روایتی که با خنده می‌سوزاند، نگاهی به فیلم "بچه مردم"

«بچه مردم» یکی از شریف‌ترین و محترم‌ترین فیلم‌های جشنواره چهل و سوم بود، همان‌جایی که داشتم نا امید می‌شدم از دیدن فیلم‌هایی که عایدی‌جز سر درد ندارند، «بچه مردم» قهرمانانه وارد میدان شد.
کد خبر: ۱۲۸۸۰۴۸
|
۲۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۷ 10 February 2025
|
7961 بازدید

روایتی که با خنده می‌سوزاند، نگاهی به فیلم

فیلمی که به‌سادگی روایت می‌کند، اما تأثیری عمیق بر مخاطب می‌گذارد. این فیلم ترکیبی هوشمندانه از درام و کمدی است، اما برخلاف بسیاری از آثار مشابه، نه در دام افراط در احساسات می‌افتد و نه به شوخی‌های بی‌دلیل متوسل می‌شود. نه اشک را فدای لبخند می‌کند و نه خنده را فدای اشک؛ فیلم دقیقاً می‌داند چه می‌خواهد بگوید و چگونه باید آن را بیان کند.

«بچه مردم» طنزیست درخشان و بی‌ادعا. فیلم برای خنداندن مخاطب نیازی به شوخی‌های کلیشه‌ای یا دیالوگ‌های طولانی ندارد. طنز آن با ظرافت از دل موقعیت‌ها و روابط بین شخصیت‌ها بیرون می‌آید.

فیلم از سورئالیسم نرم به رئالیسم اجتماعی در نوسان است و آنچه فیلم را از دیگر آثار این سبک متمایز می‌کند، درامی است که بدون هیچ‌گونه تحمیل، به‌شدت تأثیرگذار است. فیلم نمی‌خواهد احساسات مخاطب را به بازی بگیرد. نه سعی می‌کند اشک بگیرد، نه قصد دارد مخاطب را مجبور کند که با شخصیت‌ها همدلی کند. اما درست به همین دلیل، تأثیر آن دوچندان می‌شود. «بچه مردم» مسیر متفاوتی از دراماتیزه کردن را انتخاب کرده است. فیلم به جای آنکه به مخاطب بگوید "ببین چقدر تلخ است"، زندگی را همان‌گونه که هست نشان می‌دهد: تلخ و شیرین، مضحک و غم‌انگیز، واقعی و درعین‌حال سورئال؛ و به خوبی توانسته بدون قدرت نمایی سبک فیلم را به خدمت قصه بگیرد.

«بچه مردم» نمایش تنهاییست. تنهایی‌ای که در ذات انسان و جامعه نهفته است. فیلم در تلاش است بگوید هویت فرد نام پدر و مادری نیست که با آن تعریف می‌شود، هویت آدمی در نهایت آن چیزیست که خودش تعریف می‌کند. فیلم این مفهوم را نه از طریق مونولوگ‌های فلسفی، بلکه از طریق روابط انسانی و عمیق شخصیت‌ها منتقل می‌کند.

«بچه مردم» نمایش تنهاییست. تنهایی‌ای که در ذات انسان و جامعه نهفته است. فیلم در تلاش است بگوید هویت فرد نام پدر و مادری نیست که با آن تعریف می‌شود، هویت آدمی در نهایت آن چیزیست که خودش تعریف می‌کند. فیلم این مفهوم را نه از طریق مونولوگ‌های فلسفی، بلکه از طریق روابط انسانی و عمیق شخصیت‌ها منتقل می‌کند.

در تمام طول فیلم، رفاقت به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین پایه‌های هویت شخصیت‌ها حضور دارد. فیلم به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه انسان‌ها از طریق روابطشان با دیگران تعریف می‌شوند. هویت آدم‌ها نه فقط از خانواده، که از رفاقتشان شکل می‌گیرد. رفیق، در بسیاری از مواقع، خانواده‌ای است که خودمان انتخاب می‌کنیم؛ و گاهی، رفیق همان آخرین تکیه‌گاه است، همان چیزی که انسان را از سقوط کامل نجات می‌دهد.

اما فیلم در نهایت این حقیقت تلخ را نیز بیان می‌کند که برای برخی آدم‌ها، هیچ‌چیز جایگزین خانواده نمی‌شود. در یکی از هوشمندانه‌ترین صحنه‌های فیلم، خواستگاری مامان مهین از لیلا برای پسرش، حقیقتی دردناک را نشان می‌دهد: بچه پرورشگاهی، هرچقدر هم که دیگران دوستش داشته باشند، باز هم تنهاست. هرچقدر هم که دیگران ادعای مادری کنند، هیچ‌کس مادر واقعی‌اش نمی‌شود. این واقعیتی است که فیلم آن را بدون هیچ شعار یا دراماتیزه کردن افراطی، کاملاً ملموس و واقعی نشان می‌دهد.

فیلم اگرچه پر از اتفاق است ولی مخاطب با آن همراه می‌شود، قصه را گم نمی‌کند و ثانیه‌ای از فیلم خسته نمی‌شود.
پرداخت دقیق به وقایع تاریخی هوشمندانه است و در خدمت داستان. فیلم نه یک روایت تاریخی است و نه قصد دارد واقعه‌ای را تحلیل کند، اما از این اتفاقات برای شکل دادن به روایت به خوبی استفاده می‌کند.

نمونه‌ی عالی این موضوع، سکانسی است که وقت سفارت مصطفی مصادف می‌شود با تسخیر لانه جاسوسی. این ارجاع‌ها نه‌تنها فضای داستان را ملموس‌تر می‌کند، بلکه به فیلم منطق می‌بخشد و طنازانه به آن پرداخته شده.

با تمام نقاط قوتی که فیلم دارد، یکی از ضعف‌هایش، حذف ناگهانی شخصیت مصطفی است. مصطفی یکی از شخصیت‌های کلیدی داستان است که ناگهان با یک توضیح سرسری ("رفت زندان") کنار گذاشته می‌شود. در حالی که او می‌توانست نقشی مهم در ادامه‌ی داستان داشته باشد. این حذف، باعث می‌شود مخاطب یکی از شخصیت‌های فیلم را گم کند. کارکتر مصطفی از آن شخصیت‌هاییست که مخاطب با آن ارتباط عمیقی می‌گیرد و حذف ناگهانی آن به قصه آسیب می‌زند. سرنوشت هر چهار پسر قصه برای مخاطب مهم است. 

موسیقی دقیقاً در جای خود قرار دارد. موسیقی‌ها کاملاً متناسب با فضای فیلم هستند و نه بیشتر از حد نیاز، و نه کمتر از آن. این دقت در استفاده از موسیقی، یکی از عواملی است که به فیلم ریتم درست و قابل‌قبولی می‌دهد.
انتخاب بازیگران یکی از نقاط قوت مهم فیلم است. تمامی نقش‌ها به‌درستی انتخاب شده‌اند و بازیگران فرعی هم کاملاً در جای خود قرار دارند. بازی‌ها طبیعی، روان و کنترل‌شده هستند. هیچ بازیگری بیش از حد اغراق نمی‌کند و همه چیز در تعادل است. این موضوع، در فیلمی که تا این حد روی روابط انسانی تمرکز دارد، اهمیت دوچندانی پیدا می‌کند.


«بچه مردم» شریف‌ترین و محترم‌ترین فیلمی‌است که در چهل سومین جشنواره فیلم فجر اکران شد.فیلمی که بی‌ادعا می‌خنداند و می‌گریاند و در نهایت، مخاطب را با حسی از همدلی و تفکر ترک می‌کند.

این فیلم نشان می‌دهد که چگونه رفاقت هم‌طراز خانواده می‌شود، و چگونه برخی زخم‌ها، هرچقدر هم که کوچک باشند، همیشه باقی می‌مانند.
در این فیلم با همراه بچه‌های مردم می‌خندیم، گریه می‌کنیم، عاشق می‌شویم، کنجکاو می‌شویم و دلهره می‌گیریم.. بچه مردم را می‌توان بار‌ها دید، و هر بار لذت برد و چیز تازه‌ای از آن گرفت.بچه مردم نقطه امید سینمای ایران است.

زهرا رایگانی

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# قیمت دلار # فیلترینگ # قاضی مقیسه # علی رازینی # ترور # ترامپ
الی گشت
آخرین اخبار