هشدار به وزیر کشور به دلیل برگزاری همایش «امتداد اعتماد»
رخدادهای مربوط به همایش حزب اعتماد ملی با نام «امتداد اعتماد» با واکنش تند روزنامه جوان همراه شده که از آن به تکرار سلب صلاحیت از تجدیدنظرطلبان نام برده است. در سوی مقابل، تلاشها برای بازگرداندن ناطق نوری مورد توجه روزنامههای اصلاحطلب قرار گرفته است. مذاکرات هستهای هم در روزنامههای امروز جایی دارد.
کد خبر: ۴۴۲۱۵۷
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۵ 15 October 2014
کد خبر: ۴۴۲۱۵۷
|
۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۵ 15 October 2014
|
17613 بازدید
17613 بازدید
رخدادهای مربوط به همایش حزب اعتماد ملی با نام «امتداد اعتماد» با واکنش تند روزنامه جوان همراه شده که از آن به تکرار سلب صلاحیت از تجدیدنظرطلبان نام برده است. در سوی مقابل، تلاشها برای بازگرداندن ناطق نوری مورد توجه روزنامههای اصلاحطلب قرار گرفته است. مذاکرات هستهای هم در روزنامههای امروز جایی دارد. هشدار درباره عواقب برگزاری همایش «امتداد اعتماد»
احمد شیرزاد، نماینده مجلس ششم در مطلبی با تیتر «مسیر ناگزیر» در روزنامه شرق نوشته: ظرفیت جامعه ایران در مورد گرایش به فعالیتهای جمعی سیاسی و صنفی و آنچه در صحنه واقعی کار سیاسی جلوهگر است، عقبماندگی این حوزه را نشان میدهد. مخاطب این جمله، «دولت»، به مفهوم «دستگاه اجرایی» نیست. اگرچه، بارها، طی یکسال گذشته تاکیدشده که وزارت کشور دولت یازدهم بهویژه در بخش سیاسی، نیازمند بازنگری در فعالیتهای خود است، اما آنچه مشخص است مسئول درجه اول «تحزب» در کشور، دولت نیست. سؤال اینجاست که چه زمانی بناست تنش و درگیری ـکه حاصل فعل و انفعالات مختلف و نیازمند واکاوی جداگانه است ـ به کنار گذارده شده و میل جامعه به فضای جدید زندگی، مشارکت سیاسی و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی درک شود؟ آنچه به اصلاحطلبان مربوط است اینکه با وجود مطالباتی در سطح هواداران قابل توجه این تفکر در جامعه، به دنبال ایجاد آرامش توسعهآفرین در کشور هستند.
اما برخی افراد با وجود قرارداشتن در برخی مسئولیتها در دستگاههای مختلف، بهگونهای در مورد فعالیت سیاسی محدود یکحزب سیاسی اصلاحطلب اظهارنظر میکنند که قابل باور نیست. برای نمونه «حزب اعتماد ملی» از احزابی بود که پس از دوران اصلاحات تشکیل شد. در آن مقطع، دبیرکل و برخی نیروهای حاضر در آن، موضع نیمهمنتقد نسبت به برخی احزاب و تشکلهای اصلاحطلب داشتند و به همین دلیل، صداوسیما و رسانههای وابسته به اصولگرایان، با ذوقزدگی خاصی به انتشار مواضع آنها مشغول بودند، به این امید که سبب شکاف در میان اصلاحطلبان شوند.
خوشبختانه این اتفاق رخ نداد و این حزب توانست در کنار اصلاحطلبان به ایفای نقش بپردازد و اخیرا هم موضع آنها این است که در کنار شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به فعالیت بپردازند. اما موضع دوگانه جناح مقابل در قبال یکگردهمایی محدود در مجموعه اصلاحطلبان، بسیار تعجبآور است. آنها باید از خود سؤال کنند آیا میتوانند مجموعه اصلاحات را از صحنه روزگار محو کنند؟ اگر نمیشود آیا میتوان کاری کرد که این جریان به کلی منفعل شود؟
پاسخ این سؤال هم منفی است چراکه در این صورت، نتیجه انتخابات سال ۹۲ تا این حد برای اصولگرایان غیرقابل پیشبینی نبود. احزاب سیاسی با وجود همه تنگناها، در این چند سال با جامعه ارتباط برقرار کردهاند و نمیتوان این واقعیتها را نادیده گرفت. حتی اگر بتوان مانع همه این فعالیتها شد، آیا امکان پاسخگویی به مطالبات جامعه در این بخش وجود دارد؟ آیا میتوان با این تفکرات ابتدایی، به رشد و توسعه رسید؟ رشد اقتصادی و توسعه همهجانبه با سیاستهای بسته در هیچکجای دنیا، امکان تحقق نداشته است.
الگوی چین هم که برخی در ذهن دارند، هزاران اما و اگر دارد. ممانعت در قبال عادی شدن فعالیت حزبی در کشور، تنها برخی آفتها را به جامعه منتقل میکند. واکنشهای شتابزده در مقابل تحرک سیاسی احزاب، مبارزه با فساد و ناهنجاریها را دشوارتر میکند. حال آنکه اساس کار حزبی، شفافیت با مردم و فعالیت منظم سیاسی است.
شاهبیت عمل سیاسی غیرحزبی اصولگرایان، محمود احمدینژاد و دولت وی بود که به سبب همین نهادینهنشدن «تحزب»، مجموعه اصولگرایان، از مردم عذرخواهی نکرده و تاوان آن را در انتخابات پرداختند. فعالیت نیرویهای سیاسی با سلیقههای مختلف، مسیر ناگزیر عرصه سیاست است.
در مقابل محمد اسماعیلی در گزارشی در روزنامه جوان با روتیتر «گزارش انتقادی جوان از نشستی که به محفل حمایت از سران فتنه بدل شد» و عنوان «تجدیدنظرطلبان دوباره از خود سلب صلاحیت کردند» نوشته: ماههاست که گروههای منسوب به طیف دوم خرداد درتلاشند با توسعه تحرکات سیاسی بتوانند ضمن «ترمیم پایگاه اجتماعی»، جریان متبوع خود را «احیا» کنند و با پیادهسازی سناریوهای پیچیده بار دیگر به حاکمیت ورود رسمی داشته باشند آن هم در شرایطی که جامعه همچنان منتظر پاسخ موجه و عقلایی رهبران این جریان به فعالیتهای براندازانه آنها هستند.
آنها برای رسیدن به این هدف در طول ماههای اخیر راهکارهای متفاوتی نظیر «چند پاره کردن اصولگراها»، «تضعیف مجلس نهم و تخریب فعالیتهای منتخبان آن»، «سرازیر شدن انتقادات با شیب ملایم از عملکرد دولت یازدهم و نهایتاً دور زدن و عبور از روحانی»، «توسعه تخاصم میان دولت و مجلس»، «بازخوانی جهتدار و تحریف شده از کارنامه جریان رقیب در طول سالهای اخیر»، «حفظ نقش منتقد و حتی مخالفت حاکمیت و تعمیق این نقش طی ماههای آتی» و «القای ناکارآمدی گفتمان و توان اجرایی رقیب به افکار عمومی» را مورد توجه قرار دادهاند.
به عبارت بهتر، میتوان عمده هدف هواخواهان لیبرالیسم در داخل را در دو عبارت «تخریب و چندپاره کردن رقیب» و «توسعه فعالیتهای احزاب منحله و افراطی» خلاصه کرد که در تبیین هدف دومی میتوان گفت، رهبران این طیف تلاش میکنند با فعال کردن تشکلهای افراطی خود بتوانند در پوشش آمادهسازی استانها و شهرستانهای مختلف برای انتخابات مجلس دهم، گستره پایگاه اجتماعی خود را ترمیم کرده و یأس و ناامیدی مفرط کنونی بدنه اصلاحطلبی را به نشاط و طراوت زودهنگام انتخاباتی جبران کنند چراکه تئوریسینهای این جماعت آگاهند که مقدمه موفقیت یک جریان سیاسی در هر آوردگاهی ایجاد تحول و پویایی در احزاب منسوب به خود ماهها قبل از رقابتهای انتخاباتی است.
از جمله گروههای جماعت تجدیدنظرطلب احزاب دو قلو منحل شده یا همان «مشارکت ـ مجاهدین» است که از همان ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم تصمیم داشتند در پوشش نام و نشانی جدید با چتر افراد مقبولی نظیر عارف تجدید فعالیت کند یا «اعتماد ملی» که ـ ماهها قبل ـ بعد از پنج سال سکون و بیرمقی مرموزانه اعلان بازگشایی دفاتر حزبش را رسانهای میکند، آن هم در غیاب دبیرکلش که ترجیح داد ادامه حیات را در انزوی سیاسی و دوری از مردم سپری کند.
اما آنچه روز دوشنبه روی داد فعالیتهای گروههای وابسته به این جریان را وارد فاز جدیدی کرد، اتفاقات مربوط به همایش حزب اعتماد ملی با عنوان «امتداد اعتماد» بود که در سالن اجتماعات موسسه الهادی و با قرائت پیام سیدمحمد خاتمی رسماً آغاز شد و چهرههایی چون محسن رهامی، رسول منتجبنیا، محمدرضا عارف، مصطفی کواکبیان، علیرضا محجوب، عیسی سحرخیز و الیاس حضرتی حضور داشتند. برخلاف آنچه تصور میشد، برگزاری این نشست نه تنها نتوانست کمکی به «احیای جریان دوم خرداد» یا «تطهیر سران این جبهه» کند، بلکه ـ همانگونه که اشاره خواهد شد ـ سندی شد برای اثبات دوباره «عدم شایستگی جماعت تجدیدنظرطلب» برای بازگشت به ساختار حاکمیت آن هم در شرایطی که راهبرد اصلی آنها حول محور «بازگشت رسمی اما خزنده و زیرپوستی به حاکمیت» قرار گرفته است.
اما مهمترین بخش از اتفاقات حادث شده در همایش چالش برانگیز «امتداد اعتماد» را میتوان سخنان منتجبنیا دانست آنجایی که وی در جملاتی احساسی و قابل تأمل بیان میکند: از خدا میخواهم به برکت امروز... عیدی ما را هم آزادی عزیزان در حبس و زندانیان سیاسی بیگناهی که سالها از حقوق اجتماعی محروم شدهاند، قرار دهد. وی ادامه میدهد: این سه عزیز هر جایی که ما میرویم درباره آنها صحبت میکنند. سرور بزرگوارم دبیرکل حزب اعتماد ملی آقای کروبی، برادرعزیز و دلسوزم نخستوزیر امام و جنگ و شخصیتی که در بدترین شرایط به بهترین وجه کشور را اداره کرد آقای موسوی یا به زن شجاع و همسر بزرگوار ایشان که همه سختیها و ناملایمات را در این سالها تحمل کردهاند به حق علی (ع) مقدمات رفع حصر آنان را فراهم بیاورد. بعد از این سخنان، در بخشی از همایش نیز، یکی از اعضای شورای اصلاحطلبان پیام سید محمد خاتمی به این همایش را قرائت میکند و مجری مراسم هم دلیل عدم حضور تأمل برانگیز خاتمی را روز عید غدیر عنوان میکند. محسن رهامی هم در بخشی از سخنان خود بیان میکند: «همایش امروز یک غایب بزرگ دارد که مهدی کروبی است و امیدواریم در جشنهای بعدی شاهد حضورآقایان کروبی، مهندس موسوی و خانم رهنورد باشیم». این سخنان تند در حالی ابراز میشد که حاضران در سالن با سردادن شعارهایی نظیر «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» یا حمل پلاکاردهایی با مضمون «عزت حصر شدنی نیست» به ابراز احساسات میپرداختند.
هر چند با نگاهی ساده در سخنان قائم مقام حزب اعتماد ملی میتوان پارادوکسهای معنایی فراوانی را جستوجو کرد اما مهمترین آن را میتوان آنجایی دانست که وی از سران غائله ۸۸ به عنوان «زندانیان سیاسی بیگناه» یاد میکند، آن هم در شرایطی که اثبات بیگناهی افرادی که با ۱۷ بیانیه ساختارشکنانه و اتخاذ رفتارهای خلاف مصالح و منافع نظام و مردم بیش از هشت ماه کشور را دستخوش بحران قرار داده و زمینه افزایش تحریمهای بینالمللی علیه کشورمان را فراهم کردند، باید در فرایند قانونی و در دادگاه صالحه محرز شود یا حداقل با رجوع به افکار عمومی مدعی چنین موضوعی شویم. قابل توجه است با رجوع به نص صریح مواد قانون مجازات اسلامی به عنوان یکی از منابع اصلی برای بازشناسی اقدامات خلاف قانون سران فتنه به مواردی نظیر «مفسد فی الارض» میرسیم که مجازات آن چیزی به جز اعدام مفسد نیست؛ درکنار آن با رجوع به افکار عمومی ـ که در مصادیق فراوانی از جمله حماسه ۹ دی یا بیرون انداختن دبیر کل حزب اعتماد ملی از نمایشگاه کتاب تهران ـ میتوان قضاوت حقیقی و منصفانه از نگرش مردم به اقدامات براندازانه سران غائله ۸۸ داشت.
البته باید تأکید کرد که واژه مناسب حقوقی ـ فقهی برای وضعیت کنونی سران فتنه «حصر سیاسی» نبوده چراکه فعالیتهای این افراد با محوریت براندازی حاکمیت صورت گرفته که نهایتا باید آنها را «زندانی امنیتی» دانست نه سیاسی. منتجب نیا همچنین در ادامه مدعی میشود که سران فتنه «سالهاست از حقوق اجتماعی محروم شدهاند» و این در حالی است که طبق اخبار درج شده در رسانههای وابسته به دوم خردادیها سران شهر آشوب ۸۸ در شرایط عادی گذشته به سر میبرند و تنها از اقدمات براندازانه آنها جهت اردوکشی خیابانی جلوگیری به عمل آمده که یقینا تدبیر در این زمینه جزو حقوق اجتماعی به حساب نمیآید. البته طبق اخبار افراد نزدیک به سران و همچنین تصویر منتشر شده در رسانهها این افراد بارها سفر به مناطق خوش آب و هوای کشور از جمله سواحل دریای خزر را تجربه کرده و در صورت بیماریهایی که به علت کهولت سن برای آنها اتفاق افتاده به درمانگاههای تخصصی ـ خصوصی با حضور بهترین پزشکان کشور مورد معالجه قرار گرفتهاند.
قائم مقام حزب اعتماد ملی در ادامه در مقام مفسر نهجالبلاغه برآمده و با تفسیر برخی از روایات حضرت امیر (ع) و واقعه غدیر خم حرف از گذشت و لزوم وحدت میان امت اسلامی به میان میآورد بدون توجه به اینکه «حصر» یکی از احکام قضایی دین اسلام بوده که نمونه بارز آن حصر عایشه به دستور امام علی (ع) پس از فتنه جمل بوده و رفع حصر عایشه زمانی اتفاق افتاد که عایشه از اقدامات توطئهگرایانه خود اعلام برائت کرد. قابل توجه است که مفهوم دینی وحدت در شرایطی امکانپذیر است که فتنهگران با رفتار و گفتار خود اثبات کنند و تضمین دهند که اقدامات گذشته علیه امنیت ملی را تکرار نکرده و پایبندی خود به اصول و مبانی اسلام و انقلاب را نشان دهند. طرد خشونت و تندروی هم در حالی مورد تأکید منتجبنیا قرار میگیرد که در همان سال منسوبان به جریان هواخواه لیبرالیسم در کف خیابان معنای واقعی اینگونه واژهها را نشان دادند.
اما با برگزاری این گونه همایشها آنچه بیش از همه ذهن جامعه را درگیر میکند، این است که جماعت دوم خرداد چگونه انتظار دارند که نظام و مردم از ماهها غائلهآفرینی علیه کشور گذشت کنند و به بازگشت سیاسی آنها اقبال نشان دهند در حالی که «راهبرد استحاله و براندازی» همچنان مهمترین اولویت این جریان بوده و وابستگان به این طیف حاضر نیستند حتی ذرهای از عملکرد رادیکالی و ضدحاکمیتی خود عدول کنند.
در پایان این سؤال مطرح میشود که وزارت کشور چگونه و با چه آیندهنگری به اینگونه همایشهای ضد امنیتی مجوز برگزاری داده بدون آنکه مصالح و منافع کشور و مردم را مورد توجه قرار دهد، آیا میتوان برگزاری همایشهای ساختارشکنانهای نظیر «امتداد اعتماد» را حاصل نفوذ جریان تجدیدنظر طلب در وزارت کشور به شمار آورد و زنگ خطری برای یکی از مهمترین وزارتخانههای دولت دانست؟ رقیب دیروز، متحد امروز میشود؟
محمدحسین مهرزاد در روزنامه اعتماد درباره «افزایش گمانه زنیها از حضور ناطق نوری در انتخابات» نوشته: یاران و همراهان دیروزش دوست دارند او را همچنان اصولگرا بنامند اما فراموش کردهاند انگار که چه بر سرش آمد و چه کسانی با بیتفاوتی از کنارش عبور کردند. آنها که او را ساکت وقایع پس از انتخابات ۸۸ مینامیدند خود در برابر انواع تهمتهایی که به این پیر سیاست ورز زده شد خاموش ماندند. سکوت در برابر سکوت. گفتند اگر تو حاضر نیستی دربرابر وقایع پس از انتخابات سخن بگویی ما هم در برابر تمام تخریبها و هجمههایی که علیه خود و خانوادهات میشود راه خاموشی در پیش میگیریم.
هر دو سکوت کردند. جنس سکوتشان اما از ۸۸ تا ۹۲ تغییر کرد. بیتفاوتی اصولگرایان در برابر هجوم به ناطق برایشان حلاوت خاصی داشت. به زعم خود یک یار بیبصیرت دیگر انقلاب را هم از میدان به در کرده بودند. احمدینژاد، هاشمی و ناطق را با هم میزد و بذر کینه در هوا پخش میکرد اما هر دو، مو سپید کرده میدان نامرد سیاست بودند. پس با تلخی سکوت کردند. آنها که نظارهگر این هجوم بودند هم دم بر نیاوردند که این همان ناطق نوری است که روزی ما برای ریاست جمهوریاش گریبان چاک کردیم. یک سو ناطق بود و آرامشی تلخ: یک سو اصولگرایان خاصه تندروهایشان و سکوتی از سر رضایت.
هر چه از ۸۸ گذشت و آن روی احمدینژاد برای حامیانش آشکارتر شد تلخکامی ناطق هم جایش را به حلاوت داد. حالااصولگرایان مجبور بودند دم برنیاورند. ملاحت ۸۸ دیگر به تلخی میزد. ناطق هنوز راه «کم سخن گفتن» را در پیش گرفته بود و تنها گاهی در مراسم شب قدر گوشه یی از گلایههایش را بیان میکرد. اما آنها از نیمه راه دولت احمدینژاد و به ویژه بعد از آن خانه نشینی معروف فهمیدند که دیر بجنبند بنیان اصولگراییشان هم اسیر تندباد احمدینژاد میشود پس شروع به تبری جستن از او کردند اما نه مسابقه تبری از احمدینژاد و نه نقدهای تند و تیز علیه او باعث نشد مردم فراموش کنند چه کسانی برای رای آوری او خواب تعریف میکردند و چه کسانی شیرینی پیروزی در شهر تقسیم میکردند.
فصل انتخابات ۹۲ که رسید اگرچه دیگر عسگراولادی را نداشتند اما هنوز پشتشان به آیت الله مهدوی کنی گرم بود. داد و قالشان در سبقت از یکدیگر برای تبری از احمدینژاد هنوز بلند بود و ناطق همچنان ساکت.
ناطق در فرآیند ائتلاف برای انتخابات کنار سید محمد خاتمی نشست. دو رقیب خرداد ۷۶ که هیچ کدام در آن رقابت و سالهای بعد جوانمردی را فراموش نکردند. ناطق پیروزی را به خاتمی تبریک گفت و خاتمی در کابینهاش برای افراد نزدیک به او صندلی خالی کرد. هر جا که حرف به ناطق نوری میرسید خاتمی از او به عنوان رقیب و سیاستمداری جوانمرد یاد میکرد و ناطق در سختترین روزهای سال ۹۰ با خاتمی تماس میگرفت و عید نوروز را به او تبریک میگفت. این دو رسم مردانگی را خوب به جا آوردند. گویی میدانستند روزی قرار است کنار یکدیگر بنشینند. سیاستمدار باستانی کار مازنی اهل حرف زدن نبود. برای همین هم بهار ۹۲ که رسید بیسر و صدا نمایندهاش را به سیدمحمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی و سیدحسن خمینی معرفی کرد تا در مکانیزم ائتلاف اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری یک ضلع مربعی باشد که میخواست کشور را نجات دهد.
او همچنان سکوت کرده بود و اصولگرایان آنقدر فریاد انا رجل میزدند که صدای همدیگر را هم نمیشنیدند چه رسد به سکوت ناطق.
پس از پیروزی روحانی، ناطق باز هم با همان مشی آرامش پس از ۸۸ ادامه داد و تنها با حمایت از روحانی باعث شد تا مثلث میانه روی از میان نامداران نظام به خوبی تشکیل شود. انگار قرار بود وظیفهاش را برای کشور انجام دهد و دوباره روزگار را بدون حضور رسمی در فضای سیاسی بگذراند تا شاید شب قدری دیگر و سخنانی تازهتر درباره آنچه هشت سال برکشور رفت. اصولگرایان البته کوتاه نیامدند، آنها همچنان فریاد میزدند. روزهای اول که میگفتند روحانی خودی است اما کمی که گذشت دیدند روحانی جامعه روحانیت با رئیس جمهوری امروز فرسنگها فاصله دارد.
پس فریادها را بر سر او زدند. حالا هم چند صباحی است که ولوله وحدت در میانشان برپاست. تمام فکر و ذکرشان به دنبال زیر یک سقف نشاندن آیت الله مصباح و آیت الله یزدی است. گویی اصلاناطق را اصولگرا نمیدانند.
ناطق هم که به گفته برادرش نشسته و مشغول ملاقات با کسانی است که مدام میآیند و میروند و دعوت به حضور در انتخابات مجلس میکنند. زنگ خطر از این بلندتر و رساتر نمیشود. رئیس جمهور روحانی، رئیس مجلس ناطق نوری. اصولگرایان با این دوگانه چه خواهند کرد؟ اگرچه احمد ناطق نوری گفته هنوز «حاج آقا» تصمیم نگرفتهاند اما معلوم نیست تا سال آینده همین موقع باز هم حاج آقا به تصمیم نرسیده باشد. حالافاصله ناطق و اصولگرایان آنقدر زیاد شده که نماد اصولگرایی در سال ۷۶ به همایش وحدت سال ۹۳ دعوت نمیشود اما تحمل تهمتها از سوی او باعث شده تا ناطق نوری یکی از تاثیرگذارترین سیاستمداران دوران اعتدال باشد. رسیدن به توافق در این دور از مذاکرات بعید است
روزنامه شرق در گزارشی از مذاکرات هستهای نوشته: «محمدجواد ظریف» وزیرخارجه ایران و سرپرست هیات ایرانی، در فرودگاه «وین»، رسیدن به توافق در این دور از مذاکرات را بسیار بعید دانست. به گزارش «واحدمرکزیخبر» او دلیل این امر را باقیماندن موضوعاتی دانست که باید حلوفصل شوند؛ موضوعاتی که به گفته او بسیار زیاد هستند. البته او در ادامه گفت: «مذاکراتی که ما تاکنون داشتیم همگی مذاکرات حساسی بودهاند، این دوره هم مذاکرهای است که میتواند راه را برای رسیدن به توافق نهایی هموارتر کند».
دیپلماتهای ایران، آمریکا و مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا در این دور از مذاکرات هستهای با یکدیگر به رایزنی میپردازند. وزیرخارجه با بیان اینکه «آنچه در چند دور اخیر در موردش بحث و گفتوگو شده است در مورد جزییات است»، این موارد را نکاتی مانند «حجم غنیسازی» و «نحوه و زمانبندی رفع تحریمها» توصیف کرد؛ مواردی که آنها را بسیار بااهمیت و حیاتی خواند.
ظریف همچنین ادامه داد: «امیدواریم که طرف مقابل با پذیرفتن واقعیاتی که در صحنه منطقهای و بینالمللی است و همینطور واقعیات برنامه هستهای ایران که یک برنامه پیشرفته صلحآمیز هستهای است، بتواند به یک راهحل دست پیدا کند که به نفع همه است». او با رد این مطلب که مذاکرات «وین» ۵ و ۶ و مذاکرات «نیویورک»، تقریبا بدون نتیجه محسوس و ملموسی به پایان رسید، افزود: «ما همه این مذاکرات را با هدف حلوفصل موضوعات شروع میکنیم و تا حدودی هم پیش میرویم». سرپرست تیم مذاکرهکننده ایران افزود: «اینکه نتیجه ملموس به نظر نمیرسد، به این علت است که نتیجه، زمانی ملموس است که توافق حاصل شود. به همین خاطر در مذاکرات «ژنو» هم پیشبینی کردیم هیچ توافقی وجود ندارد تا روی همه موضوعات توافق شود».
ظریف ادامه داد: «این گمانهزنیها که مذاکرات نتیجه ملموس داشت یا نداشت، پیشداوریهایی است که بیشتر جنبه ظاهری دارد». او همچنین مذاکرات «نیویورک» را مذاکرات بسیار خوبی توصیف کرد و افزود: «توانستیم درخصوص جزییات بسیاری از موضوعات بیشتر بحث کنیم و زمینه برای بعضی توافقات ایجاد شد، ولی به دلیل وجود بسیاری از اختلافات هنوز ما به توافق در موضوعات نرسیدهایم». وزیر خارجه ایران صبح امروز در حاشیه مذاکرات هستهای با «سباستین کورتس» همتای اتریشی و ۲۹ساله خود دیدار و گفتوگو میکند. همچنین به گزارش «ایسنا» «مایکلمان»، سخنگوی «اشتون» با اشاره به مذاکرات جاری، گفت: «هدف از دیدارهای دوجانبه و سهجانبه ظریف، «کری» و «اشتون»، دستیابی به پیشرفت درخصوص موارد کلیدی در مذاکرات است».
او در مورد برنامه این مذاکرات افزود: «روز چهارشنبه (امروز) دیدار دوجانبهای بین «کاترین اشتون» و محمدجواد ظریف برگزار میشود و سپس «جان کری»، وزیر خارجه آمریکا به این نشست ملحق خواهد شد». او همچنین به فضای مثبت مذاکرات ۹روزه در نیویورک اشاره و ابراز امیدواری کرد پیشرفت بیشتری در مذاکرات وین حاصل شود. دوشنبهشب «حسن روحانی»، رئیسجمهوری در گفتوگو تلویزیونی خود با بیان اینکه «در مساله هستهای حتما دو طرف به تفاهم خواهند رسید»، گفته بود: «در مورد لزوم برداشتهشدن تحریمها، غنیسازی در نطنز و همچنین لزوم وجود فردو و رآکتور اراک، هیچ بحثی بین دو طرف نیست و کلیات موضوع هستهای ایران امروز مورد اتفاق نظر در بین دو طرف است».
در آخرین دور از مذاکرات ایران و گروه «۱+۵» که در نیویورک و در حاشیه «مجمع عمومی» سازمانملل برگزار شد، دوطرف ۹روز به مذاکرات فشرده پرداختند که در آخرین روزهای آن، عباس عراقچی از عدم پیشرفت ملموس در مذاکرات سخن گفت. در دو روز پایانی مذاکرات، دو نشست سهجانبه ظریف، «اشتون» و «کری» برگزار شد تا پس از آن احتمال رسیدن به توافق هستهای بیشتر شود. پس از آن دیدار بود که «عراقچی» به «واحد مرکزی خبر» گفت که «در برخی موارد درباره جزییات مسایل فنی پیشرفتهای خوبی صورت گرفته است و به برداشتهایی دست یافتهایم و راهحلهایی نیز وجود دارد اما هنوز درباره موضوعات کلان و اساسی به یکدرک مشترک و تفاهمی که بتواند پایه یک توافق باشد نرسیدهایم». پس از معاون وزیر خارجه ایران، «کری» وزیر خارجه آمریکا نیز نسبت به دستیابی به توافق جامع هستهای ابراز امیدواری کرده بود. فردای سخنان «کری»، «لاوروف»، وزیر خارجه روسیه نیز از پیشرفت ۹۵درصدی در مذاکرات خبر داد اما اختلافات موجود را مانع رسیدن به توافق دانست. «ظرفیت غنیسازی» و «زمانبندی رفع تحریمها» از جمله موارد عمده اختلافی بین ایران و ۶قدرت جهانی محسوب میشود. در گرماگرم مذاکرات نیویورک، رسانههای آمریکایی از پیشنهادهای واشنگتن برای حجم غنیسازی ایران خبر دادند.
آخرین مورد آن مربوط به «آسوشیتدپرس» بود که از قول دیپلماتها خبر داده بود که پیشنهاد جدید آمریکا به ایران اجازه خواهد داد چهارهزارو۵۰۰سانتریفیوژ در اختیار داشته باشد. پیش از این برخی پیشنهادات مبنی بر موافقت آمریکا با هزارو۵۰۰سانتریفیوژ در رسانههای غربی منتشر شده بود. اما مقامات ایرانی این پیشنهادات را تنها گمانهزنیهای رسانهای ارزیابی کرده بودند. ایران و گروه «۱+ ۵» بر پایه توافق موقت ژنو تا ۲۹تیر امسال فرصت داشتند که به توافق جامع هستهای دست یابند که با عدم تحقق این امر، فرصت دستیابی به این توافق، تا سوم آذر پیش روی تمدید شد.