به گزارش تابناک؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۸ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که بازگشت شاخص بورس به کانال یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی، آرژانتین قهرمان جام؛ مسی پادشاه فوتبال، سیگنال برجامی ایران، پالس ضمنی آمریکا و اروپا و واکنش منفی افکارعمومی به برخی درخواستهای تشدید مجازات در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
عباس عبدی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: تاکنون چند مورد نسبت به عدم تحقق وعدههای داده شده از طرف آقای رییسی نوشتهام. شاید طرفداران دولت یا حتی مخالفان و منتقدان آن گمان کنند که این کار با هدف مچگیری و احیانا تضعیف دولت است، درحالی که چنین نیست. هدف دیگری در این انتقاد وجود دارد که امیدوارم با تشریح آن، قدری از مواجهه دولت با این نقدها کاسته شود و سویه بهتر آنها را نیز دریابد. به طور کلی وعدههای داده شده از چند جهت نقص و ایراد داشت و این چیزی نبود که بر کسی پوشیده باشد. بنابراین از همان ابتدا که وعده داده شد، روشن بود که این وعدهها قابل تحقق نیست. اکنون هم کسی از حیث انجام نشدنش متعجب نیست و برای ما اتفاقی طبیعی بود. اگر جز این میشد باید متعجب میشدیم. پس چه اصراری بر نقد این وضعیت است؟ هدف اصلی این است که دستاندرکاران دولت متوجه شوند رویکردشان به اقتصاد و امکانات کشور و تواناییهای خودشان علمی و درست نبوده و اکنون هم نیست و این رویکرد را باید حداقل در این مرحله اصلاح کنند، ولی دولت به جای پذیرش این واقعیت کماکان دنبال دلیلتراشی و موجه کردن علت عدم تحقق وعدههایش است. از آن بدتر، دنبال اثبات این ادعای نادرست است که ما به وعدههای خود عمل کردهایم! تا هنگامی که این دو ایراد وجود دارد، امیدی به انجام کارهای مفید نیست. اولین ایراد در وعدههای داده شده این بود که تصوری از ابعاد آنها نداشتند. ساختن یک میلیون واحد مسکونی و ایجاد یک میلیون شغل، نیازمند منابع مالی بسیار بزرگی است. کافی بود که یک ضرب و تقسیم ساده انجام میدادند و سپس منابع موجود کشور و دولت را برآورد اجمالی میکردند تا متوجه میشدند که هزینههای تحقق این وعدهها، با شرایط موجود در توانایی هیچ دولتی نیست و در بهترین حالت ممکن است پس از یک دوره رشد اقتصادی ۸درصدی به چنین مرحلهای برسیم.
ایراد بعدی تعارضات میان این وعدهها بود. فرض کنیم که به هر دلیلی دو وعده اصلی ساخت یک میلیون خانه و یک میلیون شغل اجرایی میشد. فرض محال که محال نیست. در این صورت تحقق وعده نصف کردن تورم و تکرقمی کردن آن غیرممکنتر میشد و چه بسا که تورم باید بیش از رقم بالای کنونی هم افزایش مییافت، چون برای انجام این دو وعده باید نقدینگی زیادی تامین شود و همین منشا تورم و افزایش آن است. ایراد سوم که مهمتر از هر نقص دیگری بود، توجه نکردن به شرایط زمینهای است. تحقق هر سه وعده اصلی نیازمند ثبات سیاست خارجی و بهبود روابط اقتصادی با جهان است. با وجود دو پرونده باز برجام و FATF، امکان تحقق این وعدهها فراهم نبوده و نیست، لذا برای انجام آنها باید خیلی سریع ابتدا برجام و سپس FATF را حل میکردند که در این صورت امید به آینده را افزایش میدادند. امیدی که وجود آن، یکی دیگر از شرایط زمینهای تحقق این وعدهها است. خیلی روشن باید گفت که موفقیت این دولت، موفقیت همه است کسی ناراحت از موفقیت آن نیست. اگر نقدی هم هست برای این است که دولت محترم متوجه شود که یک جای کارش ایراد داشته و همچنان هم دارد، یا در تحلیل اوضاع یا در انتخاب مدیران کاربلد برای انجام این اهداف. اهدافی که نامتناسب با امکانات موجود است. اهدافی که در تعارض با یکدیگرند و بالاخره نیروها و ساختاری که قادر به تحقق این اهداف نیستند؛ از جمله بیتوجهی به آمادهسازی زمینههای لازم برای تحقق این اهداف. به نظرم وقت آن رسیده است که به جای انداختن تقصیر به عهده دولتهای سابق، واقعگرا بود و خیلی روشن به این پرسشها پاسخ داد؛
۱ـ آیا میخواهید یا میتوانید که برجام و FATF را حل کنید یا خیر؟ البته در این فاصله ۱۶ ماهه دولت جدید دو پرونده اوکراین و حقوقبشر نیز اضافه شده است که اهمیت آنها کمتر از قبلیها نیست. باید پاسخ داد که آیا میخواهید یا قادر هستید که این پروندهها را جمع کنید یا خیر؟ پاسخهای مبهم با، اما و اگر هم مشکل را حل نمیکند.
۲ـ اگر قادر به حل این پروندهها هستید یا اراده حل آن را دارید، در این صورت یک زمانبندی معقول و معتبر بدهید تا همه فعالان اقتصادی خود را با آن تطبیق دهند و اقدام به سرمایهگذاری و توسعه کارهای خود نمایند.
۳ـ اگر نمیخواهید یا قادر به حل آنها نیستید، یا شرط و شروط شما غیرقابل تحقق است، باز هم صریحا اعلام کنید. این به سود جامعه است، ولی مشکل اینجا خواهد بود که در این صورت، باید دور تولید یک میلیون خانه در سال و صد هزار شغل در ماه و نصف و تکرقمی شدن تورم را خط بکشید و خیلی صریح به مردم بگویید در بهترین و آرمانیترین حالت یکسوم این وعدهها را شاید بتوانید محقق کنید. همچنین دور رشد ۸درصد را برای همیشه خط بکشید و بگذارید که مردم با ارزیابی کنونی شما، مشغول تصمیمگیری برای آینده خود و فرزندانشان شوند.
امیر رضا اعتمادی طی یادداشتی در شماره امروز مردمسالاری نوشت: استراتژی «یارکشی» و «دشمن تراشی» دیگر در دیپلماسی جواب نمیدهد، بهدنبال همین موضوع ما هم باید بدون در نظر گرفتن اینکه متحدان ما در چه موضع دیپلماسی با کشورها قرار گرفتند برای منافع کشور و مردم خودمان روابطی را ایجاد کنیم.
پیدا کردن حامی در میان کشورها بسیار رویه درستی است، اما نباید نادیده بگیریم که حامیان ما ممکن است گاهی فقط در حد یک حق رأی در مجامع بینالمللی برای ما موئثر باشند و همیشه این واقعیت وجود دارد که همپیمانان هم منافع کشور خودشان برایشان اولویت دارد و ممکن است در این مسیر حتی گاهی با دشمن ما دست دوستی بدهند.
به فرض مثال چین سالهاست با آمریکا مشکل اساسی دارد و به همراه ایران بسیار با قاطعیت در مقابل غرب و آمریکا ایستاده و موضع خود را مشخص کرده، اما در همین حال خواسته یا ناخواسته اقتصاد آمریکا و چین مدتهاست به یکدیگر گره خورده است و هنوز با وجود تنشهای سیاسی میان دو کشور بسیاری از شرکتهای آمریکایی محصولات خود را در چین مونتاژ میکنند و درصد قابل توجهی از مبادلات تجاری چین با کشورهای دنیا به آمریکا اختصاص دارد.
همچنین سیاستگذاریهای دیپلماسی سمت و سوی جدیدی به خود گرفته و به سوی حرکت در مسیر جدیدی است که متاسفانه ما از این پوستاندازی دیپلماسی سنتی جا ماندیم و درحال حاضر به شدت نیاز به تغییر در «روشها، اصلاح سیاستگذاریها و جدا سازی اقتصاد از سیاست» داریم. (دیپلماسی اقتصادی) باید مسیر خودش را برود و (دیپلماسی سیاسی) مسیر خودش را.
مسئلهای که درحال حاضر وجود دارد دورانی جدید در روابط کشورهای دارای انرژی و کشورهای خواهان انرژی است که به طور شفاف این بازی دیپلماسی با قدرت انرژی به خوبی در مسئله «روسیه و اروپا» و «عربستان و چین» به عنوان خواهان و دارندگان انرژی دیده شد؛ و دیدیم که کشورها به دنبال جدا کردن منافع اقتصادی از حاکمیتهای تمامیت ارضی هستند و در این دو مورد با هیچ کشوری چه متحد چه غیر متحد تعارف ندارند همانطور که دیدار «ریاض و پکن» هم غرب را سردرگم کرد و هم برای ایران غیر قابل قبول بود.
حال استراتژی درست این است که ما هم تمام تخممرغهایمان را در سبد چین و روسیه نگذاریم و به دنبال ایجاد روابط جدیدی در منطقه باشیم و در این مسیر حتی با رقبای متحدان خودمان مثل «کره جنوبی، ژاپن و اندونزی» عصر جدیدی را از روابط و همکاریهای اقتصادی چند جانبه آغاز کنیم. همچنین از پتانسیلهای میدانهای گازی و انرژی که وجود دارد باید فارغ از هر نگاه سیاسی فقط و فقط از جنبه اقتصادی به کشورهای اروپایی و شرق و کشورهای خواهان انرژی نگاه دیپلماسی تازهای داشته باشیم.
در سیاستگذاریهای جدید انرژی حاکمیت بر بازار هدف بزرگترین دستاورد خواهد بود و به ابزار تأثیرگذار بر حاکمیتهای انرژی دنیا تبدیل میشود و ما نباید از این سیاستگذاری مستثنی باشیم.
مطمئنا ایران با وجود داشتن منابع گسترده انرژی، ذخایر نفتی فراوان، میدانهای بزرگ گازی و با حاکمیت بر روی مسیرهای مهم انتقال دریایی مانند تنگه هرمز پتانسیل این را دارد تا از موضع قدرت در جنگ جهانی انرژی کرسی مهمی به عنوان تعیین کننده قیمت جهانی انرژی داشته باشد و همه اینها بستگی به روابط دیپلماسی با رویکرد «فصل نو در همکاریهای اقتصادی، احداث مسیرهای مشترک و منطقه اقتصادی با کشورهای درحال توسعه و پیشرفته دارد.
مسعود پیرهادی در سرمقاله امروز رسالت با عنوان با ساعت شنی کار کنید! نوشت: یک؛ کاش بساط ساعتهای عقربهای برای مسئولان برچیده شود! این ساعتها فقط تغییر اعداد را یادآوری میکنند و عقربهها در آن مدام دور خود میچرخند بیآنکه یک پایان را به ما بنمایانند. عقربههایی که باید با گذر هر ثانیه، یک نیش به مخاطب بزند که یک ثانیه از عمرت رفت، تبدیل شده به ابزار غفلت و تکرار؛ اما ساعت شنی در هر نوبت، تمام شدن وقت را به روی آدم میآورد؛ استرس به جان آدم میاندازد و عموما جنبوجوش را مضاعف میکند. عمر مجلس یازدهم رو به پایان است و از دولت سیزدهم نیز یک سال و نیم گذشته است. نجات اقتصاد و توجه به معیشت مردم، غالب شعارهای مسئولان فعلی را تشکیل میدهد. علی رغم دویدنهای ستودنی، محصولات نامرغوبی به دست مردم رسیده است؛ حالا این را به دولتهای قبلی و زمین مینگذاری شده و تحریم و امثالهم گره بزنیم یا نزنیم، دردی از مردم دوا نمیکند. کسانی هم که مسئولیت پذیرفتند، چه در مجلس شورای اسلامی و چه در دولت، پیش از این هم در بدنه حاکمیت کشور بودند و از سوئیس نیامدند! فلذا به مختصات کشور احاطه داشتند و با علم و امید به اصلاح، به بهارستان و پاستور قدمرنجه فرمودند. بارها چه در روزنامه و چه در جلسات با مسئولان نوشته و گفتهام که صرفا غرق در مسائل کلان نشوید و روزمره مردم را دریابید. با آماربازیها دلخوش نشویم و نبض جامعه را بگیریم. آنچنان که میگوییم: جودک بسط املی؛ جود و بخشش خداوند، امید و توقع مرا زیاد کرده است؛ مراقب باشیم نجابت مردم ما را از انجام صحیح تکلیف بازندارد.
دو؛ اوج دشمنیهای دشمن و خباثت رسانهای و جنگ ترکیبی آنان را هم دیدیم. دشمن، بسیاری از سرمایههایی که سالها متصلا یا منفصلا، مجتمعا یا منفردا در خدمتش بودند را سوزاند بلکه بهزعم خود ریشه جمهوری اسلامی را درآورد؛ و با این حماقت و اشتباه محاسباتی، نقاب از چهره بخشی از مهمترین داشتههای خود برداشت، اما به مطلوب غایی خود نرسید؛ نه به این معنی که توفیقی نداشت، ولی قطعا این هزینهها بابت این مقدار نتیجهگیری نبود.
امروز باید این آیه را مرور کرد که «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ؛ امروز کسانی که کفر ورزیدهاند از (ابطال و ازاله) دین شما مأیوس گشتهاند، پس از آنها مترسید و از من بترسید.» حال باید پرسید چه چیز خدا ترسناک است و پاسخ را از لسان اهلالذکر گرفت که «جللت ان یخاف منک الا العدل؛ یعنی تو منزهی از اینکه از تو ترسی باشد جز از ناحیه عدالتت» عدل خدا و سنت الهی تعارفبردار نیست. ظلم کنیم، عقوبت میشویم؛ چه در دنیا چه در عقبی. کمکاری کنیم عقب میمانیم؛ صبر نکنیم از ظفر خبری نیست. بهازای هر شخصی که از قطار انقلاب پیاده شده و ما نسبت به آن تقصیر یا قصوری داشتیم، دستبسته باید جواب پس بدهیم.
سه؛ در برخی امور اگر قرار بود روشها جواب دهد تا امروز جواب میداد؛ «شک مقدس» لازم است برای نوسازی در حکمرانی نه در لفظ بلکه در عمل؛ تغییرات گسترده و ملموس، راه برونرفت از مشکلاتی است که با آن دستبهگریبانیم. بعضی از این تغییرات، اعلامی است و بعضی نیز صرفا اعمالی. در حوزه فرهنگ، آموزش و پرورش، آموزش عالی، سبک زندگی اسلامی، حکمرانی فضای مجازی و بهصورت ویژه، اقتصاد، ضعف داریم؛ ولی معتقدیم نه تنها بنبستی وجود ندارد، بلکه با تغییرات علمی و البته فوری میتوانیم ورق را در این حوزههای دچار عقبماندگی نیز برگردانیم. مقابل هر تغییری در هر شخص و هر سیستمی مقاومت وجود دارد؛ اولین اشخاص حقیقی و حقوقی که این تغییرات را آغاز کنند حتما متحمل سنگینترین هزینهها خواهند شد، اما بهتعبیری جادهصافکن اشخاص بعدی خواهند شد و سایرین نیز به پیوستن ترغیب میشوند و جریان مطلوب، راه میافتد. این مسیر، طیشدنی و میسر است. فقط باید بدانیم وقت کم و فرصت مثل ابر در گذر است.