پایان وزارت و سودای وکالت بطحایی، دادگاهی برای انتخابات ۸۸، محمدصلاح پادزهر داعش، احتمال ورود پولهای کثیف به خصوصی سازی، همکاری پنهانی موشکی چین و عربستان، ماجرای مالیات بر سکه، افزایش بی سر و صدا و غیرقانونی حقوق مدیران دولتی، اجزای پنجگانه منطق مقاومت در بیانات رهبر انقلاب در سالگرد ارتحال امام، کشیده شدن ترمز قیمت خودرو داخلی و ترافیک سفرهای دیپلماتیک به تهران از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه هجدهم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شدند که بیانات رهبر انقلاب در سالروز ارتحال امام با محوریت منطقهای مقاومت از یک سو و سفر این هفته وزیر خارجه آلمان و نخست وزیر ژاپن به تهران در کنار استعفای وزیر آموزش و پرورش برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس شورای اسلامی از مهمترین عناوین صفحه نخست روزنامههای امروز شده است.
بیشتر روزنامهها با انتخاب تیترها و تصاویری از سید محمد بطحایی استعفای او را در صفحات نخست برجسته کرده و با عناوینی همچون پایان وزارت در سودای وکالت و پایان وزارت با پروندههای نیمه تمام و اخبار ضد و نقیض از علت استعفای وزیر آموزش و پرورش این موضوع را زیر ذره بینهای تحلیلی خود بردند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز ار مرور میکنیم؛
چرا امریکا نباید نزدیک شود؟
عباس حاجینجاری در سرمقاله امروز روزنامه جوان با عنوان چرا امریکا نباید نزدیک شود، با موضوع قرار دادن این جمله رهبر انقلاب نوشت: با وجود برنامهریزی مراکز نظریهپردازی جنگ اقتصادی و روانی کاخ سفید و برآورد آنها مبنی بر تبدیل این جنگ به نارضایتی اجتماعی و آشوب در ایران و براندازی نظام ایران، این روند اگرچه برای مردم ایران سختیها و مشکلات معیشتی را ایجاد کرده است، اما هوشمندی رهبری معظم انقلاب اسلامی در تبدیل این تهدید به فرصت، چند پیامد مهم داشته که ریشه سردرگمی کاخ سفید را باید در آن جستوجو کرد.
۱- فشارهای اقتصادی کاخ سفید و تحریمهای ناجوانمردانه اقتصادی علیه مردم ایران برخلاف تصور تصمیمسازان و تصمیمگیران امریکایی، اقتصاد ایران را مقاوم کرده است بهگونهای که بهرغم برخی ضعفها و آسیبهای داخلی، در شرایطی که این اقتصاد بیش از ۵۰ درصد به نفت وابستگی داشت، اکنون این وابستگی به حداقل رسیده و عملاً این شرایط در حال تبدیل به فرصتی برای رهایی اقتصاد ایران از نفت است که این مهمترین پیروزی برای اقتصاد کشور محسوب میشود.
۲- مطالبه رهبری معظم انقلاب برای تحقق اقتصاد مقاومتی در سالهای اخیر و تمرکز ایشان بر رونق تولید در سال جاری این مطالبه را به گفتمان عمومی در کشور تبدیل کرده و همگان را به این باور رسانیده که تنها راه شکست فشارها و تحریمهای دشمن، تحقق این مطالبه است؛ اقدام ارزشمندی که در روزهای اخیر در درونیسازی تولید قطعات اتومبیل صورت گرفته و گامهای عملی که در این راستا آغاز گردیده است، اگرچه دیرهنگام، اما میتواند مهمترین عرصه صنعتی کشور را از وابستگی برهاند، همانگونه که در بسیاری از عرصهها این امر تحقق یافته است.
۳- استقامت و ایستادگی مردم ایران در مقابل امریکا و حفظ امنیت و ثبات داخلی، کارآمدی مقاومت را به الگویی برای ملل مسلمان و آزادیخواه جهان تبدیل کرده است. آنچه در عرصه جهانی نگرانی سردمداران کاخ سفید را در پی داشته این است که تداوم این روند باقی مانده هیمنه سران کاخ سفید را فرو میپاشاند. اصرار اصلی ترامپ در این روزها برای آغاز یک گفتگو با ایران با اعزام چندین میانجی با همین هدف صورت میگیرد که با طراحی و اجرای یک مذاکره صوری این روند را متوقف کند.
۴- تأثیر مقاومت مردم ایران را در گسست در حلقههای نزدیک به امریکا در منطقه میتوان دید؛ رأی متفاوت مصریها، اردنیها، ناکامی در معامله قرن و... گوشهای از آن است، اما تأثیر آن در عرصه بینالمللی شاید فراتر از این باشد. رفتار روزهای اخیر انگلیسیها در برخورد با ترامپ در شرایطی که امریکا، انگلیس را مهمترین متحد خود میداند، در این راستا قابل درک است.
۵- در عرصه داخلی رفتارهای ترامپ بینتیجه بودن مذاکره ایران با امریکا را تبدیل به یک باور همگانی کرده و برخلاف ادوار گذشته هیچ یک از نخبگان و فعالان سیاسی داخلی، دیگر مدافع گفتگو با امریکا نیستند. در خوشبینانهترین حالت برخی از تحمل برای گذار دوران ترامپ و جمهوریخواهان تا انتخابات آینده سخن به میان میآورند.
۶- وحدت و انسجام ملی در میان طیفهای مختلف سیاسی و تحول بیانی که مواضع رئیسجمهور نسبت به سالهای آغازین دولت یازدهم ایجاد گردیده، از پیامدهای مهم این دوران است. این روند گفتمان مقاومت را در داخل همگانی کرده است.
۷- انزوای گروهها و جریانهای برانداز داخلی و ناکامی گروههای تروریستی به رغم هزینههای سرسامآوری که در سالهای اخیر حکام مرتجع منطقه برای احیای آنها هزینه کردهاند، بیانگر آن است که روند تشدید فشارهای امریکا، بخش مهمی از مسائل قومی و منطقهای داخلی را حل و اقوام را نیز باهم متحدتر کرده است.
دلیل استعفای ناگهانی وزیر آموزش پرورش از نگاه محمود صادقی
محمود صادقی نماینده مجلس شورای اسلامی طی یادداشتی که در شماره امروز آرمان امروز چاپ شده نوشت: استعفای وزیر آموزش و پرورش از جهتی غیر منتظره بود و به خصوص علتی که به طور رسمی برای استعفا اعلام شده یعنی کاندیداتوری ایشان تا حدودی عجیب به نظر میرسد اینجانب با توجه به پیشینهای که از وزارت آموزش و پرورش و نحوه انتخاب سید محمد بطحایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش دارم. جدای از اینکه ایشان عمری را در وزارت آموزش و پرورش سپری کرده است، اما از همان ابتلا میشد حدس زد که این وزارتخانه پر تنش و چالش با توجه به محدودیتها و نکاتی که دارد، مناسب ایشان نباشد.
وزارت آموزش و پرورش از جمله وزارتخانههایی است که با توجه به دخالتها و انتظارات بیرونی گزینههای رئیس جمهور محدود میشود. این وزارتخانه جزو وزارتخانههایی بوده که از نظر برخی فقط هزینه داشته و فاقد درآمد تلقی شده است. این مساله را نباید فراموش کرد که مهمترین درآمد و تولید که همانا منابع انسانی است محصول فعالیت این وزارتخانه است شاید به دلیل نوع نگاهی که به وزارت آموزش و پرورش میشده از بعد منابع مالی دچار تنگناهای مالی و کمبود بوده است. تلاش بسیار زیادی طی سالهای گذشته توسط وزرای مختلف صورت گرفته تا بر این مشکلات فایق آیند، اما به هر حال به دلیل حجم گسترده مطالبات، نیازها و هزینههای این وزارتخانه، نتوانسته اند پاسخگوی مشکلات باشند. به بیان دیگر همواره مواجه با مشکلات هستیم از قبیل: تامین حقوق و مزایای کارکنان، توسعه زیرساختها و توسعه مدارس فرسوده و...
هر چند دولت سعی داشتن برنامههایی در قالب بودجه سالیانه برای حل این مشکلات در نظر بگیرد، اما در مجموع به نظر میرسد موفق نبوده است.
سیدمحمد بطحایی شخصیتی بود که سالها در حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش بوده و انتظار میرفت بتوانند بر مشکلات قایق آید، اما چنین نشد به نظر میرسد ریاست جمهور برای جایگزینی باید از نیروهای تراز اول و کارآمد استفاده کرده و بر ملاحظات سیاسی فایق آید. برخی گزینههایی که برای تصدی پست وزارت آموزش و پرورش مطرح میشوند نشان از ملاحظات کسانی دارد که دیدگاه حزب اعتدال و توسعهای دارند و به نظر میرسد چنین نگاهی خطرزا باشد. از این زاویه که افراد بعضا ضعیف هم در بین این گزینهها دیده میشود که وابستگی حزبی آنها روشن است و از جانب برخی افراد به سیدمحمد بطحایی تحمیل شده بود. شگفت آور است که این افراد جزو گزینههای جایگزین مطرح میشوند.
اگر این رویکرد برای جایگزینی وزیر غلبه کند نه تنها وزارت آموزش و پروش بلکه کلیت دولت را در معرض مخاطره قرار میدهد. در حال حاضر انتخاب فردی که مقبولیت عام به خصوص در میان معلمان داشته و توانمندی قابل قبولی هم داشته باشد و نیز در تصمیم گیری بدون ملاحظات سیاسی شجاعت داشته باشد میتواند تا حد زیادی بر چالشهای فعلی فائق آید پیشنهاد میشود که رئیس جمهور برای جایگزینی حتما به نظرسنجی انجمنها و مجامع صنفی معلمان بیش از هر مرجع دیگری توجه داشته باشد و تحت تایر لابیهای جناحی و سیاسی قرار نگیرد. مساله معلمان مسالهای سیاسی نیست مساله معلمان و آموزش و پرورش مسالهای مدیریتی صنفی، گره خورده با مطالبات فرهنگیان است. اشخاصی که در سیستم نه چندان کارآمد فعلی بتوانند تحول آفرین بوده و نگاه توسعگرایانه داشته و از خلاقیت برخوردار بوده و در لاک محافظه کاری نباشند ارجحیت تمام دارند.
از نظرسنجی ماشینی تا عیدی روحانی به مردم
مهدی عباسی طی یادداشتی که در صفحه نخست شماره امروز مردمسالاری منتشر شده نوشت: خبرنگار در حاشیه نماز عید سعید فطر به سراغ حسن روحانی میرود و از او سوال میکند که عیدی شما برای مردم چیست؟ حتما فیلم این سوال و جواب رئیس جمهوری را دیدهاید. آقای روحانی میگوید «عیدی ما این است که مردم ما توانستند با مقاومت خود، تصمیمات آمریکا را به سمت دیگری هدایت کنند و ...»
اول اینکه گویا آقای روحانی سوال را به درستی متوجه نشده. چون آنچه در جواب خبرنگار میگوید، در واقع عیدی مردم به دولت است؛ نه عیدی دولت به مردم! این که مردم در مقابل آمریکا مقاومت کردهاند، چه ربطی به عیدی دولت به مردم دارد؟!
اما دومین نکته مهمتر است. اینکه گویی برخی دولتیان، کلا نه نوع تعامل با مردم را خوب یاد گرفتهاند و نه روشهای اقناع مردم را میدانند. عموما تنها در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری است که یاد میگیرند باید با مردم تعامل داشته باشند و آنها را اقناع کنند؛ آن هم تنها به این دلیل که به رای مردم نیاز دارند. اما در زمانهای دیگر، کلا فراموش میکنند که چشم مردم به گفتار و کردار آنهاست. کلا یا از مشکلات میگویند و همه مشکلات را هم به گردن گذشتگان یا عوامل نامعلوم میاندازند؛ یا اینکه صرفا وعده میدهند. البته در این موضوع تفاوتی بین دولت حسن روحانی و مثلا دولت محمود احمدینژاد هم نیست. یادمان هست که آقای احمدینژاد هم وعده آوردن پول نفت بر سر سفرهها را، بعد از انتخاب شدنش تکذیب کرد.
نکته دیگر اینکه مشاوران آقای روحانی چه میکنند؟ صرفنظر از این که حسن روحانی کلا ارتباطش با مردم قطع شده و کمتر شاهد پاسخگویی مستقیم او به خبرنگاران در قالب کنفرانس خبری یا در برنامه زنده تلویزیونی هستیم و به نظرسنجی از طریق دیدن ظاهر مردم از پشت شیشه اتومبیل خود میپردازد، حتی در این گونه مناسبتها هم توان پاسخگویی صحیح و اقناع کننده به مردم را ندارد. این سوال که عیدی شما به مردم چیست، سؤال مشترک خبرنگاران صداوسیما در حاشیه اغلب نمازهای عید فطر سالهای اخیر بوده که مشاوران ریاست جمهوری حتی توان پیشبینی آن را نداشتند تا روحانی را در ارائه پاسخ مناسبتری یاری دهند. این گونه عیدی دادنها، همانند نظرسنجی روحانی از روی چهره مردم، نکاتی نیست که به این راحتی از ذهن مردم پاک شود و کوچکترین اثرش، افزایش شکاف بین مردم و دولت است. شکافی که کم کم تبدیل به گسلی بزرگ و بزرگتر میشود.