دانشگاه تهران مدعی است که نفرات برتر کنکور دکترای امسال ـ که به این دانشگاه معرفی شده بودند ـ دانش علمی لازم را نداشتهاند و این کمبود کیفیت، ایشان را مجبور کرده که سرانجام ظرفیت از پیش تعیین شدهشان را به روشهای دیگری پر کنند؛ اکنون شاید بد نیست، نگاهی به ملاکهای در نظر گرفته شده برای مصاحبه داوطلبان ورود به مقطع دکترا بیندازیم و چگونگی کشف «ضعف علمی داوطلبان» در دانشگاه تهران را بازخوانی کنیم.
به
گزارش «تابناک»، در شرایطی که اعتراضات گسترده داوطلبان ورود به مقطع
دکترای دانشگاه های سراسری در سال جاری، نهایتا به تغییر وزن مصاحبه و
برابری آن با وزن آزمون کتبی در آزمون سال آتی منجر شد، اکنون چند روزی است
که رئیس سازمان سنجش آموزش کشور در گفتوگو با خبرگزاریهای مختلف، از
درخواست اکثریتیِ داوطلبان این مقطع برای کاسته شدن سهم مصاحبه در
پذیرششان سخن گفته و در ادامه با تاکید بر ضرورت شفاف سازی مصاحبه، از
بررسی، تعیین و نهایتا ابلاغ ملاکهای مصاحبه به دانشگاهها در هفته پیش رو
خبر میدهد.
خبر خوش سازمان سنجش برای ابهامزدایی از پذیرش سال بعددکتر ابراهیم خدایی در تشریح ماجرا به مهر میگوید: در آزمون دکترای سال ۹۱ یک نظرسنجی از ۱۳۰ هزار داوطلب کنکور دکترا انجام دادیم که ۵۸ درصد بر این باور بودند که وزن مصاحبه در پذیرش دکترا، باید کمتر از ۵۰ درصد باشد و ۲۳ درصد میگفتند که مصاحبه نباید در پذیرش دخیل باشد (روی هم رفته ۸۱ درصد مخالف با شیوه سال ۹۱)؛ در این میان تنها ۵ درصد افرادی که در نظرسنجی شرکت کردند، موافق بودند که وزن مصاحبه باید بیش از ۷۵ درصد در پذیرش دکترا مؤثر باشد و بقیه با تأثیر ۵۰ تا ۷۵ درصدی موافق بودند.
وی در ادامه با تأکید بر شفاف بودن مصاحبه میافزاید: باید ملاکهای مصاحبه در دکترا روشن باشد تا داوطلب بداند، در صورتی که در مصاحبه شرکت میکند، با چه مواردی روبهرو میشود و خلاقیت یا اطلاعات کلی وی ارزیابی میشود؛ هر زمان که داوطلب احساس اغنایی در روند پذیرش داشته باشد و با یک فرآیند روشن و شفاف روبهرو باشد، میتواند حتی در صورت پذیرفته نشدن هم آن را به آسانی بپذیرد. به این دلیل هفته آینده ملاکهای مصاحبه در آزمون دکترا را بررسی کرده و پس از نهایی شدن به دانشگاهها ابلاغ خواهیم کرد تا بر پایه آن رفتار شود.
تعیین ملاکها، حکم نوعی استانداردسازی را دارد که میتواند هم منویات سیستم آموزشی را در بر بگیرد و هم داوطلبان را از معرض قرار گرفتن در برابر سلیقه افراد در امان بدار؛ خبر خوبی که برای داوطلبان ورود به دوره دکترا در سالهای بعد، شفاف سازی را در پی خواهد آورد، چراکه سخن گفتن از لزوم شفافیت در مراحل گزینش داوطلبان، بیگمان از ابهاماتی سرچشمه گرفته که نحوه گزینش برخی دانشگاهها و نمرات عجیب و غریب فرستاده شده به سازمان سنجش پدیدار شد؛ نمراتی بسیار پایین و گاه «-۰-» که نه تنها توانست مانع قبولی برخی از دانشجویان ممتاز در آزمون کتبی شود، بلکه شگفتی مسئولان سازمان سنجش و حتی وزیر علوم را نیز رقم زد!
بدین ترتیب، رخدادهایی رقم خورد که پر نشدن ظرفیت دانشگاه، شاید کم اهمیتترین آنها باشد، چراکه مدیران دانشگاه تهران، پذیرای یک دهم دانشجویان دوره دکترا در هر سال، بر این باورند که این نمرات بسیار درست بوده و کیفیت علمی پایین داوطلبان آن را پدید آورده و ایشان سهمی در پایین بودن نمرات نداشتهاند؛ به عبارتی بهتر، برگزیدگان کنکور سراسری دکترا به زعم مدیران این دانشگاه، افرادی ضعیف هستند که به دلیل آزمون بدون کیفیت سازمان سنجش ممتاز شدهاند و از دید مجموعه حاکم بر دانشگاه تهران، اینقدر سطح نازلی دارند که جذب دانشجویانِ آزمون نداده بورسیه به جای ایشان توجیه دارد.
چرا خواسته ۸۱ درصدی متقاضیان با تأیید مدیران دانشگاه تهران روبهرو نشد؟ اینجاست که تغییراتی در نحوه پذیرش سال آینده در نظر گرفته میشود، ولی گویا امثال دانشگاه تهران از این تغییرات خرسند نبوده و حتی خواستار معافیت از شمول آن شدهاند؛ اما چرا به اینجا رسیدهایم که ۸۱ درصد داوطلبان مقطع دکترا خواستار کاهش وزن مصاحبه هستند، حال آن که مدیران نخستین دانشگاه کشورمان از این تصمیم استقبال نمیکنند؟!
برای پاسخ به این پرسش، به سراغ پیشنهادهای دریافتی به خبر «
دانشگاه تهران: ظرفیت دکترا را جور دیگری پر کردیم!»
و آرای ثبت شده برای دیدگاههای گوناگون رفتیم؛ جایی که برخی همراستا با 81
درصد ذکر شده، اتفاقات رخ داده در گزینش دکترای گذشته را عین بی عدالتی
دانسته بودند؛ اما در مقابل، برخی به دانشگاه تهران حق میدادند که به دنبال
انتخاب دانشجویان مورد نظر خودش با تکیه بر مصاحبه بوده و راهی را برود که
بسیاری از دانشگاه های معتبر جهان میروند؛ برگزیدن دانشجوی دکترا با مصاحبه و بدون وجود آزمون کتبی و کنکور که شاید ملاک خوبی برای
سنجش داوطلبان دکترا نباشد.
یکی از داوطلبان ممتاز کنکور سال گذشته که در مصاحبه دانشگاه تهران پذیرفته نشده، در این باره میوید: من
کارشناسی ارشدم را از دانشکده فنی دانشگاه تهران گرفتم و بعد در کنکور ارشد حقوق
شرکت کردم و از دانشکده حقوق تهران دوباره کارشناسی ارشد گرفتم. امسال در
کنکور دکترای حقوق رتبه سوم بودم و بهترین رتبهای بودم که به مصاحبه دانشگاه
تهران رفتم و البته رد شدم! با وجود این، در مصاحبه دانشگاه شهید بهشتی نفر
دوم شدم و هماکنون در دوره دکترای حقوق این دانشگاه مشغول به تحصیل هستم.
کاشانی که از جمله معترضان به نتایج آزمون دکترای سال ۹۱ است، در پاسخ به کسانی که پذیرش دکترا در جهان را تنها وابسته به مصاحبه دانسته و سلیقه دانشگاه را در آن کارآمد میدانند، میگوید: یکی از مهمترین مشکلات ما، مقایسه بدون در نظر گرفتن همه جوانب بین مثلا دانشگاههای ایران و دانشگاههای آمریکاست. روش پذیرش دانشجوی دکتری در دانشگاههای خوب آمریکا ـ که بیشتر خصوصی هستند ـ نمیتواند حتما روش مناسبی برای دانشگاههای ایران باشد. نخستین و مهمترین تفاوت در دولتی و خصوصی بودن است؛ یعنی کسی نمیتواند به دانشگاهی مانند هاروارد به دلیل پذیرش نداشتن اعتراضی داشته باشد، چون این دانشگاه خصوصی است، ولی دانشگاه تهران، دولتی است و با هزینه بیتالمال اداره میشود. البته مسأله دیگری هم در این میان مطرح است و آن این که در کشورمان در سطوح گوناگون، تعادل بین متقاضی و ظرفیتها نیست و نمیتوان با استناد به این موضوع که در دیگر کشورهای جهان آزمون دکترا وجود ندارد، این نسخه را برای ایران هم پیچید چراکه اساسا آنها چنین آزمونی برای مقطع کارشناسی هم ندارند.
وی با یادآوری آزمونهای دانشگاه کشورمان پیش از سراسری شدن کنکور دکترا میگوید: در شرایطی که دانشگاههای بسیاری از نقاط جهان با تکیه بر ارزیابی سوابق متقاضیان و گاه پس از یک مرحله مصاحبه با ایشان نسبت به انتخاب دانشجویان دکترا تصمیم میگیرند، دانشگاههای ایران پیش از برقرار شدن کنکور سراسری دکترا هم بدون آزمون کسی را برای راه یافتن به مرحله مصاحبه برنمیگزیدند؛ اما سخن اینجاست که مصاحبه باید مبتنی بر اصول و استانداردهایی باشد؛ شخصا دیدهام که دو روز تعیین شده برای مصاحبه در برخی گروههای دانشگاه تهران، تبدیل به یک روز شد و دانشجویان تا دیروقت منتظر شدند و با خستگی در مصاحبه شرکت کردند تا یک وقت استادی مجبور نشود برای روز دوم تشریف بیاورد. ارزیابی سوابق هم به یکی دو نفر سپرده شد.
آیا این مصاحبه است یا زمانی که ارزیابی توسط تمام اعضای گروه و یا دست کم یک تیم مثلا هفت نفره از اساتید و با رأیگیری و شور آنها (به مانند دانشگاههای مطرح جهان) انجام شود؟
علوم انسانی و فنی را به یک چوب میرانیمکاشانی در ادامه میگوید: یکی از موارد مهم در مصاحبههای علمی در سطح جهان، توجه به نکاتی است که انگار ما به کل فراموش کردهایم؛ مثلا مصاحبه را در هیچ جا مبتنی بر حافظه فرد دایر نمیکنند، چراکه خطای این امر زیاد است؛ یعنی استانداردهایی در نظر میگیرند که نتیجه رقم خورده در آن در فواصل مکانی و زمانی تا اندازه بسیاری مشابه باشد، نه اینکه امثال من را در یک دانشگاه رد کنند، ولی در یک دانشگاه دیگر به عنوان نفر دوم پذیرفته شوم! برونداد روشهای ارزیابی استاندارد، انحراف قابل قبولی خواهد داد.
وی میافزاید: نکته مهم دیگری که در کشورمان از یادها رفته، تصمیمگیری درباره حوزههای گوناگون به شیوه واحد است؛ مثلا ـ به عنوان کسی که هم در دانشکده فنی و هم دانشکده حقوق تحصیل کرده میگویم ـ مسائل فنی و تجربی عینی هستند، ولی در حوزه علوم انسانی مسائل ذهنی است. فیزیک در همه دنیا یکی است، ولی در علوم انسانی هر کس یک نظر دارد و خیلی اوقات آزمایشگاهی برای سنجش درستی نظریهها نیست؛ یعنی در مهندسی و ریاضی نمیتوان به زور دکترا گرفت، چون باید پژوهش به نتیجه برسد، ولی در علوم انسانی هر کسی میتواند با داشتن رابطه با اساتید دکتر شود. البته بخشی از این مشکل، ناشی از جدی نگرفته شدن علوم انسانی در دانشگاههای ماست و بخشی دیگر هم ناشی از همین مرزبندی علوم انسانی است که بر خلاف رشتههای فنی، حتی ترکیب دولتهای گوناگون در ترکیب بورسهای دکترای علوم انسانی اثر میگذارد!
بدین ترتیب، مجموعه دیدگاههای بیان شده به اینجا میرسد که گویا هماکنون گریزی از برگزاری آزمون سراسری برای متقاضیان دکترا نخواهیم داشت؛ اما از آن مهمتر، ارزیابیها و مصاحبههایی شفاف است که نتیجه نهایی این آزمون را رقم میزند؛ موضوعی که جای خالی آن در انتخاب اساتید و مدیران دانشگاههایمان هم دیده میشود و چه بسا ریشه اصلی مشکلات کنکور دکترا را در آن باید جست.
چگونه میتوان در مصاحبه و ارزیابی «صفر» گرفت؟
ماجرای اعتراض برخی داوطلبان کنکور دکترای امسال به نتایج، فارغ از همه دفاعیاتی که دو طرف برای محق بودن خود مطرح میکنند، از این روی باورناپذیر و حتی مشکوک است که نمره صفر (از صد نمره) در مقابل نام برخی از داوطلبان معرفی شده به دانشگاهها درج و در مکاتبات رسمی به سازمان سنجش تسلیم شده است؛ هرچند نام دانشگاهی که این کار را انجام داده، گفته نشده، ولی شواهد و قرائن انگشتشان را به سمت دانشگاه تهران نشانه رفتهاند. اینجاست که فارغ از درستی سنجش ماجرا، ملاکهای این دانشگاه در مصاحبه را ارزیابی کردیم.
بر
پایه دستورالعمل دانشگاه تهران در خصوص نحوه گزینش دانشجوی دکترا (
اینجا)،
مصاحبه این دانشگاه در دو مرحله (ارزیابی تخصصی عمومی و ارزیابی سوابق و
مدارک) هر کدام با بارم بندی پنجاه نمره (معادل نمره آزمون کتبی) طراحی شده
است.
مرحله نخست، خود به دو مرحله ارزیابی تخصصی و عمومی بخش شده و در رویکری ناباورانه، هیچ بارمبندی خاصی برای آنها به چشم نمیخورد! البته این ماجرا زمانی عجیبتر میشود که در ارزیابی تخصصی، برای برخی پردیسهای وابسته میانگین نمرات چند درس دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد ایشان، ملاک سنجش تخصص شناخته شده، حال آن که دیگران باید با آزمون کتبی و ارزیابی حضوری سنجیده شوند؛ تفاوتی ماهوی که بررسی آن در این مجال نمیگنجد.
اما در ارزیابی عمومی، «انگیزه فردی، تمام وقت بودن، موضوع مورد علاقه برای رساله دکترا، تسلط به زبان و گفتار فارسی، کیفیت پایاننامه کارشناسی ارشد و...» ملاکهای مؤثر در نمره داوطلبان آمده که همگی با پرسش و پاسخهای انتزاعی تعیین تکلیف شده و تا اندازه بسیاری وابسته به سلیقه پرسگر است، چرا که «انگیزه فردی» و «موضوع مورد علاقه برای رساله» (!) به اندازهای شخصی و سلیقهای است که قابلیت ارزش داوری ندارند؛ کیفیت پایاننامه مقطع قبلی هم که پیشتر با روش نمره گذاری سنجیده شده، مگر اینکه این سطحبندی هم برای دانشگاه تهران بیاهمیت باشد؛ تسلط به زبان و گفتار فارسی هم شاید مهم باشد؛ اما قطعا حق خواهید داد که داوطلبان مقطع دکترا تفاوت چندانی در این زمینه نخواهند داشت و البته جذب دانشجویان خارجی در این دانشگاه و تسلط ایشان به فارسی هم نشاندهنده حساسیت بسیار پایین این آیتم است؛ البته این آیتمها با گذاردن چند نقطه در پایان،ملاکهای اعلام شده ادامه مییابند تا پرسش ارزیابان به گواه بسیاری از داوطلبان به مسائلی مانند پوشش رایج در خانواده و گرایشهای سیاسی هم برسد!
حالا تصور کنید که سهم این ارزیابی از ۵۰ نمره در نظر گرفته شده برای ارزیابی تخصصی و عمومی، حد وسطی مانند ۲۵ نمره و یا حتی کمینهای مانند ۱۵ نمره باشد؛ یعنی ارزشگذاری طراحان برای این آیتم، بسیار بالاتر از تألیف کتاب و حتی اختراع و اکتشاف در سطح جهانی قرار گرفته (ادامه دستورالعمل را بخوانید) و همه این ارزیابی بسته به تشخیص پرسگر رسیده و وجود نمرات صفر در مصاحبه، حکایت از این دارد که برخی داوطلبان از دید ممتحنان، نه انگیزه ادامه تحصیل مناسبی داشتهاند، نه پایان نامه مقطع قبلیشان حتی یک نمره دریافت میکرده، نه تکلم فارسی میدانستهاند و نه...!
از اینها که بگذریم، نیمی دیگر از نمرات در نظر گرفته شده برای مصاحبه را «ارزیابی سوابق و مدارک» داوطلبان در بر گرفته که فعالیتهای گذشته ایشان (مقالات داخلی و جهانی، مقالات چاپ شده تخصصی، تألیف و ترجمه کتاب، اکتشاف و اختراع و تئوریپردازی، آثار هنری و تشویق نامههای بینالمللی) را در بر گرفته و با جزییات بارمبندی شده است اما «بنا به نظر هیأت ممتحنه» به تک تک موارد آن سنجاق شده تا شایبه اعمال سلیقه در بند بند مصاحبه دکترا به چشم بخورد.
نگاهی به بارمبندی شش ردیف در نظر گرفته شده برای ارزیابی سوابق داوطلبان از یک سو و نمرات صفر لحاظ شده برای برخی از ایشان، ثابت خواهد کرد که برخی از نفرات برتر کنکور دکترا، حتی یک مقاله در سطح داخلی هم در کارنامه نداشتهاند؛ اکنون چگونه میشود که حتی از دریافت نمره حاصل از ترازبندی معدل کارشناسی و کارشناسی ارشدشان هم برنیامدهاند، حکم پرسشی را دارد که تنها پاسخش را برخی ممتحنان میدانند!
در ادامه دستورالعمل، هیأت ممتحنه معرفی میشود که دایره مشمولیت خاصی داشته و هیأتی هفت نفره به دست میدهد؛ اینجاست که باید از داوطلبان مراجعه کرده به این دانشگاه پرسید که آیا با اینچنین هیأتی روبهرو شدهاند یا این آییننامه هم نوشته شده که بایگانی کامل باشد؟
البته این آیین نامه از یک نظر دیگر هم عجیب است و آن این که در شرایطی که سازمان سنجش، هزینه مصاحبه را بیست و پنج هزار تومان اعلام کرده بود، دانشگاه تهران هم سال گذشته و هم امسال، این مبلغ را برای متقاضیان دو برابر کرده تا ثابت کند تافتهای جدا بافته در سیستم آموزش عالی کشورمان است و هچ ملاکی غیر از خواستههای مدیرانش ندارد!
با این تفاسیر، بد نمیبینیم که از مسئولان سازمان سنجش درخواست کنیم که اگر به دنبال استانداردسازی و تعیین ملاکی به مانند دستورالعمل دانشگاه تهران هستند، اقدام نکردنشان موجهتر خواهد بود، مگر اینکه ریز جزییات را تعیین کرده و هیچ جای اعمال سلیقهای باقی نگذارند.
در پایان گفتنی است، «تابناک» آمادگی دارد، توضیحات دانشگاه تهران به ابهامات مطرح را شنیده و برای آگاهی عموم منتشر نماید.