به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۵ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که ۳۱ سال حبس برای دو مدیر سابق و یک اخلالگر ارزی، تحلیلهایی درباره آینده سیاسی عراق و شانس مالکی برای نخست وزیری، خطر ابرتورم بیخ گوش اقتصاد ایران و جزئیات بازگشایی مدارس از هفته آینده در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان فرافکنی تا کجا؟ درباره نحوه پوشش خبری کشتار شیعیان افغانستان در صدا وسیما نوشت: اخبار مربوط به کشتار شیعیان قندهار را در تلویزیون، نیمساعت بعد از شروع خبر ۱۴ دیروز و روز جمعه از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش کردند! مقایسه کنید این روش را با پخش اخبار مرگ جرج فلوید، سیاهپوست آمریکایی که همین تلویزیون ما تا چند ماه به عنوان داغترین خبر پخش میکرد و هر روز هم برایش سینه میزد. اخبار ۱۵۰ شهید و ۲۰۰ مجروح مسجد سیدآباد قندوز هم که بعد از دو روز فراموش شد!
از اینها که بگذریم، تلویزیون در اخبار ۲۱ شب شنبه، با فردی به عنوان کارشناس درباره جنایت علیه شیعیان قندهار مصاحبه کرد که هیچ سابقهای در مورد مسائل افغانستان ندارد و اظهارنظرهای بسیار پرتی در این موضوع کرد. او گفت هدف، ایجاد جنگ میان شیعه و سنی است، در حالی که ماجرا اصولاً این نیست بلکه اجرای برنامه حذف شیعه از عرصه افغانستان است که گروه تروریستی طالبان در دستور کار خود دارد کمااینکه زبان فارسی را هم از رسمیت انداخته و فقه جعفری را هم که در قانون اساسی افغانستان رسمیت دارد، حذف کرده است.
این آقای مثلاً کارشناس، افتضاح بزرگتری هم به بار آورد و گفت طالبان به تنهایی نمیتواند از عهده تامین امنیت افغانستان برآید و باید کشورهای منطقه کمکش کنند!
این سخن بقدری دور از آبادی بود که گوئی این فرد به مثابه سخنگوی طالبان اظهارنظر میکند. خود تلویزیون هم متاسفانه در خبر جنایت قندهار، از قول گروه تروریستی طالبان که در دروغگوئی نظیر ندارد، گفت چند نفر از اعضای طالبان هم در این انفجار کشته شدهاند!
این همه تلاش برای تطهیر طالبان معلوم نیست با چه هدفی صورت میگیرد. مردم افغانستان به تلویزیون ایران امید دارند و مایل هستند از آنها حمایت کند نه از یک گروه انحصارطلب عقب افتاده و متحجری که با کودتا و تبانی با آمریکای جنایتکار بر افغانستان سلطه پیدا کرده و از همان روزهای اول کمر به نابودی مخالفین خود بسته و اقشار مختلف مردم را از حقوق شهروندیشان محروم کرده است.
رسانه ملی اگر قرار است دستوری عمل کند و اخبار واقعی افغانستان و جنایات طالبان را نگوید، لااقل خلاف هم نگوید و از کارشناسانی که با واقعیتهای افغانستان آشنا هستند، استفاده کند. شما در این فرافکنیها تا کجا قرار است به پیش بروید؟ رسانه ملی متعلق به این کشور و این ملت است و حفاظت از اعتبار آن، برای آحاد ملت ایران مهم است.
صلاحالدین هرسنی، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با عنوان چرخش احتمالی بغداد و سمت و سوهای جدید نوشت: عراق روز یکشنبه ۱۳ اکتبرانتخابات اخیر خود را در کنار چالشهای بزرگی از جمله بحران اقتصادی، فساد، پاندمی کرونا، ناکارآمدی نهادهای دولت و فروپاشی زیرساختهای کشور، برگزار کرد. با توجه به اهمیت این انتخابات از همان آغاز معلوم و مشخص بود که نتایج این انتخابات قرار است محل توجه افکار عمومی منطقه و به تبع آن افکار عمومی جهانیان شود، چرا که عراق میبایست در این مقطع زمانی مهم، رویکردهای سیاست خارجه خود را برای میانجیگری و ازسرگیری روابط میان دو رقیب منطقهای یعنی ایران و عربستان در منطقه غرب آسیا به کار میگرفت. به همین خاطر بود که نتایج این انتخابات برای همه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای مهم بود، با این هدف که ببینند رهبری آتی این کشور چه تاثیری بر توازن قدرتهای منطقهای خواهد داشت؟
هرچند نتایج این انتخابات به قطعیت نرسیده است، اما نتایج ابتدایی نشان داده است که در این انتخابات، ائتلاف سائرون به رهبری «مقتدا صدر» روحانی شیعی با کسب ۷۰ کرسی از ۳۲۹ کرسی، مدعی اصلی تشکیل دولت آینده عراق شده است. حال و اگر چه با توجه به حجم پایین میزان مشارکت، برگزاری این انتخابات و پیروزی حاصل از آن را باید به مثابه پیروزی در خیابانهای خلوت عراق دانست، اما واقعیت آن است که آینده دولت عراق با ائتلاف گروه سائرون به رهبری مقتدی صدر رقم خواهد خورد و قطعا این پیروزی، پیامهای بسیار مهمی برای همسایه شرقی آن یعنی ایران دارد.
در نگاه نخست، مهمترین پیام نتایج انتخابات عراق متوجه چرخش احتمالی عراق در قبال ایران و گشایش سمت و سوهای جدید در ترسیم مناسبات جدید در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا از سوی بغداد است. این منطق و گمانه بدان جهت تقویت میشود که جریان فتح به رهبری «هادی عامری» که از منظر ایدئولوژیک و معادلات راهبردی با ایران همسویی کامل دارند، فقط توانست ۷ کرسی این انتخابات را کسب کند. کسب چنین نتیجهای از سوی جریان فتح ابتدا به معنای شکست ائتلاف فتح و سپس به معنای کاهش نفوذ ایران در معادلات و واقعیات میدانی بغداد تلقی میشود. واقعیت این است که جریان فتح به ویژه شاخه نظامی آن یعنی الحشد الشعبی برای تهران در معادلات عراق اهمیت دارد و لذا به جهت آنکه این جریان نتوانست در این انتخابات همانند انتخابات ۲۰۱۸ بدرخشد، چنین به نظر میرسد هشدار که اوضاع برای تهران در نزد بغداد همانند گذشته نیست. تحت این شرایط غیرمنتظره نیست که بخواهد تغییراتی در روابط نظامی- امنیتی، تهران- بغداد آن هم تحت تاثیر نتایج این انتخابات و دولتی که قرار است روی کار بیاید، به وجود آید.
جدای از شکست جریان فتح آنچه در این انتخابات ضریب کاهش نفوذ منطقهای تهران در معادلات عراق را بالا برده است، اتخاذ مواضع و رویکردهای جدیدی است که مقتدی صدر اعلام کرده است. او بعد از اعلام پیروزی در این انتخابات قویا بر این نکته تاکید کرد که بعد از تشکیل دولت از سوی حزب تحت ائتلاف او، همه میلیشیاهای نظامی باید در ذیل ساختار و بدنه ارتش عراق نقشآفرینی کنند و هیچ جریان نظامی نباید مستقل و منفک از ارتش و دولت عراق برای آنومیزه کردن بافت موزائیکی جامعه عراق، اسلحه به دست گیرد. اعلام این مواضع مقتدی صدر به معنای زنگ خطر حذف تدریجی الحشد الشعبی خواهد بود.
البته اتخاذ چنین مواضعی همه مواضع مقتدی صدر نیست؛ آنگونه که از کنشها و الگوهای رفتار مقتدی صدر پیداست، تغییرات و تحولات معناداری در رفتارهای جدید او پیدا شده است. مقتدی صدر همانگونه که از نوع رفتارهای جدید او پیداست، ابتدا تلاش کرد که چهرهای ملیگرا و ضد فساد از خود را در قالب یک برنامه سیاسی، به نمایش بگذارد. علاوه بر این، نحوه یارگیری در محیط پر آشوب غرب آسیا را تغییر داده و ایران در انتهای لیست محاسباتیاش قرار گرفته است. برای نمونه (ایرانستیزی) جدید او جای (آمریکاستیزی) گذشتهاش را گرفته و برای تحقق اهداف منطقهای سفر به ریاض و دیدار با بن سلمان را بهجای سفر به تهران و دیدار با مقامات تهران را ترجیح میدهد. در شرایط حاضر او نیز به مانند، همه تکنوکراتهای عراق مانند حیدر عبادی، عادل عبدالمهدی و مصطفی کاظمی به این نتیجه رسیده است که نباید عراق پسا داعش و در عصر ظهور هویتهای جدید و البته نامتجانس، جولانگاه کشورهای پر نفوذ منطقهای شود و شاید نیز لازم دیده است که برای رسیدن به ثبات و سامان سیاسی در عراق، باید طرح تازهای درافکند.
به این ترتیب و با توجه به سمتوسوهای ائتلاف سائرون که قرار است رهبری آتی و آینده عراق را به دست بگیرد، نیک پیداست که کفه موازنه در آینده معادلات بغداد به نفع تهران نچرخد. این وضعیت با توجه به آشفتگی در مرزها و مشخصا برقراری تئوری و آشوب در مرزهای شمال غربی و مشخصا از طریق ائتلافها و رزمایشهای منطقهای تل آویو-، باکو و اسلامآباد و همچنین تحرکات اکراد کردستان عراق و از سوی دیگر قدرت یابی دوباره طالبان در مرزهای شرقی، اوج وخامت اوضاع در معادلات مرتبط با ایران را مضاعف میکند. تحت این شرایط شیفت پارادایمی از رویکرد امنیتی- نظامی به سمت رویکرد سیاسی- اقتصادی و نزدیکی به ریاض با توجه به اعلام آمادگی تهران- ریاض در گشایش سفارت و دفتر کنسولگری میتواند تا میزانی کفه تعادل به نفع ایران را حفظ کند. حال باید منتظر ماند و دید که چگونه ایران بخواهد با تجدید نظر در رفتارهای منطقهای خود و حساب کردن بر روی ریاض، کفه موازنه را لااقل به صورت موازی در منطقه غرب آسیا تغییر دهد.
غزل لطفی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان بازگشایی مدارس با کدام پروتکل؟ نوشت: در حالی که وزیر بهداشت از آمادهباش بیمارستانها برای مواجهه با موج ششم کرونا خبر داده است ما شاهد این موضوع هستیم که وزارت آموزش و پرورش در حال اعلام برنامه بازگشایی مدارس از آبان ماه است. لازم است چند نکته مهم درنظر گرفته شود: بازگشایی مدارس یعنی اجتماع کودکان و این موضوع همزمان شده با پیشبینی شروع پیک بعدی کرونا؛ همه ما به خوبی میدانیم رعایت فاصلهگذاری اجتماعی از مهمترین موارد جلوگیری از ابتلا به کرونا است. در کلاسهای درسی که امکان رعایت این مهم وجود ندارد، اولیا چطور باید فرزند خود را به مدرسه بفرستند؟ روند واکسیناسیون در حال پیشرفت خوبی است، اما نیک میدانیم که فقط تزریق واکسن از این بیماری جلوگیری نمیکند و حداقل تا زمان رسیدن جامعه هدف واکسیناسیون به تعداد مطلوب و امکان شکسته شدن چرخه ابتلا باید بیشترین رعایت پروتکلهای بهداشتی را داشته باشیم. در روزهای گذشته شاهد بودیم که حضور تماشاگران فوتبال به جهت احتمال خطر ابتلا و انتقال کرونا ممنوع شد. حال چطور ممکن است برای یک بازی ۹۰ دقیقهای در ورزشگاهی با محیط باز این احتمالسنجی انجام شود، اما در مورد کلاسهایی که با سرد شدن هوا هیچ تهویهای ندارند به این موضوع پرداخته نشود؟ برای بازگشایی مدارس باید چند نکته درنظر گرفته شود.
اول: واکسیناسیون حداکثری که تمام اقشار جامعه را در بر داشته باشد، زیرا بیشتر خانوادهها یا دانشآموز دارند یا به نوعی با خانوادهای که کودک در سن تحصیل دارد در ارتباط هستند.
دوم: آموزش رعایت پروتکلهای بهداشتی به کودکان؛ البته در یادداشتهای قبل هم اشاره کرده بودم که ما فرصت آموزش آنلاین خودمراقبتی بهداشتی به کودکان در تابستان را از دست دادیم، اما از همین امروز هم میتوانیم... به آموزش کودکان بپردازیم تا فرزندان ما آگاهانه به مدرسه بروند.
سوم و یکی از مهمترین نکات: شفافسازی آییننامه بازگشایی مدارس برای خانوادهها به جهت آمادگی و جلوگیری از استرس؛ به خوبی میدانیم که آموزش حضوری جایگزین ندارد و هر چه سریعتر باید این امر محقق شود، اما جامعه نیازمند آمادگی فیزیکی و روحی برای روبهرو شدن با این موضوع است و باید راههای صحیح برای چگونگی بازگشایی مدارس را با اطلاعرسانی دقیق در پیش گرفت. به نظر میرسد پس از واکسیناسیون حداکثری، آموزش و اطلاعرسانی کامل که حداقل نیازمند چند هفته زمان است امکان بازگشایی مدارس فراهم شود. اما در شرایطی که هنوز و بهطور مشخص آییننامهای تبیین و ارایه نشده، صحبت در این باب که ممکن است به قیمت به خطر افتادن جان و سلامت فرزندان ایران باشد، زود است.