به گزارش «تابناک»؛ متن این جوابیه که به امضای سیدمحمدرضا شمس دولتآبادی، مشاور مدیرعامل و رئیس روابط عمومی و امور بینالملل این شرکت رسیده، در ادامه میآید. لازم به یادآوری است که درج برخی مطالب در این جوابیه مفصل، ما را ملزم به ارائه توضیحاتی مینماید که به پیوست جوابیه منتشر میشود تا فرصت قضاوت در اختیار عموم مردم قرار گیرد.
«
شرکت ملی نفتکش ایران درسال ١٣٧٩ به صندوقهای بازنشستگی نفت، کشوری و تامین اجتماعی واگذار شد تا پس از خصوصی سازی مسیر رشد و تعالی را با سرعت بیشتری در پیش بگیرد. این خصوصیسازی از همان ابتدا با توسعه ناوگان شرکت و جایگزینی کشتیهای جدید همراه شد به گونهای که تعداد کشتیهای این شرکت با استفاده از منابع مالی بینالمللی و بدون اتکاء به منابع مالی دولتی از ٨ فروند کشتی دو جداره و مدرن به ۶۰ فروند رسید و سرمایهگذاریهای این ناوگان از محل درآمدهای شرکت تماماً بازپرداخت گردید. بدین صورت شرکت ملی نفتکش ایران با در اختیار داشتن ناوگانی مدرن به ارزش حدود ۲ میلیارد دلار در جایگاه بزرگترین شرکت کشتیرانی نفتی جهان قرار گرفت. موفقیتهایی که با حضور گسترده در بازارهای جهانی و حضور پررنگ شرکت ملی نفتکش ایران در عرصههای بینالمللی و صنعت کشتیرانی همزمان شد در سایه مدیریت و تلاش کارکنان این شرکت، وفاداری به اهداف ملی و پیروی از رقابت سالم و الزام اخلاقی در ایفای تعهدات که همیشه سرلوحه کار این شرکت قرارداشته است باعث شد تا نام ایران در رأس کشورهای مالک کشتیهای نفتی قرار گیرد.
شرکتی که با حدود ۳۵۰۰ پرسنل، و ایجاد حدود ۱۵ هزار شغل غیرمستقیم با استفاده از دانشکدههای داخلی کشور موفق شد در زمینه ایجاد اشتغال و اقتصاد مقاومتی پیشتاز باشد، در حالی که در زمان خصوصسازی ۷۰ درصد پرسنل شرکت خارجی و ۳۰ درصد ایرانی بودهاند هم اکنون ۹۰ درصد کارکنان آن ایرانی و ۱۰ درصد خارجی هستند.
اگرچه شرکت ملی نفتکش ایران به بخش خصوصی واگذار شد، اما این شرکت به عنوان بازوی توانمند صادرات نفت کشور همواره در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ملت شهیدپرور بوده موضوعی که متاسفانه از نگاه نقادانه و بیمهر امروز به دور مانده است و نمونه آن در نوشتار سایت «تابناک» تبلور یافته است. در واقع نگارنده درحالی بازنشستگان کشور را تنها جمعیت منتفع از فعالیت و درآمدهای شرکت ملی نفتکش میداند که گویی فراموش کرده است که اگر شرکت ملی نفتکش ایران نبود صادرات نفت کشور که بخش عمدهای از درآمدهای کشورمان به آن وابسته است در زمان ۸ سال دفاع مقدس و جنگ نفتکشها متوقف میشد و این مهم حاصل تلاشهای جهادی و تقدیم بیش از ۱۵۰ شهید و دهها جانباز سرافراز است. همچنین در دوران تحریمهای ظالمانه غربی، مشکلات بیمهای و عدم تردد کشتیهای نفتکش خارجی به بنادر کشور نیز با تلاش مدیران این شرکت و با ایجاد بیمه P&I کیش اجازه داده نشد صادرات نفت کشور متوقف شود.
شرکت ملی نفتکش ایران افتخار خود میداند که درکنار خدمت به بازنشستگان کشور همواره در تحقق درآمدهای نفتی کشور و انجام وظیفه ملی به سهم خود ایفای نقش کرده و دین خود را به نظام و ملت ادا کردهاست. وظیفهای که تحت لوای عنوان ملی و مدیریت بخش خصوصی و به پشتوانه نیروی انسانی توانمند همچنان خود را متعهد به انجام آن میداند.
در خصوص استفاده از عنوان "ملی" در نام شرکت ملی نفتکش ایران که در عنوان این گزارش «تابناک» حذف شده است باید به این نکته اشاره کرد که نام این شرکت با ۶۲ سال سابقه حضور در بازار بینالمللی و بهعنوان اولین ناوگان نفتی در خاورمیانه و غرب آسیا با همین کلمه "ملی" نامی شناخته شده و یک برند در عرصه بینالمللی است که همواره افتخاری برای این شرکت و جمهوری اسلامی ایران به شمار رفته است. در راستای این افتخارات بوده است که این شرکت توانست عنوان شاخصترین شرکت کشتیرانی جهان در سال ۱۳۸۴ و همچنین شرکت کشتیرانی برتر جهان را در سال ۱۳۸۶ از آن خود کند.
در این گزارش در حالی موضوع واگذاری شرکت ملی نفتکش ایران مورد سؤال قرار گرفته و بدون دلیل و مدرک بر طبل عدم نظارت بر عملکرد این شرکت کوبیده و از آن به خطا به عنوان حیاط خلوت مسئولان نام برده شده است که از زمان خصوصیسازی شرکت ملی نفتکش ایران تاکنون، نمایندگان صاحب سهام بر اساس قانون تجارت در مورد شرکتهای بازرگانی و اساسنامه شرکت، در هیأت مدیره شرکت حضور داشته و بر کلیه امور آن اشراف و نظارت کامل دارند. علاوه بر این سازمان حسابرسی که توسط مجمع عمومی صاحبان سهام به عنوان حسابرس مستقل و بازرس قانونی شرکت انتخاب شده است گزارشهای خود را بهطور مستمر به سهامداران و سایر ذینفعان مربوطه ارائه میکند.
همچنین نمایندگان سازمان بازرسی کل کشور نیز در شرکت مستقر بوده و در چارچوب وظایف قانونی و حسب گزارشهای واصله به فعالیتهای شرکت رسیدگی میکنند، به این موارد باید گزارشات و حسابرسیهای موسسه حسابرسی بیمه، موسسه حسابرسی سازمان تأمین اجتماعی و وزارت امور اقتصادی و دارایی را نیز افزود. با این همه، شرکت هر ساله در راستای وظیفه خود و شفافسازی علاوه بر ارائه گزارشات عملکردی به هیات مدیره و سهامداران محترم، همواره نهادهای نظارتی را در جریان عملکرد خود قرار داده و پاسخگوی نهادهای قانونی بوده است، اما بهراستی چگونه است که نگارنده با یک جستجوی ساده به فرار مدیران این شرکت و عدم شفافیت رسیدهاست؛ به صرف نداشتن یک سایت؟!
در مورد واگذاری کشتیها و بیان این مطلب از سوی نگارنده "شرکتی که مدیرانش تشخیص میدهند کشتیها به کدام شرکت واگذار شود نه نهادهای حاکمیتی" باید گفت: اولاً اگر منظور از واگذاری کشتیها اجاره آنهاست که این فرایند براساس ماهیت فعالیت شرکتهای کشتیرانی و کاملا طبق قوانین بینالمللی و پس از ارزیابیهای متعدد انجام میشود. ثانیاً اگر بنا به انجام این امور توسط نهادهای حاکمیتی باشد پس هدف واگذاری امور به بخش خصوصی چه میشود مگر نه اینکه هدف خصوصیسازی، کاهش تصدیگری دولت است؟
در کنار این موارد باید یادآور شد که صندوق باز نشستگی صنعت نفت به عنوان یکی از سهامداران شرکت ملی نفتکش ایران در اداره این شرکت مشارکت و نظارت داشته و دارد از سوی دیگر شرکت ملی نفتکش ایران که مفتخر به همراه داشتن "ملی" به عنوان بخشی از نام این شرکت است، همواره در حال خدمت به صنعت نفت کشور بوده و از تأمینکنندگان اصلی نیاز شرکت ملی نفت ایران در زمینه حمل نفت خام و فرآورده محسوب میشده است.
در خصوص استفاده شرکت از پرچم کشور پاناما نیز همان طوری که قبلاً به طرق مختلف اطلاعرسانی شده است باید گفت: استفاده از پرچم کشورهایی مانند لیبریا و پاناما در دریانوردی و در تمام شرکتهای کشتیرانی به دلایلی که عمدتا به این صنعت بر میگردد و از جمله آن به کمتربودن هزینههای اداری ثبت کشتی و روان بودن مقررات اداره کشتی به لحاظ ملیت خدمه، قوانین کاری و بازرگانی میتوان اشاره کرد که امری مرسوم و رایج است. بر اساس تازهترین گزارشها بیش از ۷۰ درصد کشتیهای تجاری جهان در کشوری غیر ازکشورمالک (یا شرکت مالک) ثبت میشوند. به این اقدام در اصطلاح بازرگانی دریایی پرچم مصلحتی یا Flag of Convenience گفته میشود.
در پایان انتظار میرود در شرایطی که جامعه دریانوردی کشور داغدار از دست دادن ۳۲ قهرمان دریادل است رسانهها با پرهیز از ورود به پارهای از مسائل حاشیهای و غیرکارشناسی ما را در پیگیری حقوق خانوادههای معظم این ۳۲ شهید یاری کنند.»
توضیحات «تابناک»
اگر از توضیحات مفصل و البته غیرضروری مدیران نفتکش در خصوص زمان و چگونگی واگذاری شرکت ملی نفتکش به بخش ظاهرا خصوصی (بخوانید خصولتی!) صرف نظر کنیم، آنچه بیش و پیش از هر چیز در این جوابیه خودنمایی میکند، اذعان مدیران این شرکت به «ملی» نبودن شرکتشان است؛ همان چیزی که «تابناک» در گزارش خود با استناد به سه دلیل بر آن تأکید کرد.
این در حالی است که نه تنها مدیران شرکت نفتکش به این موضوع اقرار دارند، که میکوشند آن را به روش های مختلف توجیه کنند؛ توجیهاتی که گاه از دایره منطق هم بیرون رفته و ظاهر ظنز به خود گرفته است؛ از جمله این توضیح که مدیران این شرکت مدعی هستند «ملی» برندشان است! توضیحی که بر اساس آن، لابد «ایران» هم برند دیگر ایشان است، چون نام شرکتشان در سایه قصور نهادهای حاکمیتی، «ملی نفتکش ایران» است!
اظهارنظری دور از انتظار که بعید است مورد تأیید مالکان این شرکت، یعنی صندوق بازنشستگی کشوری، شستا و صندوق بازنشستگی صنعت نفت هم باشد، ولو اینکه بدانیم این شرکت به مانند همه شرکتهای فعال در چارچوب قوانین کشورمان، خدمات شایانی به این آب و خاک داشته است. اصلا مگر میشود، هر شرکتی که برای کشورمان منافعی داشته، «ملی» نامید؟ آیا مدیران نفتکش ـ که مجموعه خود را بینالمللی میخوانند ـ به این اندازه از تعاریف رایج در جهان، به ویژه تعاریف پایه بیاطلاع باشند؟!
ماجرا زمانی جالب میشود که میبینیم مدیران این شرکت، از یک سو به سابقه زیاد این مجموعه اشاره میکنند و از سوی دیگر مدعی هستند آنچه این شرکت را به نامی مشهور در جهان تبدیل کرده، فعالیت ایشان و مدیران سلفشان پس از خصوصی سازی است. نکاتی متناقض که البته از اساس بی ارتباط با «ملی» نبودن این شرکت هستند، چون میشود همین امروز هم «ملی» را از نام این شرکت حذف کرد، بی آنکه پیشینه زیادش از بین برود یا افتخاراتش به نام کسی غیر از مالکان فعلی اش ثبت شود!
اتفاقی که البته شایستهتر بود در زمان واگذاری این شرکت و قرار گرفتنش در زمره خصولتیها رخ دهد، ولی همین امروز هم برای انجام آن مناسب است، به شرطی که کسی قصد رسیدگی به این موضوع را داشته باشد. اما امروز که یکی از کشتیهای این شرکت در آن سوی زمین دچار حادثه شده و روزها شعلههای آتشش جهانیان را به خود خیره میکند، مدیرعامل این شرکت خصولتی ترجیح میدهد، بی توجه به عنوان «ملی» در دفتر کارش بنشیند و پنج، شش روز بعد برای ارزیابی خسارت هنگفت جانی و مالی وارد آمده به شرکتش روانه محل حادثه شود؛ وضعیتی که هرچند بعید است در یک شرکت متعلق به بخش خصوصی رخ دهد، دلیل بر «ملی» بودن آن شرکت هم نمیشود!
عجیب آنجاست که مدیران این شرکت به رغم آنکه جز برخی استدلالهای تعجبآور، دلیل موجهی برای چرایی فقدان پایگاه اطلاع رسانی و وبسایت ندارند (
اینجا)، مدعی شفاف سازی هستند و ادعایشان را به گزارشهای حسابرسی مرتبط میکنند، انگار نه انگار که یک شرکت معمولی و ساده نیز حسابرسی میشود، تابع قوانین است و دور از دسترس نهادهای نظارتی نیست و این موضوع منحصر به شرکت نفتکش نیست. موضوعی متفاوت با شفاف سازی که گویی مدیران گران قیمت، ولی سایه نشین این شرکت از اساس با آن غریبه هستند.
به این موارد، تلاش مدیران این شرکت برای فرار از سؤال افکار عمومی در خصوص استفاده از نام و پرچم خارجی برای سانچی را هم میتوان افزود که نمونه دیگری از گریز ایشان از شفاف سازی است. گریزی با استفاده از توجیهاتی مانند «پرچم مصلحتی» ـ که در روزهای آتی در گزارشی جدا بدان خواهیم پرداخت ـ که نمیتواند چرایی تغییر نام امثال نفتکش غرق شده از نام ایرانی به «سانچی» را پاسخ دهد یا توضیح دهد که اگر استفاده از پرچم پاناما ارزان است، چرا همه ناوگان این شرکت با پرچمِ ارزانِ پاناما در آبهای جهان تردد نمیکنند؟
در پایان بد نیست این نکته را به مدیران شرکت نفتکش یادآور شویم که سرنشینان سانچی بر خلاف ادعای ایشان شامل همسر یکی از خدمه و دو خدمه غیرایرانی بود و در ادامه یک پرسش مهم و اساسی از ایشان بپرسیم؛ پرسشی که پاسخ ایشان به آن میتواند همه چیز را روشن کرده و جوابیه ایشان و توضیحات ما را غیرضروری جلوه دهد: «آیا در نتیجه فعالیتهای شرکت نفتکش، عنوان «ملی» ارزش افزوده یافته یا برعکس، این عنوان به کمک شرکت نفتکش و سود بیشترش آمده است؟»