به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه نوزدهم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که خانه تکانی در دربار عربستان سعودی با بازداشت چند شاهزاده توسط محمد بن سلمان، مطرح شدن قرنطینه و عدم تردد به عنوان تنها راهکار مقابله با کرونا، تمجید مامور سازمان بهداشت جهانی از عملکرد کادر پزشکی در بیمارستانها و ضربه روسیه به اوپک در کنار تحلیلهایی از وضعیت استانهای قرمز کرونایی از جمله گیلان و مازندران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یاددشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
صباح زنگنه در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه اعتماد با عنوان بازی جانشینی نوشت: محمد بن سلمان، تلاش میکند دستکم اگر نمیتواند به لحاظ فیزیکی رقبایش را حذف کند، شرایطی ایجاد کند که این افراد در زندان یا دادگاههای طولانیمدت، به اتهامهایی همچون خیانت و توطئه مقید و گرفتار شوند. احتمال زیادی وجود دارد که بعد از محمد بن نایف و احمد بن عبدالعزیز، تعداد بیشتری از اعضای برجسته خاندان سلطنتی، به تدریج به اتهامهای مختلف گرفتار و محاکمه شوند. واشنگتن به عنوان اصلیترین حامی پادشاهی سعودی، دچار وضعیت مبهم و نامشخصی است. نهادهای حاکمیتی در واشنگتن، هر یک از بخشی از مدعیان قدرت در عربستان سعودی حمایت میکند. گروهی از سیاستگذاران امریکایی چشم امید به محمد بن سلمان دارند، در حالی که برخی نهادهای بانفوذ هوادار قدرت گرفتن چهرههای سنتیتری همچون محمد بن نایف یا حتی احمد بن عبدالعزیز هستند. نهایتا سیاست امریکا این است که از بیرون شرایط عربستان را رصد کند تا دریابد چه کسی پیروز نبرد سیاسی در داخل دربار سعودی است.
خواست نهایی دستگاه سیاسی و امنیتی امریکا چه پنتاگون، چه آژانس مرکزی اطلاعات (CIA)، چه وزارت خارجه و چه کاخ سفید این است که منافع مادی امریکا از حاکمیت عربستان تامین شود. کسی که ابزار قدرت کافی داشته باشد تا بتواند اسلحه بخرد، نفت بفروشد و پول نفت را در اختیار امریکا قرار دهد، برای واشنگتن مطلوب است. آنچه مسلم است، نه امریکا نه رژیم صهیونیستی که در انتقال اطلاعات به محمد بن سلمان نقش دارند، به دنبال ایجاد حاکمیت منتخب و دموکراتیک در عربستان نیستند. حامیان خارجی پادشاهی سعودی، هر قدر هم که اختلافنظر داشته باشند، اجازه نخواهند داد که در این کشور اوضاع از کنترل خارج شود و نیروهای مردمی، لیبرال، مذهبی یا نخبگان، بتوانند اساس حاکمیت خانوادگی را بر هم بزنند. به هر تقدیر، انتقال قدرت در عربستان از نسل قبل به بعد ظاهر آرامی خواهد داشت. اگر قرار باشد نحوه شکلگیری قدرت باز شود، شاهد تغییرات دراماتیکی در عربستان خواهیم بود. اگر قرار باشد که بحث انتقال قدرت و دخالتها در شکلگیری آینده حاکمیت عربستان در مقابل چشم مردم قرار گیرد، عموم جامعه تمایل دارد که به سمت نوعی دموکراسی و انتخابات حرکت کند. فعلا امریکا و رژیم صهیونیستی به چنین تحولاتی تمایل ندارند و به نفع خودشان نمیدانند. حکومت فردی در عربستان مرغی است که تخم طلا میگذارد. آنها تلاش میکنند که این مرغ را در هر حالتی با پای شکسته و بال شکسته حفظ کنند تا تخم طلا برایشان بگذارد. آنچه احتمال دارد تنشهای کوچک درون خانوادگی است، حمله یا محاصره کاخهای برخی شاهزادگان، چه از میان رقبای محمد بن سلمان و چه بر عکس از سوی رقبا، برای محدود کردن او یا روی دادن تصادفهایی که باعث حذف پنهانی رقبای قدرت شود، امکانپذیر است در روزهای آینده پیش بیاید. نهایتا هر طرفی بتواند نیروهای سیاسی موثر را برای قدرت خود متحد کند، به شکل کنترل شده و پشتپرده، قدرت را قبضه خواهد کرد.
صلاحالدین هرسنی، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی که روزنامه جهان صنعت در شماره امروز خود منتشر کرده نوشت: این روزها شایعه بیوتروریسم بودن ویروس کرونا در محافل و افکار عمومی قوت گرفته است. معنا و مفهوم بیوتروریسمی خواندن کرونا آن است که نقش مجموعهای از عوامل نظیر تبانی، دسیسه و نقشههای پنهانی در ساخت و شیوع آن از سوی دشمنان در کار است. طبق انتظارها و بر اساس سنت مالوف، این شایعات اساسا از سوی جریانهای دست راستی… ؛ آن هم با هدف اظهار نفرت روانی نسبت به مخالفان و رقبا و همچنین تحلیل ساده مسائل، ساخته و پرداخته میشود. وقتی شیوع و اپیدمی شدن ویروسی، چون کرونا بر چنین مبنایی یعنی توطئه تحلیل میشود، مانند آن است که ما بخواهیم انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ را محصول توطئه برخی محافل و کانونهای توطئهگر بدانیم و نقش ژاکوبنها و ژیروندنیستها و همچنین سهم سقوط زندان باستیل در این انقلاب را نادیده بگیریم یا آنکه بگوییم جان افکندی رییسجمهوری اسبق آمریکا قربانی نقشه حسابشده سازمان سیای آمریکا شده است. همچنین ویروس ایدز ساخته و پرداخته محافل دولتی آمریکا به منظور نابودی و کنترل جمعیت سیاهپوستان آمریکایی بوده است و پرنسس دایانا همسر سابق ولیعهد انگلیس نه بر اثر تصادف معمولی، بلکه توطئهای موجب مرگ وی شده است یا اینکه بگوییم مشروطیت ایران ساخته و پرداخته دست پنهان انگلیس است و همه تحولات و رخدادهای ایران از سرچشمه و آبشخوری، چون تایمز لندن آب میخورد و هیچ برگی از درخت بدون اذن و اجازه انگلستان در ایران به زمین نمیافتد.
بدیهی است که پناه آوردن به زیر چتر توطئه و فرضیههای دایی جان ناپلئونی و غافل ماندن از تحلیل درست وقایع، فجایع و حوادث هولناکی به وجود میآورد و ما را از علل و عوامل واقعی حادثه و رویدادها دور میکند. به نظر میرسد با جهتگیری و سمت و سوهایی ناآگاهانه و بعضا عامدانهای که پیرامون بحران کرونا در رسانهها دیده و شنیده میشود، قرار نیست منشأ بروز کرونا نیز همانند سایر ویروسها نظیر ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی، ویروس زیکا، آنفلوآنزای خوکی و سارس نتیجه طبیعی یا محصول تکثیر در سلولهای زنده یک ارگانیسم باشد بلکه بیشتر تلاش بر آن است که بروز کرونا را محصول دستکاری و بازآفرینی و اصلاح ژنتیک در آزمایشگاههای نظام سلطه و در راس همه آنها آمریکا و صهیونیستها بدانند. در صورتی که مبتلا شدن ۱۰۰ هزار نفر به این ویروس و گرفته شدن جان چهار هزار نفر تاکنون این اجازه را به ما نمیدهد که کرونا را محصول بازآفرینی و به تبع آن تهاجم بیولوژیک واشنگتن و نظام سلطه بدانیم. ویروس کرونا قبل از آنکه محصول دستکاری و تهاجم بیولوژیک واشنگتن باشد، بیشتر محصول تکثیر در سلولهای زنده یک ارگانیسم در ووهان چین است که از بیتوجهی آسمانهای ایران به هشدارهای این ویروس به ایران ورود و شیوع پیدا کرده است. به این ترتیب چگونه ممکن است کرونا را محصول تهاجم بیولوژیک واشنگتن بدانیم در حالی که این ویروس به خود آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان سرایت کرده و راه یافته است و وضعیت غمبار و تراژیکی را در جوامع بهداشتی و امنیتی تحت زندگی آنها دامن زده است؟ به نظر میرسد ناتوانی و نداشتن برنامهای توانمند در مقابله با کابوس کرونا و پایان دادن به کارکرد مرگبار آن، دلیل اصلی اینگونه توجیههاست و این توجیهات در شرایطی قوت میگیرد که سایر کشورها با برنامههای هدفمند و موثر درصدد مهار آن برآمدهاند یا آنکه با اعمال مکانیسمهایی، چون خودایمنی و قرنطینه، اجازه ندادهاند این ویروس گسترش یابد و در نتیجه موجب تلفات بیشتری شود. در شرایط حاضر به نظر میرسد تدوین برنامههای اثربخش مانند طرح ملی بسیج مبارزه با کرونا از جمله ابتکاراتی است که میتواند دولت را در مهار و شکست پروژه کرونا یاری دهد. البته از برخی شواهد و قراین پیداست که اعتماد به نفس مسوولان در شکست کرونا کاهش یافته و به نظر میرسد آنها برنامهای دقیق و موثر مانند سایر کشورها در شکست کرونا ندارند و مساهمت و تلاش خود را فقط به طرح ملی بسیج مبارزه با کرونا خلاصه کردهاند. هرچند که چنین طرحی نیز از آنجا که دولت همزمان درگیر جنگ اقتصادی و جنگهای نیابتی است برای مهار کرونا کافی نیست. در این زمینه دولت بهتر است با بیان شفافیت به جای پنهانکاری و با اجتناب از راهحل دستوری درمان کرونا و همچنین کاربست قواعد علمی و پزشکی منطبق با پروتکلهای سازمان بهداشت جهانی و با استفاده از همه ظرفیتهای جهانی مانند همکاریهای بینالمللی گامی عملی و موثر برای مهار، شکست و پایان دادن به کابوس کرونا بردارد. در غیر این صورت شکی نیست که کشور با توجه به موقعیت تنگنای آن به ویژه منزوی بودن در نظام جهانی، عملا در آستانه تعطیلی قرار میگیرد.
نرسی قربان، کارشناس بینالملل انرژی طی یادداشتی با عنوان نفت، اوپک و کرونا در شماره امروز ایران نوشت: یکصد و هفتاد و هشتمین اجلاس اوپک و هشتمین نشست مشترک وزرای اوپک و غیر اوپک، طی روزهای اخیر در حالی به پایان رسید که بر خلاف پیشبینی اغلب کارشناسان نفتی توافقی بین کشورهای صادرکننده نفت در اوپک و صادرکنندگان غیر اوپک حاصل نشد. چراکه از میان حدود ۱۰ صادرکننده نفت غیراوپک فقط روسیه با پیشنهاد کاهش تولید اوپک موافقت نکرد. اکنون سؤالات اصلی در صنعت نفت این است که اوپک در واکنش به این اقدام روسیه چه خواهد کرد؟ قیمت نفت تا چه اندازه کاهش خواهد داشت و روسیه با چه انگیزهای پیشنهاد اوپک برای کاهش تولید را رد کرده است. از یک سو کشورهای عضو اوپک و غیر اوپک موافق کاهش تولید میتوانند به آسانی مقدار ۳۰۰ هزار بشکه در روز را که قرار بود روسیه کاهش دهد، بین خود تقسیم کنند و یک میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز کاهش تولید را عملی سازند. ولی بازارهای نفت احتمالاً به این تصمیم واکنش مثبتی نشان نخواهند داد؛ مگر آنکه روسیه اعلام کند که قصد افزایش تولید را ندارد. از سوی دیگر، اگر این کشورها به تولید فعلی خود ادامه دهند، با گسترش بیماری کرونا که منجر به رکود اقتصادی در جهان و کاهش تقاضا برای نفت است، ممکن است که شاهد سقوط قیمت نفت به زیر ۴۰ دلار هم باشیم.
این قیمت پایینتر از سطحی است که این کشورها در بودجههای خود برای قیمت نفت پیشبینی کردهاند. نیاز به قیمت نفت برای تعادل بودجه میتواند سیاستهای نفتی کشورها را تحت تأثیر قرار دهد. مثلاً گفته میشود که عربستان در شرایط حاضر که درگیر جنگ در یمن و فروش قسمتی از سهام آرامکو است نفت حدود ۸۰ دلاری را برای بودجه خود لازم دارد؛ در حالی که روسیه میتواند نفت حدود ۴۰ دلاری را نیز تحمل کند. در هر حال کاهش ۱۰ درصدی اخیر قیمت نفت و احتمال کاهش بیشتر آن صنعت نفت و گاز را بار دیگر با تحولات عمدهای مواجه خواهد کرد. تولید نفت از لایه شیل در امریکا دچار کاهش خواهد شد. البته برای آن گروه از دست اندرکاران تولید نفت شیل که در زمانی که قیمت نفت حدود ۷۰ دلار بود، تولید خود را در بازارهای آینده پیش فروش کردهاند، تولید تا سال ۲۰۲۱ ادامه خواهد داشت. در مقابل آنهایی که از این مکانیسمهای بازار استفاده نکردهاند، متحمل ضرر خواهند شد. اما در کل شاهد کاهش سرمایهگذاری در نفت غیرمتعارف (نفت شیل) خواهیم بود. سرمایهگذاری در اکتشاف و تولید نفت نیز بهطور کلی کاهش مییابد؛ که در چند سال آینده در صورت ادامه میتواند به کم شدن عرضه نفت بینجامد. از سوی دیگر، کاهش قیمت نفت تقاضا برای آن را در مقابل سایر انرژیها افزایش میدهد. در نتیجه با ادامه روند نفت ارزان در چند سال آینده ممکن است، حتی جهان با کمبود نفت در مقاطعی روبه رو شود. اما چرا روسیه تصمیم گرفت در این زمان با اوپک همکاری نکند؟ پاسخ آن روشن نیست. میتوان حدس زد که این کشور بهدنبال خارج کردن نفتهای گران از جمله نفت شیل از بازار است. از سوی دیگر، ممکن است که از دید سیاسی میخواهد نفت ارزان جلوی رکود در امریکا را بگیرد و با کاهش قیمت بنزین در آن کشور به انتخاب مجدد آقای ترامپ کمک کند و در این مورد با او به توافقی رسیده است. به هر حال پیشبینی قیمت نفت اکنون بستگی مستقیم با تحولات آتی در رابطه با گسترش بیماری کرونا و رکود اقتصادی در جهان دارد. در این میان تصمیمات کوتاه مدت اوپک یا موافقت نکردن روسیه با کاهش ۳۰۰ هزار بشکه در روز از تولید خود در چند ماه آینده به نسبت از اهمیت کمتری برخوردار است. در شرایط کنونی اعلام کشف واکسن بیماری کرونا در شش ماه آینده به مراتب بیشتر از جلسات اوپک و غیر اوپک بر قیمت نفت اثرگذار خواهد بود.