به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۸ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که موافقت مجلس با تحقیق و تفحص از عملکرد سازمان اوقاف، مجازات برای افشاگر ماجرای شاسی بلندها، واسطه دوباره در تهران و پیامدهای اقدام مسکو در تکرار اشتباه پکن در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با تیتر آیا کنترل تورم امکانپذیر است؟ نوشت: رگولاتور مالی هر کشور باید مسئولیت سنگین مهار تورم و نگه داشتن آن در سطح مطلوب را به دوش بگیرد. این کار از طریق تنظیم سیاستهای مالی انجام میشود. منظور از سیاست مالی، اقدامات بانک مرکزی یا هر سازمان دیگر برای تعیین میزان و نرخ رشد حجم پول کشور است. در ایالات متحده آمریکا، سیاستهای مالی شامل تعادل در نرخ بهره بلند مدت، ثبات قیمت و حداکثرسازی اشتغال است و هر کدام از این اهداف به منظور داشتن یک محیط اقتصادی باثبات در نظر گرفته شده است. فدرال رزرو (Federal Reserve) آمریکا به صورت شفاف اهداف بلند مدت در رابطه با تورم کشور را اعلام میکند تا از این طریق، نرخ تورم کشور در بلند مدت پایدار باشد.
ثبات قیمت یا یا یک سطح نسبتا ثابت تورم، به کسب و کارها اجازه میدهد برای آینده برنامهریزی کنند، چون از چیزی که در انتظارشان است خبر دارند. فدرال رزرو میگوید این موضوع موجب حداکثرسازی اشتغال (که به عوامل غیرمالی و متغیر وابسته است) میشود. این سازمان هدف مشخصی برای حداکثرسازی اشتغال در نظر نگرفته و میگوید این موضوع عمدتا به ارزیابی کارفرمایان بستگی دارد. لازم به ذکر است که منظور از حداکثرسازی اشتغال، صفر کردن نرخ بیکاری نیست، زیرا در هر بازه زمانی به دلیل این که مردم موقعیت شغلیشان را رها میکنند و به سراغ مشاغل دیگر میروند، نوسان وجود دارد.
رگولاتور مالی هر کشور در شرایط اقتصادی بحرانی، ممکن است اقدامات ویژهای را در دستور کار قرار دهد. برای مثال، پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، فدرال رزرو آمریکا نرخ بهرهها را نزدیک به صفر نگه داشت و یک برنامه خرید اوراق بهادار به نام «تسهیل کمی» (Quantitative Easing) را هم اجرا کرد. بعضی از منتقدان این برنامه مدعی هستند که «تسهیل کمی» میتواند باعث رشد ناگهانی تورم دلار آمریکا شود، اما واقعیت این است که تورم دلار در سال ۲۰۰۷ به اوج خود رسید و طی ۸ سال بعدی کاهش ادامهداری داشت. برای این که چرا تسهیل کمی به ابرتورم منجر نشد، دلایل بسیار پیچیدهای ارائه شده است، اما یکی از سادهترین پاسخهای ارائه شده به این سوال میتواند قضیه را برایمان روشن کند؛ رکود اقتصادی به خودی خود یک محیط تورم زدایی قوی ایجاد میکند و برنامه تسهیل کمی فقط به تاثیرات آن قوت بخشید.
سیاستگذاران آمریکایی با استفاده از روشی که در بالا شرح داده شد، سعی دارند نرخ تورم هر سال این کشور را در حوالی دو درصد نگه دارند. بانک مرکزی اروپا هم تصمیم گرفته برای مقابله با تورم زدایی در منطقه یورو، از یک برنامه تسهیل کمی جدی استفاده کند. این نگرانی که تورم زدایی ممکن است منطقه یورو را در بر بگیرد و موجب ایستایی تورمی (Stagflation) شود، باعث شده تا در بعضی کشورها شاهد پیدایش نرخهای بهره منفی باشیم. علاوه بر این، کشورهایی که نرخ رشد اقتصادی بالاتری دارند، ممکن است نرخ تورم بالاتری هم تجربه کنند. در همین روزها فدرال رزرو توانست تورم را در یک سال از ۹٪ به ۳٪ برساند.
شیوا نوروزی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان اثر مخرب افشاگریهای شبانه فوتبالی نوشت: هیچ چیز در فوتبال ما تغییر نمیکند و هر قانونی هم میگذارند در اصل ماجرا تحولی به وجود نمیآورد. این وسط هرازگاهی برخی از مسئولان هوس میکنند در برنامههای شبانه فوتبالی حاضر شوند و با افشای گوشهای از واقعیتهای حاکم بر این رشته به نوعی خود را مطرح کنند.
اما باید دید آیا این افشاگریهای شبانه اصلاً سودی به حال فوتبال و ورزش کشورمان دارد یا اینکه برخی اهداف دیگری را دنبال میکنند. در هفتههای گذشته سرخابیهای پایتخت حتی یک روز بدون حاشیه را هم پشت سر نگذاشتند. سرمنشأ این حواشی نیز به مدیریت باشگاهها و فوتبال ایران میرسد و به راحتی با احساسات هواداران بازی میشود. در این مدت همه نوع جنجالی را دیدیم؛ از گم شدن پولی که باید به حساب استراماچونی واریز میشد تا گم شدن قرارداد نکونام و تبلیغ مجانی استقلال برای یک اسپانسر! البته شک نکنید موارد عجیبتر از این نیز قطعاً در لیگ برتر وجود دارد، منتها هنوز زمانش نرسیده که آقایان برخی از جزییاتش را فاش کنند. این اولینباری نیست که در رسانه ملی حرف از حیفومیل بیتالمال توسط مدیران فوتبالزده میشود و با رویه فعلی قطعاً آخرینبار هم نخواهد بود. اینکه رئیس سازمان خصوصیسازی گاه و بیگاه مقابل دوربین قرار میگیرد و به سوءمدیریتها اشاره میکند فقط و فقط بازی با اعصاب مردم بهویژه هواداران سرخابیهاست، وگرنه فوتبال ایران از این افشاگریهای نصفهونیمه بارها دیده و به آن عادت کرده است. مهم اینجاست که مسئولان بگویند قرار است چه برخوردی با این حجم از تاراج و به باد دادن پول مردم شود. عملکرد مدیران فوتبالی خود گویای همه چیز است و با توجه به پروندههای شکایات بینالمللی حتی خارجیها نیز این واقعیت را میدانند. منتها عدم برخورد و مجازات متخلفان و تضییعکنندگان حق ملت و کشور، کار را به جایی رسانده که عملاً هیچ کس امیدی به آینده فوتبال نداشته باشد.
کارنامه مدیریتی همانها که از سوی وزارت ورزش برای مدیریت پرسپولیس و استقلال انتخاب شده و میشوند برای همه مشخص است، الا متولی اصلی این دو باشگاه. هر مدیر منتخب چند ماه سرکار میماند و هر جور دلش میخواهد اعتبار تیم را زیر سؤال میبرد و در نهایت هم با یک استعفا به سراغ شغل جدید میرود. در این اوضاع چه فرقی میکند که کدام مدیرعامل در چه دورهای چقدر تخلف مالی داشته یا چه مقدار پول ناپدید شده است؟ هرچند دانستن واقعیت و اصل ماجرا حق هوادار است، ولی آیا بعد از رو شدن واقعیتها برخورد قانونی با متخلفان انجام میشود؟
یک ابهام دیگر هم وجود دارد؛ مسئولان غیرورزشی که علاقه زیادی هم به مصاحبههای مکرر دارند، چرا تا قبل از این واقعیتها را برملا نمیکردند تا دست مدیران برای مردم رو شود؟ چرا آنقدر فرصتسوزی کردند و زمان را از دست دادند که میلیاردها تومان به باد برود؟ به نظر میرسد آقایان برای افشاگری نیز زمانبندی و برنامهریزی خاص خود را دارند. در حقیقت آنها واقعیتهای زیادی را میدانند که در زمان طلایی و تأثیرگذارش فاش نمیکنند و زمانی دست به افشاگری میزنند که سودی هم برای خودشان داشته باشد. گم شدن پول در یک باشگاه دولتی و از دست رفتن سهمیه لیگ قهرمانان آسیا، آنهم به خاطر پرداخت نشدن طلب شاکی خارجی، علاوه بر خسارت مالی ضربه بزرگی به اعتبار آن باشگاه، فوتبال و ورزش کشور زده است. مسئولانی که در فوتبال دستی بر آتش دارند خیال میکنند با گفتن یک راز مگو شاهکار میکنند، درحالیکه اگر خیلی ادعا دارند باید در مسیر مبارزه با فساد و جلوگیری از بروز هر نوع تخلفی فعالیت کنند، وگرنه سوءمدیریت و حیفومیلهای مدیران فوتبالی دیر یا زود علنی میشود. سیاست پولی درست! آیا در ایران نیز جواب میدهد؟ بله، اما بدون رشد اقتصادی امکان دوام نخواهد داشت.
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در سرمقاله امروز خود نوشت: نگاه به دین داری در عصر کنونی دو نوع است؛ ابزاری و احراری. با نگاه ابزاری، از تجمعات و جوش و خروشها و شورآفرینیها برای نشان دادن رونق بازار دینداری استفاده میشود. متولیان این امر، به آمارهای کمّی علاقه زیادی نشان میدهند و بر طبل مداحیهای شورآفرین، اما بیمحتوا تا میتوانند میکوبند. عزاداری و جشن، هردو از نظر صاحبان این نگاه، میدانهای صحنه گردانی هستند و هر قدر در این دو میدان سرمایهگزاری شود جواب میدهد.
نگاه احراری، با تجمعات و شورآفرینی مشکل ندارد، ولی از آنها استفاده ابزاری نمیکند بلکه آنها را زمینهای برای آزاد ساختن فکر و ذهن مخاطب و عبور از امور ظاهری و رسیدن به باطن و محتوا میسازد.
وجه مشترک این دو نگاه، در عزای اهل بیت محزون شدن و در جشنهای مربوط به آنها خوشحال شدن و خوشحالی کردن است «یحزنون بحزننا و یفرحون بفرحنا»، ولی وجوه افتراق زیادی دارند که مهمترین آنها آگاهی بخشی نگاه احراری تا رساندن مردم به ساحت قدس آزاد اندیشی و آزادگی است. عزاداران حسینی با این نگاه به راهی میروند که مورد نظر سالار شهیدان است، همان که او را با عنوان پرمعنای «اب الاحرار» میشناسیم.
اگر قبول داریم امام حسین علیهالسلام پدر آزاد اندیشان و آزادگان است، بر ما واجب است در هر جلسهای که به نام امام حسین برگزار میکنیم، چه جلسه جشن و چه جلسه عزا، خروجی آن حداقل چند انسان آزاد اندیش باشد. در فرهنگ اسلامی به کسانی میتوانیم آزاد اندیش بگوئیم که از جهل، خرافات، برده این و آن بودن و چشم و گوش بسته از دیگران اطاعت کردن فاصله بگیرد. امام حسین علیهالسلام که «ابالاحرار» لقب گرفته به این دلیل است که با روش و سخن و سیره خود به مردم آموخت چگونه از جهل و خرافات و برده این و آن بودن و چشم و گوش بسته از دیگران اطاعت کردن فاصله بگیرند. قیامهای سلسلهوار علیه بنیامیه بعد از شهادت شهدای کربلا نتیجه همین آموزش بود. امام خمینی هم که محرم را «ماه پیروزی خون بر شمشیر» نامید برای این بود که به ما بفهماند حتی با پرداختن هزینهای به سنگینی خون نباید در برابر شمشیر که نماد ظلم و تبعیض و بیعدالتی است تسلیم شد. وقتی مردم به این آگاهی برسند، از محرم با لباس عزا، با پرچمی که نام کربلا و عاشورا بر آن نقش بسته است و با برپائی مجالس و محافلی که عزاداری حسینی با آگاهی بخشی نسبت به آنچه در جامعه و جهان جریان دارد، استقبال میکنند. در چنان شرایطی، انواع ایثارها، وقت گذاشتنها، کارکرد نیروها، بکار بستن امکانات و هزینه کردنها همگی زمینهساز رشد آگاهی و فاصله گرفتن از جهل و خرافات و روحیه بردگی خواهند بود.
تفسیر صحیح این نکته که امام خمینی فرمودند محرم و صفر را زنده نگهدارید تا اسلام زنده بماند، دقیقاً همین است. پدران و مادران ما با همین روش، اسلامی را به ما منتقل کردند که برخلاف نظر «لنین» نهتنها افیون تودهها نیست بلکه عامل قیام مردم علیه قدرتهای استبدادی و استعماری است. این اسلام را با نگاه ابزاری به دینداری و از جمله به عزاداری امام حسین نمیتوان زنده نگهداشت و به نسلهای آینده منتقل کرد. مجالس عزاداری باید کانونهای بیدارگری، ظلم ستیزی، مبارزه با تبعیض و پاکسازی جامعه از جهل و خرافات باشند. چنین کاری فقط از عهده خطبا و واعظان باسواد، خوشفکر، مستقل و شجاع و مداحان موقر و متدین برمیآید. با این روش میتوان از «دینداری ابزاری» فاصله گرفت و به سوی ترویج «دینداری احراری» حرکت کرد.