به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۷ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که هشدار درباره موجِ بعدیِ کمبودِ دارو، کورس خودرو با دلار و بورس، «قطار پیشرفت» دلار در کانال ۳۹ هزار تومان، سیگنال منفی روسها همزمان با سفر مقامات آژانس به تهران و مازوت سوزی و آلودگی هوا در شهرهای بزرگ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
فریدون حسن طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان عذرخواهی؟! نه با خداحافظی خوشحالمان کنید! نوشت: این روزها باید یک نفر پیدا شود و از فدراسیوننشینان فوتبال، بهخصوص رئیس آنها بپرسد که در مورد مردم و علاقهمندان به فوتبال چه فکری میکنند که هرچه دلشان میخواهد به زبان میآورند و هر طور که میپسندند در مورد مردم فکر میکنند!
جام جهانی فوتبال امشب تمام میشود، ولی نزدیک به یک ماهی میشود که برای ما به بدترین شکل ممکن تمام شده است. ما باختیم، بد هم باختیم، اما فوتبالیجماعت، آن هم از نوع ایرانیاش، چون اصولاً معذرتخواهی را یاد نگرفته و اینقدر مفت خورده و چریده که فقط لگدپراکنی میکند و حالا وقیحانهتر از همیشه همه چیز را نادیده میگیرد و به ریش همه میخندد بدون اینکه مجبور باشد در مورد عملکرد خود پاسخگو باشد.
تیم ملی میبازد و برای این باخت پاداش میگیرد، یک پاداش مفت که داد همه را درمیآورد، اما نه خبری از پشیمانی است و نه خبری از عذرخواهی، تازه رئیس فدراسیون بعد از یک ماه میآید و میگوید: «کیروش یک عذرخواهی هم کرد!» جناب تاج مردم را چه فرض کردهای؟ از دید شما علاقهمندان به فوتبال ایران شبیه چه هستند که اینگونه آنها را به سخره میگیری؟ اصلاً خود شما در طول این مدت کجا تشریف داشتید که حالا عنوان میکنید فدراسیون به عنوان مسئول اصلی فوتبال، عذرخواه مردم است.»
همین؟ تمام شد؟ میلیاردمیلیارد پول این مردم زحمتکش و تحت تحریمهای ظالمانه را گرفتید و در حلقوم یک مشت مفتخور ریختید که بروند، ببازند و امروز جفتک بیندازند، بعد با خنده حال بههمزن همیشگیتان میگویید کیروش یک عذرخواهی هم کرده است! عذرخواهی کیروش توی سر خودش و سر همه شما بخورد، این شد جواب این همه ریخت و پاش برای باختن! کاش یک مرد پیدا میشد و طومار این فوتبال را برای همیشه میپیچید. کاش یکی پیدا میشد تمام این مفتخوران بیتالمال را بیرون میریخت و از پایهها شروع میکرد تا فوتبال ایران یک نفس راحت بکشد. کاش یکی پیدا میشد تا نسخه امثال مهدی تاج را برای همیشه میپیچید تا فوتبال با مدیریت درست پیش برود.
عذرخواهی و حرفهای تاج از هر توهینی برای مردم و علاقهمندان به فوتبال بدتر بود. اینکه هنوز هم از دید بالا با مردم حرف بزنی و هنوز هم راه اشتباه رفته را درست معرفی کنی، دقیقاً یعنی اینکه افکار عمومی و مردم را هیچ میانگاری و برای آنها کوچکترین ارزشی قائل نیستی. بارها نوشته و گفتهایم که فوتبال ایران با دستفرمان این آقایان و داشتن چنین بازیکنان مفتخوری چه در رده باشگاهی و چه در رده ملی به قهقرا سقوط میکند. سقوطی که اتفاقاً رخ داده، ولی هنوز به ته دره نرسیدهایم.
از رئیس فدراسیون گرفته تا فدراسیوننشینان و بازیکنان عذرخواهی نخواستیم، اصلاً چرا با یک خداحافظی دستهجمعی خوشحالمان نمیکنید؟ بروید و بگذارید فوتبال نفس بکشد. بازیکن فوتبال که فقط یاد گرفته پول و پاداش بگیرد و ببازد و بعد هم حرف مفت بزند. رئیس فدراسیون هم طوری برخورد میکند که انگار هیچ اتفاقی رخ نداده و فقط آسمان و ریسمان بههم میبافد و دوباره میخواهد راه اشتباه رفته را طی کند. پس با این حساب به چه چیز باید امیدوار بود، به یک عذرخواهی؛ عذرخواهی توی سرتان بخورد.
مهدی حسن زاده در بخشی از یادداشتی با عنوان غفلتهای ارزی تبعات تورمی در روزنامه خراسان نوشت: ۱ - دولتمردان باید وضعیت خطیر بازار ارز را جدیتر بگیرند و در ادبیات و موضع گیریهای خود، سکوت در این باره را کنار بگذارند تا جامعه برداشت بی تفاوتی از تبعات این اتفاق نداشته باشد.
۲ - گام مهم بعدی درک روشن دلایل این جهش در نرخ ارز است. بازار ارز ما همواره پذیرای آثار روانی مرتبط با حوزه سیاست خارجی بوده است. هرچند اقدامات داخلی میتواند این اثر را کمتر کند، ولی اثر خارجی بر بازار ارز را نمیتوان به طور کامل کنار گذاشت. در این میان رسیدن به یک همکاری ایجابی اثرگذار در حوزه خارجی ضروری است. باتوجه به کم رنگ شدن احتمال احیای برجام، توافقات اقتصادی با چین و اجرای ملموس سند ۲۵ ساله با این کشور میتوانست و میتواند همکاری ایجابی در سیاست خارجی کشور را رقم بزند و منجر به ورود سرمایه، بهبود دسترسی کشور به منابع ارزی و خوش بینی فعالان اقتصادی شود؛ لذا حرکت سریعتر و اثرگذارتر و در صورت لزوم بازخواست متولیانی که وظیفه برقراری ارتباط اثرگذار با چین را داشتند، باید در اولویت قرار گیرد.
۳ - تصمیمات متولیان در بازار ارز نوعی بازگشت به عقب است و سیاستهای دستوری بی ثمر تجربه شده در سالهای گذشته را به ذهن متبادر میکند. این در حالی است که در برهههایی با پذیرش واقعیت بازار ارز و تعیین نرخهای ارز مسافرتی و سایر خدمات به نرخهای نزدیک و گاهی حتی بالاتر از نرخهای کف بازار، روند صعودی این نرخها به طور نسبی مهار شده بود. هم اکنون تعدد نرخهای موجود در بازار ارز از نرخ ۲۹ هزار تومان نیما تا نرخ ۳۳ هزار تومان صرافیهای دولتی و نرخ ۳۶ هزار تومان توافقی تا نرخ نزدیک به ۳۹ هزار تومان بازار آزاد، موجب حاشیه سود کلان برای دلالان شده و از سوی دیگر موجب تنبیه صادرکنندگان و تشویق واردکنندگان شده است که خروجی این سیاست را در تراز تجاری منفی ۴.۶ میلیارد دلار در ۸ ماه امسال دیده ایم؛ لذا تغییر در سیاستهای متولیان بازار ارز برای مهار سوداگری و تضعیف صادرات و تشویق واردات ضروری است.
۴ - از یک بعد کلانتر میتوان بازار ارز را خروجی سردرگمی دولت در حوزه اقتصاد دانست. بخشی از این سردرگمی در موضوع تامین ۴ میلیون مسکن و حرفهای متفاوتی که در این باره طی هفتههای اخیر به میان آمد، دیده شد. با این حال مسئله اساسی این است که گفتمان حاکم بر تیم اقتصادی دولت و ادبیات اقتصادی دولتمردان چیست؟ اگر بهبود روابط اقتصادی خارجی مدنظر است، در تعامل با چین و روسیه به طور عینی چه دستاوردی داشته و چه همکاری اثرگذاری در این حوزهها با شرکای خارجی تعریف شده است؟ نگاه حقوقی و پیوستن به پیمانهایی نظیر شانگهای و اوراسیا خوب است، اما کافی نیست و در نهایت این پیمانها و همکاریها باید منتج به همکاری روی پروژههای اقتصادی مشترک شود. علاوه بر این در حوزه تصمیمات اقتصادی داخلی نیز باید برنامهها متمرکزتر و با توجه خاص به مسائل و چالشهای اصلی انجام شود. به عنوان نمونه این که چند موضوع خاص به عنوان مسائل اصلی برنامه هفتم مطرح شود، برای حل آنان کفایت نمیکند. مهم این است که مجریان مربوط برای اجرای این سیاستها چه اشتراک نظر و هماهنگی دارند. در نهایت باید توجه داشت که بازار ارز سرریز ناترازیهای اقتصاد چه در بعد روابط بین الملل و چه در بعد سیاستهای تجاری است. نمیتوان با گفتن کلماتی نظیر حباب و هیجان، نرخهای موجود در بازار دلالی را نادیده گرفت. تجربه جهشهای ارزی این سالها و حتی تجربه جهشهای ارزی گذشته از جمله ۹۰ تا ۹۲ نیز نشان داد که نرخهای بازار دلالی، سایر نرخها را به سمت خود میکشاند. مسئله این بازار نیز با بگیر و ببندهای معمول و تکراری حل نمیشود بلکه باید بازار ارز را شناخت و متغیرهای اثرگذار بر آن را رصد کرد و برای حل معضل در این بازار برنامه جدی و کارشناسی داشت.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان و حالا مرحوم اغتشاشات نوشت: در دولتهای قبلی وقتی یک هواپیما سقوط میکرد، علت آن را خطای خلبان اعلام میکردند. به همین دلیل، وقتی حادثه دیگری هم رخ میداد و مسئولین میگفتند علت حادثه در دست بررسی است، مردم به زبان طنز میگفتند «تقصیر مرحوم خلبان است»!
حالا برای بالا رفتن بیمهار قیمت ارز و سکه که سایر گرانیهای جدید را به دنبال خود آورده است، دولتیها میگویند اغتشاشات علت بالا رفتن قیمت ارز و سکه و گرانیهاست. بنابراین، از هماکنون میتوان پیشبینی کرد که اصطلاح جدید دیگری وارد ادبیات سیاسی کشورمان شود تحت عنوان «مرحوم اغتشاشات.»
امتیازی که این عنوان جدید دارد این است که مثل «مرحوم خلبان» نمیتواند از خودش دفاع کند و بگوید من بیتقصیرم. اغتشاشات را نمیتوان دستگیر کرد، نمیتوان به دادسرا برد، نمیتوان بازجوئی کرد و نمیتوان محاکمه کرد. فقط میتوان محکومش کرد بدون آنکه بتواند از خود دفاع کند درست مثل مرحوم خلبان.
اختراع این مقصر جدید، نشان داد که دولتها چندان فرقی با همدیگر ندارند. آنها همیشه تلاش میکنند خود را بیتقصیر جلوه بدهند و تقصیرها را به گردن دیگری بیندازند. معمولاً هر دولتی تا حدود یکسال و چند ماه تقصیرها را به گردن دولت قبلی میاندازد و میگوید قبلیها باعث و بانی وضع موجودند و بعد از آنکه این بهانه نخنما میشود، بهانه جدیدی پیدا میکنند و افکار عمومی را متوجه آن مینمایند تا خود از زیر سوال خارج شوند.
درباره مرحوم اغتشاشات البته تا حدودی ماجرا با «مرحوم خلبان» تفاوت دارد. مرگ خلبان، با سقوط هواپیما همزمان است، ولی گرانی مدتی قبل از اغتشاشات شروع شده بود. دولت سیزدهم که شروع به کار کرد، هر دلار ۲۴ هزار تومان بود و قبل از اغتشاشات به ۳۴ هزار تومان رسیده بود. هر سکه در آخر مرداد ۱۴۰۰ یعنی آغاز کار دولت سیزدهم ۱۲ میلیون تومان بود و قبل از اغتشاشات به ۱۶ میلیون تومان رسیده بود و حالا دلار در کانال ۳۹ هزار تومان قرار دارد و سکه هم از ۱۸ میلیون تومان عبور کرده است. بنابراین، اگر مرحوم اغتشاشات را مقصر بدانیم، برای گران شدن ۱۰ هزار تومانی دلار و ۴ میلیون تومانی سکه قبل از اغتشاشات چه جوابی داریم؟
در مورد خودرو، لوازم خانگی، مواد غذایی، خدمات و سایر اقلام مورد نیاز خانوادهها هم گرانیها قبل از اغتشاشات بین ۳۰ تا ۲۰۰ درصد رشد داشتهاند. روشن است که این رشد سرسامآور گرانیها ربطی به اغتشاشات ندارد و کسی نمیتواند آن را به گردن مرحوم اغتشاشات بیندازد.
تفاوت دیگری که میان مرحوم خلبان و مرحوم اغتشاشات وجود دارد اینست که مرحوم خلبان نمیتواند در برابر ادعاها و کیفرخواست از خود دفاع کند، ولی گرانیها را وقتی به گردن اغتشاشات میاندازید، مردم به جای مرحوم اغتشاشات به زبان میآیند و درباره مشکلات معیشتی خود که ناشی از جراحی اقتصادی توسط دولت سیزدهم است و از قبل از اغتشاشات وجود داشته توضیح میدهند. مردم میگویند مصرف گوشت اقشار متوسط به پائین به یک چهارم رسیده، مصرف مرغ به یک سوم و مصرف میوه به یک دوم رسیده و مردم فقیر اصولاً یا نمیتوانند میوه مصرف کنند و یا با میوههای دورریز روزگار میگذرانند. این واقعیتها را که مربوط به قبل از اغتشاشات است و اکنون نیز ادامه دارد، چگونه میخواهید توجیه کنید؟
آیا بهتر نیست با مردم صادق باشید و عوامل اصلی گرانیها که ضعف مدیریت و اشتباهات بزرگ در سیاستها به ویژه سیاست خارجی است را مطرح و به آنها اعتراف کنید؟ قرار بود مسائل کشور و زندگی مردم به مذاکرات و اصولاً روابط خارجی گره زده نشود. اگر دولتی پیدا شود که بتواند بدون نیاز به روابط خارجی اقتصاد کشور را مدیریت کند، باید به آن دولت آفرین گفت. متاسفانه اکنون نه روابط خارجی متوازنی داریم و نه اقتصادمان از مدیریت صحیحی برخوردار است.
درباره مذاکرات برجامی هر روز سخن جدیدی میگوئید، ولی با گذشت بیش از یکسال از آغاز دور جدید این مذاکرات هنوز تصمیمی در مورد این مشکل مزمن گرفته نشده است. شما اگر تکلیف همین یک موضوع را روشن کنید و دست کاسبان تحریم را از تصمیم سازی درباره آن قطع نمائید، مشکل گرانیها نیز حل خواهد شد. با امروز و فردائی که در مورد برجام میکنید، این احتمال دور از ذهن نیست که چند روز دیگر از اعضاء گروه ایرانی مذاکرات برجامی بشنویم که بفرمایند مقصر عدم توافق در مورد برجام نیز اغتشاشات است!