به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز یکشنبه ۲۵ اسفندماه در حالی چاپ و روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفت که موضوع کرونا همچنان مهمترین کلیدواژه برجسته شده گزارش ها و اخبار در صفحات نخست روزنامه هاست.
روزنامه شرق عبارت دروغ بزرگ قرنطینه تهران را تیتر یک کرد و گزارشی از حضور مجازی رئیس جمهور در جلسه ستاد مقابله با کرونا منتشر کرد. این روزنامه سرمقاله امروزش را نیز با عنوان بودجه و آینده نامعلوم به قلم مصطفی هاشمی طبا منتشر کرده است.
روزنامه کیهان با انتخاب تیتر جلوههای بینظیر ایثار و همدلی مردم در روزهای سخت کرونایی در کنار تصاویری از تلاش ها برای ضدعفونی کردن شهرها گزارش انگیزشی را در صفحه نخست خود چاپ کرده است. این روزنامه در ستون اخبار ویژه گزارشی با تیتر روایت مشاور خاتمی از اختلاف جهانگیری و روحانی منتشر کرده است.
روزنامه ایران تیتر یک امروزش سهم من در بحران کرونا را از گزارشی که خطاب به مردم و مسئولان نوشته شده انتخاب و در کنار آن سه یادداشت با موضوعیت کرونا از سه زاویه مختلف چاپ کرده است.
روزنامه اعتماد نیز با چاپ تصویری از ترامپ در کاخ سفید عنوان كرونا درحوالي كاخ سفيد را تیتر یک کرد و از جدی گرفتن کرونا توسط کاخ سفید نوشت. این روزنامه همچنین با انتشار یادداشتی با عنوان اگر طرح تحول سلامت نبود از این طرح تمجید و وجود آن در شرایط فعلی را مشکل گشا عنوان کرد.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
روزنامه جوان در ستون خبر ویژه امروز خود با عنوان کرونا گرفتی و رفتی قرنطینه یا قرنطینه میکنی که کرونا نگیری، نوشت: سوم اسفند بود که محمود صادقی، اصلاحطلب جنجالی مجلس، با اندوه و ناامیدی از مثبت بودن تست کرونای خود خبر داد و نوشت که دیگر امید چندانی به ادامه حیات ندارد، اما حالا او میگوید تست کرونای من منفی بود! او روز سوم اسفند در توئیتی نوشت: «تست کرونای من مثبت شد. این پیام را در شرایطی میدهم که چندان امیدی به ادامه حیات در این دنیا را ندارم...» صادقی حتی تلاش نکرد در مقام نمایندگی مردم در مجلس، از تزریق این حجم از ناامیدی به ذهن مردم خودداری کند و اگر نمیتواند روحیه مردم را خوب کند، از ناامید کردن آنها هم پرهیز کند.
سه روز بعد از آن، محمود صادقی ویدئویی هم از قرنطینه خود فرستاد و باز در سخنانی تأکید کرد که «تست کرونای من مثبت شد. اما حال من الان بسیار خوب است.»
حالا پس از حدود سه هفته و دو بار تأکید قبلی صادقی بر مثبت بودن تست کرونایش، او میگوید که صرفاً علایمی داشته و پزشک توصیه بر رعایت قرنطینه خانگی و مصرف برخی داروها داشته و تست کرونای او منفی بوده است! صادقی روز گذشته (۲۴ اسفند) در گفتگو با ایسنا گفته که «۳۰ بهمن ماه یعنی دو روز قبل از انتخابات مجلس علائم رایج بیماری کرونا یعنی تب، لرز و سرفه را داشتم که این وضعیت تا ۴ اسفند ادامه پیدا کرد؛ تا جایی که مجبور به مراجعه به بیمارستان با تب ۵/۳۸ درجه شدم. آن موقع سی تی اسکن گرفتم، اما گفتند که مبتلا به کرونا نشدم. فردای آن روز از بیمارستان با من تماس گرفتند و گفتند که طبق سی تی اسکن ریهها درگیر شده بنابراین توصیه کردند که در خانه بمانم. تلفنی نسخهای از تعدادی از داروها را تجویز و توصیههایی را کردند.» او در ادامه توضیح داده: «به هر حال بعد از گذشت ۱۰ روز مجدداً در بیمارستان آزمایش دادم که اعلام کردند جواب منفی است و قرنطینه تمام شد.»
منفی بودن تست کرونای هر فرد یا بهبود او، خبری خوشحالکننده است که باید برای آن شکرگزار خداوند بود. اما نماینده مجلسی که توان مدیریت خبررسانی در مورد بیماری خود را هم ندارد و در مورد بیماری یک فرد در یک خانه، اینگونه متناقض حرف میزند، آیا میتواند در مورد نحوه اطلاع رسانی پیرامون صدها بیمار کرونایی در گستره جغرافیایی کل کشور نظری داشته باشد؟! از سویی آیا جای این سؤال نیست که چرا همان زمان که متوجه سلامت و منفی بودن تست کرونای خود شد، اطلاع رسانی نکرد؟!
صبح دیروز، عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست مهمان برنامه سلام صبح بخیر شبکه سوم سیما بود. سید حسین حسینی، مجری برنامه در توئیتی نوشت: «عیسی کلانتری معاون رئیس جمهور در پشت صحنه برنامه گفت یکی از افرادی که خبر ابتلایش به کرونا خیلی هم پر سر و صدا بود و برای خبرنگارها حاشیه داشت اصلاً کرونا نگرفته! در واقع بعضی حضرات خودشان را قرنطینه میکنند که کرونا نگیرند! خب این بد نیست ولی مگه مجبوری ابتکار اینطوری بزنی؟!»
محسن رفیق روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه همدلی با عنوان رویکرد نظامهای سیاسی متفاوت در برابر کرونا نوشت: کرونا البته که بحرانی مشترک است. مرز نمیشناسد. تشخیصی از جهان اول یا جهان سوم ندارد و مرزهای کشورها را فارغ از رتبه اقتصادی یا سطح تکنولوژی آنها در مینوردد. با این وجود، آنچه در این زمینه خود را متفاوت نشان میدهد، تفاوت در نوع برخورد دولتها در مهار این پدیده است.
استفان والت، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد، در تازهترین تحلیل خود و در راستای نظریه واقعگرایی، یادآور میشود که بر خلاف آنچه برخی از پژوهشگران طی سالهای اخیر در مورد کاهش نقش دولتها و جایگزینی آنها با سازمانهای بینالمللی و نیروهای اجتماعی نظریهپردازی کردهاند، اما بحران کرونا بار دیگر نشان داده است که هنوز هم دولتها، یگانه بازیگر اصلی برای حفظ امنیت و جان مردم خود هستند و شهروندان نیز در چنین مواقعی همین نگاه را به دولتها دارند. با این وجود، چه چیزی نگرش دولتها را در برخورد با چنین مساله مشترکی متفاوت میکند.
با وجود آنکه هدف اصلی دولتها در شرایط فعلی، حفظ جان شهروندان و سلامت آنها بوده و یگانه مسئولیت حاکمان و دولتمردان چیزی جز آن نیست، تفاوت در سرعت یا سستی، در جهت تحقق این امر مهم در محدوده مرزهای مختلف، از کجا ناشی میشود؟ چرا در جایی مانند ایتالیا، کل کشور به یک باره در قرنطینه کامل فرو میرود، اما در جایی دیگر، قرنطینه شدن یک شهر که خود مبدأ انتقال و اشاعه ویروس بوده است با اما و اگر روبهرو شده و حتی با باید و نبایدهای عقیدتی و مذهبی گره میخورد؟ برخورد رئیس جمهوری مانند ترامپ به عنوان مقام اجرایی اصلی در قدرتمندترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان از کجا ناشی میشود؟ برخوردی که به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، ترکیبی از بدترین ویژگیهای اقتدارطلبی و دموکراسی و شامل عدم شفافیت و پروپاگاندا و نیز ناکارآمدی در رهبری بوده است.
چه چیز باعث آن میشود که دربرابر یک موضوع مشترک با یک هدف خاص، رویکردهایی اینچنین متفاوت دیده شود؟ کشوری ورود همه پروازهای خارجی از مبدأ چین را با وجود حجم بالای مراودات اقتصادی و مالی، لغو میکند و کشوری دیگر، کماکان پروازهای ملی خود را به این امر اختصاص میدهد! آیا مفهوم جان شهروندان، در نظامهای سیاسی متفاوت، معنایی متفاوت دارد یا اینکه اساسا رویکرد نظام سیاسی حاکم در مرزهای متفاوت و نوع پاسخگو بودن یا نبودن آنها به جامعه است که باعث میشود تا سیستم خود را در جایگاه اتخاذ تصمیماتی فرض کند که شهروندان در آن جایگاهی نداشته یا از طرفی اصل محسوب شوند؟
به نظر میرسد که واکنشهای متفاوت نسبت به مبارزه با ویروس کرونا باعث شده است تا نوع نگرش نظامهای مختلف سیاسی جهان نسبت به مهمترین مسئولیت خود یعنی حفظ جان و سلامت شهروندان نیز در قالب خطی مشی و ایدئولوژیهای حاکم بر آن نظامها خود را نشان دهد. سرکوب گردش اطلاعات، عدم شفافیت، اتلاف زمان در تصمیمگیریهای مهم و نبود ساختارهای پیشبینی شده از جمله مواردی است که در نظامهای سیاسی بسته و اقتدارگرا بیشتر مشاهده میشود، امری که با افزایش بیاعتمادی در جامعه، باعث گسترش دامنه بحران و ناتوانی در مدیریت صحیح آن میشود و اتفاقا بستر را برای نفوذ و نشر بیشتر ویروسهایی از این نوع، بیش از پیش فراهم میکند.
از طرفی تاکید بر شفافیت، ارائه آمار صحیح از مبتلایان و تلفات، تصمیمهای سریع و از روی اقتدار برای اعلام قرنطینه شهرها یا کل کشور، از مواردی است که هر چند مطلوب هیچ دولتی نیست، اما میتواند با همراه کردن باور و اعتماد عمومی، باعث افزایش همراهی و مشارکت اجتماعی شده و مسیر را در جهت حل بحران تسهیل کند. این دو رویکرد متفاوت، البته برگرفته از دو نگرش سیاسی متضاد در نظامهای مختلف سیاسی جهان است که به واسطه آنها نتایجی گوناگون در حال ظهور است.
علیرضا صدقی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان مسئله ایران؛ فراسوی کرونا نوشت: شیوع کروناویروس در بیش از یکصد کشور جهان، انتقال سریع، ناشناختگی و مرگآفرین بودن این ویروس، موضوع آن را به بحرانی در جامعه جهانی تبدیل کرده که عصر مدرن دستکم به لحاظ بحران بهداشتی تا به حال تجربه نکرده است.
گرچه در ادوار گذشته در یک کشور و حتی یک قاره نمونههایی از وبا و طاعون - البته در قرن نوزدهم و سالهای آغازین قرن بیستم - فراگیر وجود داشته است، اما این سطح از فراگیری از شرق تا غرب زمین، نمونهای بیسابقه است.
در این میان ایران نیز از شیوع کرونا بینصیب نماند و پس از چندی از چین وارد ایران شد. اما این موضوع نیز چون بیشمار موارد دیگر، در ایران شکل و رنگ و طعم دیگری دارد. از بحران بیاعتمادی فراگیر در سطوح گوناگون اجتماعی تا کمتوجهی عدهای از شهروندان نسبت به توصیههای بهداشتی و از ارائه آمارهای متفاوت و متناقض نهادهای مختلف تا تشکیل ستادها و کارگروهها و کمیتههای موازی در سازمانها و نهادهای گوناگون، همه و همه مواجهه ایرانیان با کروناویروس را از مواجهه دیگر کشورها با این مسئله متفاوت میکند.
این همه یعنی، مسئله جامعه ایران در برابر این بیماری بسیار فراتر از خود آن است. همین امر سبب میشود تا نسخه ارائه شده برای ایران با دیگر کشورها تفاوتهای عمدهای داشته باشد. در ایران کمتر میتوان نسبت به عملکرد مطلوب برخی پروتکلهای بینالمللی امیدوار بود؛ چرا که ایران را باید با همه مسائل پیرامونیاش سنجید و قضاوت کرد.
ناشناختگی و دست کوتاه پزشکی در برابر ویروس کرونا از سو، تعلل حاکمیت در انتقال صحیح اطلاعات و بیاعتمادی مردم به نظرات رسمی مسئولان هم از سوی دیگر موجب میشود تا کرونا در ایران شرایطی به غایت پیچیدهتر از دیگر کشورها داشته باشد. به این مجموعه و معادله چندمجهولی باید دست بسته مطبوعات و رسانهها، ضعف در راهبرد رسانهای و فقر علمی رسانههای عمومی را هم اضافه کرد.
این موقعیت سبب میشود تا رویکرد ناظران منصف نسبت به این مسئله شامل وسواس و دقت نظر بیشتری شود و درست در این بزنگاه است که ضرورت توجه مسئولان امر نسبت به بسیاری از توصیهها و انذارهای برخی دلسوزان - که بعضا با داغ و درفش پاسخ داده شد - رخ مینماید. اگر سرمایه اجتماعی حاکمیت هنوز چون دهه ۶۰ پا برجا بود و اگر برخی از روحانیان اعتبار و آبروی چند قرنی این صنف را به حراج نگذاشته بودند و اگر دلسوزان و کاربلدان و مدیران کارآزموده کشور به محاق نرفته بودند، جمهوری اسلامی ایران امروز ابزارهایی به مراتب قدرتمندتر از حالا در اختیار داشت.
اگر در هر بزنگاهی به عوض جلوگیری - توصیهای - از انتشار اخبار در رسانهها، فرصت داده میشد تا روزنامهها و خبرگزاریها به انعکاس بیکم و کاست حقیقت در بستری انتقادی بپردازند، امروز این رسانههای رسمی بودند که مرجعیت آگاهیبخشی به مردم را در اختیار داشتند، نه چون وضعیت موجود که اعتبار یک کانال تلگرامی مجهولالهویه از ارگان اطلاعرسانی دولت بیشتر باشد.
و بسیار «اگر» و «شاید» دیگر که هر کدام دردی و دغدغهای در پساپشت دارند. مجموعه این عوامل نشان میدهد که مسئله جامعه ایران در وضعیت فعلی را باید فراسوی کروناویروس به تحلیل نشست. کمااینکه برای توقف چرخه انتقال هم باید تدبیری خاص و ویژه ایران در نظر داشت؛ تدبیری فراتر از قرنطینه، حکومت نظامی یا هر آنچه تاکنون در دیگر نقاط تجربه شده است.