به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۳ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که گلایه رئیسی از رئیس جمهور چین، هشدار قرمز برای هوا و غیر حضوری شدن مدارس در چند شهر، تورم شدید در بازار خودرو و رشد ۳۴ درصدی نقدینگی در سال جاری در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
جلال خوش چهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با تیتر تلخ و شیرین روابط با چین نوشت: سفر رئیس جمهوری چین به ریاض و امضای دو بیانیه در پایان مذاکرات با ولیعهد عربستان و نشست شورای همکاری خلیج فارس، سطح و کیفیت روابط تهران-پکن را بیش از گذشته در کانون توجه منتقدان و موافقان داخلی قرار داده است. این توجه از آن روست که دولتهای چین و ایران سندی با عنوان «همکاری ۲۵ ساله» امضاء کردهاند. اهمیت این سند، در بیسابقه بودن آن در تاریخ تعاملات و روابط سیاسی-اقتصادی ایران با یک دولت خارجی پس از ملی شدن صنعت نفت است. به عبارت دیگر سند یاد شده در صورت اجرا، روابط خارجی ایران را در مسیری قرار میدهد که به «رویکرد» یا «نگاه به شرق» در سیاست خارجی ایران تعبیر میشود.
دلایل تهران برای تغییر در مفهوم سیاست «نه شرقی و نهغربی» خود و تلاش برای یافتن متحدان تازه در میان قطببندیهای سیاسی پس از جنگ سرد، دور از منطق استدلالی آن نیست. بدیهی است فرایند تحولات در جامعه بینالمللی و ظهور قدرتهای تازه در آن، لزوم بازنگری در سیاستهای مربوط به گذشته را ایجاب میکند. در این حال، تهران برای رویکرد شرقی خود از انگیزههای لازم برخوردار است؛ نخست، عدم اطمینان به امریکا و اروپا در انجام تعهداتشان در صورت هرگونه توافقی که ممکن است در پی مذاکرات هستهای ثبت شود. تجربه خروج یکجانبه دولت «دونالد ترامپ» از برجام و بی عملی اروپاییان در جبران خسارتهای تحمیل شده به ایران در پی این اقدام، اعتماد تهران را بیش از پیش به غرب دچار آسیب کرده است.
دوم، لزوم خروج از انزوای بینالمللی که اختلافهای جاری میان تهران و غرب به کشور تحمیل کرده است. سوم؛ سند همکاری ابزاری خواهد شد که روابط تجاری - خارجی کشور شکلی قاعدهمند پیدا کند. چهارم، براساس وعده ثبت شده در این سند، دولت چین ۴۰۰ میلیارد دلار در عرصههای مختلف صنعتی ایران سرمایه گذاری خواهد کرد. طرفه اینکه اعلام شده ۲۸۰ میلیارد دلار از مبلغ یاد شده، به گسترش و نوسازی صنایع نفتی اختصاص مییابد.
منتقدان، اما ضمن متهم کردن سند همکاری به وعدهای ناممکن، درست یا غلط آن را به مثابه «غازها را تشویق به تخم طلا کردن» میدانند. به باور منتقدان، چینیها مانند کسانی هستند که صفات خوبی دارند، اما صداقت ندارند. مصداق مدعای آنان اتفاقا مواضعی است که «شی جی پینگ» با امضای خود پای دو بیانیه ضد ایرانی در عربستان سعودی بروز داد. این نگاه منتقدان که - به ویژه - دل در گرو منافع ملی دارند، هرگز به معنای لغظیدن کورکورانه به دامان غرب با همه بیاعتمادیهای جاری در این امر نیست. آنچه مورد تاکید است؛ حفظ «موازنه روابط» در جهانی است که «بیاعتمادی» شاخصه آن در جامعه بینالمللی است. در این نگاه، گذاشتن همه تخممرغها در یک سبد، کاری بس پر ریسک است. اعتماد مطلق در سیاست بینالمللی معنا ندارد. این مفهوم و نگرش متفاوت از اتهامهایی است که چپگراهای جهان وطنی به منتقدان «نگاه به شرق» وارد میکنند. چپها مانند برخی هوچیگران سیاسی جزم اندیش، منتقدان را به مافیاهای اقتصادی گره میزنند، اما به عمد یا به سهو فراموش میکنند که همین مافیاها به ویژه در دوران استقرار دولتهای نهم و دهم و در سایه گسترش روابط تجاری - صنعتی با چین، سوداگرانه ضربات مهلکی را بر صنایع و به تبع آن پیکر اقتصادی کشور وارد کردند. منتقدان هرگز به گسترش روابط با چین ایراد نمیگیرند؛ بلکه آن را امری لازم میدانند. آنان، اما بر این مهم تاکید منتقدانه دارند که اصولا چرا باید یک راه و امکان برای برون رفت کشور از مشکلات پیش رو باشد؟ نزد منتقدان، این گزاره که راهی جز رفتن به سوی شرق نیست به همان اندازه بسته و غیر منعطف است که اظهارات مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در باره انتخاب سوگیری روابط خارجی ایران هرگز قابل قبول نیست. «جوزف بورل» گستاخانه گفته است: «یا ما [غرب]یا روسیه.»
هجمه منتقدان به مواضع اخیر پکن، نه از روی شماتت و مچگیری از هواداران گرایش به شرق، بلکه هشدار دوباره بر اهمیت تشخیص سیاسی درست برای صیانت از منافع ملی است. جان کلام منتقدان این است که امضای شیجی پینگ پای دو بیانیه ریاض، نمود دوبارهای است از واقعیت که نمیتوان خوشدلانه، پکن و روسیه را در اندازه «متحدان استراتژیک» باور کرد. یک اتحاد موفق برای کارایی خود نیاز به داشتن هدف مشترک؛ خطر مشترک و سرانجام برخوردار بودن از شایستگی لازم برای متحد نگه داشتن همه طرفهاست. همواره این پرسش را منتقدان گفتهاند که آیا چین حاضر است در پی توافق با ایران، روابط خود را بیش از این با آمریکا متشنج کند؟ در این حال آیا چینیها حاضر به ریسک پذیری در روابط صدها میلیارد دلاری خود با کشورهای عرب منطقه خواهندبود؟ شی جی پینگ نشان داد که چینیها منافع خود را ارجح بر هر چیز میدانند.
«هنری کیسینجر» سیاستمدار آمریکایی در تفسیر رفتار چینیها گفته است: «روزگاری چین، تندروترین کشورهای کمونیست بود؛ اگرچه همانگونه که دهها سال بعد مشخص شد این کشور تعهدات ایدئولوژیک خود را عموما از منشور منافع ملیاش میگذراند.» جانمایه انتقادها به رویکرد شرقگرایانه و تصور از چین و روسیه به عنوان متحدان استرتژیک همین مهم است که نباید به این باور دلخوش کرد. چین و روسیه در بهترین حالت میتوانند شریکان اقتصادی و سیاسی خوب در بزنگاههایی باشند که یک سیاستخارجی توانمند قادر به بهرهگیری از این فرصت باشد.
«اتو فون بیسمارک» نخستین صدراعظم آلمان جملهای نغز دارد که برحسب اتفاق مناسب حال امروز سیاست خارجی ایران است. او میگوید: «ما قادر نیستیم روابط ابرقدرتها را مطابق میل خود شکل دهیم، اما میتوانیم آزادی عمل خود را چنان حفظ کنیم تا روابطی را که میان آنها به وجود میآید به نفع خود به کار گیریم.»
روابط ایران و چین با اتفاقی که در عربستان رخ داد به پایان نمیرسد؛ سخنان «دلجویانه» مقامهای ایرانی از پکن نیز از اهمیت آنچه رخ داده نمیکاهد. نکته مهمتر در این میان، سکوت مقامهای چینی در واکنش به سخنان محبتآمیز همتایان ایرانی آنان است.
سردار حسین علایی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان ایران و جزایر سه گانه نوشت: سفر رئیس جمهور چین به عربستان در اواسط آذرماه ۱۴۰۱ و همراهی وی با مواضع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در همه حوزهها علیه جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر موضوع اهمیت جزائر سهگانه ایرانی در خلیج فارس و مسئله تمامیت ارضی ایران را در افکار عمومی مطرح کرد. صرف نظر از تجزیه و تحلیل و چرایی رفتار زشت حکومت چین با ایران، باید بررسی کرد که برای ناامید شدن دولت امارات از طرح دائمی مسئله جزائر ایرانی چه میتوان کرد؟
به نظر میرسد خوبست دولت جمهوری اسلامی دو اقدام اساسی را برای حفاظت از این جزائر در دستور کار دائمی خود قرار دهد. یکی اقدام سیاسی و آن اینکه وزارت امور خارجه مامور شود تا قبل از سفر مقامات کشورهای مختلف به منطقه خاورمیانه، همه آنها را نسبت به حساسیت ایران در باره حفظ تمامیت ارضی خود توجیه نماید و به آنها هشدار دهد که مراقبت کنند تا در دام برنامههای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس علیه ایران نیفتند. باید به کشورهای مختلف یادآور شد صدام حسین یکی از دلایلی را که برای شروع جنگ خود با ایران اعلام کرده بود این بود که به ایران فشار نظامی وارد کند تا این سه جزیره مهم به اعراب واگذار شود. اما جمهوری اسلامی ایران با ۸ سال مقاومت در برابر تجاوز ارتش متجاوز بعثی که با حمایت همین کشورهای عربی از صدام انجام شد، قادسیه صدام حسین را ناکام گذاشت.
دوم اینکه ایران هرچه سریعتر برنامهای را برای تبدیل کردن این سه جزیره به سه قطب گردشگری و تفریحی و اقتصادی برنامهریزی کند. بدین منظور همانطور که بارها پیشنهاد کردهام سه شهر بزرگ «فردوسی»، «حافظ» و «سعدی» را در این سه جزیره با احداث حداقل پنجاه برج بلند بیش از یکصد طبقه در دستور کار قرار دهد تا با سرمایهگذاری همه ایران دوستان، این سه جزیره تبدیل به سه قطب بزرگ ورزشهای دریایی، گردشگری و تفریحی در منطقه میانی خلیج فارس شوند. اگر چنین کاری صورت گیرد میتوان انتظار داشت که حدود یکصد هزار ایرانی و گردشگر به طور شبانه روزی در این جزائر اسکان یابند و ایرانیان به جای رفتن به دبی و ترکیه برای سرمایهگذاری و تفریح به این جزائر بروند. آنگاه با رفت و آمد شبانه روزی گردشگران به این جزائر طبیعتاً چشم طمعِ خارجیها از آنها دور خواهد شد.
فریدون مجلسی تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی با عنوان نه شرقی نه غربی، جهانی در آرمان ملی نوشت: سفر رئیسجمهور چین به عربستان و انعقاد قرار داد ۳۵ میلیارد دلاری با این کشور سبب شد تا این مساله پیش آید که چینیها طبیعتا عربها را ترجیح میدهند. چرا که عربها ثروتمند هستند دارای بازار بسیار بزرگ هستند و با دنیا رابطه دارند و پروتکلهای FATF را قبول کردند و بر مبنای آن به نظام بانکی دنیا متصل هستند و تجارت با آنها دردسرآفرین نیست و موجب تحریم شرکتها نمیشود. اینها مسائلی است که کشورها در روابط خارجی خود به آنها اهمیت داده و رعایت میکنند. روابط بازرگانی چین با کشورهای عربی خصوصا عربستان سعودی و همچنین مصر، امارات و... چندین برابر بیشتر از روابطش با ایران است. چگونه میتوان توقع داشت که بازار عربی را به بازار ایران ترجیح ندهند. اما در اعلامیهای که دادند البته گرچه بهخاطر منافعشان یک اظهار راهنمایی کردند که اختلافات ایران و امارات بر سر جزایر به صورت مسالمتآمیز حل و فصل شود، اما این حرف فرصتطلبانهای است که برای منافع خودشان زدند. چین با ایران نه اتحاد خاصی دارد و نه تعهد خاصی در برابر ایران دارد و نه نیازی دارد به عنوان بزرگترین قدرت اقتصادی و بازرگانی جهان بخواهد با ایران متحد باشد. به خصوص، چون ایران بهخاطر تحریمها رابطه مهم بازرگانی ندارد و این رابطه نیز با چین دارای ابعاد گسترده است از نظر چینیها این ارتباط الزامی است. کشورهایی که در دنیا روابط بینالمللی دارند اگر خواستههای خود را از چین تامین نکنند از سایر کشورها تامین خواهند کرد. در حالی که ایران بهخاطر تحریمها روابط بینالمللی تجاری چندانی ندارد و بیشتر منحصر به چین و روسیه است و در عرصه رقابتی هم قرار نمیگیرد و آنها هم آزادانه سیاستهای خود را پیگیری میکنند.
البته نباید این مساله را نادیده گرفت که اقدام چینیها کاملا شتابزده و حساب نشده بود که نباید بدان دامن زد و بر ابعاد آن افزود. فقط چینیها باید پاسخگو باشند که به مقام مسئول این کشور در سفر به تهران پاسخگوی این مساله بوده و به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران احترام گذاشته است. البته ایران باید به مسائل مهمی در منطقه بیندیشد و بتواند با انعقاد قراردادهای اقتصادی با کشورهای دیگر اقتصاد خود را تقویت کند. ما گرفتاریهای بزرگی را بعضا ناشی از برخی عملکردها و رویکردهای خودمان داریم که باعث شده آنطور که باید و شاید به منافع مدنظر دست پیدا نکینم؛ لذا بهتر است در نوع رویکردها و عملکردها اصلاحات و تغییراتی انجام دهیم تا بتوانیم در عرصه دیپلماسی موفقیتهای بیشتری بهدست آوریم. البته اینکه گفته میشود ایران فقط نباید به سمت شرق یعنی چین و روسیه متمایل باشد بلکه باید با غربیها نیز تعامل داشته باشد باید گفت؛ ایران اگر به سمت کشورهای غربی هم برود دوباره دچار همین مسالهای میشود که به سمت کشورهای شرقی رفتهایم؛ لذا ایران نه به سمت غرب و نه به سمت شرق باید برود بلکه باید به سمت جهان برود و قویترین روابط را با قویترین اقتصادهای دنیا داشته باشد. مهمتر از اینها نیز زمانی که ایران مسائل بینالمللی خود را حل و فصل کرد بهتر است بیشترین روابط صنعتی اقتصادی را با کشورهای ثروتمند همسایه مثل عراق، کویت، امارات، عربستان و ترکیه ایجاد کند. چرا که دور و بر هیچ کشوری را به اندازه ایران چنین همسایگان ثروتمندی نگرفتند که ایران میتواند با ارتباط مفید با آنها اقتصاد خود را تقویت کند.