به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه یکم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که مخابره پیام اقتدار و بازتاب مراسم رژه نیروهای مسلح در هفته دفاع مقدس، سبقت بورس از بانک و سخنان رئیس جمهور درباره عدم اجازه ایران به حضور گروه های مسلح تروریستی در اطراف مرزهای ایران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
علی اصغر فانی، وزیر اسبق آموزش و پرورش طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با تیتر جوانان را از نگرانی و بلا تکلیفی درآورید نوشت: همه ساله تعداد قابل توجهی جوان در کشور برای ورود به دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در آزمونی به نام کنکور شرکت میکنند. یکی از اشکالات کنکور سراسری بیتوجهی به ارزشیابیهای درون مدرسهای بود. کنکور، روش تدریس معلمان و نحوه مطالعه و درس خواندن دانشآموزان و حتی برنامه درسی مدارس را تحت تاثیر قرار میدهد. اگر درسی در کنکور، ضریب بالایی داشته باشد، مدارس در برنامه هفتگی به آن درس توجه بیشتری کرده و اگر درسی در کنکور مورد سوال قرار نگیرد، عملا از برنامه درسی مدرسه و مطالعه دانشآموز حذف میشود. یکی از شاخصهای مدرسه خوب و معلم از دید اکثر اولیای دانشآموزان این است که مدرسه و معلم تا چه میزانی به نکات تستی دروس میپردازند. معلمین نیز تابع و دنبالهروی سوالات آزمون سراسری هستند. در کلاسهای درس جایی برای تحصیل مسائل علمی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیست و دانشآموزان تکبعدی تحت آموزشهای تستی قرار میگیرند. تستهای چهارگزینهای کنکور معلمین را به سمت بیان به اصطلاح نکات تستی یا راهحل تستی مباحث هدایت کرده و همه معلمین مورد سوال دانشآموزان قرار میگیرند که راهحل تستی این سوال چیست؟
صدا و سیمای کشور در چندین کانال با پخش آگهیهای تبلیغاتی با هدف جذب داوطلبان کنکوری به مراکز آموزشی خصوصی و اجرای «شو» توسط مجری در نقش مقام والای معلم، این مفهوم را میخواهند منتقل کنند که تست زدن نیاز به «علم» ندارد، «لم» تستزنی را باید آموخت. تبلیغات را در چند کانال پخش میکنند. صدا و سیما کاری به تخریب بنیانهای علمی و فناورانه ندارد بلکه فقط به درآمد مالی حاصل از فروش دقایقی از آنتن به آموزشگاههای کنکور میاندیشد. تفاوت روش ارزشیابی در آموزش و پرورش (آزمون تشریحی) و آزمون سراسری (تستی) نیز مشکلاتی را برای دانشآموزان عزیز ایجاد کرده است. تصحیح پاسخنامههای آزمونهای تستی که با ماشین صورت میگیرد ساده و به دور از قضاوت افراد بوده در حالی که تصحیح اوراق امتحانات تشریحی با خطای انسانی روبهرو است و سلیقه افراد تصحیحکننده موثر است.
ورود شورای عالی انقلاب فرهنگی به موضوع کنکور و تعیین ضابطه ورود به آموزش عالی در سالهای اخیر و تاثیر تدریجی معدل امتحانات نهایی پایههای دهم، یازدهم و دوازدهم اقدام مبارکی است که با تلاشهای کارشناسی به تدریج مشکلات اجرایی آن برطرف میشود. به نظر میرسد در بازنگری به این مصوبه موارد زیر باید مورد توجه قرار گیرد؛
۱- برگزاری امتحانات ۳ پایه دهم و یازدهم و دوازدهم در دانشآموزان استرس ایجاد میکند.
۲- سنجش باید در خدمت آموزش قرار گیرد نه آموزش در خدمت سنجش
۳- امکانات آموزش و پرورش محدود بوده و با توجه به گرمای تابستان و نبود یا کمبود وسایل خنککننده و محدودیت اعتبار برگزاری امتحانات سه پایه به صورت نهایی از دقت نتایج امتحانات میکاهد.
داوطلبان شرکت در آزمون سال ۱۴۰۳، معلمین و مدارس خود را با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تطبیق داده و در حال آماده شدن برای تیرماه سال آینده هستند.
در این شرایط مجلس شورای اسلامی طرح یکفوریتی برای توقف این مصوبه را به تصویب رسانده و درنهایت تاثیر قطعی نمرات امتحان نهایی را با تاثیر مثبت جابهجا میکند. یعنی اگر نمره امتحانات نهایی دانشآموزی برایش امتیاز بیشتری میآورد، موثر باشد.
عدم هماهنگی بین مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی ضمن نقد جدی به تنوع و تعدد مراکز قانونگذاری، اقدام مجلس به موضوعی که شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشتر ورود کرده خلاف نظرات رهبری انقلاب است.
این سوال جدی از مسوولین وجود دارد که بیثباتی خطمشیها و برنامهها چه لطمهای به روحیه جوانان کشور که سرمایه اصلی کشور میباشند، وارد میکند. خانوادهها نگران میشوند و مدارس که خود را با مصوبه اخیر هماهنگ کرده بودند در بلاتکلیفی به سر میبرند.
حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره جدید وطن امروز با تیتر سؤالاتی که گوترش پاسخ نمیدهد نوشت: ملاقات اخیر رهبر کرهشمالی و رئیسجمهور روسیه، مولد نگرانیهای جدیدی در اردوگاه ناتو بوده است. همافزایی پیونگیانگ و مسکو در گلوگاه زمانی بسیار حساس کنونی - یعنی در برزخ جنگ و صلح در اوکراین – قطعا خروجی مطلوبی به سوی بازیگران غربی در دو سوی آتلانتیک نخواهد داشت. بدیهی است بایدن، ریشی سوناک و حتی امانوئل مکرون و اولاف شولتس نمیتوانند موضع صریحی در این باره اتخاذ کنند، زیرا این مساله، به معنای ابراز ترس علنی آنها نسبت به تبعات همپوشانی تسلیحاتی روسیه و کرهشمالی در صحنه نبرد اوکراین خواهد بود. در چنین شرایطی سران کاخ سفید و اتحادیه اروپایی از مهره بازی خود در سازمان ملل متحد کمک گرفتهاند تا با ادبیاتی ظاهرا حقوقی و در واقع تهی از منطق راهبردی هزینههایی را در مسیر این همگرایی ایجاد کنند. این مهره، کسی نیست جز آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد!
در حالی که دیدار کیم و پوتین مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته، آنتونیو گوترش با یادآوری تحریمهای سازمان ملل علیه کرهشمالی یادآور شد هر گونه همکاری با پیونگ یانگ باید با در نظر گرفتن این تحریمها باشد. دبیر کل سازمان ملل با توجه به سفر کیم به روسیه و بالا گرفتن ظن همکاری نظامی مسکو و پیونگ یانگ در این باره تصریح کرد: هر شکلی از همکاری هر کشوری با کرهشمالی باید با توجه به تحریمهای اعمالشده از سوی شورای امنیت باشد.
واشنگتن پیشتر هدف رهبر کرهشمالی از سفر به روسیه را عقد قرارداد همکاری با مسکو و در راس آن حمایت نظامی کشورش از روسیه در جنگ اوکراین عنوان کرده بود.
گوترش در حالی نسبت به همکاری تسلیحاتی پیونگ یانگ - مسکو واکنش نشان داده است که طی روزهای گذشته، نسبت به ارسال مهمات حاوی اورانیوم ضعیف شده از سوی آمریکا و انگلیس به اوکراین سکوت کرده و حتی کمترین گامی در محکومیت مداخلهگراییهای مستمر غرب در محیط پیرامونی ۲ کشور چین و روسیه برنداشته بود. حساسیت ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد نسبت به هر عامل بالقوه یا بالفعلی که محاسبات راهبردی یا تاکتیکی ناتو را بر هم بزند، در نوع خود قابل تامل است! این قاعده درباره جنگ اوکراین نیز صدق میکند. بهتر است گوترش به عنوان دبیرکل سازمان ملل متحد، قبل از آنکه صرفا به فکر صیانت از منظومه امنیتی آتلانتیکیها باشد به ۳ سوال مهم درباره جنگ اوکراین و نقشآفرینی خود و سازمان به اصطلاح بینالمللی متبوعش در این خصوص پاسخ دهد.
۱- سازمان ملل متحد چه اقدامات عملیاتی و ملموسی را در جلوگیری از طرح مکرر مقوله گسترش ناتو به شرق صورت داده است؟ (پاسخ این سوال بسیار قابل اهمیت است، زیرا اکثر قریب به اتفاق تحلیلگران حوزه روابط بینالملل ریشه اصلی منازعه اخیر را اصرار ناتو بر عضویت اوکراین در این مجموعه تلقی میکنند.)
۲- سازمان ملل متحد پس از وقوع جنگ اوکراین، چه اقدام عملیاتی و ملموسی در راستای چینش میز مذاکرات صلح میان طرفین منازعه صورت داده است؟! چرا گوترش از کنار اقدامات علنی و چندباره لندن و واشنگتن در برهم زدن مذاکرات صلح میان روسیه و اوکراین به سادگی گذشت؟
۳- چرا در برهه حساس و سرنوشتساز کنونی که شاهد ارسال بیحد و حصر سلاحهای ممنوعه خطرناک به میدان جنگ اوکراین هستیم، دبیرکل سازمان ملل متحد حتی یک بیانیه ساده در محکومیت این اقدام از سوی ناتو نداده است؟
بدون شک دبیرکل پرادعای سازمان ملل متحد پاسخی در برابر این سوالات نداشته و نخواهد داشت! جنگ اوکراین، مصداق عینی مردودی سازمان ملل متحد در ۲ مرحله قبل و حین نبرد بوده و قطعا در آیندهنگاری جنگ اوکراین نیز مقامات ارشد سازمان ملل، نقش متغیری وابسته به ناتو را ایفا خواهند کرد. در چنین وضعیتی ابراز نگرانی گوترش درباره همکاری و همافزایی پیونگ یانگ و مسکو، نه به دلیل عبور از خطوط قرمز تحریمی مورد تاکید شورای امنیت سازمان ملل، بلکه به دلیل تعهدات پشتپرده وی به ناتو مبنی بر هموار کردن مسیر مداخلهگرایی آتلانتیکیها در جنگ اوکراین صورت گرفته است. بهتر است گوترش بداند مواضع ضد و نقض وی در حوزه امنیت جهانی، به مراتب بیشتر از آنچه تصور میکند مورد رصد و قضاوت افکار عمومی دنیا قرار میگیرد.
محسن صنیعی عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز طی یادداشتی در شماره امروز همدلی نوشت: تاریخ، پر است از تمدنهایی که آمده اند و رفتهاند. تمدن روم باستان، تمدن ایران، چین، مصر، تمدن اسلامی و در چند سده اخیر، تمدن غرب. در سدههای اخیر هم قدرتهای جهانی بسیاری، مراحل اوج و افول را طی کرده اند. قدرتهای اروپایی، چون انگلیس، آلمان و فرانسه و در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، امریکا و شوروی سابق و جنگ سرد و دوران پس از فروپاشی جهان کمونیست که به ظاهر، امریکا قدرت اول جهانی بود. اما در چند دهه گذشته مشخص است که جهان در حال تغییر به کانونهای قدرت منطقهای است و قدرتهای جهانی قبلی در حال افول است. چین، هند، برزیل و بسیاری کشورها در شرق آسیا به خوبی در حال ظهور هستند. کشورهای حوزه خلیج فارس در حال برنامهریزی برای ایجاد قدرت منطقهای هستند. ظهور و بروز قدرتهای جهانی عمدتا در حوزه اقتصاد، قابل مشاهده هست. کشورهای دارای قدرت اقتصادی، در سطح سیاست بین المللی نیز قدرت خود را نشان میدهند. کشورهای فاقد قدرت اقتصادی، نمیتوانند در سطح بین الملل، حرفی برای گفتن داشته باشند.
حتی داشتن قدرت نظامی بدون قدرت اقتصادی، نمیتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. اگر امروز، چین دارای قدرت بین المللی است و در معادلات جهانی مطرح است، از آن روست که چین، در چهار دهه گذشته، توسعه اقتصادی را در برنامه خود قرار داد. در روابط با همه کشورها، منافع اقتصادی را مد نظر قرار داد و ایدئولوژی گرایی کمونیسم دوره مائو را فراموش کردند. اگر به دنبال آن هستیم که ما هم در آینده، حرفی برای گفتن داشته باشیم، شرط لازم چیست؟
اگر توسعه اقتصادی را به عنوان شرط ظهور و بروز قدرتهای جهانی بدانیم، طبیعی است که باید شرایط لازم برای سرمایه گذاریهای اقتصادی توسط همه سرمایه گذاران داخلی، خارجی و ایرانیان خارج از کشور را فراهم کنیم. اگر به دنبال مشارکت اقتصادی ایرانیان داخل و خارج از کشور هستیم، نمیتوان بدون به رسمیت شناختن آنان و حقوقشان، انتظار سرمایه گذاری اقتصادی از آنان داشت. اگر شاهد موج مهاجرت ایرانیان خصوصا ایرانیان صاحب تخصص و سرمایه هستیم، از آن روست که فضای داخل کشور را برای خود مناسب نمیدانند. اقتصاد ایران با انرژی ارزان و در دسترس و نیروی کار آموزش دیده و نسبتا ارزان، مکانی عالی برای سرمایه گذاریهای بین المللی است، ولی هر سرمایه گذاری، به دنبال آرامش و امنیت است. نمیتوان در جایی که تصور جهانی از آن جنگ و عدم امنیت و روابط تنش آلود خارجی است، انتظار سرمایه گذاری خارجی را داشت. به علاوه با وجود انحصارات مختلف در حوزه اقتصاد و سیاست، طبیعی است که سرمایه گذاریهای اقتصادی چه توسط ایرانیان داخل و خارج از کشور و چه توسط خارجی ها، به سختی صورت میگیرد.
به این ترتیب، اگر به دنبال آن هستیم که در آینده، حرفی برای گفتن داشته باشیم، باید همه ایرانیان و مشارکت آنان در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را به رسمیت بشناسیم و به علاوه، باید با سیاست خارجی متوازن، از امکان مشارکت همه سرمایه گذاران خارجی در اقتصاد ایران، استقبال کرد.