارجي امريكا است
3- تحول سوم در سياست خارجي امريكا در قبال عربستان دستور بايدن به افبيآي براي انتشار اسناد طبقهبندي شده مربوط به حادثه يازده سپتامبر طي يك دوره زماني 6 ماهه است. به دنبال اين دستور افبيآي اولين سري از اسناد مرتبط با تحقيقات اين سازمان به نام عمليات الكورن را كه مربوط به نقش اتباع سعودي در حادثه يازده سپتامبر است منتشر كرد.
بر اساس شواهد موجود در اين اسناد از ميان نوزده متهم اصلي حادثه، چهارده نفر تابعيت سعودي دارند؛ ضمن آنكه خود بنلادن رهبر القاعده نيز كه نقش سازمان خود در اين حادثه را پذيرفته است، تبعه سعودي است. اگرچه برخي تحليلگران مدعياند كه انتشار اين گزارش از سوي بايدن تلاشي براي گذاشتن مرهم بر زخم خانوادههاي قربانيان حادثه يازده سپتامبر در داخل امريكاست اما به نظر ميرسد هدف رساندن اين پيام از سوي واشنگتن به رياض است كه ماهعسل رياض- واشنگتن در مسير سراشيبي است و امريكا مصمم به كاهش نقش عربستان در سياست خاورميانهاي خود و عدم اجازه به اين كشور براي دخالت در سياستهاي امريكا در قبال موضوع برجام ميباشد. لذا نگارنده بر اين باور است كه موضعگيري وزير دفاع رژيم صهيونيستي مبني بر پذيرش برجام به عنوان يك واقعيت در صورت ضرورت همراه با رويكرد جديد امريكا در قبال عربستان براي كاستن از نقش منفي اين كشور در قبال مذاكرات احياي برجام فرصت مناسب براي جمهوري اسلامي ايران هم در سطح بينالمللي و هم در سطح منطقهاي فراهم كرده است.
از نظر بينالمللي پس از توافق با آژانس به دنبال سفر گروسي، مديركل آژانس، به تهران، تاكيد كشورهاي اروپايي و حتي روسيه به تسريع در احياي مذاكرات مربوط به برجام در وين همراه با قطعي شدن عضويت ايران در سازمان شانگهاي اكنون جمهوري اسلامي ايران به لحاظ بينالمللي در وضع مطلوبي قرار دارد، لذا بايد با محوريت راهكار مذاكره براي نيل به نتيجه بدون فرصتسوزي به مذاكرات وين بازگردد. از نظر منطقهاي نيز از آنجا كه يكي از محورهاي اصلي سياست خارجي دولت سيزدهم گسترش روابط با همسايگان است و در اين دكترين كشورهاي حاشيه جنوبي خليجفارس، بهويژه عربستان، جايگاه ويژهاي دارند اكنون فرصت مناسبي دراختيار دولتمردان ايراني قرار گرفته است تا از يك طرف از فضاي بياعتمادي ايجاد شده در روابط اين كشورها با امريكا در جهت تنشزدايي و گسترش روابط با آنها استفاده كند و از طرف ديگر به دليل تصميم امريكا مبني بر خروج نيروهايش از منطقه و شكلگيري نوعي خلأ امنيتي در منطقه، در چارچوب برنامه صلح هرمز دكترين امنيتي مورد نظر خود مبني بر شكلگيري نوعي ساختار امنيتي با مشاركت تمامي دولتهاي منطقه را مطرح و درصدد عملياتي كردن آن برآيد. لذا اكنون بايد منتظر باقي ماند و ديد مسوولان ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران به ويژه شخص وزير امور خارجه و دستياران جديدش تا چه اندازه اعتقاد به اين فرصت ايجاد شده در صحنه بينالمللي و منطقهاي داشته و چه راهكارهايي براي استفاده از اين فرصت در جهت تحقق منافع ملي ايران در دستور كار خود قرار ميدهند؟
میرزا رضا توکلی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان مزایای عضویت ایران در «شانگهای» نوشت: عضویت دایم کشورمان در سازمان همکاری های شانگهای طی 24 ساعت گذشته به تیتر یک رسانه های داخلی و خارجی تبدیل شده است. در این بین سوالی که به ذهن خطور می کند این است که این عضویت چه مزایا و منافعی را برای جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشور های عضو این سازمان در پی خواهد داشت و اساسا چرا این موضوع این قدر مهم شده است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که جمهوری اسلامی ایران تا این جای کار و طی سالیان سال در برخورد با تروریسم و افراط گرایی کارنامه موفقی از خود نشان داده و حمایت قاطعانه کشورمان از دولتهای ملی در عراق و سوریه گواه آن است که تهران یکی از محکم ترین پایه های ثبات امنیتی در منطقه به شمار می آید. موضوعی مهم که فلسفه وجودی سازمان همکاری های شانگهای نیز برآن بنا نهاده شده است. تاکید بر حفظ و ثبات مرزها و همچنین حاکمیت ملی کشورها از دیگر عناصری است که در مخالفت کامل با سیاست یک جانبهگرایی آمریکا درباره اشغال کشورها و حمایت از هرج و مرج سازنده قرار داشته است. سازمان همکاریهای شانگهای شاید یکی از معدود نهادهای بینالمللی است که توانمندی مقاومت در مقابل سیاست یک جانبه آمریکا را دارد. نمونه آن درخواست رسمی از آمریکا برای خروج از پایگاه نظامی در منطقه «دره فراغنه» در کشور ازبکستان در سال 2005 بود.
اکنون نیز باید دید که در آینده ایران و کشورهای عضو این پیمان، چگونه به ساز و کاری برای رسیدن به یک همکاری مشترک خواهند رسید اما در خصوص دیگر مزیت های عضویت ایران در سازمان شانگهای باید خاطر نشان کرد که نبض یک سوم اقتصاد کل دنیا در دستان اعضای این سازمان میتپد و رتبه اول بیشترین تولید کننده و مصرف کننده انرژی در جهان را کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای در اختیار دارند و همین امر میتواند یک بازار عرضه و تقاضای بسیار عالی را برای کشورمان به عنوان صادر کننده بزرگ نفت و گاز به وجود آورد و در واقع این همکاری ایران با کشور های سازمان شانگهای مسیر فروش و بازگشت مبالغ حاصل از صادرات انرژی را به مراتب راحت تر می کند.
این موضوع نشاندهنده آن است که این سازمان ظرفیت این را دارد که علاوه بر تاثیر گذاری بر قیمت انرژی در سطح بین الملل، در زمینه صادرات و واردات انرژی همکاری تنگاتنگی را میان اعضا برقرار کند، اما این فرصت طلایی صرفا شامل واردات و صادرات نفت و گاز نمی شود و با توجه به این که حدود نیمی از جمعیت جهان و یک سوم خشکیهای جهان در اختیار اعضای این سازمان است؛ کشورمان که در شرایط کنونی صادرات غیرنفتی اش به کشورهای شرق آسیا و آسیای میانه بسیار اندک بوده و از چند میلیارد دلار گذر نمیکند، نیم نگاهی هم به صادرات غیر نفتی نیز دارد و بی شک چنین ظرفیت جمعیتی و سرزمینی در زمینه تغییر معادلات قدرت و ایجاد موازنه قوا در سطح جهانی میتواند بسیار موثر باشد،اما مهم تر از محکم تر شدن کمربند امنیتی در مرکز و غرب آسیا و همچنین رونق بازار 330 میلیارد دلاری این سازمان، عبور از یک جانبه گرایی غرب و توجه جدی به چند جانبه گرایی شاید مهم ترین دستاورد عضویت کشورمان در این سازمان باشد. عضویتی که از نگاه نگران غرب، نماد تحقق یک کابوس بزرگ است چرا که چند سال بود سیاستمداران غربی درباره انتقال محور قدرت جهانی از غرب به شرق هشدار می دادند و اکنون با عضویت ایران در پیمان شانگهای، نقطه عطفی در این روند جا به جایی رخ داده است. باید گفت که سازمان همکاری شانگهای یکی از معدود اجلاس یا سازمانهایی است که کشورهای غربی در ساختار اعضا، روند مدیریت و تصمیمگیریهایش هیچگونه دخالتی ندارند.
در حقیقت، ماهیت اصلی این نهاد در راستای تقابل با غرب و نهادهای وابسته به آن همانند ناتو موجودیت پیدا کرده است. در همین باره شاهد هستیم که سازمان همکاری شانگهای در سال 2005 پیشنهاد آمریکا مبنی بر پیوستن به این سازمان را رد کرده بود که این امر نشان از نگرش کلان امنیتی، سیاسی و اقتصادی ویژه اعضا در مسیر تقابل با حوزه غرب دارد. در چنین وضعیتی، عضویت دایم ایران در این سازمان میتواند وجهه ضد غربی و انفصال این اجلاس با حوزه تمدنی آتلانتیک را به صورت گسترده تقویت کند. البته عضویت ایران در این سازمان یک سیگنال برجامی نیز با خود به همراه دارد؛ بدین معنا که در سالهای گذشته کانون تمرکز دستگاه دیپلماسی کشورمان به ضرورت اجرای برجام و توافق با غربیها معطوف شده بود اما در وضعیت جدید و در آغاز قرن جدید، ایران با در پیش گرفتن رویکرد نگاه به شرق میتواند همکاریهای دو جانبه خود را در سطوح مختلف با کشورهای عضو در سازمان همکاری شانگهای افزایش دهد. این امر در آینده نزدیک میتواند در قالب انعقاد قراردادهای مختلف تجاری، ترانزیتی و حتی امنیتی دو طرفه با کشورهای مختلف این منطقه باز نمود یابد.
احسان شادی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان عضویت در شانگهای همه چیز نیست نوشت: نظام جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی استقلالطلبانه را در راهبردهای خود گنجانده و خطکشی سفت و محکمی درباره دوری از نظام سیاسی غربی به ویژه آمریکا را در درونمایه خود دارد. نظام سیاسی جمهوری اسلامی که دهه نخست تولد خود را به دوره مدیریت بر انقلاب و تثبیت آن و سپس جنگ هشتساله با کشور همسایه یعنی عراق سپری کرد هرگز فرصت نداشت در پیمانهای تجاری منطقهای یا جهانی عضو شود. پس از پایان جنگ نیز جز عضویت در سازمان همکاریهای اقتصادی اکو که شامل برخی کشورهای همسایه و مسلمان است در هیچ پیمان تجاری عضویت نداشته است. ایران البته پس از جنگ سالهای سال با ارائه درخواست عضویت در سازمان تجارت جهانی خواستار عضویت در این نهاد شده که به دلایل گوناگون هنوز به این سازمان ملحق نشده است.
علاوه بر این، ایران از ۲۰ سال پیش خواستار عضویت در پیمان شانگهای شده بود که از سوی چین رهبری میشود و هفت کشور که بیشتر شامل کشورهای رهاشده از امپراتوری شوروی سوسیالیستی هستند تاسیس شده بود. امسال اما در اجلاس برگزارشده در تاجیکستان ایران موفق شد موافقت هشت عضو دیگر را بری عضویت بگیرد و به این ترتیب ایران به انزواگرایی مطلق در پیوستن به اتحادیهها و سازمانهای منطقهای تجاری پایان داد. دراین باره برخی ملاحظات وجود دارد که باید درکانون توجه قرار گیرد. مساله نخست و مهم این است که این عضویت را نباید در چارچوب رقابتهای سیاسی- جناحی برده و رنگ و مزه سیاسی به آن اضافه کنیم که ببینید دولت تازه نیامده چه کار بزرگی انجام داد. این را دیگر اعضای شانگهای نیز رصد خواهند کرد و به طور قطع میتواند پیامد ناخوشایندی داشته باشد. دومین نکته این است که عضویت در شانگهای به لحاظ اقتصادی و تجاری به ویژه در همین ماهها و سالهای نخست چیزی به ظرفیتهای ایران اضافه نمیکند. واقعیت این است که ایران تا همین دیروز هم برای تجارت با روسیه و چین که ستون و ارکان این پیمان به حساب میآیند تنگنایی نداشت.
چین در همه دهه ۱۳۹۰ شریک اصلی تجاری ایران بوده وهنوز نیز هست و صادرات این کشور به ایران بدون دردسر انجام میشده و ایران نیز صادرات نفت خام و فرآوردههای پتروشیمی به این کشور داشته و دارد. ایران با روسیه نیز به دلیل مشابهتهای فوقالعاده از نظر ساختار اقتصادی به ویژه اتکا به صادرات نفت خام و نیز داشتن توانایی پنهان و پیدا در صادرات گاز و داشتن شرکتهای غولپیکر دولتی- خصوصی و همچنین ناتوانی در تولید کالاهای صنعتی قابل صادرات در هر دو کشور، تجارت کوچکی با هم دارند. به این ترتیب میماند کشورهای دیگر عضو شانگهای که آنها نیز اقتصادهای بزرگ به حساب نمیآیند. بنابراین باید از بزرگنمایی سیاسی دوری کرده و کار را بر پایه توسعه تجارت با کشورهای عضو قرار دهیم.
همانطور که ایران انتظار دارد کشورهای عضو شانگهای در واردات از ایران رفتارهای تبعیضی غیرتعرفهای و نیز محدودیتهای تعرفهای را کنار بگذارند آنها نیز انتظار دارند ایران راه را برای صادرات کالاهای با مزیت آنها باز کند. این یک مساله مهم است که آیا ایران به طور مثال حاضر است از خودکفایی گندم دست برداشته و واردات گندم از روسیه و قزاقستان را بدون تعرفه انجام دهد؟ باید واقعبین باشیم و مزیتها و پیامدهای دیگر عضویت در شانگهای را خوب و درست ارزیابی کرده و خیال اینکه حالا با عضویت ایران در این پیمان به همه چیز میرسیم را کنار بگذاریم.