مرور روزنامه‌های پنجشنبه پنجم تیر؛

هشدار درباره علنی شدن تذکرات جامعه مدرسین به رئیس‌جمهور

سخنان رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم در‌باره رابطه این تشکل با رؤسای‌جمهور با اعتراض روزنامه جوان نسبت به برخورد برخی رسانه‌ها با رئیس‌جمهور همراه شد‌. طنز و شوخی بخشی از مطالب جدی روزنامه‌ها درباره طرح مجلس علیه پیشگیری از بارداری است. پایان جام‌جهانی برای ایران هم به صفحه نخست بیشتر روزنامه‌ها راه یافت‌.
کد خبر: ۴۱۱۰۹۳
|
۰۵ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰ 26 June 2014
|
22415 بازدید
هشدار درباره علنی شدن تذکرات جامعه مدرسین به رئیس‌جمهور

سخنان رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم در‌باره رابطه این تشکل با رؤسای‌جمهور با اعتراض روزنامه جوان نسبت به برخورد برخی رسانه‌ها با رئیس‌جمهور همراه شد‌. طنز و شوخی بخشی از مطالب جدی روزنامه‌ها درباره طرح مجلس علیه پیشگیری از بارداری است. پایان جام‌جهانی برای ایران هم به صفحه نخست بیشتر روزنامه‌ها راه یافت‌.

هشدار درباره علنی شدن تذکرات جامعه مدرسین به رئیس‌جمهور

اعتماد از جمله روزنامه‌هایی است که در مطلبی با تیتر «تذكرات فوق محرمانه به روحانی» به سخنان رئیس سابق قوه قضائیه پرداخته و ‌نوشته است: «تذكرهای فوق محرمانه» به دولت از طرف «جامعه مدرسین»: تذكرهایی كه رئیس جامعه مدرسین می‌گوید اگر رئیس جمهور به آنها توجه نكند «رسمی» می‌شود و امكان رویارویی دولت و جامعه مدرسین را پدید می‌آورد. اما این تذكرهای فوق محرمانه چاشنی انتقادات آیت‌الله یزدی از رئیس دولت سابق نیز بوده است: دولتی كه عضو فعلی هیأت رئیسه مجلس خبرگان در مورد رئیسش می‌گوید: « احمدی نژاد در ماه‌های آخر واقعا كارهای خلاف می‌كرد».

در یك سالگی دولت یازدهم بازار تذكر به دولت تازه كار و علنی شدن انتقادات از دولت پیشین گرم است: بازاری كه معلوم نیست گرمایش تا چقدر دیگر افزایش می‌یابد. آیت‌الله یزدی روز گذشته در گفت وگو با یك سایت حوزوی از شرایط و وظایف یك روحانی گفت. از استقلال روحانیون و لزوم عدم وابستگی‌شان. برای این موضوع مثال هم آورد. مثال‌هایی كه نمونه‌های بارز آن دولت فعلی و دولت گذشته است. مصداق آورد كه حوزه علمیه قم باید آنقدر مستقل باشد كه اگر دولت با دین همراهی نكرد به آن تذكر بدهد.

این دومین بار است كه تذكرات رئیس جامعه مدرسین به دولت افشا می‌شود: تذكراتی كه مرتبه پیش به گفته خود آیت‌الله یزدی به تندی به دستیار رئیس جمهور داده شده بود اما این بار از سوی اعضای جامعه مدرسین به كل دولت و احتمالا در جلسه چندی پیش این جامعه با دولت مطرح شده است. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حالامنتظر واكنش دولت است. شرایط نشان می‌دهد كه با وجود تلاش دولت یازدهم برای مستحكم كردن رابطه با حوزه اما هنوز هم عده‌ای از حوزویان از این رابطه ناراضی اند و در حال مرور خاطرات تلخ دوره احمدی نژاد هستند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با این وجود یكی از دو قطب اصلی تصمیم گیر برای انتخابات‌ها در جریان اصولگرایی است. جامعه‌ای كه اصولگرایان در سال‌های اخیر آن را نادیده گرفتند و... .

حالا این جامعه نه تنها از اصولگرایان كه از رئیس دولت پیشین و حامیانش نیز دل چركین است. برای عدم تكرار روزهای دولت احمدی نژاد نیز چاره را در آن دیده است كه از همان ابتدای امر به دولت تازه كار تذكر بدهد و نگذارد برخوردهای احمدی نژاد با حوزه بازهم تكرار شود. آیت‌الله یزدی روز گذشته، تأكید كردكه لازم است مبلغ حوزه كه به میان مردم می‌رود، مردم بدانند كه وابستگی به هیچ جناحی ندارد و به خاطر دین تلاش می‌كند.

به گزارش سایت «مباحثات» وی ادامه داد: روحانیت، نباید وابستگی داشته باشد. اصولا حوزه علمیه قم باید مستقل باشد. این یك بحث حوزوی است و لزوما ربطی به مبلغان ندارد و حرف كلی است. حوزه علمیه قم، چه در مجموعه مراجع و اساتید و طلاب و فضلا، چه واحدهایی كه در چنین حوزه‌ای كار می‌كنند مثل مراكز تحقیقی، مراكز پژوهشی و مراكز علمی و همچنین درس‌های آزاد، كسانی كه فعالیت می‌كنند، نباید به این جناح و آن جناح وابستگی داشته باشند و به عبارت دیگر، حزب‌هایی كه با هم تقابل دارند، با حوزه سازگار نیستند: زیرا حوزه علمیه ثابت است و خواهد بود ولی دولت‌ها می‌آیند و می‌روند و تغییر می‌كنند. یك روز اصلاح طلب‌ها، مسلطند و روز دیگر اصولگراها. روحانی كسی است كه هم در آن روز كه تندرو مسلط است و هم آن روزی كه كندرو مسلط است، دین خدا جلوی چشمش باشد و براساس آن عمل كند. شنونده سخنان او باید در هر دو وقت بداند كه منظور این روحانی دین خداست نه اینكه این دولت را تحكیم یا دولتی دیگر را تضعیف كند.

رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تأكید كرد: البته‌ مراتب تذكر دادن فرق دارد و اشخاص هم موقعیت‌های متفاوتی دارند. گاهی رهبری تذكر می‌دهد، گاهی مجلس تذكر می‌دهد، گاهی هم یك روحانی محترم تذكر می‌دهد. حوزه، مرجعیت و روحانیت باید در شرایط مختلف، زمان و مكان را در نظر داشته باشد. مرحوم امام نیز خیلی روی این نكته تأكید داشتند. وی در مورد عملكرد دولت فعلی نیز یادآور شد: وقتی دقت كنیم می‌بینیم این جمله در طلبگی و مبلغ بودن هم نقش دارد. طلبه باید در زمان انجام وظیفه، این را در نظر داشته باشد تا بداند در كجا حرف بزند و كجا ساكت باشد. مثلا در این اواخر، جامعه مدرسین چند تذكر به رئیس جمهور محترم داده است. ولی من مطمئنم اگر آقای رئیس جمهور توجه نكند، همین جامعه مدرسین، همین مواردی كه محرمانه و فوق محرمانه تذكر داده شده است را ممكن است رسما تذكر بدهد. روزی هم ممكن است رودرروی همدیگر قرار بگیرند.

وی افزود: حوزه علمیه قم، چه مجموعه مراجع و اساتید و طلاب و فضلا، چه واحدهایی كه در چنین حوزه‌ای كار می‌كنند مثل مراكز تحقیقی، مراكز پژوهشی و مراكز علمی تا برسد به درس‌های آزاد، هیچ كدام نباید به این جناح و آن جناح، وابستگی داشته باشند. نمونه‌هایی در دوره احمدی نژاد وجود داشت و اقدامات لازم انجام شد. اختیار دولت و وزیر خاصی باشد. وی همچنین در پاسخ به این سؤال كه رابطه یك طلبه با نظام در تبلیغ چگونه باید باشد و از چه چیزی دفاع كند، گفت: سؤال بسیار بجایی است. اینكه به طور كلی، روحانیت ما چه رابطه‌ای با نظام داشته باشد، در درجه اول تا رهبر داریم، هیچ مشكلی نداریم. باید به رهبر نگاه كرد. راه رهبر و پشت سر رهبر حركت كرد.

اما می‌دانیم چیزهایی است كه رهبر، محظور دارد وارد آن شوند. اما برای دیگرانی كه پشت سر رهبری هستند این محظوریت وجود ندارد. آیت‌الله یزدی ادامه داد: باید به مسوولان تذكر داد. امام رضوان الله تعالی علیه در یكی از سخنان شان فرمودند كه ما برای آب و نان انقلاب نكردیم ما برای دین مردم انقلاب كردیم، ما برای اخلاق مردم انقلاب كردیم. البته معنایش این نیست كه به آب و نان مردم بی توجه باشیم، مجلس شورای اسلامی، دولت و قوه قضاییه، وظیفه دارد، در راستای رفاه مردم حركت كند.

روزنامه جوان در سرمقاله خود از زاویه‌ای متفاوت نسبت به «تبعات تحقیر آرای ملت» هشدار داد و نوشت: تكرار ادبیات نشریات زنجیره‌ای و افراد‌ و گروه‌های مرتبط با افراطیون اصلاح‌طلب علیه رئیس جمهور، این گمانه را كه نوع همراهی و پشتیبانی آنها با دولت به خاطر رعایت مصالح ملی و حل مشكلات كشور است باطل كرد و نشان داد كه به‌رغم تحولات اخیر و بر‌گزاری چند دوره از انتخابات كه این جریان با ادبار مردم مواجه شده است، دیدگاه‌های «تمامیت خواهانه» و «تحقیر دولتی» كه خود مدعی به سر‌كار آوردن آن شده‌اند، چهار‌چوب اصلی سیاست‌های راهبردی آنها را در مواجهه با دولت و دیگر فعالان سیاسی و حتی نهاد‌های قانونی نظام شكل می‌دهد.

روز‌نامه آرمان روز دوشنبه دوم تیر‌ماه بدون توجه به نقش مردم در انتخابات و به‌ رغم شعار‌های دموكراسی خواهی این جریان با چاپ عكس بزرگ آقای ‌هاشمی و خاتمی، تولد دولت اعتدال را پروژه مشترك‌ هاشمی و خاتمی توصیف می‌كند و روز‌نامه آفتاب نیز در اقدامی مشابه با‌ چاپ عكس رؤسای جمهور پیشین می‌نویسد رئیس جمهوران پیشین، رئیس جمهور سازند.

هفته قبل از آن نیز در آستانه سالگرد انتخابات مشاور یكی از رؤسای جمهور پیشین مطالبه تغییر وزرا را می‌كند و آن دیگر دولت را متهم می‌كند كه در مقابل مجلس كوتاه آمده و امتیاز بی‌جا می‌دهد و اگر‌چه در سالگرد بر‌گزاری انتخابات بدیهی‌ترین اقدام مورد انتظار از فعالان سیاسی و مدعیان حمایت از رئیس‌جمهور، این بوده و هست كه با ارزیابی منطقی عملكرد یكساله دولت، پیشنهاد‌های عملی برای عبور از مشكلات و حل مسائل سیاسی و اجتماعی كشور ارائه دهند، اما اینگونه مطالبه‌گری‌ها و عاریتی تلقی كردن رأی رئیس‌جمهور چشم‌انداز نامناسبی را از نوع تعامل آینده آنان با دولت یاز‌دهم ارائه می‌دهد.

کی‌روش بماند یا برود؟

بیژن ذوالفقارنسب، مربی پیشین تیم ‌ملی در توصیف بازی ایران با بوسنی و در یادداشتی با تیتر «واقعیت فوتبال ایران» در روزنامه شرق نوشته است: دو بازی خوب تیم‌ملی کشورمان مقابل نیجریه و آرژانتین باعث شد تا رضایتی عمومی میان مردم و کارشناسان فوتبال کشور ایجاد شود. همین نکته موجب شد در نبرد سوم با بوسنی، اغلب بازیکنان در دام «خودباوری کاذب» گرفتار شوند و با اعتمادبه‌نفس بالایی مسابقه را آغاز کنند. در بازی پایانی، ایران دنبال گل‌زدن و پیروزی بود و با تاکتیک متفاوتی وارد زمین شد، اما باتوجه به ذات فوتبال ما که بیشتر بازیکنان، خلاق و تاکتیک‌پذیر نیستند، نتوانستند تاکتیک مورد نظر «کارلوس کی‌روش» را در زمین پیاده کنند.

سرمربی پرتغالی تیم‌ملی، در این بازی، دفاع یوزها را جلوتر برد و‌هافبک‌ها را به کناره منتقل کرد تا از کناره‌ها به دروازه حریف حمله کند، اما این برای تیمی که در دوبازی پیشین، دفاعی بازی کرده بود و موفق هم بود، به منزله خودکشی بود. «کی‌روش»، می‌خواست یک بازی متعادل در این میدان ارایه کند، اما بازیکنان ایران نتوانستند تاکتیک متفاوت او را در سومین مصاف به مرحله اجرا درآورند. از دیگر مسائلی که باعث ناکامی «تیم‌ملی» شد، خستگی بازیکنان میانی ایران بود که قادر نبودند دوندگی چشمگیر دو بازی گذشته را تکرار کنند و آمار دوندگی‌شان بسیار کمتر از دو بازی با نیجریه و آرژانتین بود. علاوه براین، ما در ساختار حمله هم مشکل داشتیم و به دلیل نبود‌هافبک خلاق و بازی‌ساز نتوانستیم کنترل جدی و موثری در مرکز میدان داشته باشیم. در نتیجه، اغلب توپ‌ها را به‌راحتی از دست می‌دادیم. تیم بوسنی با شناخت خوبی که از قوچان‌نژاد و دژاگه داشت، این دو بازیکن را به خوبی کنترل کردند و به آنان اجازه هنرنمایی ندادند.

باخت سه بر یک مقابل بوسنی، واقعیت تلخ فاصله تیم‌ملی ایران با سطح اول فوتبال دنیا را نشان می‌دهد و ما نباید انتظار داشته باشیم این فاصله خیلی زود پر شود. هرچند، نباید از کنار بازی‌های امیدوار‌کننده یوزها در نبرد با نیجریه و آرژانتین بی‌تفاوت گذشت. درواقع، سوای اینکه مربی بعدی «تیم‌ملی» کیست و «کی‌روش» می‌ماند یا می‌رود، باید پذیرفت که ایجاد استمرار در بازی‌های خوب «تیم‌ملی»، نیازمند برنامه‌ریزی و بهره‌گیری از مربیان کاربلد و دادن فرصت و امکانات لازم به سکاندار «تیم‌ملی» است تا «روند» بازی‌های ملی‌پوشان با حداقل «نوسان» همراه شود.

در بخشی از گزارش حسین قهار از آخرین بازی ایران در جام جهانی در روزنامه اعتماد و با تیتر «‌جام جهانی تمام شد، آینده پیش روست» آمده است: تیم ملی روحیه جنگندگی و انگیزه دو بازی اول خود را در بازی با بوسنی نداشت و از عملكرد تمام بازیكنان مشخص بود كه بدن‌های آنها آمادگی لازم برای رسیدن به پیروزی را ندارد. باخت ایران مقابل بوسنی بدون هیچ تردیدی به خاطر عملكرد درخشان ملی پوشان در بازی با نیجریه و آرژانتین اتفاق افتاد. جام جهانی برای ایران در همان دو بازی بزرگ خلاصه شد در حالی كه راه صعود از بازی آخر می‌گذشت: مسابقه‌ای كه خیلی مفت از دست دادیم تا با آخر شدن در گروه وداعی تلخ با جام جهانی برزیل داشته باشیم.

از نظر آمار اما بعد از مسابقه رسانه‌ها از بدترین عملكرد ایران در تاریخ جام‌های جهانی نوشتند. انگار نه انگار كه همین تیم تمام مردم را امیدوار به صعود كرده بود. منتقدان اما بهانه خوبی پیدا كردند و روی موج حمایت از تیم ملی سوار شدند اما اعلام كردند كه درست نیست قرارداد كارلوس كی روش تمدید شود. به هر حال باید نوشت فوتبال ایران و افرادش همیشه باید تاوان لحظه ای بودن خود را بدهد. اینكه موفقیت با نتیجه فقط و فقط سنجیده می‌شود و نگاه درستی روی فوتبال كشور وجود ندارد.

مصطفی عابدی در روزنامه شهروند «‌در مخالفت با كمپین ماندن كی‌روش» نوشته: این روزها تعدادی از فعالان گوناگون اجتماعی و حتی سیاستمداران، خواهان ادامه كار سرمربی تیم ملی شده‌اند. دلایل زیادی هم برای این كار می‌آورند كه همه آنها به جای خود قابل توجه است. این یادداشت در پی آن است كه هم به آقای كی‌روش و هم به مسئولان و طرفداران باقی ماندن وی، توصیه كند كه این كار را نكنند، زیرا به ضرر هر دوطرف است. اگرچه نویسنده تحلیلگر فوتبال نیست، ولی از همان روزی كه آقای سرمربی دروازه‌بان اول تیم ملی ایران را كنار گذاشت، معلوم بود كه مربی كاربلد و درست و حسابی است و مثل برخی از مربیان داخلی نیست كه از بازیكنان قوی خط بگیرد و جلوی آنها ذلیل باشد و در مقابل هرچه عقده دارد روی سر بازیكنان متوسط و ضعیف خالی كند ولی چرا مخالف ادامه كار كی‌روش هستم؟

۱ـ موقعیت به ‌وجود آمده در جام‌جهانی می‌تواند آغازی باشد برای یك اقدام موثر جهت اصلاح ساختار ضعیف و فاسد فوتبال كشور. موفقیت تیم ایران در این جام را می‌توان به نوعی شبیه پرورش گلخانه‌ای دانست و هیچ ربطی به ساختار واقعی فوتبال ایران ندارد چراکه اگر آقای سرمربی قرار بود از این ساختار تبعیت كند اصولا تیم ایران به جام‌جهانی هم صعود نمی‌كرد، چه رسد به این‌که در برابر آرژانتین این‌طور نمایشی از خود نشان دهد. این تربیت گلخانه‌ای نمی‌تواند ادامه پیدا كند، بنابراین دیر یا زود با شكست مواجه می‌شود و در نتیجه بهره‌مندان از فوتبال فاسد خواهند گفت كه بازی‌های جام‌جهانی خوش‌شانسی بوده و باید همین وضع داخلی ادامه یابد و به قول معروف دوباره روز از نو و روزی از نو آغاز خواهد شد.

۲ـ فوتبال ایران از حیث مدیریت، باشگاهداری، فساد (انواع و اقسام آن)، بازیكن‌سالاری و زیرساخت‌ها در بخش خصوصی بسیار شكننده و ضعیف است. هرچند استعدادهای بازیكنان آن در حدی است كه سرمربی تیم ملی بتواند در حد بازی‌های موجود از آنها بازی بگیرد. ولی این موفقیت‌ها در جام‌جهانی (حتی اگر به دور دوم هم برویم) هیچ كمكی به اصلاحات فوتبال در ایران نمی‌كند. فوتبالی كه بزرگ‌ترین اتهامات به داوری آن زده می‌شود و كمترین مجازات‌ها اعمال می‌شود، بدون آن‌كه سرنوشت اتهامات معلوم شود.

فوتبالی كه از بی‌ثباتی و عدم‌شفافیت مالی در رنج است؛ فوتبالی كه برخی از رفتارهای فسادآمیز از آن شنیده می‌شود كه در هیچ جای دنیا نمی‌تواند موارد مشابه آن را شنید! فوتبالی كه تا خرخره رانتی است و نه‌تنها سودآور و مولد نیست، بلكه از جیب ملت هزینه می‌كند و بدون رعایت قواعد بازار، پول‌های كلانی در آن رد و بدل می‌شود.

با توجه به جمیع ملاحظات فوق، اجازه دهید با خوبی و خوشی با آقای كی‌روش خداحافظی كنیم تا شیرینی این خاطره زیر زبانان بماند و آن را با اتفاقات بعدی تلخ نكنیم كه به ضرر هر دو طرف است. اگر اراده‌ای بر اصلاح ورزش فوتبال تعلق گرفت، باید از جای دیگری شروع شود. شاید ورزش والیبال الگوی بهتری برای این كار باشد، هرچند در این ورزش هم نمونه‌هایی دیده می‌شود كه برخلاف فضای گذشته است و بیننده را به این نتیجه می‌رساند كه نكند كم‌كم والیبال هم به سرنوشت فوتبال دچار شود. یكی از این موارد، خشونت‌هایی است كه در مسابقات والیبال داخلی دیده ‌شد كه حتی بازیكنان هم وارد درگیری‌های فیزیكی می‌شوند!

واقعیت این است كه تاكنون اراده‌ای روشن و كارآمد برای اصلاح ساختار فوتبال دیده نشده. در آن میان وزارت ورزش در پی به حاشیه راندن فوتبال است و به غلط گمان می‌كند كه راه‌حل مشکلات فوتبال، توجه بیشتر به سایر ورزش‌هاست. همچنین به نظر نمی‌رسد كه درون خانواده فوتبال نیز جریان قدرتمند و رو به رشدی برای اصلاح ساختار آن وجود داشته باشد. در نتیجه باید قدری صبر كرد. شاید این اراده ابتدا در بیرون از فوتبال شكل بگیرد و با اراده هم‌خون خود در داخل فوتبال هماهنگ شود و تغییر اساسی در این ورزش ایجاد كند.

موضوعات مجلسی، شوخی‌های مردمی

روزنامه ابتکار نوشته است: روز گذشته مجلس کلیات طرحی را تصویب کرد که گفته می‌شود در قالب «طرح تعالی خانواده و افزایش جمعیت» قدم به اتاق خواب مردم گذاشته است. تصویب جرم‌انگاری اعمال جراحی برای پیشگیری از بارداری و تعیین مجازات 2 تا 5 سال حبس که هنوز مشخص نیست تنها شامل پزشکانی که این اعمال را انجام می‌دهند خواهد شد یا شامل مراجعان برای این جراحی‌ها هم هست، علاوه بر موج شدید انتقادهای رسانه‌های خارجی از مجلس ایران در داخل کشور هم اعتراض کارشناسان را بلند کرده است.

حتی اگر برخی رسانه‌های محلی تلاش کنند با انتشار مطالبی نظیر مصاحبه با یک روحانی 32 ساله که 9 فرزند و دو داماد دارد، تبلیغات موثر در حمایت از افزایش جمعیت انجام دهند، کارشناسان وزارت بهداشت در خط مقدم مخالفت با اعمال زور برای تشویق مردم به فرزندآوری قرار دارند.

دیروز مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت محمداسماعیل مطلق در اعتراض به تصمیم دیروز مجلس تلویحا به تقابل این تعیین مجازت برای جلوگیری از بارداری با حقوق شهروندی اشاره کرده و گفت، ‌در کشور تنها 1.5درصد کسانی که می‌خواهند از وسایل پیشگیری از بارداری استفاده کنند، تمایل به اعمال جراحی دارند و استدلال کرد که تشدید مجازات در این مورد لازم نیست، بلکه ضروری است که نمایندگان مشوق‌هایی برای افزایش نرخ باروری را در دستور کار خود قرار دهند و نظرات وزارت بهداشت را هم در نظر بگیرند.اشاره مطلق به در نظر گرفتن حقوق شهروندی در مورد انجام اعمال جراحی برای جلوگیری از بارداری در حالی است که کشور چین که در سر دیگر طیف مشکلات جمعیتی سال‌هاست تلاش می‌کند با پیشگیری اجباری از بارداری مجدد زوج‌ها را به داشتن تنها یک فرزند محدود کند، همیشه با اعتراض نهادهای حقوق بشری مواجه بوده است.

خراسان هم در سرمقاله خود با تیتر «این طرح فرزند نمی‌آورد» در این باره نوشت: «ثبت نام تورهای سه روزه وازکتومی در سواحل آنتالیا شروع شد، وازکتومی کنید اقامت رایگان بگیرید! و ...».

این لطیفه‌ها از روز گذشته در محیط‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی به سرعت در حال انتشار است. لطیفه‌های تلخی که در صورت تصویب نهایی طرح افزایش نرخ باروری با مفاد فعلی، بعید نیست شاهد عملی شدن مسائلی شبیه آن باشیم.

اهمیت داشتن فرزند از دو منظر «خانواده» و «جامعه» قابل بررسی است. «خانواده» اولین نهادی است که از نداشتن فرزند آسیب جدی خواهد دید. تعداد اندک فرزندان علقه انسانی را بین اعضای خانواده کاهش می‌دهد و اگر روند تک فرزندی رواج و گسترش یابد بعضی از منسوبان مانند خاله، عمو، عمه، دایی و حتی برادر و خواهر را تنها باید در قصه‌ها و تاریخ بیابیم. همچنین در خانواده‌های کم فرزند ارتباطات اجتماعی، روابط عاطفی، تقسیم کار و... ضعیف می‌شود و والدین نیز به خصوص در دوران کهنسالی با مشکلات زیادی رو به رو خواهند شد که مراجعه به آسایشگاه سالمندان و شنیدن شرح حال زندگی ساکنان این خانه‌های تنهایی، بیشتر این موضوع را برایمان نمایان می‌کند.

اما از سوی دیگر، پیر شدن جمعیت پیامدهای منفی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی زیادی برای «جامعه» به دنبال دارد. با پیر شدن جامعه تعداد نیروی کار کاهش می‌یابد و در نتیجه تعداد مصرف کنندگان جامعه نسبت به نیروی کار و فعال زیادتر می‌شود. این مسأله می‌تواند کشور را از نظر قدرت ملی دچار مشکل کند؛ چراکه بزرگ ترین قدرت یک کشور نیروی انسانی آن است. عده ای تصور می‌کنند با افزایش جمعیت، امکانات و منابع مصرفی کشور کاهش می‌یابد در واقع این افراد به هر فرد اضافه شده تنها به چشم یک عامل مصرف نگاه می‌کنند غافل از این که هر فرد به غیر از دهان دارای ۲ دست و البته فکر و اندیشه است و می‌تواند کشور را از نظر یافتن منابع جدید انرژی و استفاده بهینه از آن یاری کند.

بر اساس آنچه مسئولان وزارت بهداشت می‌گویند بیشترین نرخ رشد جمعیتی را از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ شاهد بودیم و پس از آن نرخ رشد، سیر نزولی پیدا کرد و در سال ۹۰ این رقم به 1.29 درصد رسید. این در حالی است که از نظر سازمان بهداشت جهانی به عنوان مهمترین نهاد بین المللی اگر نرخ باروری در کشوری به زیر ۲ برسد، تهدید سلامتی محسوب می‌شود، بد نیست بدانیم هم اکنون نرخ باروری در کشور ایران به 1.8 درصد رسیده است و بعید نیست با ادامه روند فعلی، در سال‌های پیش رو رشد جمعیت به صفر نیز کاهش پیدا کند.

با این توضیحات بر کسی پوشیده نیست که امروز نرخ باروری ایرانیان به مرز تهدید رسیده و حتما باید سیاست‌های افزایش نرخ جمعیت در دستور کار قرار بگیرد.

عالیه شکربیگی، مدیر كارگروه مناسبات خانواده انجمن جامعه‌شناسی ایران هم در یادداشتی با تیتر «راهکارهای‌ افزایش جمعیت» در روزنامه آرمان نوشته است: همان زمان که بحث تصویب طرحی در مجلس برای افزایش باروری مطرح شد برخی از کارشناسان با وجود اینکه چندان از کم و کیف آن اطلاعی در دست نداشتند مخالفت خود را با هرگونه اقدام اجباری برای افزایش جمعیت اعلام کردند. اکنون که طرح افزایش جمعیت به تصویب رسیده باید بر این نکته تاکید کنیم که افزایش باروری با اجبارامکان پذیر نیست. حتی اگر بپذیریم افزایش جمعیت به لحاظ ملاحظات جمعیت‌شناختی یک ضرورت است. تصویب طرحی که در آن مجازات‌هایی برای جلوگیری از بارداری در نظر گرفته شده است، غیرمنطقی به نظر می‌رسد. چه در بحث افزایش جمعیت و چه در هر مساله اجتماعی دیگر راهکار موفقیت آمیز، راهکاری است که از اصولی دیگر تبعیت می‌کند.

دولت، ساختار یا هر چیز دیگری که به عنوان فرادست تصمیماتی را اتخاذ می‌کند باید این واقعیت را در نظر بگیرد که موفقیت یک طرح منوط به این است که اول سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و با این افزایش سرمایه اجتماعی بتواند جلب اعتماد کرده و از شهروندان بخواهد کاری را انجام دهند. در واقع، راهکار درست برای اجرای طرحی مانند افزایش جمعیت این است که اعتماد مردم نسبت به دولت‌ها جلب شود. اقدامات سلبی و طرح‌هایی که در آن نوعی اجبار وجود دارد موفقیتی در بر ندارد. در همین بحث افزایش جمعیت باید ریشه‌یابی کرد که چرا خانواده‌ها تمایل خود به فرزندآوری را از دست داده‌اند. در بیانی کلی می‌توان به این پرسش اینطور جواب داد که عواملی مختلف به صورت ذهنی این نگرش را در شهروندان به وجود آورده است که برای مثال یک یا دو بچه کافی است.

وقتی به هر دلیلی مثلا دلایل جمعیت شناختی و اینکه با چنین رشد جمعیتی ما در آینده دچار مشکل می‌شویم، تصمیم بر آن می‌شود که نرخ رشد جمعیت افزایش پیدا کند باید این نکته در نظر گرفته شود که موفقیت چنین طرحی منوط به تغییر بینش‌ها و نگرش‌هاست. تغییر بینش‌ها و نگرش‌ها بحثی فرهنگی و ذهنی و همچنین زمانبر است. مگر مردم یک‌‌شبه به این نتیجه رسیده‌اند که یک یا دو بچه داشته باشند؟ آنها در طول سالیان زیاد و با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که در آن قرار داشتند چنین نگرشی پیدا کرده‌اند بنابراین، تغییر این نگرش نیز زمانبر خواهد بود. مجلس به جای اینکه در یک روز طرحی را تصویب و عنوان کند از این به بعد جلوگیری از بارداری دو تا پنج سال حبس دارد، باید به سمت راهکارهای بلندمدت فرهنگی و اجتماعی برود. در جریان این راهکارها باید بسترسازی شود و برای مثال شرایط مناسب فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای بچه‌داشتن به‌وجود بیاید ضمن اینکه، باز باید تاکید کرد که اکنون سال‌هاست کارشناسان مسائل اجتماعی به این نتیجه رسیده‌اند که موفقیت‌آمیزبودن هر طرح اجتماعی منوط به اعتمادی است که میان تصمیم‌گیرندگان و شهروندان به‌وجود می‌آید. برای افزایش جمعیت به نظر می‌رسد این گونه اقدامات موفق نخواهد بود و بعد از مدتی متوجه خواهیم شد، شهروندان بر خلاف آنچه مدنظر بوده، حرکت کرده‌اند.




اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟