شروط ادامه برجام با اروپا، طرح عجیب تأمین اجتماعی برای محاسبه مستمری بازنشستگان، بالا گرفتن مناقشه پرونده محیط زیستیها، اعتصاب برای شنیدن اعتر اض!، چالش استخدام - تغییر مدیران ناهماهنگ، کشمکش بر سر توییتر اصولگرایان ۲۱ سال بعد از دوم خرداد، تقلای ترامپ برای ماندن «اون» پای میز مذاکره، حلقه رکود و تورم خانههای پایتخت، در جستجوی ٣٠ میلیارد دلار گمشده! و تکذیب پناهندگی دیپلمات ایرانی از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز پنجشنبه سوم خردادماه در حالی آخرین روز کاری اولین هفته خرداد ماه را به پایان رساندند که اصلیترین محور خبرهای صفحات نخست آنها شروط ایران برای ماندن در برجام است؛ محورهایی که در سخنان روز گذشته رهبر معظم انقلاب در جمع کارگزاران نظام مطرح شده است. بیشتر روزنامههای با انتخاب عناوینی تقریبا مشابه لزوم استفاده از تجارب برجام و شروط ایران برای ماندن در برجام را از بین بیانات مقام معظم رهبری برجسته کردند. هرچند شکستن انحصار بانکها در تأمین ارز مورد نیاز بازار و مطالبی مرتبط با سالگرد سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر و سالگرد دوم خرداد سالگرد انتخابات سال ۷۶ نیز موضوعی بوده است که در روزنامههای امروز از نظر دور داشته نشده است.
روزنامه شرق تیتر نخست امروز خود با عنوان با تصمیم جدید بانک مرکزی انحصار ارزی بانکها شکست را از گزارش خود درباره آخرین تصمیمات درمورد ارز انتخاب کرده است. این روزنامه همچنین در کنار تصویری از رهبر انقلاب در جمع کارگزاران نظام در روز گذشته تیتر شروط ادامه برجام با اروپا را برجسته کرده است.
روزنامه قانون ادامه انتقادها به وضعیت نامناسب مردم جنوب کشور و مناطق جنگزده را موضوع گزارشی با عنوان در سوم خردادی دیگر شهر خرم نیست! کرده و سالروز فتح خرمشهر را بهانه قرار داده در مورد ضعفها در بازسازی و بهبود شرایط زندگی مردم جنوب غربی کشور بنویسد. این روزنامه همچنین در گفت وگو با رانندگان و رئیس اتحادیه کامیونداران، مشکلات آنها را بررسی کرده و طی گزارشی از اعتصاب برای شنیدن اعتر اض! نوشته است.
روزنامه کیهان تیتر نخست امروزش با عنوان «با اروپا دعوا نداریم بی اعتمادیم» را از بین سخنان رهبر انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام انتخاب کرد و در گزارشی دیگر، از قول وندی شرمن نوشته است: به ایرانیها گفته بودیم برای ماندن در توافق هستهای تضمین نمیدهیم.
روزنامه ابتکار نیز در گزارشی که عنوان آن جایی برای پیرمردها نیست! را تیتر یک امروز خود کرده است، درباره طرح اصلاحیه قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان در مجلس نوشته است. این روزنامه همچنین عنوان در شکست دشمن شک نداریم را از بیانات رهبر معظم انقلاب برای پوشش سخنان روز گذشته ایشان انتخاب و در صفحه نخست خود گنجانده است.
در ادامه تعدادی از گزارشها و یادداشتهای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ما و سناریوی ترامپ
مجتبی حسینی در یادداشتی که روزنامه اعتماد در شماره امروز خود چاپ کرده است، نوشت: ترامپ میخواهد نظم دنیا را منطبق با منافع امریکا و با کمترین هزینه و دردسر سروسامان دهد. برای رسیدن به این هدف، همان کاری را میکند که در جریان انتخابات امریکا و رقابت با هیلاری کلینتون انجام داد. او در مقام یک تاجر کاربلد نبض جامعه امریکا را گرفت، ادای دلقکها و احمقها را درآورد و از همان روز اول تصویری از او منعکس و منتشر شد که شبیه بازتاب تصویر آینه کوژ یا محدب، غیرواقعی و مجازی بود. اما واقعیت این بود که زیر پوست این رفتار یک سناریوی پیچیده و تودرتو جریان داشت.
ترامپ میدانست که شعارهای پوپولیستی، نژادپرستانه و برتریجویانهاش خریدار دارد. وعدههایی هم داده بود. از جمله خروج از برخی پیمانهای بینالمللی مثل معاهده زیستمحیطی پاریس و پیمان اقتصادی نفتا، لغو بیمه همگانی «اوباماکر»، کاهش مالیات شرکتهای امریکایی، ساخت دیواری مرزی با مکزیک، افزایش بودجه امریکا، بالابردن شاخص کل سهام «داوجونز»، کاهش بیکاری به زیر ٥ درصد، احیای طرحهای استخراج منابع زغالسنگ، افزایش رشد اقتصادی امریکا، انتقال سفارتخانه امریکا در اسراییل از شهر تلآویو به شهر قدس، کاهش پرداخت امریکا به بودجه سازمان ملل، سختگیری برای ورود مهاجرین، حل تهدید کره شمالی و خروج از برجام. یک سال از ریاستجمهوری ترامپ گذشته و او به همه این وعدهها عمل کرده و بیشک از منظر مردم امریکا او یک رییسجمهور خوشقول و خوشحساب است، اما با توجه به واقعیتهای نظام جهانی، تصمیمات و اقدامات او برای همه دنیا میتواند سودده یا هزینهساز باشد. استراتژی ترامپ در سیاست خارجی بیشتر شبیه مدل تجارت او است. فرار از هزینههای تریلیون دلاری سرسامآور برای دخالت درامور دنیا و تاکتیک انزوای خودخواسته با همین رویکرد تجارتمآبانه ترامپ در امریکا دنبال میشود.
امریکای ترامپ، امریکای بالابردن درآمدهاست. مگر مواضع ضد اعراب او را یادمان رفته است؟ او پیش از اینکه پروژه ایران ستیزیاش را کلید بزند به اعراب حمله کرد و گفت که کشورهای عربی در دامن ما (امریکا) که غول هستیم سوار شدهاند و اگر ما آنها را از دامنمان بیرون بیندازیم، میمیرند.
بنابراین اعراب باید برای حیات و بقایشان بیشتر پول بپردازند. این پول بیشتر همان صورت حساب ٧ تریلیون دلاری است که امریکا برای آیندهاش به آن نیاز دارد. اعراب که معلوم است برای ادامه حیات ٧ تریلیون دلار که هیچ، ١٧ تریلیون دلار هم میدهند تا جایشان در دامن غول جهان امن باشد. البته که غول سواری بیهزینه نیست.
حکام عرب وابسته به امریکا، پول میدهند و همه تحقیرهای امریکایی را هم به جان میخرند؛ اما حکایت ما با اعراب متفاوت است.
ما نه مثل دولتهای عرب وابسته، ٧ تریلیون دلار پول داریم که صورتحساب امریکاییها را پرداخت کنیم و نه مثل کرهشمالی هستیم که در تنگناها، دیگ ایدئولوژیمان ته بکشد. پس باید برای حفظ هویت تاریخی، دفاع از عقیده و استقلال، عبور از بحرانهای موجود و دردسرهای محتمل و حفظ زندگی مردم راه چاره پیدا کنیم که فقه و اجتهاد حکومتی چیزی نیست جز تغییر استراتژیها برای جلوگیری و کاستن هزینههای زندگی برای مردم.
به همین جهت با توجه به آنکه امریکا در ماجرای برجام تعارف را با اروپاییها کنار گذاشته و تلاش دارد تا انضباط خاورمیانه را با متر و معیار خودش بسازد لازم است تا هرچه سریعتر شرایط فعلی و تهدیدات آتی از سوی مسوولان کشور مورد ارزیابی قرار بگیرد. ما تا وقتی آگاهی دقیقی از بضاعت ملی نداشته باشیم اتخاذ هر راهبردی در قبال شرایط جدید میتواند امنیت ملی و حاکمیت ملی را با مخاطرات جدی مواجه کند.
بر همین اساس سوژه اصلی ارکان قدرت و اصحاب سیاست در حال حاضر، پیدا کردن راهحلی برای مواجهه با امریکای ترامپ است نه مسائل حاشیهای و قلابی و نامتجانس با نیاز مردم. اگر در دفاع مقدس این مردم بودند که با شهادت و ایثار و جانبازی، امنیت ملی ایران را حراست کردند امروز نوبت به مسوولان کشور است تا با بینشی منطبق با واقعیات کشور برای خواسته مردم که همانا تامین نیازهای زندگیشان است تدبیر کنند. باید بدانیم که امریکاییها با حمایت جعلی و بدلی از مردم ایران به دنبال ایجاد شکاف حاکمیت- ملت هستند تا در کنار این افتراق با پمپاژ تبلیغات منفی و تشدید فشارهای اقتصادی، امید مردم را به تحول آتی کشور به ناامیدی تبدیل کنند. درنتیجه گیر کار امروز را نمیشود برطرف کرد مگر آنکه کادر نظام به تصمیم واحد برسند و هزینه-فایدههای این تصمیم- هرچه که باشد- برای تمامی سطوح همگانی اعم از خواص و نخبگان، تودههای اجتماعی و مردم کوچه و بازار اطلاعرسانی شود.
بازگشت صرافیها به معاملات ارزی
روزنامه قانون در گزاشی از شکستن انحصار بانکها در تأمین ارز با عنوان بازگشت صرافیهای به معاملات ارزی نوشت: از ۲۱ فروردین سال جاری سیاست جدید ارزی اجرا و فروش ارز در بازار آزاد ممنوع شد. در این شرایط بود که صرافیها از معاملات ارزی منع شدند و معاملات به سمت بانکها رفت و عرضه و تقاضا که توسط صادرکنندگان و واردکنندگان انجام میشد وارد سامانه نیما شد. در این سامانه بانکها، واردکنندگان و صادرکنندگان حضور داشته و بانک مرکزی کنترل لازم را انجام میدهد. در این بین واردکنندگان کالا و خدمات به عنوان متقاضیان ارز، صادرکنندگان در نقش فروشندگان و همچنین بانکها و صرافیها به عنوان واسطهگران، یعنی کسانی که منابع را از عرضهکننده به متقاضی هدایت میکنند، قرار دارند.
صرافیها از طریق سامانه نظارت میتوانستند وارد سامانه نیما شده و مجاز بودند تا بتوانند از طریق این سامانه ارز صادرکنندگان را خریداری کنند و حوالههای ارزی آنها را بفروشند، اما در این بخش اولویت با بانکها بود. در سوی دیگر برای فروش ارز یعنی تامین نیاز واردکننده اولویت اصلی بانکها بودند، به عبارتی آنها ارز مورد نیاز را تامین و از طریق صرافیای خود به متقاضی ارائه میکردند. در این شرایط متقاضی ارز نمیتوانست صرافی غیر از صرافی بانکها را برای خود انتخاب کند و انتخاب برعهده بانک بود، اما براساس بخشنامه جدیدی که بانک مرکزی صادر کرده شرایط متفاوت شده و امکان انتخاب برای صرافی آزاد است.
بر اساس یکی از مفاد بخشنامه اخیر بانک مرکزی مسئولیت خرید ارز به غیر از مواردی که بانک عامل تعهد پرداخت ارز به ذینفع را بر عهده دارد، واردکننده خود باید خرید را انجام داده و با مراجعه به سامانه جامع تجارت رأسا اقدام به تامین ارز از طریق سامانه نیما کند. اطلاعات دریافتی در مورد جزییات بخشنامه اخیر بانک مرکزی از این حکایت دارد که وقتی متقاضی برای دریافت و تامین ارز خود از کانال بانکها وارد شده و مراحل آن را انجام میدهد در زمانی که قرار است ارز مورد نیاز را از صرافی تحویل بگیرد، مثل گذشته نیست که مجبور باشد صرفا به صرافی بانک مراجعه کند، در این حالت آزاد گذاشته شده و میتواند ارز مورد نیاز را از صرافی مورد نظر خود که البته صرافیهای مجاز حاضر در سامانه نیما هستند تهیه کند. ولی در این رابطه نکتهای که وجود دارد این است که وقتی بانک صرافی خود را برای تامین ارز معرفی میکند با توجه به تعهداتی که برعهده دارد نسبت به پرداخت ارز متعهد خواهد بود، ولی اگر از صرافی آزاد دریافت شود ممکن است تعهدی در این رابطه وجود نداشته باشد.
در یکیدیگر از بندهای این بخشنامه به نحوه تامین ارز توسط بانکهای عامل اشاره شده و آمده است که بانک عامل در مواردی که تعهد پرداخت ارز به مشتری را دارد، میتواند از طریق سامانه تامین ارز اقدام به خرید از سامانه نیما کند. در این رابطه باید گفت که بانکها سه راه تامین ارز دارند که عبارتند از: خرید از بانک مرکزی، حساب ارزی خود مشتری و سامانه تامین ارز، اما طبق این بخشنامه این امکان برای آنها فراهم شده که بتوانند به سامانه نیما مراجعه کرده و ارز مورد نیاز خود را تامین کنند.
در بند دیگر آمده در مواردی که واردکننده رأسا اقدام به تامین ارز از سامانه نیما میکند، مبنای عمل بانکِ عامل روش برات بدون تعهد خواهد بود. دراین باره لازم به یادآوری است که اگر وارد کننده رأسا در سامانه نیما اقدام به تامین ارز کند، خود به خود مبنای عمل بانک روش برات بدون تعهد است به این معنی که نمیتواند به بانک بگوید که اول پول اسناد پرداخت شود و بعد اسناد تحویل متقاضی شود (روش برات با تعهد). اما بانک مرکزی در این بخشنامه تاکید کرده که بانک عامل باید برای کسانی که از سامانه نیما تامین ارز میکنند وثایق لازم را دریافت کند؛ به عبارتی در این رابطه باید طبق بخش اول مجموعه مقررات ارزی اقدام کند.
دوم خرداد؛ نعمت یا نقمت
عباس عبدی تحلیلگر سیاسی طی یادداشتی در روزنامه ایران به مناسبت دوم خرداد و با عنوان دوم خرداد؛ نعمت یا نقمت نوشت: ۲۱ سال از سالروز انتخابات دوم خرداد میگذرد؛ روندی که ساختار سیاسی جامعه ایران نه انتظارش را داشت و نه حتی آمادگی پذیرش نتایج آن را. نه تنها ساختار سیاسی در این وضعیت بود؛ بلکه پیروز انتخابات نیز کمابیش وضعیت مشابهی داشت. چند ماه پیش از آن جملهای که آقای خاتمی در جلسه با دوستان و همفکران خود گفت: به این مضمون بود که در انتخابات شرکت میکنیم و با چند میلیون رأیی که به دست میآوریم (تصور ۳ تا ۵ میلیون رأی بود)، پس از انتخابات زندگی سیاسی خود را سامان میدهیم و خواهیم گفت که به اندازه همین رأی باید به رسمیت شناخته شویم! غافل از اینکه در دوم خرداد ۱۳۷۶ که ۲۰ میلیون رأی آوردند، ولی در عمل به رسمیت شناخته نشدند!
اهمیت دوم خرداد در چه بود؟ دوم خرداد نشاندهنده دو ویژگی به ظاهر متفاوت جامعه ایران بود. در یکسو کوشش عدهای برای پاک کردن صورت مسألهها به جای طرح و حل آنها و نیز اصرار بر حذف افراد و نادیده گرفتن دیگران و اجازه ندادن به جامعه که تصویر واقعی خود را به نمایش بگذارد و از سوی دیگر پویایی جامعه ایران در استفاده از فرصتهای پیش آمده برای نمایش این تصویر. از این نظر دوم خرداد شاید نخستین موقعیتی باشد که مردم توانستند خواستی متفاوت از سیاستهای رسمی را به طریق مسالمتآمیز و مدنی بیان کنند. البته فراموش نکنیم که ظرفیت اولیه برای بروز چنین خواستی آگاهانه یا ناآگاهانه نیز از طریق ساختار فراهم و در اختیار جامعه گذاشته شده بود.
دوم خرداد چه خدمتی به ایران کرد اگر قدر آن دانسته میشد؟ حکومت و حتی منتقدان آن گمان میکردند که انتخابات با نسبت ۳ به ۱ یا در بدبینانهترین حالت ۲ به ۱ به نفع نامزد اصولگرایان حاکم خواهد بود. این گزاره چنان قوی بود که رقیب اصلی اصولگرایان نیز به آن باور داشت و حتی ابراز هم میکردند، در حالی که به طور معمول در انتخابات؛ ضعیفترین رقبا نیز ادعای پیروزی میکنند، ولی نتیجه برعکس شد، یعنی حدوداً ۳ به ۱ به نفع رقیب شد! یعنی حدود ۹ برابر خطا در فهم از خواست و ترجیحات مردم! این مثل آن است که همه اشیا را ۹ برابر کوچکتر یا بزرگتر از واقعیت ببینیم، طبیعی است که زندگی غیر ممکن میشود.
دوم خرداد خطای دید ساختار رسمی و حتی منتقدان را نشان داد؛ بنابراین در نخستین گام و بیش از هر چیز دیگر باید به حل این مشکل اقدام میکردند که کجای کارشان اشکال داشته است که تا این حد دچار خطا شدهاند؟ آیا عینک خاصی بر چشم دارند؟ آیا اجازه نمیدهند که مردم خود را آن طور که هستند و دوست دارند در شرایط عادی نشان دهند؟ به نظر میرسد که عامل دوم خیلی مهم بود به همین دلیل نیز منتقدان قادر به دیدن پویاییهای اجتماعی در بطن جامعه ایران نشدند.
اگر همین یک درس از دوم خرداد گرفته میشد و راه را بر بروز خواستها و مطالبات جامعه نمیبستیم، به احتمال فراوان امروز با وضعیتی مواجه نمیشدیم که یک پیامرسان با بیش از ۴۰ میلیون کاربر تحویل جامعه دهیم و بعد به نام مردم آن را فیلتر کنیم. فقط به این دلیل که متوجه نمیشویم وظیفه و کارکرد رسانه انعکاس واقعیات است و نه حقنه کردن دروغ به نام واقعیت. روشن است که در عصر اینترنت و فضای مجازی، دیگر نمیتوان مثل گذشته رفتار کرد. بعلاوه آن رفتار گذشته هم مؤثر نبود، چون در نخستین فرصتی که نصیب مردم شد، تمام آن رشتهها را پنبه کردند و خواست دیگری را بروز دادند.
اگر از همین یک آموزه دوم خرداد درس گرفته شده بود، به طور قطع اصلاحطلبان دچار بزرگترین اشتباه خود در انتخابات ۱۳۸۴ نمیشدند و با احتیاط و حزم رفتار میکردند و در این صورت بزرگترین فاجعه مدیریتی در ۸ سال آینده تحویل جامعه ایران نمیشد.
دوم خرداد سرآغاز رها شدن نیروهایی از جامعه بود که اگر رها نمیشدند، در مقطع دیگری و شاید به شکل زیانباری این رهایی رخ میداد. دوم خرداد ایجادکننده این واقعیت نبود، بلکه پرده از روی واقعیت موجود برداشت. این تفاوت اصلی دو نگاه به دوم خرداد بود.
نگاهی که آن را موجد اتفاقات بعدی و نقمت میدانست، سعی کرد عامل یا عاملان دوم خرداد را حذف کند تا آن واقعیات نیز از میان برود. ولی نگاه دوم از این پردهبرداری استقبال کرد؟ چرا که آن را منشأ خدمت به شفافیت جامعه و ارتقای فهم و درک ما از جامعه میدانست و از این منظر دوم خرداد را نعمتی بیبدیل میدانست. دوم خرداد جنبشی بود علیه کسانی که جامعه را نادیده گرفتند و عناصر اصلی آن را تحقیر کردند. تحقیر فرآیند اجتماعی پیچیدهای را دامن میزند. تحقیرشونده شاید در مراحل اول و بواسطه قدرت تحقیرکننده نتواند واکنشی نشان دهد و در خود فرو رود و خشم خود را کنترل کند به طوری که تحقیرکننده گمان کند در حذف او موفق شده است، ولی نیرویی که در تحقیر شده ذخیره میشود، به صورت انفجاری و خطرناک بروز پیدا میکند آن هم از جایی که فکرش را نمیکنیم (من حیث لا یحتسب). دوم خرداد این شانس را برای جامعه ما فراهم کرد که پیش از تراکم انفجاری، واکنش تحقیر را به صورت مدنی و مسالمتآمیز تجربه کنیم. امیدواریم که همیشه از این فرصتها داشته باشیم.