به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه ۱۲ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که چشم دنیا به انتخابات ایران، حمام خون در الرشید، پرتاب موفق «پارس ۱» به مدار ۵۰۰ کیلومتری، چهره آینده دو مجلس و حمله به ۵۴ کشتی حامی رژیم صهیونیستی در دریای سرخ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
سیدعلی علوی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان اتمام حجت با کارگزاران نوشت: انتخابات ۱۱ اسفند نیز برگزار شد و جلوه دیگری از تعهد نظام جمهوری اسلامی به مسئله جمهوریت به منصه ظهور رسید برگزاری ۴۱ انتخابات طی ۴۴ سال نشان از اهمیت جایگاه مردم در نظام سیاسی است که جمهور مردم و اسلام را دو رکن اصلی خود میداند که باعث پایداری و پیشرفت نظام اسلامی و غلبه آن بر بسیاری از موانع و توطئهها شده و در آینده نیز راه غلبه بر مشکلات را استمرار همین تفکر میداند. براین اساس ذکر چند نکته قابل تامل به نظر میرسد.
۱. مردم ایران عزیز در سراسر کشور با وجود برودت هوا در اکثر مناطق کشور و با وجود گلایههای بحقی همچون مشکلات معیشتی و گرانی و ناکارآمدیها و با وجود فشارهای سنگین خارجی همچون تحریم و هجمههای رسانهای بار دیگر پای صندوقهای رای آمدند تا علاوه بر این که در تعیین سرنوشت خود مشارکت داشته باشند اتمام حجتی دوباره با کارگزاران و تصمیم گیران و تصمیم سازان کرده باشند که گرچه مطالبه شان از مسئولان کار و کار و کار است، اما همچنان پای انقلاب و نظام مردم سالاری خود هستند.
۲. متاسفانه بخش قابل توجهی از واجدین شرایط برای شرکت در انتخابات به دلیل ناامیدی یا اعتراض به شرایط یا نبود نامزد مطلوب شان در انتخابات روز گذشته شرکت نکردند طبیعتا از همین امروز موجی از واکنشها به خصوص توسط رسانههای معاند یا برخی فعالان سیاسی ایجاد خواهد شد که این عدم مشارکت «نه» به ساختار سیاسی است! اما قابل توجه این که براساس نتایج پژوهشهای صورت گرفته بیش از ۷۰ درصد کسانی که تمایلی به مشارکت نداشته اند، اعلام کرده اند مسئله شان نه گفتن به ساختار سیاسی نیست، بلکه مسئله ناکارآمدی به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی است، موضوعی که به نظر میرسد اگر برای آن تدبیر لازم، سریع و باثبات اندیشیده شود این بخش از جامعه که به دلایل ناکارآمدی به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی و ناامیدی از آینده، دچار قهر با صندوق یا بی انگیزگی برای مشارکت در تعیین سرنوشت خود شده اند بار دیگر قابلیت آن را دارند که به چرخه مشارکت سیاسی برگردند.
۳. انتخابات ۱۱ اسفند نشان داد فارغ از این که دولت یا مجلس در اختیار چه جریان یا گروه سیاسی است اولا اکثریت مردم حاکمیت را یک ساختار واحد میبیند که همگی کارگزاران یک نظام سیاسی هستند که عملکرد خوب یا بدشان برهم تاثیر میگذارد، ثانیا فارغ از دستاوردهایی که ممکن است مجلس یازدهم یا دولت سیزدهم برای خود بر شمارند چشم انداز بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به آینده مبهم و همراه با نگرانی و البته ناراضی از وضعیت معیشتی است، واقعیتهایی که به نظر میرسد مخاطب آن در وهله نخست دولت سیزدهم است که از عمر آن کمتر از ۱۶ ماه مانده است دولتی که بیش از هر چیز میبایست بر گشایشهای معیشتی و ایجاد احساس کارآمدی و امیدواری به آینده تمرکز کند تا شرایط انتخابات ۱۱ اسفند در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم تکرار نشود.
۴. مجلس یازدهم با همه نقاط قوت و ضعف اش طی سه ماه آینده به کار خود پایان خواهد داد و ۲۹۰ نماینده مجلس دوازدهم برای نمایندگی از همه ۸۵ میلیون ایرانی به مدت ۴ سال وارد قوه مقننهای خواهند شد که قرار است در راس امور باشد. مجلسی که اگر میخواهد برخوردار از سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی باشد باید خود را نماینده آحاد ملت ایران عزیز از هر گرایش و سلیقه سیاسی وهر قومیت و دین و مذهب بداند. مجلسی که متوجه خواستهای اکثریت جامعه باشد. مجلسی که با ریل گذاری درست منافع ملی را پاسداری کند و با نظارت دقیق مراقب باشد که وکیل الدوله نشود.
غلامرضا صادقیان، سردبیر روزنامه جوان با عنوان تحریمکنندگان به انتخابات مشروعیت دادند! نوشت: انتخابات یازدهم اسفند در تاریخ انقلاب از این جهت که بیشتر از هر انتخابات دیگری تحریم و تهدید شد، شاخص بود. اما این تهدیدها و تحریمها در معنایی باطنی، ناخواسته به انتخابات و نتایج آن، مشروعیت داد!
انتخابات یازدهم اسفند در تاریخ انقلاب از این جهت که بیشتر از هر انتخابات دیگری تحریم و تهدید شد، شاخص بود. اما این تهدیدها و تحریمها در معنایی باطنی، ناخواسته به انتخابات و نتایج آن، مشروعیت داد! درواقع وقتی آقای سعید حجاریان که هم انتخابات را تحریم و هم فرمان «نافرمانی مدنی» صادر میکند، شب انتخابات فهرست هفتنفره میدهد که «به اینها رأی ندهید»، این یعنی شرکت بسیار فعال و داغ در انتخابات، فعالتر از هر رأیدهنده دیگر و حتی فعالتر از آنانی که در برخی مناطق با قمه به رقبا حملهکردند. این نوع فعالیت در انتخابات مشروعیت بیشتری به آن میدهد و مشروعیت بیشتری به کسانی که حتی با رأی اندک انتخاب میشوند. آقای عباس عبدی نیز از دو هفته مانده به انتخابات تأکید میکند که مشارکت در تهران بالاتر از ۹ درصد نیست و بعد با اکراه میگوید «برخیهم گفتهاند ۱۵ درصد». این نیز یعنی نوعی فعالیت تقلبانگارانه با چاشنی تهدید، زیرا گوینده و جریان نزدیک به او از قبل خود را آماده کردهاند تا زیر هر نتیجهای غیر از پیشبینی خود بزنند؛ و چه کسی فعالتر از این دو در انتخابات؟! دیگری که سابقاً لباس روحانی هم داشته، تهدید قرآنی میکند و پیام میدهد «ولا تعاونوا علیالاثم و العدوان»!
باید به چنین سادهاندیشی از زبان مولانا سخن گفت که «کردهای تأویل حرف بکر را/ خویش را تأویل کن نه ذکر را»! یک استاد تراز اول دانشگاه نیز صبح جمعه فرستهای قدیمی از اتهام تخلف پسر یکی از نامزدها را در گروهها به اشتراک میگذارد. این نیز «فعال بهقدر استطاعت!» است. فلذا کمتر کسی بود که در انتخابات یازدهم اسفند فعال نباشد، هرچند با پراکندن سموم و باد ناموافق. تا ساعت انتشار روزنامه رقم دقیقی از میزان مشارکت به دست نیامد ولی حتی با یک رقم پایینتر از ۵۰ درصد باید حافظانه گفت: «از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت/ عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی/ به صبر کوش توای دل که حق رها نکند/ چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی» در کنار این تحریمها شاهد اتفاق دیگری بودم که گواهی بر حاکمیت «عقلانیت سیاسی» بر انتخابات اخیر است. به غیر از جداباشی اکثریت میانهروی اصلاحطلبان از اقلیت تندرو و دعوت به مشارکت در انتخابات که نشانهای از عقلانیت سیاسی بود، با تعجب و برخلاف انتخاباتهای گذشته بسیاری از فعالان سیاسی به فهرست متنوعی که خود تهیه کرده بودند، رأی دادند. حتی بیشتر نویسندگان روزنامههای اصولگرا که در فضای مجازی فعالاند، پس از آنکه تحلیلشان از آخرین سخنان رهبری این بود که ایشان در این دوره اصراری بر فهرستی رأیدادن نکردند، فهرستهای خود را که مرکب بود و حتی برخی وزیران و اقتصاددانان و نفر اول فهرست «صدای ملت» را نیز در آن گنجانده بودند، با مخاطبانشان به اشتراک گذاشتند و این یک اتفاق نو بود و محدود هم نبود بلکه کاملاً گسترده بود و چهبسا تأثیر خود را در نتیجه کاملاً متفاوت نسبت به دورههای قبل نشان دهد و منتخبان تهران دیگر حتی نتوانند خود را به یک جریان سیاسی نسبت دهند و باید خود را محصول عقلانیت سیاسی بدانند.
ممکن است همین کار یعنی رأیندادن به یک فهرست کامل، رأیدهنده را از بخشی از مقصود خود در برندهشدن یک تفکر دور سازد، اما اگر یک شهروند حتی به یکی از اعضای فهرست سوءظن داشته باشد، اصرار بر فهرستیرأیدادن چهبسا موجب ترک انتخابات شود. ازطرفی این هشداری است به تشکیلات پشتسر اتئلافها و فهرستنویسها که برای گرفتن رأی فهرستی از مردم باید به شایستهسالاری و فهم مردم- به هر دو- احترام بگذارید و البته یکی دیگر از مشکلات شهرهای بزرگ، و بهویژه تهران، در کاهش مشارکت همین فهرستهای طولانی است که در نوشته دیگری به آن خواهم پرداخت.
آنچه از این انتخابات حاصل میشود، باید چراغ راه ایجاد فضای بهتر در مردمسالاریها برای آینده بهتر باشد.
علي ربيعي طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: انتخابات اين دوره هم گذشت. هرچه بود، با تمامي بحثها، تحريمها، مخالفتها، مشاركتهاي اعتراضي و در ميان طرفداران مشاركت و برندگان مشاركت محدود، بداخلاقيها، افشاگريها، آبروريزيها و نشان دادن چهره جديدي از عدم نسبت اخلاق و دينداري با رقابت و... تمام شد؛ اما ميانديشم كه آيا با اين وصف، انتخابات اخير را ميتوان درسآموزي براي تجديدنظر در انسدادزدايي و بازگرداندن انتخاباتي با حضور همه سلايق , انديشهها دانست و آن را نويدبخش تغييرخواهيها و اصلاحات ارزيابي كرد؟ آيا باز هم همه چيز بر همان سبك و سياق قبلي خواهد چرخيد يا طرحي نو درافكنده خواهد شد؟ در دو روز گذشته با دوستان مختلفي صحبت كردم. دوستي ميگفت فقط به خاطر نوستالژي گذشته و آنچه دلبستگيهاي چند دهه زندگيام بوده، باز به پاي صندوق راي ميروم و استدلال ميكرد مگر نه كه انقلاب، خود يك رفراندوم بود؛ مگر نه اينكه همين جمهوري اسلامي با رفراندوم شكل گرفت؟ او همچنان معتقدانه دل بسته بود كه صندوق، باز هم بتواند روزي محور تحولات و تغييرات ايران باشد و با همين اميد، نااميدانه به پاي صندوق راي رفت. استادي ميشناسم كه شناسنامه در كيف، با هزار چالش ذهني، به پاي صندوق راي رفته، اما با نگاهي به ليستها، باز به خانه برگشته بود، شايد هنوز شناسنامه را از كيف بيرون نياورده و باز با ذهن خود كلنجار ميرفت كه چه كند؟! استاد ديگري را نيز ميشناسم كه با عدم تبديل وضعيت، از تدريس در دانشگاه محروم شده است. او ميگفت من راي دادم، چراكه ميانديشم اگر راي ندهم ايران، چنان از نظر اعتبار داخلي ضعيف ميشود كه مطمحنظر بيگانگان قرار خواهد گرفت و با آنكه خود در وضعيت دشواري قرار گرفته، نگران ترامپ و ترامپيستها بود، نگران ايجاد وضعيتي كه مردم در رنج بيشتري گرفتار شوند، نگران تحريم و زندگي مردم بود. چه زيبا به من گفت: «اگر راي ندهم، آنها كه عليه ايران هستند، زندگي ايرانيان را تباه خواهند كرد و مردم بيشتر در رنج فرو ميروند و اگر راي بدهم، كساني كه سر كار و حاكم هستند، احتمالا اينبار علاوه بر محروميت من از تدريس، از حقوق اجتماعي نيز محرومم ميكنند؛ اين به آن ميارزد...» بسياري ديگر نيز به سنت احترام، راي داده بودند.
تني چند از آنان كه با هم صحبت كرديم ميگفتند فقط براي اداي احترام به آنچه كه بوده، براي احترام به دموكراسي و برخي از اشخاص و افراد خود را مجاب به راي دادن كردهاند.
اينچنين، ديدگاهها شكل گرفته و تعدادي با نظرياتي از اين دست به پاي صندوقهاي راي رفتند، اما بسياري از افرادي كه با آنها گفتوشنود داشتم؛ از كارگر گرفته تا استاد دانشگاه، كساني كه مشاركت كرده بودند ميگفتند اينبار را هم به عنوان فرصتي ديگر براي خود نگاه كرديم تا شايد....
نتيجه مذاكراتم با طيفي از طرفداران نظام و رايدهندگان پيشين تا افراد به خصوص نسلهاي جديدي كه اعتقادي به گذشته تا وضع موجود ندارند براي دلايل عدم مشاركتشان چنين بود كه اكثر اين افراد بر بيفايدگي راي دادن تاكيد ميكردند و به خصوص نتيجه نگرفتن منتخبشان در انتخابات رياستجمهوري را به عنوان دليل بيان ميكردند. نااميدي از امكان تغيير، دليل اصلي عدم تمايل به مشاركت در آنها بود. بخشي ديگر بر سياستهاي محدود و تنگكننده كه هر دوره بيش از دوره قبل رخ ميدهد، اشاره داشتند و افرادي نيز مشاركت در انتخابات را به دليل امكان تحكيم ديدگاههاي موجود فعلي از سوي خود منتفي ميدانستند.
من معتقدم همه آنها كه با تمام اما و اگرهاي ذهني به پاي صندوقهاي راي رفتند، تنها با اميد به انجام تغييرات بوده است.
پيش از اين نوشتم، نسيان براي سياستگذاران بسيار خسرانآفرين است. اميدوارم آنگونه كه خيابانهاي پاييزي ۱۴۰۱ و روزهاي پر از نگراني، عجيب به فراموشي رفت؛ اين روزهاي در آستانه انتخابات و انتخابات به فراموشي سپرده نشود.
اگر بخواهم چكيده فشردهاي از كساني كه نگران كاسته شدن از ارزشهاي صندوق راي و تداوم محدودسازيها هستند را بيان كنم، بايد بگويم: ما معتقديم حفظ ارزشهاي صندوق و تبلور دادن تمايلات و خواستههاي نسلي از طريق صندوقهاي راي، تنها راه امنيتساز براي وضعيت داخلي و مقوم امنيت ملي است. صندوقهاي انتخابات آزاد تنها فرمولي هستند كه جمهوريت و اسلاميت را توامان ميتوانند در اذهان و باورهاي بيننسلي متجلي سازند. تنها نتايج صندوقهاي محدود نشده، ميتواند با بهرهوري از استعدادهاي همه ملت و به كمك مردم با عوامل فرساينده تمدني مقابله كرده و با تنوع گرايشها بر حركت مسير جامعه ايران به سوي آينده، افقگشايي كند. صندوقها، بزرگترين ميانجي بين ملت و دولت و گرايشهاي مختلف در جامعه، ثباتدهنده و ممكنساز مسير توسعه هستند. پايبندي به تعهد اخلاقي و مسووليت الهي در قبال جامعه از همين مسير، ميسر است.