به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۱۴ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که اداره کشور با نفت ارزان، جرقه انتفاضه سوم زده شد؟ سلاح گازی دوحه علیه «قطرگیت» و آمارهای جدید اقتصادی آقای سخنگو در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
اسماعیل کهرم، استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: چرا نفس کشیدن سخت شده؟ چون مازوت میسوزانیم. مازوت یک ماده سمی است، وقتی که نفت چاه را تصفیه میکنند تا از آن انواع محصولات را بگیرند، مازوت همان ته دیگ یعنی آخرین محصولی است که به وجود میآید. اول نفت سوخت جت و بعد از آن سایر سوختها استخراج میشود تا به مازوت میرسند که به آن نفت کوره میگویند. اگر یک کوره نانوایی را در نظر بگیرند یک نفت با اکتان پایین است یعنی سوخت خیلی پایینی دارد، انرژی کمی میدهد، ولی در عین حال ارزان هم هست. این مازوت را به امارات میفرستادیم که به عنوان سوخت در کشتیهای ناوگان عظیمشان مصرف میکردند. کشتیهایی که در سفر به دریاهای دوردست توام با توفان و رعد و برق، مازوت میسوزاندند و حاصل آن پراکنده میشد. اما با وضع مقررات جهانی، میزان کربن مازوت نباید بیشتر از نیم درصد باشد و مازوت ما متأسفانه هفت برابر این میزان یعنی سه و نیم درصد است. از این رو از ما نخریدند و جنس روی دستمان باد کرد! مازوتی که نه میشود در زمین فرو کرد، چون سفره آب زیرزمینی را مسموم میکند و نه میتوان در آب ریخت، چون تمام موجودات میمیرند و اگر آن را بسوزانند و برق تولید کنند، نتیجهاش همین است که میبینیم. نیروگاهها مازوت میسوزانند تا از آن برق بگیرند، چون کار دیگری نمیتوانند با آن بکنند. میزان مازوتی که تولید میکنیم یعنی همان ته دیگ، بسیار فراتر از میزان توانایی ما برای سوختن است لذا در نیروگاههای تمام شهرها مازوت میسوزانیم و البته در نکای مازندران که سالهای سال است میسوزانیم به گونهای که اگر برگ درختی را با دست بفشارید از آن مازوت بیرون میآید. با سوختن مازوت در شهرهای مختلف این مصیبت به بار میآید. مازوتی که صد درصد سرطان زاست، اما آماری از آن ارائه نمیشود. آسمان سیاه رنگی که میبینیم، ظاهر کار و مصداق «باش تا صبح دولتت بدمد/ این هنوز از نتایج سحر است» که هوا دودی رنگ میشود تا روزی که کشف شود چه تعداد از سرطان ریه فوت کردهاند. مازوت را در تابستان هم میسوزانند منتها تابستان گرم است. دود و دمی که تولید میکنیم هم هوای گرم تولید میکند و در تابستان مانعی ندارد که بر فراز شهر تهران رفته و خارج شود، ولی در زمستان وارونگی (اینورژن) پیش میآید. وقتی لایه هوای سرد از سر کوهها به تهران میرسد مانند یک دمکنی عمل میکند و اجازه فرار هوای گرم را نمیدهد و با برخورد به دمکنی، برمیگردد و در نتیجه اتومبیل و یقه سفید رنگتان به رنگ دودی درمیآید. تا وقتی که نفت را تصفیه میکنیم و محصولات مختلف اعم از سوخت جت، سوخت اتومبیل، گازوئیل و در نهایت مازوت یا نفت سیاه یا نفت کوره تولید میکنیم همانا ناپاکترین و ناخالصترین و صد درصد سرطان زاست.
عید برند طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان مدیریت انرژی به سبک باباهای ایرانی! نوشت: خرماپزان تابستان از راه نیامده توصیهها شروع میشود، از در و دیوار اتوبوسها گرفته تا تبلیغات مجازی. از آن سو، سرمای زمستان هنوز استخوانسوز نشده، دوباره توصیهها از راه میرسند، توصیههایی که اگر بچلانیمشان تهش به همان جمله همیشگی میرسیم «آقا، خانم! کمتر مصرف کن.»
در این که مصرف انرژی به خصوص در بخش خانگی ما ایرانیها به شدت بالاست، شکی نیست. طوری که حتی نیازی نیست نگاهی به آمارهای جهانی بیندازیم و خودمان میدانیم که به اصطلاح چه کارهایم! هر چند در همین اسراف انرژی هم شکاف طبقاتی وجود دارد و آن که ویلانشین است و نگران قبوض آب و برق و گازش نیست، چند برابر خانههای ۶۰ متری انرژی هدر میدهد، اما به گاه آمار نویسی،تر و خشک با هم کباب میشوند و این گونه میشود که نام ایرانی در فهرست پرمصرفها قرار میگیرد، تا این جای کار هم باکی نیست، یک جا هم جزو اولینها باشیم غنیمت است (!) و هرقدر هم که از ضرورت اصلاح مصرف صحبت کنیم و پای توصیههای بابابرقی و عموگازی بنشینیم کم است، به خصوص برای جماعتی که حتی شوفاژ خانهشان را برای زیبایی به کنسول چوبی تبدیل میکنند!
اما مدیریت انرژی کشور به سبک باباهای ایرانی که نیمه شب تابستان کولر را خاموش میکنند، راه به جایی نمیبرد. آن جایی که مقصر اول و آخر «مردم» میشوند و همه توپها توی زمین مصرف کننده میافتد، انصاف آدمی درد میگیرد. البته اگر انصافی باقی مانده باشد!
اگر چه باز تاکید میکنم امروز در همه کشورهای دنیا حتی آنانی که از ما پیشرفتهترند و گاه اخبار تلویزیون، بدبختیهایشان را به ما نشان میدهد هم «اصلاح الگوی مصرف» از راهکارهای اساسی مدیریت انرژی است، اما اوضاع زمانی نگران کننده میشود که به عنوان تنها راهکار عملی توسط مسئولان در نظر گرفته شود.
«بستن شیر فلکه» و ترغیب مردم به استفاده بهینه اگر چه در کوتاه مدت و به ویژه در مواقع بحران به کمک دولتها میآید، اما در دراز مدت راه حل پایداری نیست. همچنان که وقتی صحبت از صرفهجویی و مقایسه کشورها به میان میآید، نباید تنها «فرهنگ» و مشارکت اجتماعی مردم آن کشور را در پرمصرف یا کممصرف بودن موثر بدانیم. اگر از مردم انتظار داریم کمتر مصرف کنند یادمان باشد، خودرویی برایشان تولید کردیم که از نظر میزان مصرف فرسنگها با خودروهای روز دنیا فاصله دارد، سوختی در باک خودرویشان ریختیم که ریه صاحب خودرو را هم میسوزاند.
اگرچه بسیاری از بانوان ایرانی در مصرف، دستشان به کم نمیرود، اما لباس شویی و یخچالی در جهیزیه دارند که برابر قیمتش، پول برقش خواهد آمد!
بله به مردم بگویید در تابستان کولرگازی را روی ۱۸ درجه نگذارند و بروند زیر پتو یا در زمستان با زیرپیراهنی جلوی تلویزیونی که کسی تماشایش نمیکند، سرگرم گوشی نباشند در حالی که دمای پکیج دیگر جایی برای افزایش ندارد! اینها را بگویید، ما هم خواهیم گفت، اما حواسمان به کیفیت لوازم هم باشد، چه آنهایی که خودمان تولید میکنیم و چه آنهایی که از کشور دوست و برادر چین وارد کردهایم!
حالا از خانههای کلنگی و بساز و بفروشی ما که گذشت، اما دقت کنیم که حداقل در این ۴ میلیون واحد مسکونی که قرار است دولت بسازد، اصول بهینهسازی انرژی رعایت شود. واقعیت این است که برای بهینه سازی مصرف، باید از سالها قبل بهینه سازی را از لوازم و خودرو و مسکنمان شروع میکردیم.
از این غفلت که بگذریم به غفلت دوم میرسیم و آن تنوع بخشی در سبد انرژی کشور و تامین پایدار انرژی است. اگر چه درباره این سوال که استفاده از نیروگاههای بادی، خورشیدی و آبی در اولویت است یا نیروگاههای اتمی، نظر موافق و مخالف وجود دارد، اما همه بر این باورند که از نگاه پدافند غیرعامل، وابستگی به یک منبع انرژی، بحرانزاست در حالی که بیش از ۸۰ درصد برق تولیدی کشور را نیروگاههای بخار تولید میکنند!
طبق آن چه آمار روایت میکند، عربستان با داشتن ذخایر غنی نفتی، ساخت ۱۶ راکتور هستهای را در دستور کار قرار داده و امارات متحده عربی که اصطلاحا روی نفت و گاز خوابیده قرار است ۴ نیروگاه اتمی ۱۴۰۰ مگاواتی بسازد، اما هنوز که هنوز است نیروگاه اتمی بوشهر که حدود ۵۰ سال از اولین مراحل ساخت آن میگذرد، وقتی با توان هزار مگاواتی هم وارد مدار میشود باز هم نمیتواند درد چندانی از صنعتِ فراخِ ما دوا کند. اگرچه چند پروژه ساخت نیروگاه اتمی دیگر در کشور کلید خورده، اما معلوم نیست کی وارد شبکه شود و همین نداشتن تنوع در تولید باعث میشود مجبور شویم گاز واحدهای پتروشیمی و صنایع پرمصرف از جمله سیمان و فولاد را محدود کنیم تا چرخ نیروگاهها بچرخد، چرخیدنی به قیمت کاهش تولید، کاهش اشتغال و افزایش تورم. اتفاقی که در تابستان برای برق صنایع میافتد!
اگرچه با دانش امروز از مشعل (فلرینگ) صنایع مختلف هم میتوان برق تولید کرد، اما یا خواب زمستانه یا تحریم دست و بال صاحبان صنایع ما را در به روزرسانی تجهیزات و کاهش مصرف انرژی بسته است، خلاصه مشکلات هر چه باشد، چالش اصلی این است که انرژی کشور رو به اتمام است، مخازن دارد خالی میشود و راهکارش تنها و تنها کم مصرف کردن مردم نیست، موضوعی که به این دولت و آن دولت هم برنمیگردد. به جای آن که تقصیرها را گردن خشکسالی و گرمی و سردی هوا بیندازیم با بهره گیری از امکانات و برنامهریزی صحیح در هزینهکرد منابع، آینده بهتری را رقم بزنیم و یادمان باشد امروز هم شروع کنیم دیر است ... .
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان زیانهای سیاست خارجی تک بعدی نوشت: هرچه زمان میگذرد، غیر قابل اعتماد بودن قدرتهای شرقی که لاف وفاداری به جمهوری اسلامیشان گوش فلک را کر کرده بود، بیشتر نمایان میشود.
اهل فن، این را از اول میدانستند و هشدار هم میدادند. بنابراین، آنچه این روزها رخ میدهد برای آنها تازگی ندارد. کسانی باید متوجه واقعیتها شوند که به هشدارها توجه نمیکردند و حتی هشدار دهندگان را به بدخواهی متهم میکردند.
بعد از دهنکجی بیسابقه رئیس جمهور چین به تمامیت ارضی کشورمان در سفرش به عربستان درخصوص تایید ادعای واهی امارات نسبت به جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک و همینطور متهم نمودن کشورمان به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه و حمایت از تروریسم و زیاده خواهی در موضوع انرژی هستهای و اخیراً هم پیمان نظامی با اعراب، حالا همتای روسی او هم با تحویل دادن ۵ نفر از مدافعان حرم که از جمهوری آذربایجان در سوریه علیه داعش و سایر تروریستها میجنگیدند به دولت باکو، عملاً نشان داد که منافع خود را بر تعهدات جمعی ترجیح میدهد. این ۵ نفر، همچون سایر کسانی که از کشورهای دیگر در سوریه علیه تروریسم و علیه مداخلات آمریکا مبارزه میکردند، با خواست و رضایت دولت سوریه در آن کشور حضور داشتند و بدون آنکه مرتکب جرمی شده باشند توسط نیروهای روسی بازداشت و به دولت باکو تحویل شدند. این اقدام، علاوه بر اینکه دهنکجی آشکار روسها به همپیمانان ایرانی و سوری خود در زمینه عملیات مشترک علیه تروریسم در سوریه است، نوعی چراغ سبز دادن به اشغالگران سوریه و تروریستها و حامیان آنها یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی محسوب میشود.
اگر حضور در سوریه و جنگیدن علیه اشغالگران و تروریستها در آن کشور جرم است، این جرم را نیروهای روسی هم مرتکب میشوند. آنها بیش از دیگران و به صورت گسترده و درازمدت و با استفاده از امکانات و تجهیزات پیشرفته در سوریه مشغول فعالیت هستند و هر کاری بخواهند در آنجا انجام میدهند. چگونه است که روسها میتوانند آزادانه در سوریه هر اقدامی که بخواهند انجام بدهند، ولی این اقدام برای دیگران جرم محسوب میشود و روسیه به خود حق میدهد آنها را بازداشت کرده و به هر جا و هرکس که بخواهد تحویل بدهد؟
برگزاری اجلاسهائی با بعضی کشورهای منطقه در خصوص مسائل سوریه بدون حضور ایران نیز از جمله اقدامات دیگری است که روسها آن را برای خود جایز میدانند. آنها تلاش میکنند میوههای «سوریه بعد از جنگ» را به تنهائی بچینند و برای سرنوشت آینده این کشور تصمیم بگیرند. نباید از چنین وضعیتی تعجب کرد، زیرا اصولاً خوی قدرتهای زیاده خواه اقتضا دارد همه چیز را برای خود بخواهند و هرجا لازم بدانند دیگران را نیز قربانی منافع خود نمایند.
در جنگ اوکراین نیز که از جمله اقدامات ناشی از زیاده خواهی روسها بوده و هست، آنها تلاش کردند جمهوری اسلامی ایران را نیز به باتلاقی که خود در آن فرو رفتهاند بکشانند. حالا بعد از نزدیک یکسال جنگ بیهوده و نمایان شدن ناکامی روسیه در اوکراین، رهبران کرملین درصدد پیدا کردن راهی برای نجات دادن خود از این باتلاق هستند در حالی که عوارض منفی آلوده کردن ایران به آن همچنان بر جای مانده و مشکلاتی را به وجود آورده است. گره خوردن برجام به منافع روسیه و گره کوری که پدید آمد نیز در جای خود قابل تامل است.
آنچه در روابط تنگاتنگ جمهوری اسلامی ایران با چین و روسیه در یکسال اخیر به وجود آمده، به روشنی نشان داده که سیاست تک بعدی نگاه به شرق بهیچوجه به نفع ما نیست کمااینکه سیاست تکبعدی نگاه به غرب نیز به نفع نیست. مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید با توجه به تجربیات این سالها در تنظیم روابط بینالملل تجدید نظر اساسی کنند و همانگونه که قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی مقرر کرده، سیاست تعامل با شرق و غرب بدون پذیرش سلطه بیگانگان را مبنای سیاست خارجی کشور قرار دهند.