به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنیه ۲۷ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که سخنان رئیس جمهوری در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا و آمار امیدبخش درباره کرونا از جمله شعار در خانه بمانیم و پویش سهم من در بحران کرونا در صفحات نخست بیشتر روزنامهها برجسته شده است.
درگذشت فریبرز رئیس دانا اقتصاددان عدالت خواه نیز در صفحات نخست بیشتر روزنامهها با تیترها و تصاویر مرتبط در کنار یادداشتهایی درباره او مورد توجه روزنامه نگاران قرار گرفته است.
دیگر موضوعی که در چند روزنامه در صفحه نخست برجسته شده است، واکنش مردم اروپا و آمریکا در مواجهه با ویروس کرونا در فروشگاهها با قفسههایی که خالی میشوند است که با تیترهایی همچون آمادهباش جوکرها و رسوایی کرونایی در غرب منعکس شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
جواد محرمی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان ما بافرهنگتریم یا غربیها؟! نوشت: تصاویر و فیلمهایی که این روزها ایرانیهای مقیم کشورهای غربی در فضای مجازی منتشر میکنند، به وضوح تلنگری به جامعه ایرانی است تا با خود بیندیشیم آیا تا به حال قضاوت دقیق و منصفانهای درباره فرهنگ خودی داشتهایم یا نه.
نکته با اهمیت در این باره این است که این تصاویر نه از سوی خبرنگار رسانههای حکومتی و دولتی ایران بلکه از سوی ایرانیان مقیم در کشورهای غربی و از طریق غیررسمی منتشر میشود و در واقع ایرانیان خارج از کشور خودشان به عنوان شهروند- خبرنگار نقش پررنگی در ارائه حقایق فرهنگی این کشورها ایفا میکنند.
هجوم مردم به فروشگاههای عرضه کالا در کشورهایی، چون ایتالیا، آلمان، امریکا و انگلستان که از ترس تبعات بیماری کرونا در حال رقم خوردن است و مقایسه آن با رفتار تقریباً عادی و متمدنانه شهروندان ایرانی تا حدودی به ایجاد نگاه منصفانهتر درباره فرهنگ خودی کمک میکند.
سندروم خودتحقیری به خصوص درباره فرهنگ خودی موضوع قابل انکاری نیست. اینکه ما ایرانیها چنین و چنانیم ترجیعبند بسیاری از گفتگوهای عامیانه و حتی نخبگانی است و حتی برخی درباره آن کتاب نوشتهاند و فیلم ساختهاند.
این خودتحقیری ملی آنقدر پررنگ است که مثلاً برخی چهرهها و تئوریسینهای جریانات غربگرای دانشگاهی و حزبی را نیز از گزند خود مصون نگه نداشته است تا جایی که فردی، چون محمود سریعالقلم به عنوان یک پژوهشگر توسعه و کسی که سالها از وی به عنوان مشاور رئیسجمهور یاد میشد، همواره فرهنگ ایرانی را نکوهش کرده و از آن به عنوان عاملی مقابل توسعه یاد کرده است.
نگاه تحقیرآمیز به فرهنگ خودی نسبت به جوامع دیگر به ویژه جوامع غربی در ادبیات و سینما نیز بارها به اشکال مختلف بروز و ظهور داشته است که بخش مهمی از ریشههای آن به غلبه این نگاه در ذهن نخبگان جامعه بازمیگردد.
نزدیک یک دهه پیش فیلم سینمایی کتاب قانون به کارگردانی مازیار میری و نویسندگی محمد رحمانیان با مضمون تحقیر فرهنگ خودی ساخته شد و در آن به شکلی افراطی جامعه زنان خانهدار ایرانی و فعالیتهای این قشر تحقیر شد.
این رویکرد در بسیاری از سریالهای ایرانی تولید شده در رسانه ملی نیز به اشکال مختلف قابل ردیابی است. کمتر سریالی را میتوان سراغ گرفت که به بازنمایی فرهنگ غنی ایرانی پرداخته باشد و از تماشای آن خانوادههای ایرانی بهره برده باشند و حس افتخار به آنها دست داده باشد، البته قصد نگارنده از تقریر این مطلب نفی برخی آسیبهای فرهنگ خودی و پرهیز از نقد منصفانه فرهنگ غلط و آسیبهای آن در سینما و ادبیات نیست و برعکس معتقدم هنرمندان به عنوان دیدهبانانی آگاه و منصف میتوانند جامعه را نسبت به آسیبهای فرهنگی انذار دهند، اما سخن بر سر این است که این آسیبشناسی به شکلی دقیق و منصفانه شکل نگرفته و نگاههای افراطی در این باره منجر به ایجاد سندروم خودتحقیری در جامعه ایرانی شده است.
امروز در بحبوحه درگیری بینالمللی با پدیدهای مشترک، چون ویروس کرونا که به مقایسه اختلاف برخی واکنشها میان جامعه خود و غرب میپردازیم از نگاه افراطی و غیرمنصفانهای که به جامعه خود داشتهایم تا حدودی آگاه میشویم و این موضوع خواهناخواه به نوعی خودآگاهی عمومی منجر خواهد شد. شاید پربیراه نباشد این را جزو برکات ویروس کرونا برای ما ایرانیها در نظر بگیریم.
حسین بهشتی پور ،تحلیلگر مسائل بین الملل در سرمقاله امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان کرونا و ابهامات ترور بیولوژیک نوشت: در شرایط شــیوع کرونا ویروس با برگزاری رزمایش بیولوژیک که در شرایط عادی سخت و دشــوار است، میتوانیم از فرصت استفاده کنیم. نیروهای مسلح اکنون که فضای مناسبی وجود دارد، میتوانند کارآمدی خودشان در این عرصه را نشان دهند
که وقتی چنین وضعیــت اپیدمی برای یک بیمــاری فراگیر به وجود آید، چگونه باید با آن مقابلــه و مدیریت بحران کنند. اصولا بیمارستانهایی که وابســته به نیروهای مسلح هستند چه اقداماتی میتوانند انجام دهنــد و چه مقدار تجهیزات لازم برای این گونــه جنگها از قبــل طراحی کرده و ســاخته ایم و چگونه میتوانیم به کار بگیریم.
درواقع از جهت سنجش میزان آمادگیمان، فضا و شرایط مناسبی مهیاست. ضمن اینکه با مهار ویروس بتوانند چرخه گسترش را قطع کنند و به سمت کاهش پیش رویم. اما از جنبه ماهیت ماجرا واقعا تردیدهای جدی وجود دارد که این ویروس ساخته دست بشر باشد! هرچند نظریاتی در این باره اعلام میشود که به دلیل گسترش شیوع و نوع جهشها و فراگیر بودن آن است. دلایلی مبنی بر اینکه این ویروس ساخته آزمایشگاههای آمریکا یا چین باشد.
چین از این جهت که بازار سرمایه و سهامش را ارزان کند و شــرکتهای غربی پا به فرار بگذارند و خودش خریدار ســهام باشــد. بدون اینکه اطلاعات دقیقی از ماهیت این ویروس داشته باشــد، سازمان بهداشت جهانی تا دیروز اعلام کرد ۱۵۵ کشــور دنیا درگیر این ویروس شده اند.
وقتی از ۱۹۳ کشور دنیا، ۱۵۵ کشور درگیر باشند و با فرض اینکه منشأ هم آمریکا باشد، انتظار می رود که برای خود آمریکاییها پادزهر وجود داشته باشد نه اینکه ۴۹ ایالت آمریکا درگیر این بیماری باشند.
اگر بخواهیم منطقی فکر کنیم و تمام بازار سرمایه گذاری غرب که یک بازار جهانی است، یعنی فقط مربوط به خود آمریکا نیست را در نظر بگیریم که در اروپا، آسیای جنوب شــرقی و در چین اســت، کل بازارهای دنیا تحت تاثیر قرار گرفته و تجمعات و مناسبات هنری، ورزشی، علمی و... لغو شده اند. درحقیقت بعد از جنگ جهانی دوم این میزان گستردگی که یک اپیدمی آنقدر وحشت ایجاد کند، بی سابقه است. هرچند کشتهها نسبت به جنگها و اپیدمیهای سابق زیاد نیست، ولی از نظر ترس، نگرانی وتعطیلی اقتصاد و کسب وکار قابل توجه است.
اکنون سوال اینجاست که پدیدآورنده ویروس چه منفعتی داشته که هم خودش و هم دنیا را درگیر کند و چه دستاوردی خواهد داشت؟ چه کمکی به آمریکا میکند که به کدام هدفش دست پیدا کند؟ آنهم وقتی در این حد وسیع خودشان درگیر شدند.
رئیس جمهور برزیل و چند نفر از دولتمردان انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، فقیر، غنی، مســئول و غیرمسئول مبتلا شده اند. جنگ بیولوژیک یک هدفی را دنبال میکند و میخواهد به مقصدی برسد درحالی که شیوع این ویروس موجب میلیونها دلار ضرر و زیان بــه بازارهای نفت و ســرمایه و بورس لندن و نیویورک و توکیو و شرق آسیا شده است. در صورتی که اطلاعات دقیقی در اختیار داشتیم، میتوانســتیم از نظر علمی بررسی کنیم که ساختار این ویروس دارای این ویژگی هاست بنابراین ساخته دست انسان اســت. بعد از آن باید انسان خبیث سازنده را گیر بیاوریم که چه هدفی داشته؟ ولی وقتی منطقی و با دو دو تا چهارتای استدلال بدون در نظر گرفتن مسائل علمی مربوط به ویروس بحث میکنیم، هیچ قرائن و شواهدی تایید نمیکند که آمریکاییها چنین ویروسی را ساخته اند تا به هدف خاصی برسند. اکنون آمریکا، کانادا، مکزیک و کشورهای مختلف اروپایی که در اوج آن ایتالیا و اسپانیاییها هستند دچار بحران شده اند.
آمریکا در کره جنوبی سرمایه گذاری کرده و پایگاه نظامیاش در خطر شیوع بیماری قرار گرفته. کشورهایی نظیر هند و ترکیه اطلاعات دقیقی در این باره منتشــر نمیکنند. در هند بسیاری از مراکز دسترسیهای آنچنانی ندارند که بتوانند دقیقا بگویند ویروس وارد شده یا نشــده. درواقع این کشور آنقدر وسیع و در عین حال دارای تنوع آب و هوایی و بهداشــتی توام با قشرهای مختلف اجتماعــی از پائینترین تا بالاترین با دسترســیهای مختلف به مراکز بهداشــتی اســت که نمیتوان به واقع گفت: چند نفر مبتلا شده اند.
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان عمو نوروز! لطفاً لبخند بزن نوشت: آخرین حادثه تلخ و مرگبار سالی است که با سیل و ویرانی آغاز شد. در این فاصله صدها نفر به کام مرگ رفتند، هزاران نفر بیخانمان شدند، فقر و مسکنت، بیکاری و تورم، فاصله طبقات فقیر و متوسط را به طبقه مشترک تبدیل کرد. بیاعتمادی از درون و بیرون تشویق شد و سرانجام «نوروز» برای آمدن بهار، اینبار لبخند بر لب ندارد.
سال ۹۸ در خاطر تاریخی ایرانیان تلخ خواهد ماند. سیر حوادث ناگوار یکی پس از دیگری مردم را آزرد تا آنجا که به طنز درپی هر حادثه، برای حادثه بعدی گمانهزنی میشد. تحمل و بردباری ایرانیان در سالی که گذشت، ارزش زبانزد شدن را میان مردم جهان دارد. اما ایرانیان تنها زخمخوردگان این سال نیستند. خاورمیانه هم روز خوش ندید. از این سو تا آن سوی این منطقه ناآرام، هربار حادثهای توجهات جهانی را به خود جلب کرده است. شوربختانه دهههاست که تیتر نخست رسانههای جهان از خاورمیانه یا مربوط به جنگ است یا بلایای طبیعی و یا جنگ قدرت در کشورهایی که مردمشان بیش از هرکس و هرکجا به آرامش، ثبات و امید به زندگی محتاجند. از سواحل مدیترانه، شمال آفریقا، غرب آسیا تا تنگه بسفر اخبار تلخ موج میزند. گویی خاورمیانه تا هنوز باید در آتش جنگ، اختلاف و عقب ماندن از توسعه بسوزد و بسازد. دولتها هنوز ضعیفاند و فاصله میان دولت ـ. ملت گریبانگیر غالب این کشورهاست.
رسانههای جهان اگرچه در آخرین روزهای سال ۹۸ به اخبار و گزارشهای مربوط به کشتار کرونا مشغولند، اما اگر حوادث پرشمار خاورمیانه نبود، بسا دچار کمبود سوژه برای جلب مخاطب میشدند. فارغ از بلایای طبیعی، آنچه خاورمیانه را در صدر اخبار نگه داشته است، بحران حاکمیتی در غالب کشورهای آن است. خاورمیانه بیثبات مانده، چون هنوز در دوران سخت گذار دست و پا میزند. نظامهای سیاسی به جای هویتبخشی به خود و به رسمیت شناختن مطالبات نسل نو در روزگار نو، همچنان بر حفظ سیستم رانتی برای سرپا نگه داشتن خود اصرار دارند. اما نسل جوان چاره را در الگوهای تازه جستوجو میکند. این الگوها با آنچه تاکنون بوده فاصله بسیار دارد. کم شدن فاصلهها خاورمیانه را به آرامش نزدیک خواهد کرد؛ اگر نظامهای حاکم، اراده و ظرفیت قبول آنچه واقعی است را بپذیرند.
سالی که آخرین روزها و ساعتهایش را سپری میکنیم، با یک اتفاق ناگوار، اما آموزنده همراه است. کرونا و گسترش دامنه آن تا چهار سوی دنیا، این باور را عینیت بخشیده که چه بخواهیم و چه نخواهیم، جامعه بینالملل به هم چسبیده و از سرنوشت مشترک برخوردار است. کرونا همانگونه که در ووهان چین محبوس نماند و سرکوب نشد، دامن همه ملتها را گرفته است. کرونا کشور توسعه یافته، درحال توسعه و عقب مانده نمیشناسد. بلای طبیعی میتواند حتی متکبرترین دولت جهان در کاخ سفید را نیز به زیر تیغ خود ببرد. کرونا به ما آموخت، باید این تصور غلط را دور انداخت که با دیوار کشیدن به دور مرزها میتوان از تاثیرات دیگران مصون ماند. دنیای امروز با تکنولوژی پیشرفته بیش از هر زمان به هم مربوط است. همانگونه که نشد کرونا را در درون ووهان چین محبوس کرد، نمیتوان از دیگر تاثیرگذاریها در همه سطوح سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دور شد. آنچه اهمیت دارد، ابتکارهای بومی برای حفظ هویت ملی در چارچوب جهانی بودن است.
سال ۹۸ با تلخی سیل آغاز شد و با تلخی کرونا به استقبال بهار سال نو میرود. فصل شکفتن شکوفهها همیشه با امید به سال بهتر همراه است. امید که سال نو پایانی برای تلخی سال کهنه شود. امید، هنوز تسلای دل همه امیدواران است. عمونوروز؛ پیام شادی و نشاط برایمان بیاور و لطفاً لبخند بزن.